تحلیل ویژگی های قیام علی مردان خان بختیاری

در مقاله « حماسه شیر علی مردان » به شرح و توصیف قیام عمومی سال 1308 شمسی به رهبری شهید علی مردان خان بختیاری مبادرت گردید حال به بررسی ابعاد مختلف این قیام  پرداخته می شود بطور کلی  می توان چند ویژگی بارز برای آن برشمرد: نخست آن که این قیام رنگ و بویی مذهبی و جنبه دینی داشت.  چنانکه در قصل اول  اشاره گردید شواهد تاریخی نشان می دهد که دین مهمترین عامل در خیزشهای مردمی ایلات لر بوده است. از بعد از ورود اسلام به ایران در کوههای بختیاری و لرستان بیش از سی جنبش اجتماعی ، سیاسی و دینی ظهور کرده در این کوهستانها فعالیت داشته اند. تقریباً همه آنها رنگ و صبغه دینی داشتند. از فعالیت فرقه «ازارقه» گرفته تا فعالیت گروههای خرم دینان ، مزدکی ، اهل حق که همان شیعیان بودند تا اسماعیلیان  و حمایت لرها از آل بویه همه انگیزه های دینی داشتند. فعالیت فرقه های کمیلیه ، علبائیه (عبائیه )، حروفیون ، ظهور قلندران متعدد و مدعیان سلطنت در این منطقه نمایان گر حضور قوی و تاثیرگذار دین است. اگر حضور و فعالیت امامزاده ها و گروههای مختلف سادات را به آن بیفزاییم ، بی تردید پی خواهیم برد که هیچ عاملی به اندازه دین نتوانسته است بر ایلات مختلف لر اثرگذار باشد.


در دوران اخیر نمونه های فراوانی وجود دارد که نشان می دهد بختیاری ها تا چه اندازه متاثر از مذهب و به آن علاقه مند بودند.  در  « قلعه تل » مقر محمد تقی خان چند نفر روحانی و سید حضور داشتند و اقامه نماز جماعت و تلاوت قرآن را برعهده داشتند. خان بختیاری که با سادات شوشتر رابطه ی بسیار حسنه ایی داشت ، شرب مشروبات الکلی را در قلمرو خود ممنوع کرده بود و با خاطیان بشدت برخورد می کرد.حسینقلی خان بختیاری ایلخان کل بختیاری در خاطرات خود نقل می کند که بر اساس فتوای « شیخ جعفر شوشتری» با اشرار و راهزنان جنگید ، چندین نوبت برای بازسازی عتبات عالیات و آرامگاه امامزاده سلطان ابراهیم اقدام نمود و مبالغ هنگفتی خرج کرد( گارثویت ، 1375).
در تاریخ معاصر ، نماد آشکار تاثیر دین بر خیزش مردمی ، مشارکت بختیاری ها در انقلاب مشروطه و حوادث بعد از آن است. بختیاری ها با دعوت روحانی متنفذ اصفهان حاج آقا نوراله نجفی  ، تشویق سید احمد نوربخش و با استناد به فتوای عالم بزرگ شیعه مرحوم« آخوند خراسانی » به جنبش ملی و مردمی مشروطه پیوستند و محمدعلی شاه را از سلطنت خلع کردند. متن فتوای مرحوم آخوند خراسانی خطاب به ملت ایران چنین است: «: به عموم ملت حکم خدا را اعلام می داريم : اليوم همت در دفع اين سفاک جبار و دفاع از نفوس و اعراض و اموال مسلمين از اهّم واجبات و دادن ماليات به گماشتگان او از اعظم محرّمات است (علیزاده ، 1388 )». همچنین آخوند خراسانی و شيخ عبدالله مازندرانی در 24 جمادی الثانی طی تلگرافی به خوانین بختیاری اعلام داشتند: « خلع محمدعلی ميرزا و نصب وليعهد و قبضه تهران و جهاد با مستبدين واجب عينی و هرگاه قشون روس تجاوز از حقوقشان نموده و به هواداری استبداد اقدام کنند ، دفاعشان واجب و به همين زودی مقام منيع رياست روحانيه اسلاميه برای نجات مملکت اسلامی و تصفيه قطعی سلطنت شيعه حرکت به جانب ايران خواهند نمود(همان)».
 به تاسی از دستور مرجع بزرگ شیعه و در اجابت دعوت روحانیون و مردم اصفهان ،  ابراهیم خان ضرغام السلطنه با حدود يكصد و ده نفر از فرزندان و برادران و اطرافيان خود ، سوار و پياده با « شعار علي ولي الله» برای تصرف اصفهان حرکت کرد. وی در یک حرکت نمادین به نیابت از 12 امام همام شیعه نیروهای تحت امر خود را به دوازده گروه تقسیم و هر گروه را تحت امر یکی از برداران ، فرزندان و بستگان خود در آورد. فرمان آغار عملیات جنگی را نیز یک روحانی (سيد احمد نوربخش) صادر كرد.
ابراهیم خان ضرغام السلطنه که در راس چند صد نفر از کلانتران و سواران بختیاری در دوران مشروطه در تهران حضور داشت ، چنان نگران استقلال ایران بود که با هدف جلوگيري از سلطه و نفوذ بيگانه، بقاي استقلال ايران و دفاع از مشروطه با گروهی از چهره های دینی و ملی متحد شده و سوگند ياد کردند. مطالعه متن سوگند نامه ، دغدغه های دینی و میهنی صدها بختیاری را به نمایش می گذارد که اثبات می کند بر خلاف وابستگی برخی خوانین بختیاری به بیگانگان و اجانب ، بخش مهمی از پیکره ایل بختیاری به جد طالب مجد و عظمت ، استقلال و آزادی ایران در چارچوب تعالیم دین مبین اسلام  بود.. متن سوگند نامه چنين است:
«حضار مجلس تعهد: در موضوع اساسي كه بقاي استقلال ايران باشد با جان و مال خود حليف و هم عهد شديم مشروط به اينكه در ميان خودمان گرگ در لباس ميش و منافق و بي حقيقت و نمام راه ندهيم كه در ظاهر با اين نيت مقدس و در باطن با غير اين نيت همراه باشد. حضار مجلس تعهد ابداً هواخواه احدي نيستيم كه قصد و نيت و مسلكي در ظاهر و باطن غير از استقلال ايران داشته باشد. و نيز بعنوان هم عهدي يكان يكان در موضوع فوق به صيغه شرعي و به قصد انشاء صريحاً و قوياً مي گوييم كه به منبع جميع فيوضات الهي و سرچشمه جميع ترقيات بشري و به وصاياي تمام انبياء و به تمام نكات و دقايق كتب سماوي و به كليه خزائن انوار رحماني و بعموم تجليات خداوندي و به همه معتقدات صحيحه اهم عالم و به عظمت كلمه جامعه الله اكبر قسم كه غير از موضوع منظوره فوق اقداماتي نداشته باشيم و هر گاه خداي نخواسته در تعهدات خود نكول و نقض جايز بدانيم در دنيا و آخرت از حول و قوه قادر منتقم بي بهره و بي نصيب و مردود ازل و ابد كاينات عالم باشيم و نيز تعهد و شرط كرده ايم در صورت ظهور خيانت بر موضوع اساسي فوق قتل و اعدام خائن بر عهده هم عهدها و حليف ها پس از ثبوت خيانت حتم و فرض و از واجبات آسماني باشد و اين وثيقه و عهد نامه را به شهادت ارواح مقدسه جميع انبياء مرسلين و ملائكه مقربين عموماً و روح پرفتوح حضرت شاه ولايت علي عليه السلام خصوصاً نگارش داده همه با امضاء مصرح خودمان به يكديگر مي سپاريم. به تاريخ غره ذيقعده 1327هجري قمري»
اقل السادات اسدالله حسيني تبريزي/ ابراهیم بختیاری/ فدايي ملت ميرزا علي آقا خوانساري/ کاظم آشتیانی/ علاء الدين موسوي/ عباس آشتیانی/ صالح باغميشه/ علي اكبر دهخدا/ حبيب الله/ ابراهيم تبريزي/ عبدالحسين موسوي/ رحيم دولو
علی مردان خان نیز می دانست اگر اعتقادات دینی و مذهبی مردم را نادیده بگیرد ، توفیقی در جمع آوری نیرو و تشکیل اردوی نظامی بدست نخواهد آورد. وی که شخصاً انسان متدینی بود بر این موضوع واقف بود که دین موتور محرکی است که توانایی  به حرکت درآوردن توده های مردمی را دارد. به همین دلیل از سمبلها و آموزه های دینی به عنوان نماد و شعار قیام بهره گرفت. برای پرچم قیام ؛ معروف ترین و مقدس ترین  جمله ها  در بین مسلمانان و شیعیان  یعنی «لا اله الا الله، محمد رسول الله و علي ولي الله» انتخاب گردید و پرچم قیام خود را با این جملات معروف و شعارهای دینی مزین ساخت. هنگامی که سیل اردوی علی مردان خان به حرکت درآمد آنان قصد خود را احیاء دین اعلام کردند. شعار مي دادند «ايما اي خايم دينون راست كنيم، جون ز ايما، مال ز ايسا » یعنی : « ما مي خواهيم دين را اصلاح كنيم، جان از ما، مال از شما» با همین شعار وارد شهركرد شده و شهر را به تصرف خود در آوردند. علي مردان خان تمام قوانين دولتي كه موجب تحقير،  فشار و ستم به مردم بود، ملغي اعلام كرد. قانون ضد دینی کشف حجاب را منسوخ کرد و مجدداً  لباس و كلاه بختياري رواج پيدا كرد و هر كس كلاه پهلوي بر سر مي گذاشت جريمه يا حبس مي شد.
ویژگی دیگر قیام مردمی بودن آن است. غالب افرادی که به اردوی نظامی علی مردان خان پیوستند ، مردم عادی بودند که در پی اجرای سیاستهای غلط و نادرست رضا شاه خسارت و زیان فراوانی دیده بودند. معیشت و زندگي توليدي عشاير متلاشي گرديد، با از بین رفتن بيش از 60 تا 80 درصد از احشام چادرنشينان ،  فقر و بيماري سراسر منطقه را فرا گرفت، به دنبال آن  جمعيت عشایری کاهش زیادی پیدا کرد. بختیاری ها که در شرايط دشوار و سختی گرفتار شده بودند ،با ابراز نارضايتي از حكومت و قیام علیه آن واکنش نشان دادند.پیکره ایل بختیاری از اجرای برنامه های صرفاً سیاسی و امنیتی رژیم به شدت عصبانی بود و مترصد فرصتی بود که تا از رضاشاه انتقام بگیرد. در این بحبوحه وقتی علی مردان بیرق مبارزه را برافراشت و عزم کرد تا  شکوه وحقوق از دست رفته ایل را مجدداً برقرار کند ، مردم به وی ملحق شدند. در مدتی قریب یک ماه 2000 نفر گرد وی حلقه زدند. بسیاری از این عده سلاحهاي بسیار ابتدايي مانند شمشير، چوب و چماق با خود حمل می کردند و با همین ابزار جنگی وارد شهركرد شدند. شاهدان عینی نقل کرده اند که حتی گروهی با پای برهنه اردو را همراهی می کردند اما عاشقانه به فرمانده و رهبر قیام عشق می ورزیدند و از او فرمانبرداری می کردند. نیروهای علی مردان از طایفه ، طبقه یا گروه خاصی نبودند. از همه طوایف بختیاری اعم از هفت لنگ و جهارلنگ  و تمامی طبقات و گروهها افرادی به قیام پیوسته بود و یک قیام کاملاً مردمی سازماندهی گردید که برای همیشه در اذهان عموم و تاريخ بختياري به عنوان يكي از بي نظيرترين و اصيل ترين قيامهاي مردمي و به يادماندني ترين حماسه و صحنه ي مقاومت و شجاعت ايل بختياري ماندگار خواهد ماند.
قیام عمومی سال 1308 شمسی بختیاری ها چند مشخصه دیگر نیز داشت:
1- قیامی اصیل و خود جوش: از دوران قاجار به بعد بسیاری از شورش ها و بلواهایی که در گوشه و کنار ایران رخ می داد ، ساخته و پرداخته قدرتهای بزرگ به ویژه انگلیس و روسیه ( بعدها شوروی) بود. قصد آنان ایجاد فشار به دولت ایران و اخذ امتیاز و رقابت با یکدیگر بود. اگر روسها بلوایی در گوشه ای برپا می کردند ، انگلیسی ها نیز شورشی را تدارک می دیدند تا چنانچه شوروی بخواهد از این طریق نفوذ خود را در ایران افزایش دهد. آنها نیز در این رقابت عقب نباشند. اگر شوروی موفق می شد دسیسه حکومت مستقلی در شمال و شمال غرب ایران طراحی نماید ، آنها نیز در صدد برمی آمدند تا در جنوب ایران در خوزستان ، فارس و اصفهان حکومتهای خودمختار یا مستقلی تحت حمایت انگلیس ایجاد کنند. گاهی با دخالت آشکار در امور کشور ما با خوانین ، فئودالها و روسای طوایف وارد مذاکره می شدند با آنها قراردادهایی منعقد می کردند و آنان را متعهد می ساختند تا از سیاستهای این قدرتها  جانبداری کنند و در صورت لزوم به دولت ایران فشار وارد سازند. در قبال این خوش خدمتی ، دول قدرتمند  خوانین و فئودالها را زیر چتر حمایت خود در می آوردند نه تنها جایگاه و موقعیت آنان را مستحکم می کردند بلکه به آنها کمک می کردند تا به مناصب و پستهای حکومتی و سیاسی دست پیدا کنند. حتی گاهی آلمانها و عثمانی ها نیز با هدف به خطر انداختن منافع رقیبان خود دست به تحرکاتی می زدند. نمونه آشکار این توطئه ها تحرکات شیخ خزئل و پسرانش در خوزستان ، شورش اسماعیل آقا سمیقتو در مناطق غربی و بعدها غائله آذربایجان و پیامدهای آن است. اما قیام علی مردان خان یک قیام اصیل و مردمی بود. تاکنون مدرکی بدست نیامده که نشان دهد بیگانگان در طراحی و کارگردانی آن دخالت داشتند. ایادی بیگانگان و خوانینی که به انگلیس تمایل و وابستگی داشتند آشکارآ مخالف قیام بودند و برای منصرف کردن علی مردان و پراکنده ساختن نیروهایش تلاش بسیار کردند. به نظر می رسد یکی از دلایل شکست قیام ، چراغ سبز دولتهای انگلیس و شوروی به دولت و خوانین وابسته به خود بود که برای ناکام ماندن و شکست این حرکت اصیل به جد وارد صحنه شوند.
در برخی منابع اشاره شده است که دولت بختیاری ها را متهم کرده بود که با اشاره انگلیسی ها و دریافت اسلحه از آنها در مناطق بختیاری بلوا و آشوب برپا کردند. « حمید رضا دالوند» در مقدمه کتاب « ماجرای قتل سردار اسعد بختیاری»  می نویسد: « نکته دیگری که در بی اعتمادی رضا شاه نسبت به بختیاری ها تاثیر فراوانی داشت ، وجود اسلحه های انگلیسی در میان آنها بویژه در قیام علی مردان بود. این امر به اندازه ای برای دولت اهمیت داشت که بطور رسمی به دولت انگلیس اعتراض کرد. همچنین... داشتن اسلحه و ارتباط با انگلیس مهمترین اتهام دستگیر شدگان سال 1312 عنوان شد.( اردوان ، 1379 : 23)».
 علی صالح اردوان نیز در کتاب « خاطرات...» خود قید می کند که سرهنگ « خلعت بری » مسئول بازجویی وی دو عامل را باعث بازداشت جعفرقلی خان سردار اسعد و دیگر بختیاری ها ذکر می کند.  نخست کشف سیصد قبضه اسلحه معروف به « تفنگ حاجی محمد تقی» (تفنگ رسمی ارتش امپراطوری سابق ارتش اطریش) در منازل خوانین و دیگری سفر « سر جان کد من » رییس کل شرکت نفت به مناطق بختیاری و توقفش در روستای « جونقان » ملک شخصی جعفرقلی خان سردار اسعد. سرهنگ خلعت بری با تاکید بر اینکه  این سفر مقارن قیام بختیاری ها در سال 1308 اتفاق افتاد که نتیجه می گیرد که سرجان کدمن ماموریت داشت به جونقان برود و در منزل جعفرقلی خان با خوانین بختیاری ملاقات کرده و آنها را بر علیه دولت بشوراند. ( اردوان ، علی صالح ، 1379)
پوچی و بطلان این مساله را می توان به سادگی به اثبات رساند: اولاً علی صالح خان اردوان ضمن رد و تکذیب سخنان سرهنگ خلعت بری ، اذعان می کند که تفنگهای فوق الذکر در زمان علی قلی خان سردار اسعد در دوره قاجار خریداری شده بود و در زمان دستگیری خوانین مطابق قوانین دولتی هیچ خانی بیشتر از 5 قبضه اسلحه نمی توانست در اختیار داشته باشد. دوماً بر آدم و عالم مبرهن و آشکار است که سرکوب و قلع و قمع عشایر بر اساس خواست و نظر دولت انگلیس انجام گرفت. پس وقتی که سیاستهای انگلیس اقتضاء می کرد که عشایر نابود شوند ، دلیلی وجود نداشت که به تجهیز ، تسلیح و تقویت آنها اقدام کند. « حسین مکی» در این باره می گوید: :« علت اصلی برکناری و قتل سردار اسعد و سایر سران موثر ایل بختیاری ، اعمال همان سیاست حکومت « تمرکز قدرت» بوده که طرح آن را انگلستان ریخته بود... منتهی این سیاست تمرکز قدرت نسبت به بعضی سران عشایر و متنفذین زودتر به موقع اجرا گذاشته شد و به دیار نیستی رهسپار گردیدند و نسبت به برخی دیگر دیرتر ، ولی سیاست کلی از بین بردن تمام روسای محلی و روحانیون موثر سران ایلات و عشایر بوده است(مکی ، حسین ،1374 :525)».
از آن سو جعفرقلی خان سردار اسعد نقش اساسی و بسیاری موثری در سرکوب قیام سال 1308 ایفا کرد و با الفاظ و عبارات رکیکی قیام کنندگان را سرزنش می کند و اقدام آنها را به خارجی ها نسبت می دهد و با صراحت می گوید: « در این موقع یاغیگری بختیاریها علنی شد.... زود من طهران حضور شاه رفتم اطلاعات خود را عرض نمودم. به شاه عرض کردم اهمیت ندهید ، عشایر کاری نمی توانند بنمایند. چنانچه حضرات بختیاری شروع کردند به غارت چهارمحال ، صمصام السلطنه و امیر مفخم به امر شاه طرف بختیاری حرکت کردند.... در حقیقت رییس کل یاغی علی مردان خان چهارلنگ بود... در هر حال بعد از مرحوم سردار اسعد ایل آزادیخواه تاج بخش بواسطه نالایقی روساء مبدل شد به ایل دزد و مشتی نالایق یاغی نوکر اجنبی.( جعفرقلی خان سردار اسعد ، 1378 :232و233)».
چگونه ممکن است که انگلیس ها از طریق جعفرقلی خان سردار اسعد بخواهند که بختیاری ها را تحریک به قیام کند اما خودش آنها را سرکوب کند و قیام آنها را یاغیگری و قیام کنندگان را مشتی دزد ، یاغی ، نالایق و نوکر اجنبی بداند. البته ملاقات سر جان کدمن با برخی خوانین بختیاری به دور از انتظار نبود اولاً بخشی از سهام شرکت نفت متعلق به خوانین بختیاری بود و گفتگوی بختیاری ها با انگلیسی ها در این خصوص طبیعی بود. دوماً در زمان سفر رییس شرکت نفت به بختیاری، طبق نوشته « اردوان » هیچکدام از خوانین مهم و موثر در منطقه حضور نداشتند. حال آن که اگر برنامه و نقشه ای در کار بود مسلماً خوانین بانفوذ در این میهمانی حضور پیدا می کردند. سوماً سر جان کدمن قصد سفر به اصفهان را داشت در راه در جونقان یکی دو شب توقف داشت. که این امر طبیعی به نظر می رسد. چهارماً یکی از دلایل شکست اردوی بختیاری ها کمبود و فقدان اسلحه و مهمات بود. اگر این مدعا درست باشد پس نباید بختیاری ها از بابت اسلحه و مهمات در مضیقه و تنگنا می ماندند . حال اینکه شدیدترین نیاز آنها تفنگ و فشنگ بود. بسیاری از مردم با چوب ، چماق و شمشیر در جنگ شرکت کرده بودند.
موضوع ارسال اسلحه انگلیسی به عشایر جنوب ( قشقایی ها و بختیاری ها) بیشتر توسط کشور شوروی و طرفدران آن در ایران دامن زده می شد و اینچنین می خواستند رقیب خود را تضعیف کنند. این تبلیغات چنان شدت گرفت که انگلیسی ها رسماً ضمن تکذیب موضوع ، اعلام کردند برای جلوگیری از ورود اسلحه قاچاق به ایران سه یا چهار کشتی جنگی را مامور کردند تا سواحل ایران را زیر نظر بگیرند. آنها همچنان اظهار کردند که طبق اطلاعات موثقی که دریافت داشته اند ، دولت روسیه اخیراً مقادیری سلاح ساخت روسیه خریداری کرده و در بندر بوشهر تخلیه کرده اند و بدین وسیله سعی کردند وجود سلاحهای انگلیسی را به روسها نسبت دهند.
البته وجود سلاح انگلیسی در بین بختیاری ها امری عادی بود. دهها سال بود که خوانین بختیاری با انگلیسی ها ارتباط تنگاتنگی داشتند ، بهترین هدیه ای که از انگلیسی ها دریافت می کردند ، تفنگ بود. خرید و فروش تفنگ نیز امری طبیعی بود. جنوب ایران حوزه نفوذ انگلیسی ها بود پس به آسانی امکان خرید اسلحه انگلیسی از اتباع آن کشور یا اهالی سواحل و بنادر جنوبی  وجود داشته است. شخصی به نام « حسین زاده » که یک کمونیست بود در انتقاد از رسانه های شوروی در ماهنامه « ستاره سرخ» می نویسد: « او ( روزنامه نگار شوروی) نمیداند که شخص رضا خان حکم  یک بچه مکتبی را در مقابل معلمین خود انگلیسی ها دارد ، آنچه را که مقصود و منظور انگلیسیها است و آنچه را که برای سیاست خود مفید می دانند و آنها به او می گویند اوا انجام می دهد(بیات ، :131)
2- ویژگی دیگر قیام جایگاه و موقعیت رهبر قیام بود. پدر علی مردان خان از خوانین با نفوذ چهارلنگ و مادرش دختر حسین قلی خان ایلخان معروف کل بختیاری از شاخه هفت لنگ بود. این وابستگی به دو شاخه عمده بختیاری سبب گردید تا در همه طوایف مقبولیت داشته باشد و تمام بختیاری ها وی را به عنوان فرمانده و رهبر قیام بپذیرند و از او تبعیت کنند. ویژگی های شخصیتی  وی نیز به گونه ای بود که از وی شخصیتی جذّاب ،دوست داشتنی و تاثیرگذار به نمایش می گذاشت. علی مردان خان جوانمردی ، بسیار رئوف و مهربان بود ، انسانی بخشنده ، با گذشت و بزرگوار بود که دلسوزانه برای رفع مشکل دیگران کوشش می کرد. سیمایی محجوب ، باوقار و دوست داشتنی داشت. خیرخواهی نیک اندیش و مصلحی دلسوز بود. اندیشه هایی بزرگ در سر می پروراند و آرمانی مقدس دنبال می کرد.  به پیشرفت ، ترقی و سربلندی کشور و هم وطنانش بسیار علاقمند بود. از استبداد بیزار بود و برای آزادی و رهایی از یوغ استبداد حتی جان شیرینش را در کف نهاد و به ایران و ایرانی هدیه کرد. مسلمانی پاییبند به دستورات دینی بود که تلاش برای اصلاح دین را وظیفه خود قلمداد می کرد. همه این ویژگی ها در کنار روحیات صاف و بی آلایش ایلیاتی ،چهره ای از وی ساخت که محبوب عشایر بختیاری  بوده و در حافظه تاریخی این ایل ماندگار خواهد ماند. این خصوصیات باعث گردیده بود تا بختیاری ها شیفته اخلاق و رفتارش شوند و او را با وجود خوانین مسن و بسیار با نفوذ و با وجود جوان بودنش ،به عنوان رهبر قیام بپذیرند و تحسین کنند. محبوبیت علی مردان تا بدان اندازه است که با اینکه بیش از هفتاد سال از فوتش می گذرد همچنان محبوب ترین و دوستی داشتنی ترین شخصیت ایلی در بین همه بختیاری ها به شمار آید.
3- اگرچه در صحت نیات و پاکی انگیزه های علی مردان خان و بسیاری از همرزمانش تردیدی نیست اما به نظر برخی از اطرافیانش با انگیزه های شخصی و با قصد انتقام گیری از رژیم به وی ملحق شدند. نمونه بارز آن محمد جواد خان سردار اقبال و محمد رضاخان سردار فاتح هستند. قبل از آن در جریان شکل گیری « جمعیت اتحادیه چهارمحال و پشتکوه »و قیام مردمی ، این دو خان آسیب جدی دیده بودند. زیرا هدف از تاسیس این اتحادیه مقابله با زیاده خواهی و ظلم و جور خوانین بود. دولت نیز که در این دوران متمایل بود که از قدرت خوانین بکاهد تا خطر آنان برای دولت رفع شود ، بیشتر جانب اعتراضات مردمی را گرفت و آن را دستاویزی برای فشار به خوانین قرار داد. خیلی از خوانین نیز چون یقین پیدا کردند که رضاشاه درصدد نابودی آنان است ، هر فرصتی را غنیمت می شمردند و ضربه ای به حکومت وارد می ساختند. با بروز ناآرامی در بختیاری بسیاری از خوانین از جمله این دو نفر  اگر چه در ابتداء همراه دست اندرکاران قیام نبودند حتی برای منصرف کردن آنها نیز تلاش کردند. اما وقتی شاهد پیوستن گروههای مردمی به قیام بودند و وقوع قیام را اجتناب ناپذیر دانستند با بستگان و اطرافیان خود به علی مردان خان پیوستند. عده ای معتقدند که نباید انگیزه ها و نیات این گروه از خوانین را در ردیف انگیزه های عموم مردم و به ویژه از جنس اهداف علی مردان خان دانست. البته تعداد این قبیل خوانین اندک بود. لیکن با امکاناتی که در اختیار داشتند توانستند در جمع آوری نیرو و تامین مایحتاج آنان موثر واقع شوند. به نظر می رسید اگر قیام به پیروزی می رسید و یا برای مدتی طولانی ادامه پیدا می کرد اختلاف در نیات و اهداف باعث بروز تفرقه در صفوف بختیاری ها و در نتیجه چند دستگی آنان می شد.