متن مقاله توهین آمیز محمدرضا پهلوی علیه امام خمینی(ره)

درگذشت مشکوک حاج آقا مصطفی فرزند امام خمینی در آبان ۵۶ در نجف اشرف که مردم آن را به ساواک نسبت دادند نقطه عطفی در روند انقلاب محسوب می گردد.برپایی مارسم باشکوه یادبود در شهرهای مختلف با حضور قشرهای مختلف ، رژیم را نگران کرد.
انتشار مقاله توهین آمیزی که در این زمان به دستور شاه در روزنامه اطلاعات مورخ ۱۷ دی ۵۶ با نام مستعار احمد رشیدی مطلق به چاپ رسید،برای تخریب شخصیت امام خمینی و در واکنش به این جریان صورت گرفت.انتشار این مقاله، آتش نهفته و زیر خاکستر انقلاب را شعله ور ساخت و خشم مردم را بر انگیخت و در واقع طوفان و جرقه انقلاب با این مقاله آغاز و زده شد و در طول ۱۳ ماه بساط دودمان پهلوی را درهم پیچید....
این مقاله که با عنوان ایران و استعمار سرخ و سیاه چاپ شد، صریحا به امام خمینی اهانت شده بود.مقاله می گفت: تنها خمینی با دولت و قوانین و انقلاب سفید که همه منطبق با اسلام است مخالف است و مخالفت او هم به تحریک مالکین است و گرنه دیگر روحانیون با این قوانین موافقند و احترامشان هم محفوظ است. مقاله با وقاحت تمام نسبت شهرت طلبی و بی اعتقادی به شخصیتی می داد که تمام وجودش در خدمت اسلام و مردم بود و او را شاعری عاشق پیشه و عامل استعمار و سیدی هندی معرفی می کرد!...
متن مقاله
جهت اطلاع دانشجویان و پژوهشگران،متن این مقاله که در اطلاعات 17 دی 1356،شماره 15506 چاپ گردیده بود به نقل از کتاب دکتر جلال الدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصرایران، ج 2، صص 321-323 در اینجا درج می گردد:
ایران و استعمار سرخ و سیاه- احمد رشیدی مطلق(نام مستعار نویسنده)
"این روزها به مناسبت ماه محرم و عاشورای حسینی بار دیگر اذهان متوجه استعمار سیاه و سرخ یا به تعبیر دیگری اتحاد استعمار کهن و نوشده است. استعمار نو و سیاهش ،کهنه و نویش روح تجاوز و تسط و چپاول دارد و با این که خصوصیت ذاتی آنها همانند است خیلی کم اتفاق افتاده است که این دو استعمار شناخته شده تاریخ با یکدیگر همکاری نمایند مگر در موارد خاصی که یکی از آنها همکاری نزدیک و صمیمانه و صادقانه هر دو استعمار در برابر انقلاب ایران بخصوص برنامه مترقی اصلاحات ارضی در ایران است. سرآغاز انقلاب شاه و ملت در روز ششم بهمن ماه 2520 شاهنشاهی استعمار سرخ و سیاه ایران را که ظاهرا هر کدام در کشور ما برنامه و نقشه خاصی داشتند با یکدیگر متحد ساخت که مظهر این همکاری صمیمانه در بلوای روزهای 15 و 16 خرداد ماه 2522(منظور 1342) در تهران آشکار شد.
پس از بلوای شوم 15 خرداد که بمنظور متوقف ساختن و ناکام ماندن انقلاب درخشان شاه و ملت پایه ریزی شده بود ابتدا کسانی که واقعه را مطالعه می کردند دچار یک نوع سرگیچی عجیبی شده بودند زیرا در یک جا ردپای استعمار سیاه و در جای دیگر اثر انگشت استعمار سرخ در این غائله به وضوح دیده می شد. از یکسو عوامل توده ای که با اجرای برنامه اصلاحات ارضی همه امید های خود را برای فریفتن دهقانان وساختنن انجمنهای دهقانی نقش بر آب می دیدند در برابر انقلاب دست به آشوب زدند و از سوی دیگر مالکان بزرگ که سالیان دراز میلیونها دهقان ایرانی را غارت کرده بودند و به امید شکستن این برنامه و رجعت به وضع سابق پول در دست عوامل توده ای و ورشکستگان دیگر سیاسی گذارده بودند و جالب این که این دسته که باور داشتند میتوانند چرخ انقلاب را از حرکت بازدارند و اراضی واگذار شده به دهقانان را از دست آنها خارج سازند دست به دامن عالم روحانیت زدند زیرا می پنداشتند کهمخالفت عالم روحانیت که در جامعه ایران از احترام خاصی برخوردار است می تواند نه تنها برنامه انقلاب را دچار مشکل سازد بلکه همانطور که یکی از خمالکان بزرگ تصور کرده بود دهقانان زمینها را به عنوان زمین غصبی پس بدهند ولی عالم روحانیت هوشیار تر از آن بود که علیه انقلاب شاه و ملت که منطبق با اسول و تعالیم اسلامی و بمنظور اجرای عدالت و موقوف شدن استثمار فرد از فرد توسط رهبر انقلاب ایران طراحی شد برخیزند. مالکان که برای ادامه تسلط خودهمراه از ژاندارم تا وزیر ،از روضه خوان تاچاقوکش را در اختیار داشتند وقتی با عدم توجه عالم روحانیت و در نتیجه مشکل ایجاد هرج و مرج علیه انقلاب روبرو شدند و روحانیون برجسته حاضر به همکاری با آنها نشدند درصدد یافتن یک روحانی برآمدند که مردی ماجراجو بی اعتقاد و وابسته و سر سپرده به مراکز استعماری و بخصوص جاه طلب باشد و بتواند مقصود آنها را تامین نماید و چنین مردی را آسان یافتند. مردی که سابقه اش مجهول بود و به قشری ترین ومرتجع ترین عوامل استعمار وابسته بود و چون درمیان روحانیون عالی مقام کشور با همه حمایتهای خاص موقعیتی بدست نیاورده بود در پی فرصت می گشت که بهر قیمتی هست خود را واردت ماجراهای سیاسی کند و شهرتی پیدا کند.
روح الله خمینی عامل مناسبی برای این منظور بود و ارتجاع سرخ و سیاه او را مناسب ترین فرد برای مقابله با انقلاب ایران یافتند و او کسی بود که عامل واقعه ننگین روز 15 خرداد شناخته شد.
روح الله خمینی معروف به سید هندی بود. درباره انتصاب او به هند هنوز حتی نزدیکترین کسانش توضیحی ندارند. به قولی او مدتیدر هندوستان بسر برده و در آنجا با مراکز استعماری انگلیس ارتباطی داشته است و به همین جهت بنام (سید هندی) معروف شده است. قول دیگر این بود که او در جوانی اشعار عاشقانه می سرود و به نام هندی تخلص می کرده است و به همین جهت به نام هندی معروف شده است. و عده ای هم عقیده دارند که چون تعلیمات او در هندوستان بوده فامیل هندی از آن جهت،انتخاب کرده است که از کودکی تحت تعلیمات یک معلم بوده است. آنچه مسلم است شهرت او بنام غائله ساز 15 خرداد بخاطر همگان مانده است کسی که عایه انقلب ایران و بمنظور اجرای نقشه استعمار سرخ و سیاه کمر بست و به دست عوامل خاص و شناخته شده علیه تقسیم املاکف آزادی زنان، ملی شدن جنگلها وارد مبارزه شد و خون بیگناهان را ریخت و نشان داد هستند هنوز کسانی که حاضرند خود را صادقانه در اختیار توطئه گران و عناصر ضد ملی بگذارند.
برای ریشه یابی از واقعه 15 خرداد و نقش قهرمان آن توجه به مفاد یک گزارش و یک اعلامیه و یک مصاحبه کمک موثر خواهد کرد چند هفته قبل از غائله 15 خرداد گزارشی از طرف سازمان اوپک منتشر شد که در آن ذکر شده بود درآمد دولت انگلیس از نفت ایران چند برابر مجموع پولی است که در آن وقت عاید ایران می شد.... چند روز قبل از غائله اعلامیه ای در تهران فاش شد که یک ماجراجوئی عرب بنام محمد توفیق القیسی با یک چمدان محتوی ده میلیون ریال پول نقد در فرودگاه مهرآباد دستگیر شده که قرار بود این پول را در اختیار افراد معینی گزاشته شود. چند روز پس از نخست وزیر وقت در یک مصاحبه مطبوعاتی فاش کرد بر ما روشن است که پولی از خارج می آمده و به دست اشخاص می رسیده و در راه اجرای نقشه های پلید بین دستجاب مختلف تقسیم می شده است خوشبختانه انقلاب ایران پیروز شد، آخرین مقاومت مالکان بزرگ و عوامل توده ای در هم شکسته شد و راه برای پیشرفت و تعالی و اجرای اصول عدالت اجتماعی هموار شد. در تاریخ انقلاب ایران روز 15 خرداد به عنوان خاطره ای دردناک از دشمنان ملت ایران باقی خواهد ماند و میلیونها مسلمان ایرانی بخاطر خواهند آورد که چگونه دشمنان ایران هر وقت منافعشان اقتضا کند با یکدیگر همدست می شوند حتی در لباس مقدس و محترم روحانی" .