عبدالقدير آزاد – از رجال دوره پهلوی

      عبدالقدير آزاد سبزواري در سال 1270ش در سبزوار متولد شد و پس از پايان تحصيلات به استخدام ادارة پست و چندي بعد به استخدام اداره دادگستري درآمد. در دورة حكومت قوام‌السلطنه بر خراسان، آزاد به همراه چند تن از همفكران خود به مخالفت با وي پرداخت و بارها به جرم نوشتن و پخش شبنامه بر ضدّ قوام دستگير و محبوس شد. اما هر بار پس از آزادي مخالفت خود را پي مي‌گرفت. او به همراه زبردست‌خان يكي از خوانين درگز موفق به انجام عمليات مسلحانه در برابر حاكم وقت درگز شد ولي اين حركت از سوي كلنل پسيان سركوب شد و آزاد و زبردست خان به شوروي گريختند. پس از يك سال و نيم اقامت در تاشكند او قصد بازگشت مخفيانه به ايران را داشت كه در مرز دستگير و محبوس شد. اين بار سخن از اعدام وي بود ولي وساطت در نزد سردار سپه مؤثر افتاد و آزاد شد. عبدالقدير آزاد در سال 1301 امتياز نشريه‌اي به نام آزاد را دريافت كرد، مقالات وي در اين روزنامه بارها منجر به دستگيري و تبعيد وي شد. او كه از مدتها قبل با مأمور مخفي شوروي در ايران، آقابكف همكاري مي‌كرد با حمايت كنسولگري شوروي موفق به گريز به تهران شد و مدتي مخفيانه زندگي كرد تا اينكه در سال 1310 به جرم همكاري با روسها دستگير و 10 سال زنداني شد. در زندان قصر با گروه 53 نفر آشنا شد و به موجب همين آشنايي بود كه پس از آزادي در شهريور 1320 به جلسه مؤسسان حزب توده پيوست و به عضويت در كميتة مركزي موقت حزب انتخاب شد ولي اختلاف در عقيده و دفاع وي از فاشيسم او را از حزب توده جدا كرد. آزاد خود حزبي به نام استقلال تأسيس كرد كه روزنامة آزاد ارگان آن بود و در سال 1323 با سه حزب پيكار، آزادي‌خواهان و ميهن‌پرستان ائتلاف كرد ولي پس از چندي حزب استقلال فعاليت خود را از سر گرفت.
      در روزنامه آزاد مقالاتي تند عليه متفقين  و انگليسيها چاپ مي‌شد و در نتيجه روزنامه بارها توقيف شد. او در سال 1325 به حزب دمكرات و قوام پيوست و با حمايت اين حزب بود كه به مجلس پانزدهم راه يافت. اما پس از ورود به مجلس دشمني با قوام را از سر گرفت و حتي عليه او اعلام جرم كرد. در انتخابات مجلس شانزدهم به دكتر مصدق و حسين مكي و بقايي پيوست و به اعتراض در دربار متحصن شد. او از اعضاي بنيانگذار جبهة ملي بود، عبدالقدير آزاد در مجلس شانزدهم از حاميان ملي كردن صنعت نفت بود اما پس از نخست‌وزيري دكتر مصدق روية خود را عوض كرد و از جبهة ملي جدا و به مخالفان دكتر مصدق پيوست. او پس از كودتاي 28 مرداد به رياست شركت فرش منصوب شد و در سال 1352 در حالي كه از سياست كناره گرفته بود، درگذشت.