تيمور تاش

پس از اتمام تحصيل در 1286 در بحبوحه قيام مشروطه به كشور بازگشت و نخستين كار خود را با مترجمي زبان روسي در وزارت امور خارجه آغاز كرد. با فروكش كردن حوادث مشروطه، وي به سبزوار رفت و در اين شهر به سمت «نايب‌الحكومه» جوين برگزيده شد.
عبدالحسين با فتح تهران و برگزاري انتخابات مجلس دوم در آبان 1288، به عنوان جوان‌ترين وكيل از خراسان به مجلس راه يافت. اين اولين موفقيت او در عرصة سياست بود. پس از انحلال مجلس دوم در 1290، به رياست قشون خراسان انتخاب شد. سپس در 18 فروردين 1294 از قوچان به مجلس سوم راه پيدا كرد و از همين زمان، با تحكيم جايگاه خود در عرصة سياست به عنوان يك چهرة سياسي شناخته شد.
در فروردين 1298 وثوق‌الدوله  رئيس‌الوزرا او را به حكمراني گيلان برگزيد. اين انتصاب با اوج‌گيري قيام ميرزا كوچك‌خان جنگلي مقارن بود. به دستور تيمورتاش تعداد قابل توجهي از آزاديخواهان نهضت جنگل در گيلان به دار آويخته شدند. 2 او در يك مورد در حالت مستي دستور به دار آويختن 5 نفر از كارگران عادي كه مشغول حمل ذغال از جنگل به شهر بودند را صادر كرد و اين حكم بلافاصله به اجرا گذارده شد. 3 تيمورتاش در 30 مهر همان سال به دليل بدرفتاري با مردم و ايجاد رعب و وحشت در شهر، بركنار شد. او پس از كودتاي سوم اسفند 1299، به دليل تماس با نورمن سفير انگليس و انتقاد از سياستهاي ضد قاجاري سيد ضياءالدين طباطبائي مدت كوتاهي زنداني شد اما با بركناري سيد ضياءالدين آزاد گرديد. وي در سوم بهمن 1300 در كابينه مشيرالدوله وزير عدليه ودر 10 تير 1301 به توصيه قوام‌السلطنه، حكمران كرمان و بلوچستان شد. سپس در كابينه سردار سپه وزير فوايد عامه گرديد. ـ 8 شهريور 1303 ـ در مجلس چهارم وكالت قائنات را بر عهده داشت و انتخاب وي به نمايندگي نيشابور از مجلس پنجم تا دوره نهم به طور پيوسته ادامه يافت. تيمورتاش كه به همراه افرادي چون داور و فروغي تلاش فراواني در تغيير سلطنت از قاجار به پهلوي انجام داده بود، با به سلطنت رسيدن سردار سپه، در 28 آذر 1304 به عنوان وزير دربار برگزيده شد و از اين تاريخ مهم‌ترين و‌آخرين تجربة حيات سياسي خود را آغاز كرد. تقريباً در شش سال اول دوره سلطنت رضاشاه، تيمورتاش در اوج اقتدار و از نظر سياسي دومين شخص مملكت به شمار مي‌رفت. وي با انجام تغييرات ساختاري در وزارت دربار، آن را به يك مرجع تصميم‌گيرنده و مجري اراده رضاشاه تبديل كرد و از اين پايگاه سياست‌هاي مورد نظر رضاشاه را در راستاي تحقق برنامه‌هاي وي و تثبيت دولت مركزي به اجرا درآورد. او به استثناي وزارت جنگ كه شاه رأساً به ‌آن مي‌پرداخت بر تمامي وزارتخانه‌‌ها و دوائر دولتي نظارت داشت. در جلسات هيأت وزيران شركت مي‌كرد و گفته‌ها و عقايدش در هيأت دولت و مجلس حكم گفته شاه را داشت و كسي را ياراي مخالفت با آن نبود.
در پي تصويب قانون نظام وظيفه اجباري و اعتراض و مهاجرت جمعي از علما به قم تيمورتاش عضو هيأت اعزامي رضاشاه براي مذاكره با علما بود  ‌آذر 1306ـ تيمورتاش در انتخابات دوره هفتم مجلس كوشيد فقط افراد مطيع رضاشاه وارد مجلس شوند و خود وي نيز همچنان به نمايندگي از مردم نيشابور وارد مجلس شد.
تيمورتاش و پسرش مهرپور درسفر تحصيلي محمد‌رضا پهلوي وليعهد به سوئيس در 15 شهريور 1310 جزو همراهان وي بودند. تيمورتاش ضمنا ً مأموريت داشت از سوئيس به آلمان، فرانسه، ايتاليا، و سپس انگليس برود و با مقامات اين كشورها درباره مسائل فيمابين مذاكره كند. وي در لندن با «سرجان كدمن» رئيس هيأت مديره و مدير عامل شركت نفت ايران و انگليس در خصوص مسائل نفتي مذاكره كرد و سپس راهي سوئيس شد. او در راه بازگشت به ايران در مسكو با «مارشال وروشيلوف» وزير جنگ، ملاقات خصوصي و غير رسمي داشت. بعداً شايع شد كه در اين سفر كيف محتوي پرونده مذاكرات نفتي تيمورتاش با مقامات انگليس به سرقت رفته است. خبر اين ملاقات از سوي فتح‌الله پاكروان سفير ايران در مسكو به رضا شاه اطلاع داده شد و همچنين مأموران اطلاعاتي انگليس نيز گزارش اين ملاقات خصوصي را به سرتيپ آيرم رئيس وقت نظميه رساندند و وي نيز آن را بلافاصله به اطلاع رضا شاه رساند. در نتيجه تيمورتاش پس از بازگشت به تهران مورد بي‌مهري شاه قرار گرفت.
او در دي 1311 رسماً از وزارت دربار بركنار شد و در اسفند همان سال به اتهام سوء استفاده از موقعيت خود در دريافت ارز و قرضه از بانك ملي و همچنين ارتشاء در واگذاري امتياز انحصار صدور ترياك به ميرزا حبيب‌الله امين التجار اصفهاني دوبار مورد محاكمه قرار گرفت و به جريمة مالي، محروميت از حقوق اجتماعي و حبس محكوم گرديد.
رضا شاه به ويژه در 2 سال آخر وزارت دربار تيمورتاش نسبت به زد و بندهاي پنهان وي با روس‌ها مشكوك بود.
در همان زمان يكي از مقامات روسيه ادعا كرد كه تيمورتاش جاسوس شوروي بوده4 و مستقيماً با «پوليت بورو»5 ارتباط داشت است. آنچه كه سبب شد رضا شاه اين ادعا را باور كند، تلاش روس‌ها براي آزاد شدن تيمورتاش از زندان بود. در مهر 1312 «كاراخان» معاون وزارت امور خارجه شوروي با همين هدف به تهران مسافرت كرد و تقاضاي ملاقات با تيمورتاش در زندان كرد. اما همزمان با اين سفر، خبر مرگ تيمورتاش در 9 مهر 1312 انتشار يافت. او هنگام مرگ 54 سال داشت.
فردوست در «ظهور و سقوط سلطنت پهلوي» راجع به ارتباط‌هاي پنهان تيمورتاش با روس‌ها مي‌نويسد: تيمورتاش كه برنامه‌ريزي انتقال محمد‌رضا پهلوي وليعهد و همراهان را براي سفر به سوئيس 1310 بر عهده داشت، وكيل‌الملك رئيس محاسبات دربار را نيز با خود به سوئيس برده بود. دليل همراه كردن نامبرده، ارتباط‌هاي تيمورتاش با همسر قفقازي او بود. تيمورتاش با همسر وكيل‌الملك تنها به زبان روسي صحبت مي‌كرد. زيرا وي به فارسي تسلط نداشت. فردوست مي‌نويسد ارتباط تيمورتاش با اين زن قفقازي، جاسوسي بوده است. 6 وي اضافه مي‌كند كه موضوع گم شدن پرونده نفت كه تيمورتاش به اطلاع رضاشاه رسانده بود نيز صحت ندارد. زيرا او پرونده را به روسها داده بود و انگليسي‌ها از اين موضوع با خبر شدند و موضوع را به اطلاع رضاشاه رساندند. از اين رو از پايان اين سفر، تيمورتاش مورد غضب رضا شاه بود.
حدود 20 روز پس از مرگ تيمورتاش كليه اعضاي خانواده وي به كاشمر تبعيد شدند و تا زمان سقوط رضاشاه اجازه بازگشت به تهران نيافتند. وكيل الملك نيز بعداً از وزارت دربار اخراج شد و مانند تيمورتاش با اتهاماتي به زندان افتاد، محاكمه شد و به 3 سال زندان محكوم شد و در پايان دوره محكوميت توسط مأموران رضاشاه در داخل زندان ـ 1317ش. به قتل رسيد.
درباره علت بركناري و سرنوشت بعدي تيمورتاش ديدگاههاي متفاوتي بيان شده است. به موجب يكي از اين ديدگاهها، تيمور بختيار قدرتي معادل قدرت رضاشاه در كشور پيدا كرده بود و نگراني رضاشاه از آينده فرزندش كه وليعهد و جانشين او محسوب مي‌شد از جمله دلائل اقدام او در دور كردن تيمورتاش از صحنه قدرت به شمار مي‌رود.7 يك هفته بعد از بركناري تيمورتاش، وزير مختار انگليس در گزارشي به لندن به نگراني رضاشاه از آتيه فرزندش اشاره كرد و آن را دليل كنار نهادن تيمورتاش اعلام كرد. 8
ديدگاه ديگري كه در اين رابطه مطرح است، برنقش انگليس در بركناري تيمورتاش دلالت دارد. براساس اخبار رسمي كه در مطبوعات انگليس انتشار يافت، تيمورتاش در لندن براي افزايش سهم ايران از درآمدهاي نفت تلاش مي‌‌كرد، اما نقش مأموران اطلاعاتي انگليس در افشاي تماس او با مقامات روسيه و سپس انعقاد متمم قرارداد دارسي با دولت ايران در خرداد 1312 زماني كه تيموردر زندان رضاشاه به سر مي‌بردظن دخالت انگليس در تصميم رضاشاه براي حذف تيمور بختيار از معادله قدرت را بيشتر مي‌كند.
با اين حال هيچ يك از اين فرضيات رسماً اعلام نشد و تيمورتاش تنها به جرم ارتشاء محكوم و به خواست رضا شاه اعدام گرديد.
رضاشاه كه زماني درباره وزير دربار مقتدر خود گفته بود «قول تيمور قول من است»9 پس از كشتن او گفت «از اول خلقت، چنين آدم خائني وجود نداشته است».10

پی نوشت‌ها:

1. جوين از توابع سبزوار است . اين انتصاب توسط پدر تيمورتاش كه حاكم سبزوار بود صورت گرفت.
2. دانشنامه جهان اسلام، ص 817.
3. صعود و سقوط تيمورتاش، دكتر جواد شيخ‌الاسلامي، انتشارات توس، 1379، ص 32.
4. بوريس باژانف، منشي استالين هنگام فرار از شوروي از طريق ايران، اين راز را فاش كرد.
5. دفتر سياسي حزب كمونيست اتحاد جماهير شوروي.
6. ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي، ج 1، ص 53.
7. دانشنامه جهان اسلام، همان، ص 819.
8. صعود و سقوط تيمورتاش، همان، ص 45.
9. همان،‌ص 36.
10. بازيگران عصر پهلوي از فروغي تا فردوست، نشر علم، 1376، ص 196.