از امید بستن به ساواک تا حوادث اخیر

بعد از گذشت بیش از سه دهه از پیروزی انقلاب اسلامی، در انگلیس اسنادی منتشر شده که نشان می دهد این کشور در ارزیابی خود از حوادث پیش از انقلاب در ایران دچار اشتباه بوده است. اسناد محرمانه تازه منتشر شده نشان می دهد که این کشور نگاه خوش بینانه ای از شاه علیخ مردم قبل از پیروزی انقلاب اسلامی داشته و در ارزیابی خود از حوادث ایران مرتکب اشتباه شده است.
یک گزارش تحلیلی و جامع که محرمانه تهیه و بایگانی شده بود اکنون براساس قانون انتشار اسناد دولتی انگلیس بعد از گذشت 30 سال منتشر شده است. این پژوهش به دستور دیوید اوون، وزیر امور خارجه بریتانیا در هنگام انقلاب ایران و پس از سرنگونی حکومت پادشاهی در سال 1979 انجام گرفت. هدف اصلی از تهیه این گزارش تحلیلی و جامع شناخت نقاط ضعف دیپلماسی بریتانیا در ایران در دهه 70(50 خورشیدی) بود تا دریافته شود چرا انگلیس نتوانست وسعت و شدت مخالفت با حکومت محمدرضا پهلوی را در میان قشرهای مختلف جامعه ایران، تشخیص داده و وقوع انقلاب را پیش بینی کند.
11 فصل این سند عبارتند از:
1- ایران در بین سال های 1974 تا 1978 (1352 تا 1356 خورشیدی) و برداشت و تحلیل انگلیس از تحولات آن.
2- کمبودها، اشتباهات و نقاط ضعف دیپلماسی انگلیس در قبال تحولات.
3- زیان های ناشی از سرنگونی حکومت شاه برای انگلیس و درس هایی که از آن باید آموخت.
در این گزارش آمده است که دولت بریتانیا به رغم ناآرامی و نارضایتی های موجود در میان اقشار مختلف مردم در اواخر حکومت محمدرضا پهلوی در ایران این نارضایتی ها را جدی نگرفته و آن را تهدیدی برای رژیم شاه نمی دانسته است. در چند گزارش سفارت انگلیس در تهران در اوایل دهه 1970، بطور جداگانه به 'ادامه مخالفت برخی مالکان و روحانیون با اصلاحات ارضی و نارضایی های دانشجویی' و هم چنین 'حادثه حمله تروریستی به پاسگاه ژاندارمری سیاهکل' در استان گیلان اشاره شده است. ولی دیپلمات های این کشور در تهران این تحولات را تهدیدی علیه حکومت ندیده و درباره تشکیلات سیاسی مخالف شاه، مانند جبهه ملی و حزب توده، می گویند: 'حزب توده و جبهه ملی در میان دانشجویان طرفدارانی دارد و افسانه نام دکتر مصدق به قوت خود باقی است ولی تهدیدی محسوب نمی شود.'
براساس این گزارش این خوش بینی ها تاحدی بوده که سفیر انگلستان در ایران در بخشی از گزارش خود که به منظور تشریح نتایج حاصل از برگزاری جشن های 2500 ساله شاهنشاهی در ایران به لندن فرستاد، این جشن را 'موفقیتی در روابط عمومی نظام پادشاهی که باعث افزایش احساس غرور و افتخار مردم شده است' توصیف کرد. در ادامه، این سند می افزاید، در سال 1972، لحن گزارش های سفارت تاحدی تغییر می کند و نسبت به ارزیابی ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت کشور) از میزان امنیت و ثبات حکومت در ایران تردیدهایی ابراز می شود.
در این سند آمده است در گزارشی تکمیلی در همان سال با عنوان 'ناآرامی در ایران' از 'سازمان چریک های فدایی خلق' و 'نهضت آزادی اسلامی' (سازمان مجاهدین خلق) نام به میان آمده است. در این گزارش مرام 'نهضت' اسلام اصولگرا توصیف شده که 'طلبه های جوان را به خود جلب کرده است.'
در بخش دیگری از همین گزارش سفارت آمده است که حدت یافتن مسائل اقتصادی طبقه ندار و کم درآمد را در جامعه بیگانه تر خواهد کرد، بااین وجود معتقد است که روی هم رفته شاه در میان مردم محبوب است. دو سال بعد، در گزارشی در سال 1974، سفارت انگلیس در تهران مشکلات شاه را افزایش دامنه فعالیت گروه های چریکی، مشکل تورم، شیوع فساد اداری و کمبود مایحتاج عمومی دیده و می گوید مجموعه این مسائل مردم را به سوی حمایت از گروه های چریکی خواهد کشاند.
در سند منتشر شده هم چنین آمده است که در همین سال، تبادل نظر بین دیپلمات های بریتانیا و آمریکا در تهران تحت عنوان 'گفتگو درباره خلیج فارس' به این نتیجه می رسد که 'روی دوام ثبات سیاسی در ایران می توان حساب کرد و ضرورتی نیست که این نگرانی های کم اهمیت به اطلاع معاونان وزارتخانه هایشان برسد.'
در فصل دیگری از این گزارش، کارشناسان وزارت امور خارجه انگلیس به این نتیجه رسیده اند که در مجموع سفارت آمریکا در تهران حکومت شاه را استوارتر و مخالفان او را کم اهمیت تر از دیگر سفارت خانه های غربی ارزیابی می کرد. نخستین نگرانی های جدی از دوام ثبات سیاسی در گزارش های سفیر بریتانیا در سال های 1975 و 1976 ( 1353 و1354 خورشیدی) دیده می شود که یکی درباره گسترش اعتصاب های دانشجویی است، و دیگری احتمال ظهور تنگناهای اقتصادی به علت کسری در موازنه پرداخت های خارجی ایران.
تا حدی که سفارت انگلیس در گزارش تابستان سال 1975 خود به وزارت امور خارجه در لندن، ارزیابی های قبلی خود را بیش از اندازه خوش بینانه توصیف می کند. با وجود این، تحلیلگران وزارت امور خارجه می گویند: 'ایران با مشکلات و کمبودهای جدی روبروست ولی در وضعیتی انقلابی نیست.'
کابینه دولت نیز با ذکر 'اهمیت والای ایران برای بریتانیا' و توصیه توجه بیشتر به تحولات در ایران، دستور می دهد گزارشی از وضع سیاسی در ایران تهیه شود. گزارش سفارشی دولت انگلیس که در آغاز سال 1976 تسلیم کابینه می شود، بافت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایران را زیر فشار دیده، به فعالیت دو گروه مسلح 'چریک های فدایی خلق' و 'مجاهدین خلق' توجه نشان می دهد و می گوید نارضایی بویژه در میان دانشجویان و جوانان رو به افزایش است.
این گزارش، توانایی دولت ایران در کنترل این نارضایی ها را 'چالشی بزرگ در یکی دو سال آینده' دیده ولی اضافه می کند که 'ساواک هم بیرحم است و هم کارآمد.' با این همه در پایان سال 1976، ارزیابی دولت انگلیس از اوضاع سیاسی در ایران در این جمله خلاصه شده است که 'ظهور گروه های مخالف در ایران تهدیدی علیه شاه نیست بلکه نشانه ایست از احیاء مخالفت علنی و روز افزون با حکومت.'
سفارت این کشور در گزارشی در سال 1977، نیز ضمن حمایت از تصمیم شاه به برکناری امیر عباس هویدا از نخست وزیری و انتصاب جمشید آموزگار، از عواقب اقتصادی و اجتماعی 'سقوط رونق اقتصادی' ابراز نگرانی می کند و می افزاید زود است که درباره دولت جدید قضاوت کرد ولی 'نشانه ها امیدبخش نیست.' با این وجود، در پایان سال 1977، سفارت بریتانیا حکومت شاه را در خطر نمی بیند: 'او (شاه) در کنترل است، ارتش وفادار است و مخالفان پراکنده اند. مسائل بیشتر مشکل آفرین است تا خطرناک. 'باید خاطر نشان کرد که بنا بر جزییات منتشر شده در این سند سفارت تقابل جدی میان حکومت و روحانیون را مبالغه آمیز دانسته و معتقد بوده که اگر دولت در رفتار خود با رهبران مذهبی دقت بیشتری به خرج دهد، در حال حاضر با خطری مواجه نیست.
در پایان ماه ژانویه، گزارش تحلیلی سفارت انگلیس مخالفان اصلی شاه را به 3 دسته دانشجویان، تحصیلکردگان طبقه متوسط و پیروان اسلام اصولگرا تقسیم می کند و اعتصاب بازاریان را مهم قلمداد می کند. پس از ارزیابی دیدگاه های هر یک از این نیروهای فعال مخالف حکومت، گزارش تحلیلی سفارت تنها یک سال پیش از تصمیم شاه به ترک ایران و سرنگونی نظام پادشاهی، اینطور نتیجه می گیرد که: 'شکاف بین مردم و حکومت عمیق تر شده و آگاهی مردم از مشکلات، احساس و حالتی نگران کننده بوجود آورده که شاید آن چیزی که انقلاب شاه و مردم خوانده می شود دیگر قادر به رفع مشکلات مردم نباشد.'در این گزارش در خصوص گروه ها چریکی و مبارز در ایران نیز آمده است که 'تروریست ها افراطی هایی هستند که در هیچ قالب سیاسی ای آرام نمی گیرند، دانشجویان به تنهایی تهدید محسوب نمی شوند. هم چنین ذکر شده است که تحصیلکردگان(روشنفکران طبقه متوسط) هم در موقعیتی نیستند که بصورت کانون توجه به نارضایی ها درآیند.' و اضافه می کند: 'هرگونه حمله بیشتر به جامعه روحانیت می تواند به ناآرامی در ابعاد گسترده تری بیانجامد و دولت باید از تکرار اینگونه اعمال پرهیز کند.'
با خواندن این سند محرمانه که به گفته رسانه های وابسته به به تازگی منتشر شده است آنچه در مرحله نخست به ذهن می رسد عدم برداشت صحیح از واقعیات موجود در لایه های اجتماعی مختلف آن زمان در ایران از سوی دولت انگلیس است. به نظر می رسد دولت انگلیس و سفیر وقت آن کشور در ایران پیش از سرنگونی رژیم پهلوی، از نیروهای بالقوه و پنهان در میان گروه های مخالف با گرایش های سیاسی و مذهبی گوناگون و توده مردم، به موجب اختلافات طبقاتی، سرکوب و نبود آزادی های سیاسی و مدنی در جامعه ایران بی خبر بوده و تلاش می کردند ضمن نادیده انگاشتن تمام مخالفت ها و کوچک جلوه دادن نارضایتی ها، رژیم پهلوی را بری از داشتن هر نوع مخالف سیاسی جلوه دهند و این رژیم را به عنوان همراه مناسب و تامین کننده منافع خود در خاور میانه از سرنگونی مصون نگه دارند. آنچنانکه در جمع بندی نهایی گزارش سفارت بریتانیا، تنها 6 ماه پیش از سقوط حکومت شاه، آمده است: 'مردم بیشتر ناراضی هستند تا مخالف حکومت و بسیار بعید است که شاه با یک جبهه متحد از مخالفان خود روبرو شود که حکومت را تهدید کند.'
شایان ذکر است براساس این گزارش، پس از ایجاد ناآرامی در تهران و سایر شهرهای ایران و تظاهرات گسترده علیه حکومت شاه و پس از اعلام حکومت نظامی در تهران، پیام سفارت انگلیس به لندن همچنان خوش بینانه است: 'سفارت مطمئن است که نیروهای انتظامی و امنیتی قادرند به هرج و مرج هفته های اخیر پایان دهند. 'همزمان، ارزیابی کارشناسان در لندن این است که ادامه تظاهرات و برخوردها به سود اهداف نیروهای افراطی است و شاه به این نتیجه خواهد رسید که برای بقای قدرت خود نمی تواند به سیاست گسترش آزادی ها ادامه دهد.
از تاریخ آغاز نخست وزیری ارتشبد ازهاری تا تصمیم شاپور بختیار، از رهبران جبهه ملی ایران به قبول نخست وزیری به شرط ترک خاک ایران توسط محمد رضا شاه و خانواده اش، گزارش ها و ارزیابی های سفیر، و سفارت بریتانیا در تهران قابل پیش بینی است و تقریبآ همیشه چند روز یا چند هفته ای دور از قافله بنظر می آید. نقطه ضعفی جدی که جیمز کالاهان، نخست وزیر و جیمز اوون، وزیر امور خارجه وقت، آن را پذیرفتند، چنانکه دستور تهیه این گزارش پژوهشی از پیامدهای آن است. گفتنی است که شاید تنها موردی که ارزیابی سفارت انگلیس از تغییر و تحولات سریع انقلاب ایران درست از آب درآمد مربوط به کوتاه مدت بودن عمر دولت شاپور بختیار است. در ژانویه 1979، سفارت، بازگشت آیت الله خمینی و تاسیس جمهوری در ایران را غیرقابل اجتناب گزارش کرده بود.
اما آنچه از سیاست کلی بریتانیا در قبال ایران در طول سده های اخیر بر می آید آن است که انگلیس آن چنان هم که در سند منتشر شده اخیر آمده است نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی در ایران بی اطلاع و بی تفاوت نبوده و در همه حال به دخالت ها و فعالیت های زیرکانه خود در ایران مشغول بوده است. برای مثال می توان به دخالت های پشت پرده انگلیسی ها در روابط ایران با آمریکا اشاره کرد.
در سندی که به تازگی از طریق سایت ویکی لیکس منتشر شد، جفری آدامز سفیر سابق انگلیس در ایران به همتایان آمریکایی خود توصیه هایی خواندنی درباره تکنیک های مذاکره با ایران کرده است. جفری آدامز، سفیر انگلیس در تهران در مجموعه ملاقات‌هایی با سفیر آمریکا در بغداد و فرماندهان نیروهای چندملیتی در عراق در مورد نحوه مذاکره با مقام‌های ایرانی توصیه‌هایی را به آنان ارائه کرد. به اعتقاد آدامز ایران از مذاکره با آمریکا چند هدف دارد که برخی از آنها جزئی و برخی اساسی هستند.
در این بخش از گزارش باید یاد آور شد که از ابتدای پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی مردم ایران در بهمن ماه سال 1357 و بروز تحولات انقلابی در ایران، دولت انگلیس اقدامات و کارشکنی هایی را علیه ایرانیان بخصوص دانشجویان ایرانی در انگلیس انجام داد و سخت گیری هایی در این زمینه آغاز نمود. این اقدامات منجر به تشدید تنش ها میان دوکشور و برگزاری نخستین تظاهرات مردمی برضد انگلیس در اواخر سال 1357 در تهران گردید. با بالا گرفتن تنش ها وزارت خارجه انگلیس در نیمه دوم سال 1359 کاردار و دیگر دیپلمات های سفارت انگلیس در تهران بجز یک نفر را به لندن فراخواند و سفارت این کشور در ایران را تعطیل اعلام کرد. اما در سال 1367 پس از گذشت حدود یک ده روابط تیره میان ایران و انگلیس سفارت این کشور در تهران بازگشایی شد. در آذر ماه همان سال نیز وزرای خارجه دو کشور نیز باهم مذاکراتی بعمل آوردند که در نهایت به سفر وزرای خارجه ایران و انگلیس به لندن و تهران منتهی شد.
انتشار کتاب موهن آیات شیطانی و حمایت گسترده دولت انگلیس از سلمان رسدی مرتد در اواخر سال 1367 بار دیگر منجر به قطع روابط دیپلماتیک میان انگلیس و ایران شد. انگلستان پیشتاز تنش در روابط گردید و کلیه دیپلمات های خود را از ایران فراخواند و مجلس شورای اسلامی نیز در اسفند ماه 1367 طرح قانونی قطع کامل روابط سیاسی با انگلیس را تصویب نمود. گفتنی است در سال 1378 بار دیگر دو کشور توانستند سفرای خود را مبادله نمایند.
حمله یکجانبه آمریکا به عراق درسال 1381 و همراهی بی قید و شرط دولت تونی بلر در انگلیس از سیاست های جنگی واشنگتن موجب دور تازه ای از تنش در روابط گردید. حضور نیروهای انگلیسی در جوار مرزهای شرقی و غربی ایران که همواره زمینه ساز مشکلات امنیتی بوده، هنوز هم موجب نگرانی عمیق ایران است. متعاقباً، مذاکرات درخصوص برنامه های صلح آمیز هسته ای ایران شروع شد که بین ایران از یکسو و سه کشور؛ انگلیس، فرانسه و آلمان از سوی دیگر انجام شد و سه سال ادامه یافت. این مذاکرات گرچه در مراحل اولیه و در راستای اعتمادسازی میان این کشورها و ایران انجام شد و به توافقاتی نیز دست یافت اما با توجه به ادامه مقاصد اروپا برای جلوگیری از پیشرفت فنی ایران از پیشرفت بازماند. نیروهای انگلیسی حاضر در کشورهای افغانستان و عراق شروع به انجام حرکت های مخرب علیه امنیت ملی ایران نمودند و سرانجام در فروردین 1386 یک گروه از ملوانان انگلیسی پس از چندین بار تخطی وارد آب های سرزمینی ایران شدند. این گروه 15 نفره از نظامیان انگلیسی توسط مرزبانان ایرانی دستگیر و برای بررسی موضوع به داخل ایران هدایت شدند. بحران ملوانان انگلیسی و مدیریت آن که دو هفته به طول انجامید نگاه دولت بلر را نسبت به شرایط متحول منطقه ای تغییر داد، لیکن سایه سنگین این تعرض نظامی به قلمرو جمهوری اسلامی ایران همچنان در روابط باقی ماند.
با به عهده گیری نخست وزیری دولت انگلیس توسط گوردون براون سیاست انگلیس در تخاصم علیه ایران و از طریق هدایت طرح های تحریم اقتصادی شدیدتر از طریق کشورهای 1+5 ادامه یافت و نخست وزیر انگلیس اولین رهبر غربی بود که خواستار تحریم همه جانبه علیه صنایع نفت و گاز ایران شد. در سال 1387 دولت انگلیس توجه ویژه ای را به مقدمات برگزاری دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران معطوف داشت و در پی آمد انتخابات ایران بیشترین مداخله آشکار و نهان را در امور داخلی ایران به عمل آورد که در کلیه سطوح مورد انتقاد مقامات جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت. این مداخلات منجر به اخراج دو دیپلمات انگلیسی از تهران شد و متعاقبا دولت انگلیس نیز بدون هیچ دلیلی اقدام متقابل انجام داد.
همچنین در این سال بحث کاهش سطح مناسبات میان ایران و انگلیس به یکی از مباحث داغ در مجلس شورای اسلامی و در طیفی از رسانه های ایران مبدل گردید و ادامه یافت. معهذا پیشگامی دولت انگلیس در اقدامات ضدایرانی خود در شورای امنیت سازمان ملل و اتحادیه اروپا و سنگ اندازی در تحقق حقوق مشروع وقانونی ملت ایران نسبت به دستیابی ایران به فن آوری صلح آمیز هسته ای ره به جائی نبرد و این در حالی است که هنوز بیش از200 شرکت ایرانی در لیست تحریم های یک جانبه دولت انگلیس قرار دارند.
در پایان باید خاطر نشان کرد اظهارات اخیر سایمون گس سفیر بریتانیا در ایران و اظهارنظر وی درباره وضع حقوق بشر در ایران نیز دخالت آشکار بریتانیا در مسائل داخلی ایران تلقی می شود. جمهوری اسلامی ایران اظهارات سایمون گس را محکوم کند و آن را دور از آداب دیپلماتیک دانست. در این خصوص مسئولان ایرانی ضمن در نظر گرفتن «سابقه خصومت‌ها و دخالت‌های دولت انگلیس از دیرباز تاکنون»، «دخالت سفارت انگلستان در مسائل مربوط به فتنه»، «فعالیت‌های دولت انگلستان در راستای صدور قطعنامه علیه دولت جمهوری اسلامی ایران در شورای امنیت سازمان ملل»، «اثبات دخالت دولت انگلیس در به شهادت رساندن اساتید و نخبگان ایرانی» اعلام کرده اند، تنش تازه در روابط میان ایران و انگلیس ممکن است به کاهش و یا قطع روابط سیاسی میان دو کشور بیانجامد.