سخنراني ابوالقاسم سرحديزاده در نشست تخصصي حزب ملل اسلامي
بسماللهالرحمن الرحيم. قبلاً از سازمان مربوطه كه چنين نشستي را تشكيل دادند سپاسگزارم. در آن زمان در جامعه ما، امام بزرگوار ما، اين انقلابيِ خدايي و اين مرد آرامناپذير و بزرگ عصر ما خودش موجب شده بود كه گروه ما تشكيل شود و براي حركتمان ترغيب شويم. در آن دوره امام بزرگوار پرچم انقلاب را برافراشتند. در جوامع ما مرسوم بود كه روشنفكران ـ چه مذهبي و چه غيرمذهبي ـ اوضاع را تفسير ميكردند و كمتر در پي تغيير بودند. اين نقيصة بزرگي در بين روشنفكران ما بود. جمعي كه به نام حزب ملل اسلامي ميبينيد نخستين گروههاي مسلماني بودند كه با جديت در مسير تغيير برآمدند و نه تفسير خشك و خالي. به همين دليل به همة رفقا تبريك ميگويم. به خود ميبالم كه ما تنها به تفسير اوضاع اكتفا نكرديم، بلكه به جد در پي آن برآمديم كه اوضاع را تغيير دهيم. البته به دنبال امام بزرگوارمان. در دوراني كه امام بزرگوارمان پرچم مبارزه افراشتند، تا حدودي تنها بودند و ياران كمي داشتند.
افرادي به ياري او برخاستند. ما به دنبال امام و در پي برپايي انقلاب اسلامي به پا خاستيم. فضاي جامعه در آن موقع بسيار آلوده و مسموم بود. اگر به خاطر داشته باشيد مولا علي بن ابيطالب (ع) در يكي از فراز دعاهايشان ميفرمايند كه: «خدايا آن گناهاني را كه فضا را تيره و تار ميكند بر ما ببخش.» واقعيت آن است كه در آن زمان، در دوره طاغوت، وضعي به وجود آمده بود كه جامعه تيره و تار بود. من فقط يك مثال كوچك ميزنم. ما بچه بوديم و به دبستان ميرفتيم. ما را ميبردند به اصطلاح گردش علمي. توجه كنيد. من يادم هست كه ما بچههاي دبستان را بردند در يك سالني. در اين سالن چراغها را كاملاً خاموش كردند. در سن آن سالن شمعي يا چراغ كوچكي روشن بود. خانمي لخت شروع به رقصيدن كرد. اين امور تربيتي روزگار ما بود! كار به جايي رسيده بود كه مثلاً دو مرد در هتل هيلتون با هم ازدواج ميكردند و شاه و فرح و ديگران هم براي اينها دستهگل ميفرستادند. فضاي اين جامعه هوايي نيست كه قابل تحمل باشد. كسي كه كمترين آشنايي با فرهنگ قرآن و اسلام داشته باشد، ناگزير ميشود در پي تغيير اين اوضاع برآيد. برادران ما هم براي تغيير اين وضع برخاستند. درست است كه ما به لحاظ سني و تجربه، خيلي كم تجربه و كم سن و سال بوديم، اما اين بصيرت و غيرت بود كه ما را وا ميداشت با امكانات اندك به جنگ يك رژيم ديكتاتور خونخوار به پاخيزيم. مثلاً به كوه بزنيم و حزبي تشكيل دهيم و آرام آرام مردم را به انقلاب دعوت كنيم. اين موضوع خيلي معنا دارد. در آن روز، ما براي اين تغيير محتواي غني نداشتيم. گرچه امام بودند، اما ما دور از امام بوديم. ما دورادور به دنبال امام راه افتاده بوديم. رابطه نزديك با امام وجود نداشت. آقاي بجنوردي توضيح دادند كه چه شد ما مشي مبارزه مسلحانه را انتخاب كرديم. وضع آن گونه بود كه مرحوم آقاي بازرگان در دادگاه محاكمه گفت اين كار نهضت آزادي آخرين تلاش قانوني ملت ايران است و بعد از اين شما با اسلحه مواجه خواهيد شد. همان موقع كه ايشان داشت اين حرف را ميزد، ما در پي به دست گرفتن اسلحه و برپايي مبارزه مسلحانه بوديم. مبارزه ميبايست مسلحانه و قهرآميز باشد. امام هم، همين را ميخواست؛ با قهر و خشونت كامل دستگاه فاسد را برچيدن و جامعه قرآني برپا كردن. جناب آقاي حجتي و برادران ديگر، ما را اندك اندك با قرآن و اسلام و فرهنگ غني اسلامي و انقلاب پربار اسلامي آشنا ميكردند. ادامه اين تربيت انقلابي در زندان بود. در زندان ما آرام آرام تربيت انقلابي و اسلامي خودمان را آغاز كرديم. زندان جاي خطرناكي است. امكان واژگوني بسيار است، مگر اينكه خدا رحم كند، يا بصيرت درستي وجود داشته باشد. من هرگز فراموش نميكنم تفاسيري كه جناب آقاي حجتي از سوره انسان داشت. ما چقدر لذت ميبرديم. چقدر استفاده ميبرديم. همين آموزهها بود كه ما را در زندان، عليرغم همه رنجها، سرپا و زنده و شاداب نگه ميداشت. زندان رنجگاه واقعي است. در اين رنجگاه ما توانستيم به لطف خدا روحيه خود را حفظ كنيم. همين امروز كه در خدمت شما هستيم، تمام برادران ما به نوعي در خدمت انقلاب اسلامي هستند. مثلاً جناب آقاي منصوري كه من به ايشان ميبالم، با اين كه آزاد شدند، تربيت انقلابيشان اجازه نداد كه خاموش باشند. دو مرتبه شروع كردند و باز به زندان افتادند و در زندان مردانه مقاومت كردند. ايشان حبس ابد داشتند. برادرمان احمد احمد كه حتماً در اينجا تشريف دارند و شرح خاطرات ايشان را رفقا حتماً خواندهاند، ميبينيد كه چقدر قهرمانانه در پي انقلاب برآمد. امروز، بنا به بيان مقام معظم رهبري، بخشي از مبارزهمان خاتمه يافته ولي بخش عظيمي از مبارزهمان مانده است. امروز حاكميت يا قلدري جهاني با امريكاست و شما ميبينيد ما تقريباً در موقعيت رويارويي نزديك با هم واقع شدهايم و اين مبارزه ادامه دارد و تمام كساني كه خودشان را به اسلام و قرآن وفادار نگاه داشتند، بايستي آماده مبارزه باشند.