قطع صادرات نفت، قطع شریان حیاتی رژیم شاه

رضاشاه برای جلب رضایت غربی ها تنها ابزاری که در اختیار داشت، صدور نفت ارزان قیمت بوده است. غرب تا زمانی که به صدور نفت از ایران اطمینان داشت، سخنی از ضعف حکومت در ایران و یا روی گردانی از حمایت از شاه به میان نمی آورد. همانطوری که می دانیم بحران انقلاب تا قبل از وقوع اعتصابهای نفتی در آن برای ناظران و رهبران غرب به عنوان یک بحران داخلی زود گذر مطرح بود.

یکی از مهمترین شاخص‌های جدی شدن انقلاب و شکل‌گیری آن در واپسین ماه‌های عمر رژیم پهلوی، اعتصاب کارخانجات، ادارات و بخش‌های آموزشی کشور بوده است.

اعتصاب‌ها که آخرین تیر ترکش ملت بود ظهور دیگری از میل به وحدت علیه استبداد شاه و حرکت رو به مرکز را نشان می‌داد. اعتصاب‌ها تدریجاً در مدت کوتاهی به سراسر صنوف فعال کشور سرایت نمود و قاطعیت پیگیر امام آن را تایید و تقویت کرد.

بر خلاف نظریاتی که تاکنون در مورد پایه های اصلی قدرت محمد رضا شاه در ایران گفته شده است، به نظر می رسد قدرت اصلی شاه نه ارتش و نه حمایت خارجی بلکه نفت و فروش آن بوده است. برای روشن تر شدن مطلب می توان با یک بررسی اجمالی از چگونگی شکل گیری پایه های قدرت محمد رضاشاه به این مساله پی برد.

رضاشاه برای جلب رضایت غربی ها تنها ابزاری که در اختیار داشت، صدور نفت ارزان قیمت بوده است. غرب تا زمانی که به صدور نفت از ایران اطمینان داشت، سخنی از ضعف حکومت در ایران و یا روی گردانی از حمایت از شاه به میان نمی آورد. همانطوری که می دانیم بحران انقلاب تا قبل از وقوع اعتصابهای نفتی در آن برای ناظران و رهبران غرب به عنوان یک بحران داخلی زود گذر مطرح بود. حکومت شاه همچنان اگر چه به صورتی نیم بند ولی پابرجا بود و نفت هم صادر می شد، لذا خواسته های غرب از ایران تحقق می یافت. سولیوان، آخرین سفیر آمریکا در ایران، در خاطرات خود می نویسد: اگر چه وضع به سرعت رو به وخامت است، اما احتمال سقوط شاه پیش بینی نمی شود.1 از بحران ایران نگرانی چندانی در بازارهای نفتی جهان که به ضرر غرب باشد، ایجاد نکرده بود.

در مورد ارتش هم نیازها و تجهیزات از قبل فروش نفت تامین می شد و غرب هیچ تعهدی برای تامین این تجهیزات نداشت. در واقع اگر شاه ژاندارم منطقه بود به اعتبار نفت و سود حاصل از فروش آن بود که توانسته بود ارتشی قوی و تا دندان مسلح ایجاد نماید. این مساله از توجه به این نکته که در سال 1356 اقتصاد ایران کاملاً به صادرات نفت وابسته بود. طبق آمار بانک مرکزی در این سال 98% در صد صادرات ایران را نفت و تنها 2% درصد را سایر کالاهای غیر نفتی تشکیل می داد.2 لذا مشاهده می کنیم که تا چه اندازه پایه های رژیم شاه بر نفت و درآمدهای ناشی از صادرات آن استوار بوده است.

به گواه فعالان انقلاب و تاریخ‌نویسان معاصر نیز آنچه بیش از تمام این حرکت‌ها توانست زمینه پیروزی انقلاب را تسریع کرده و ضربه‌ای کاری به پیکر رژیم بزند، اعتصاب کارکنان صنعت نفت بود هرچند حرکت‌های پراکنده‌ای از 17 شهریور ماه 1357 در میان کارگران صنعت نفت دیده می‌شد، اما از 18 شهریور سال 57 حرکت اصلی و اثرگذار کارگران صنعت نفت شکل گرفت و رگ حیاتی و شریان اصلی اقتصاد، سیاست و حاکمیت رژیم شاهنشاهی را قطع کرد.

اعتصاب از تهران تا آبادان
یک روز بعد از جمعه سیاه، صدها نفر از کارگران پالایشگاه تهران اعتصاب کردند. آنها نه تنها خواستار افزایش حقوق و بهبود شرایط کارکنان بودند بلکه با صبغه ای سیاسی خواهان پایان دادن به حکومت نظامی بودند.3 دو روز بعد کارگران و کارکنان پالایشگاه های تبریز، آبادان، اصفهان و شیراز نیز همچون پالایشگاه تهران اعتصاب کردند. این اعتصابها که همزمان با سایر اعتصابهای کارگری بود، بر شدت بحران سیاسی رژیم شاه افزود. اعتصاب محدود به شهرهای یاد شده نشد و در کرمانشاه نیز کارکنان شرکت ملی نفت نیز دست به اعتصاب زدند. اما مهم ترین حرکت کارگران و کارکنان صنعت نفت در زمانی دیگر رخ داد، که در این میان اعتصاب کارکنان صنعت نفت در آبادان و اهواز در آبان و آذر ماه 1357 اهمیت خاصی دارد. از آنجا که قرارداد ارائه خدمات شرکت خدمات نفتی OSCO که با کنسرسیوم و شرکت ملی نفت ایران در مرداد 1357 منعقد شده بود، به زمان انقضای خود رسیده بود، بحث های فراوانی درباره انعقاد قرارداد جدید مطرح بود؛ کارکنان ایرانی، خواستار افزایش حقوق و بهبود شرایط کاری خود بودند.

اما دولت بدون توجه به خواسته های کارگران ایرانی، در مذاکرات خود با کنسرسیوم خواسته های آنان را در نظر نمی گیرد. کارگران نفتی که از هیات مذاکره کننده شرکت ملی نفت ناامید شده بود، تحت تاثیر جو سیاسی کشور تصمیم به عکس العمل جدی می گیرند. برای اولین بار کارگران نفتی میدان های نفتی اهواز، که بزرگ ترین میدان نفتی کشور را زیر پوشش خود قرار می داد، تصمیم به اعتصاب می گیرند. بعد کارکنان پالایشگاه آبادان و سرانجام در 27 مهرماه 1357 تمام کارکنان میدانهای نفتی اهواز به اعتصاب می پیوندند. البته در روزهای آغاز اعتصاب پراکنده و بصورت غیر سازماندهی شده بود و سازمان دهنده ای وجود نداشت.

تجربه تاریخی مبارزات کارگری نفت نشان می دهد که تا قبل از این اعتصاب، رهبری و هدایت فعالیت های سیاسی در میان کارکنان نفت جنوب، به طور عمده در اختیار نیروهای چپ قرار داشته است؛ اما حوادث ماه های مهر، آبان و آذر 1357 نشان داد که سازماندهی جدیدی برای هدایت اعتصابها در حال شکل گیری است. در این میان نقش امام خمینی بسیار مهم و حساس بود. ایشان با تشکیل هیاتی از افراد مورد اطمینان، آنها را را به میان اعتصاب کنندگان می فرستد تا ضمن هدایت و رهبری اعتصاب، اعتصاب کنندگان را به ادامه اعتصاب دعوت کنند. از همان آغاز ایشان در اغلب سخن رانی های خودشان به مساله نفت و اعتصاب کارکنان نفت پرداخته بودند.

در بیست و سوم شهریور ماه امام با نگرانی از وضعیت مملکت، در سخنرانی خود اعلام می دارند که تمام بخشهای حاکمیت رژیم و رفتارهای آنان برخلاف شرع و بر ضد منافع ملت ایران است. ایشان مستقیما به مساله مجلس و نفت می پردازند و آنها را غیر قابل پذیرش از دیدگاه شرعی و منافع عمومی می دانند.4 پنج روز بعد، به طور مشخص تری بین رفتارها و اعمال شاه در داخل کشور و ارتباط او با اسرائیل و مساله نفت رابطه برقرار می شود: «ملت ایران که از جرایم شاه در طول سلطنت غیرقانونیش به جان آمده و برای بدست آوردن آزادی و استقلال از دست رفته اش به پا خاسته، شاه را که به سرعت کشور را به سوی نابودی معنوی و مادی سوق می دهد، نمی خواهد. شاه، نفت کشور را برای سرکوبی مسلمانان به اسرائیل می دهد و در ایران هر کس به این عمل غیر انسانی اعتراض می کند، با سر نیزه جوابش داده می شود».5

به دنبال این سخنان امام، فعالیت های سیاسی علیه دودمان پهلوی شدت می گیرد. اندک اندک کارشناسان حکومتی شرایط را دیگر یک بحران زودگذر تلقی نکردند.6 ورود کارکنان نفتی به اعتراضات سیاسی کشور، ابعاد جدیدی را شکل بخشید. بیانات امام، شرایط جانبی را برای شکل بخشیدن به یک سازماندهی اعتصاب آماده تر کرد. اینک مهم ترین و بزرگ ترین مرجع تقلید نیز توجه خاصی به مقوله نفت نشان داده بود. توجه این رهبر دینی به مساله نفت، نیروهای چپ را برای سازماندهی در تنگنا قرار داد.7 کارکنان نفت با حمایت امام و پیگیری های ایشان از طریق کمیته سازماندهی اعتصاب نفتی، دلگرم تر و مصمم تر شد.

با دستور امام و جهت جلوگیری از سوء استفاده دولت از ابزار تبلیغات منفی در مورد اعتصاب نفت و به دردسر افتادن مردم عادی در آغاز فصل سرما، بخشی از کارکنان نفتی برای تامین نفت مورد نیاز پالایشگاههای داخلی، کمیته سازمان دهنده کارکنان صنعت نفت تصمیم گرفت که برای تولید روزانه 000/350 بشکه، تعدادی از کارکنان را در بخش چاه شماره دو اهواز مستقر نماید و آنها در اعتصاب شرکت نکردند. این چاه نفت مورد نیاز پالایشگاه های تهران و اصفهان را تامین کرد. اما دولت در راستای نشان دادن اعتصابیون به عنوان وطن فروشان و کسانی که مردم را در سرمای زمستان بدون نفت رها کرده اند، نفت تولید شده را برای استفاده نیروهای نظامی خود ضبط و احتکار کرد. بار دیگر کارکنان اعتصاب کردند.

رژیم شاه برای شکستن اعتصاب ابتدا از اواسط آبان ماه 57، بخشی از کارکنان بازنشسته نفت را سر کار استخراج و تصفیه نفت فراخواند اما آنان از تکنولوژی روز عقب مانده بودند و توانایی کار با ماشین های جدید را نداشتند، لذا رژیم تکنسین هایی از نیروی دریایی را مامور این کار کرد. آنان نیز کار را خراب تر از گذشته کرده و آبروریزی های فراوانی ببار آوردند.8

دولت ناتوان از شکستن اعتصاب این بار با زور سرنیزه، نیروهای نظامی را به تمام میدان ها و تاسیسات نفتی گسیل داشت و با اعلام حکومت نظامی در این مناطق، کارکنان را به زور سر کار برد.9 بلافاصله روحانیون تهران با انتشار اعلامیه ای ضمن محکوم کردن این عمل دولت، این کار نظامیان را تلاش برای هدر دادن منافع کشور و همکاری با استعمارگران شرق و غرب دانستند. دولت با درخواست افزایش حقوق کارکنان موافقت کرد و کمیته هماهنگی اعتصاب نفت با بازگشت موقت و مشرط کارکنان بر سر کار موافقت نمود.

اما امام با شنیدن این خبر، از کارکنان صنعت نفت خواستند تا به اعتصاب خود ادامه دهند و از مردم نیز خواستند تا با تامین مالی این کارکنان به ادامه اعتصاب نفتی کمک کنند.10 اعتصاب ادامه یافت. در حالی که شریف امامی، نخست وزیر اعتصاب کنندگان را خائن به مملکت می نامید11 ، امام خمینی (ره) تشویق به ادامه اعتصاب می کردند و تاکید داشتند که تمام این نفت ها را که غارت می کنند، برای دفاع از منافع سلطه گرایانه آمریکاست. دولت به شدت با اعتصاب کنندگان رفتار می کرد. نظامیان شدیدترین اقدامات را در شکستن اعتصاب انجام دادند، چرا که اگر شاه موفق به ادامه تولید و صادرات نفت نمی شد، قطعا انتظار حمایتی نیز از سوی غرب نمی توانست داشته باشد. اما اعتصابیون که با حمایت امام و مردم روبرو شده بودند، به رسالت تاریخی خود ادامه دادند. دامنه اعتصاب روز به روز گسترده تر می شد و حتی اعتصابیون به دنبال این مساله بودند که نفت به چه قیمتی و به چه کسانی فروخته می شود.

بالاخره امام در چهارم آذر ماه 1357، دیدگاه مردم را در مورد رابطه فروش نفت به آمریکا و ادامه سلطه گری و استبداد رژیم شاهنشاهی محمد رضاشاه را نشان می دهند و شدیداً از هر گونه قطع صدور نفت به آمریکا حمایت می کنند. «این ها به عنوان این که پول نفت را داریم تحویل می دهیم، به این عنوان همین اسلحه هایی که هیچ به درد ایران نمی خورد، می آورند در ایران و پایگاه برای خود آمریکا درست می کنند. یعنی نفت ما را می خورند و به جای آن برای خودشان پایگاه درست می کنند. به اسم دادن پول نفت برای خودشان پایگاه درست می کنند ... ».12

در دهه آخر آبان دولت با رعب نظامی موفق به شکستن موقتی اعتصاب شد. رسیدن تولید نفت از کمتر از 500 هزار بشکه در روز به 5/4 میلیون بشکه در اوایل آذر نشان از شکست ظاهری اعتصاب داشت.

اعصابیون به یک حمایت جدید و روحیه ای نو نیاز داشتند تا دوباره اعتصاب را از سر بگیرند. در این هنگام امام خمینی (ره) طی پیامی اعلام داشتند که «اینجانب از اعتصاب کنندگان در سراسر کشور تشکر می کنم و پشتیبانی خود از آنان را اعلام می نمایم و به خصوص از اعتصاب کنندگان نفت تقدیر می نمایم و اقدامات دولت نظامی غاصب و دادگاه های نظامی را در فشار به آنان برای شکستن اعتصاب تقبیح می نمایم و آنان را در جدیت برای هدر دادن ثروت ملت مسئول می شناسم و آنان را در این اقدام مخالف با مصالح کشور تحذیر می کنم».13

سپس امام پیامی به مهندس بازرگان فرستاد و فرمودند: با توجه به دخالت نظامی دولت در اعتصاب نفتی و احتکار نفت، لازم است شما که سابقه فراوانی در اداره منابع عظیم نفت دارید به همراه آقایان حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی، مهندس مصطفی کتیرائی و دو نفر دیگر با مشورت خودتان با آقایان انتخاب کرده و از مناطق نفتی بازدید و بر خروج نظامیان از مناطق نفتی، تولید نفت به مقدار نیاز داخلی و جلوگیری از احتکار نفت برای مصارف نظامی نظارت کرده و تعداد کارکنان لازم برای تولید مورد نیاز را انتخاب کنید و به کارگران هشدار دهید که در صورت نقض سه شرط مذکور توسط دولت، تولید نفت را کلا قطع نمایند.14

با روی کار آمدن ازهاری به جای امامی، وی دستور داد اگر اعتصاب کنندگان به اعتصاب خود ادامه دهند، از شرکت نفت اخراج خواهند شد، کارکنان اعتصابی نیز بدون توجه به این تهدیدات به دامنه اعتصاب خود شدت بخشیده، سرانجام در روز ششم دی ماه ۱۳۵۷، صادرات نفت کشور به خارج به کلی متوقف شد و سوخت تنها در حد نیازهای داخلی عرضه شد. با قطع کامل صادرات نفت به عنوان اهرم براندازی شاه، محمدرضا پهلوی از اصلی‌ترین منبع درآمد خود محروم و مراحل سقوط او تشدید شد و سرعت بیشتری گرفت. شاه در ملاقات با نماینده ژیسکاردستن در روزهای 7- 5 دی ماه به ناتوانی دولت در ادامه حکومت اذعان کرد.15

با قطع صدور نفت، اقتدار نظامی شاه نیز که به شدت وابسته به فروش نفت و تامین هزینه های هنگفت ارتش بود، رنگ باخت و غربی ها نیز رفته رفته بر ناکارآمدی و سقوط محمد رضاشاه ایمان آوردند. کاهش صدور نفت در اوایل زمستان 57 و قطع کامل آن در اواسط دی ماه، دومین صادر کننده نفت جهان را از بازار فروش حذف کرد و به عبارتی 5/5 میلیون بشکه در روز از بازار نفت خارج شد.

این کاهش عرضه نفت در آغاز فصل سرما و شدت گرفتن تقاضای خرید نفت در جهان ضربه مهلکی بر شرکت های بزرگ نفتی آمریکا و غرب وارد کرد، چرا که تعیین قیمت ها از دست آنان خارج شد و به شدت افزایش یافت.

به این ترتیب اعتصاب به همراه راهپیمایی، مبدل به موثرترین ابزار براندازی رژیم شد و اعتصاب صنعت نفت، محوری‌ترین آنها بود که هم به‌طور روانی موجب فلج ذهنی شاه شد و هم به‌طور واقعی، قلب اقتصاد و قدرت مالی رژیم را از کار انداخت.

*مدیر گروه نقد معاونت پژوهشی مرکز اسناد انقلاب اسلامی

منابع و مأخذ
1- دانیل یرگین، نفت، پول، قدرت، ترجمه منوچهر غیبی ارطه ای، تهران: انتشارات روابط عمومی شرکت نفت، 1374، ص 978
2- روح الله حسینیان، یک سال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه (بهمن 1356 تا بهمن 1357)، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1385، ص 526
3 - Terisa Turner, Iranian Oil Workers in the 1973-79 Revolution in Oil and Struggle, Zed Press, 1980, P. 280
4- روح الله خمینی، صحیفه نور، جلد 2، صص 61-52
5- همان، صص 108-107
6- دانیل یرگین، همان، ص 974
7- سعید تائب، از اعتصاب کارکنان صنعت نفت تا پیروزی انقلاب اسلامی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1382، ص 79
8 - Terisa Turner, Ibid, P. 280
9- محمد باقر حشمت زاده، نقش اعتصاب صنعت نفت و تحریم صادرات در مرحله پیروزی انقلاب اسلامی، در کتاب انقلاب اسلامی و ریشه های آن، قم: بی نا، 1374، ص 198
10- روح الله خمینی، همان، ص 248
11- محمد باقر حشمت زاده، همان، ص 194
12- روح الله خمینی، صحیفه نور، جلد 3، صص 265-251
13- روح الله خمینی، صحیفه نور، جلد 4، صص 101
14- همان، صص 112-111
15- روح الله حسینیان، همان، ص 530