روايت شاه از برنامه روزانه زندگي اش در ايام زمامداري (زندگي شخصي شاه- سبك زندگي شاه – برنامه روزانه)

شماره صفحه:651   
زندگي روزانه من ترتيب و تنظيم معيني دارد و گاهي هم به مناسبت اوضاع و كيفيات مختلف تغيير مي كند. من در حوالي ساعت هفت و نيم صبح از خواب بر مي خيزم. هنگام استحمام و اصلاح صورت غالبا درباره امور كشور انديشه مي كنم و يا برنامه كارهاي روزانه را در ذهن مورد
شماره صفحه:652    بررسي قرار مي دهم و هميشه پس از پوشيدن لباس تنها به صرف ناشتا مي پردازم كه معمولا بسيار ساده و منحصر به كمي آب ميوه و يك فنجان قهوه و يك تكه نان برشته است. هر چند مدت صرف اين ناشتاي مختصر از دوسه دقيقه تجاوز نمي كند ولي عادتا سه ربع ساعت سرميز نشسته به مطالعه روزنامه مي پردازم و هر صبح تمام روزنامه هاي مهم ايران و روزنامه هايي را كه از امريكا و انگلستان و فرانسه مي رسد مطالعه مي كنم. ترجمه روزنامه هاي آلماني و ايتاليايي نيز از نظر من مي گذرد. در حدود ساعت نه به دفتر خود مي روم و كار روزانه را آغاز مي كنم. بدوا وزير دربار شاهنشاهي را مي پذيرم و به امور متنوع و گوناگون مانند اجازه شرفيابي اشخاص و ملاقات با شخصيت هاي خارجي و مطالعه عرايض استمداد و نظائر آن ها رسيدگي مي كنم. نخست وزير و وزير خارجه هر وقت لازم باشد به حضور مي آيند و ساير وزيران و روساي دواير دولتي نيز غالبا اجازه ملاقات پيدا مي كنند. از نظر مقام فرماندهي كل قواي مسلح هفته اي دو روز صبح ها را (به) پذيرفتن روساي سازمان هاي نظامي و ساير افسراني كه گزارش هاي مستقيم را از نقاط مختلف آورده اند اختصاص داده ام و براي اينكه افسران مزبور تشويق شوند كه آزادانه و بي پرده مطالب خود را اظهار دارند معمولا اينگونه افسران را به طور انفرادي احضار مي كنم. از اين گذشته بسياري از افراد مردم تهران و شهرستان ها اجازه شرفيابي پيدا مي كنند. بعضي از اين ملاقات ها نتيجه اي

 

شماره صفحه:653    جز اتلاف وقت ندارد زيرا ملاقات كنندگان مطالب مهمي ندارند اما چون شايعات در كشور ايران زود و بلامانع منتشر مي شود رويه من آن است كه از نظرات گوناگون و منابع مختلف اخبار آگاهي يابم و خوشبختانه از ملاقات اشخاص مسرت پيدا مي كنم و اين كار نه تنها براي من ملال آور نيست بلكه موجب نشاط هم هست و طينت من به ديدار و مصاحبه با اشخاص از مطالعه نوشته ها و گزارش ها راغب تر است. با اين وصف حجم كارهاي نوشتني من هم زياد است. در پايان هر صبح رئيس دفتر مخصوص را احضار مي كنم و در باب توده متراكم نامه ها و ياد داشت ها و گزارش هايي كه رسيده است دستور اقدام مي دهم. در بسياري از موارد مفاد آنچه را بايد در پاسخ نگاشته شود به وي مي گويم و درپاره اي از مواقع نيز تمام نامه و يا يادداشت را املا مي كنم. چون خط فارسي خود يك نوع مختصر نويسي است از دستگاه ضبط جواب و يا از تندنويس استفاده نمي كنم. گاهي نيز مثلا در نوشتن پاسخ به نامه ملكه اليزابت خود به نگارش جواب مي پردازم ولي چون كارهاي كشور بسيار زياد است و بايد نامه هاي رسمي و گزارش هاي كشوري بسيار را مطالعه كنم مجال مكاتبه خصوصي به ندرت پيدا مي شود. در حدود ساعت يك و نيم بعد از ظهر از دفتر كار بيرون مي آيم و براي صرف ناهار با ملكه و گاهي با خويشاوندان و يا با شخصيت هاي داخلي و يا خارجي مي روم. ناهار ما خوراك هاي معمولي ايراني يا اغذيه فرنگي و يا مخلوطي از هر دو نوع
شماره صفحه:654    است ولي برخلاف بيشتر هموطنان خود ميل دارم ناهار من سبك باشد و از آشاميدن مشروبات الكلي چه در هنگام ناهار و چه در مواقع ديگر پرهيز مي كنم. بعد از صرف ناهار معمولا باز به مدت سه ربع ساعت روزنامه مطالعه مي كنم و اگر فرصتي باشد در حدود سه ربع ساعت استراحت مي كنم و پس از آن اغلب به دفتر خويش بر مي گردم و دوسه ساعت به خواندن گزارش هاي رسيده مي پردازم. روزهاي دوشنبه بعد از ظهر شوراي عالي اقتصاد و جلسه هيات وزيران در حضور من تشكيل مي گردد و چندين ساعت ادامه دارد. هر ماه يك بار جلسه مطبوعاتي من تشكيل مي شود و عده اي از ارباب جرايد و خبرنگاران ايراني و خارجي در آن شركت مي جويند. هر ماه چندين بار به سركشي واحدهاي نظامي متوقف در تهران و يا افتتاح كارخانه و بيمارستان و پرورشگاه هايي كه تازه احداث شده باشد مي روم و در ضمن مسافرت هايي به استان هاي كشور مي كنم تا از نزديك اوضاع را مشاهده كنم و از پيشرفت كارهاي عمراني و توسعه آگاه گردم. گاهي نيز مسافرت هايي كه اغلب جنبه رسمي دارد به كشورهاي خارج مي كنم. ميل من آن است كه اگر مانعي پيش نيايد عصرها يك ساعت و نيم به ورزش بپردازم. معمولا شام را كه اغلب از اغذيه اروپايي است تنها با ملكه صرف مي كنم. اوايل شب را به شنيدن موسيقي و يا به تماشاي فيلم هايي

 

شماره صفحه:655    كه در كاخ مسكوني نمايش مي دهند مي گذرانيم و عموما شب ها زود مي خوابيم و معمولا پيش از استراحت به راز و نياز به درگاه پروردگار مي گذرانيم. روزهاي جمعه و ايام تعطيل چند تن از دوستان پيش ما مي آيند و به بعضي از ورزش هاي دسته جمعي مانند واليبال و نظائر آن مي پردازيم ولي اين ايام نيز معمولا تا نيم روز به مطالعه گزارش ها و تمشيت امور مختلف مملكتي سپري مي شود. اين برنامه ممكن است در نظر پاره اي از مردم يكنواخت و كسالت آور بيايد ولي من به كار خود دلبستگي زياد دارم و از آن خوشم مي آيد. در فصل هفتم اشاره شد كه من به حل مسائل دشوار اقتصادي و ساير امور معضله علاقه بسيار دارم و از آن گذشته از صحبت با افراد مختلف لذت مي برم و از همين جهت از اينكه هر روز به عده زيادي از اشخاص اجازه ملاقات مي دهم يك نحو مسرتي در خود احساس مي كنم و از سفرهاي كوتاهي كه به منظور سركشي به برنامه هاي عمراني كشور مي نمايم و از افتتاح دستگاه هايي كه براي پيشرفت امور توليدي و رفاه ساخته مي شود خرسندي و فرح و انبساطي مخصوص در من به وجود مي آيد. بارها در هنگامي كه اسناد مالكيت را به دست كشاورزان مي دهم و يا نخستين سنگ بناي كارخانه تازه اي را نصب مي كنم يا دكمه كارخانه جديد برق را مي فشارم و يا نوار افتتاح درمانگاه تازه اي را قطع مي كنم در دل من مسرت و شادماني سرشاري پديد مي آيد.