عجله دولت ايران براي هسته اي شدن( با استفاده از اسناد آرشيو بريتانيا – 1977)

اكبر اعتماد رئيس سازمان انرژي هسته اي ايران و نماينده تام الاختيار شخص شاه در مذاكرات هسته اي بين المللي بود .  پرونده ها و اسناد زيادي در اين باره وجود دارد كه با وجود گذشت بيش از سي سال از نگارش آنان، به دلايلي كه مهم ترين آن ها از سوي مسئولان آرشيو و يا اداره دسترسي آزادانه به اطلاعات "جاري بودن ماجرا" اعلام شده، هنوز از طبقه بندي خارج نشده اند.
با اين همه در همين آرشيو پرونده هاي متعددي هستند كه جزئيات گوناگوني را از پرونده مناسبات هسته اي تهران و لندن فاش مي سازد. علاوه بر آن تجربه پژوهشگران پيگير نشان داده كه در برخي موارد، مداومت و نامه نگاري قانوني منجر به آزادسازي برخي از اين پرونده ها از توقيف و بازگشت به اداره اصلي شده است.
بر اساس يك گزارش تفصيلي از تاريخچه همكاري هاي هسته اي دو كشور، نخستين علايق بريتانيا در همكاري هسته اي با ايران در دسامبر 1974 و در طول سفر لرد آلدينگتون، رئيس سازمان ملي همكاري هاي هسته اي بريتانيا، به تهران آشكار شد.
در تاريخ 19 اكتبر 1975 يادداشت تفاهمي بين ايران و بريتانيا در جهت همكاري هاي مختلف هسته اي منعقد شده بود كه بيش و كم و با فراز و فرودهايي در مقاطع مختلف تا اوايل سال 1979 و پيروزي انقلاب اسلامي در ايران ادامه يافت.
بر اساس اين يادداشت تفاهم، دو كشور در زمينه هايي چون ساخت نيروگاه هاي انرژي هسته اي، آموزش هسته اي، فراهم كردن امكانات تحصيلات دانشگاهي هسته اي با يكديگر و در هر دو كشور همكاري داشته باشند.
يكي از مهم ترين محورهاي گفتگوي مفصل محمدرضا پهلوي شاه ايران با ديويد اوئن وزير خارجه بريتانيا در 14 مه 1977 در كاخ نياوران در تهران، بررسي وضعيت مناسبات هسته اي بين دو كشور و دورنماي آن بود و مشروح آن در يك گزارش مفصل محرمانه آمده است.
در ابتداي اين بحث، اوئن تاكيد كرد كه كارشناسان سازمان هاي هسته اي كشورش هنوز به تصميم كاملا نهايي و قطعي درباره اين كه چه سيستم خاص هسته اي را براي توليد انرژي در كشور بايد در پيش گرفت، نرسيده اند.
وقتي اوئن از شاه در مورد سيستم خاص رآكتور هسته اي مطلوب ايران پرسيد، شاه بدون ارائه پاسخ صريح گفت: "دكتر اعتماد مشغول بررسي اين موضوع است". اوئن نيز با تاكيد بر علاقه احتمالي بريتانيا به سيستم پي.دبليو.آر (رآكتور آب فشرده) افزود: "دكتر اعتماد يك محافظه كار هسته اي است و به سوي فناوري هاي تاييد شده مي رود."
اكبر اعتماد رئيس سازمان انرژي هسته اي ايران و نماينده تام الاختيار شخص شاه در مذاكرات هسته اي بين المللي بود: "شاه گفت دكتر اعتماد در زمينه مذاكره درباره همكاري هاي هسته اي اختيار كامل دارد."
شاه همچنين درباره علاقه خود به به دست آوردن اورانيوم گفت: "او به خصوص به وضع 15 سال آينده و زماني كه بهاي اورانيوم به شدت بالا برود علاقه مند است ..."
  پرونده ها و اسناد زيادي در اين باره وجود دارد كه با وجود گذشت بيش از سي سال از نگارش آنان، به دلايلي كه مهم ترين آن ها "جاري بودن ماجرا" اعلام شده، هنوز از طبقه بندي خارج نشده اند.
 در شرايطي كه در اين ديدار اوئن آشكارا از شاه مي خواست سيستم رآكتورهاي خود را با تصميم گيري آينده دولت بريتانيا هماهنگ و حتي در صورت تغيير آن، ايران نيز سيستم خود را تغيير دهد، شاه تصريح كرد: "ضمن خوشحالي از استحكام همكاري سيستم هسته اي تهران با لندن نمي خواهد همه تخم مرغ هاي خود را در يك سبد بگذارد و پيشاپيش مذاكره با سازندگان فرانسوي، آلماني و آمريكايي رآكتور هسته اي را آغاز كرده و بريتانيا و حتي روسيه را نيز از اين مذاكرات مستثني نخواهد كرد."
در طول سال 1977، هيات هاي مختلفي از كارشناسان دو كشور با هم ديدار كردند و بر سر موضوعات مختلف همكاري هاي هسته اي مذاكره كردند.
براي مثال يكي از اين گونه مذاكرات زنجيروار، سفر يك هيات ارشد هسته اي بريتانيا به رياست دكتر پليل به ايران بود كه طي سه روز از 24 تا 26 سپتامبر با چند هيات كارشناسي ايراني از جمله دكتر عابدين زاده در زمينه همكاري در گروه محافظت راديولوژيك، با دكتر فرزين در زمينه امنيت هسته اي بر مبناي مقررات آژانس بين المللي انرژي هسته اي، با دكتر صرام و دكتر عبدالله شكوهي محسني در زمينه پيشنهاد ارائه شده بريتانيا براي همكاري در راهكارهاي ايمني هسته اي، با دكتر طاهرزاده، معطر و اوليا در مركز تحقيقات هسته اي تهران و همچنين دكتر خازني رييس مركز هسته اي اصفهان درباره پيشنهادهاي مشابه هسته اي بلژيكي ها ديدار و گفتگو كردند.
يكي از موارد گفتگوها و همكاري هاي هسته اي ايران و بريتانيا، مساله حل و فصل زباله هاي نيروگاهي در مركز تحقيقات هسته اي و مركز درماني و بهداشتي در ايران بود كه درباره آن مذاكرات طولاني بين دو كشور از جمله در نوامبر 1977 صورت گرفت.
بر اساس يك گزارش توجيهي به تاريخ 16 اوت 1976، مشكل و نياز مديريت زباله هاي راديو اكتيو در ايران عمدتا شامل دو موضوع بود: "1- مشاوره براي طراحي سيستم حمل زباله هاي راديو اكتيو و نصب آن براي ديگر مراكز پژوهشي و 2- مشاوره در مورد برنامه ملي مديريت زباله هاي هسته اي حاصل از برنامه هاي توسعه هسته اي."
اين مذاكرات نهايتا به ارائه يك طرح تفصيلي از سوي مركز تحقيقات انرژي اتمي بريتانيا براي حل مشكل زباله هاي مركز تحقيقات هسته اي تهران زير نظر سازمان هاي رسمي و داراي مجوز رسمي بريتانيا منجر شد.
از ديگر موارد همكاري هاي هسته اي ايران و بريتانيا اعزام دانشجويان ايراني براي حضور در دوره هاي كارشناسي ارشد و دكترا به دانشگاه ها و مراكز تحقيقاتي بريتانيا و همچنين اعزام كارشناسان ايراني به سمينارها و دوره هاي تخصصي كوتاه مدت بود.
بر اساس يك سند طبقه بندي نشده از مذاكرات كارشناسان و مسئولان هسته اي ايران و بريتانيا در تهران، ايران به شدت در پي افزايش توان علمي و كاربردي كارشناسان هسته اي خود در كوتاه ترين زمان ممكن بود: "اعتماد به شدت موافق ادامه كار بين 20 تا 30 دانشجو در مقاطع بالاتر از ليسانس، تحصيل آنان ترجيحا در مركز هسته اي هارول و ... قرار دادن آنان تحت برنامه شديد انضباطي بود."
مطابق يك سند زمان بندي فعاليت هاي مشترك، بر اساس برنامه ريزي هاي انجام شده در خلال نشست هاي متعدد قرار بود ساخت نيروگاه هاي هسته اي با كاربردهاي مختلف توسط بريتانيا در نقاط مختلف ايران از 1981 با دو مورد آغاز شده و تا سال 1994 به 20 مورد برسد.
پيشنهاد ساخت نيروگاه هسته اي از سوي بريتانيا در ايران از اواسط 1975 مطرح شده و در دسامبر همان سال به عنوان يك پروژه به ايران پيشنهاد شده بود، ولي در عمل با وجود رقباي فرانسوي، آلماني و آمريكايي و همچنين سقوط حكومت پهلوي هرگز عملي نشد.
در شرايطي كه بريتانيا ايران را ترغيب به انحصاري كردن سيستم هسته اي خود مي كرد، ايران مصمم بود تا با كمك گرفتن از كشورهاي مختلف داراي فناوري هسته اي، صرفا خود را محصور به يك سيستم و يك كشور فراهم كننده اين فناوري پيشرفته نكند.
  ديويد عزيز! با توجه به اخبار مربوط به دستيابي احتمالي آفريقاي جنوبي به قابليت نظامي هسته اي با كمك كارشناساني از ديگر كشورها با استفاده از موادي كه در فناوري غيرنظامي هسته اي به كار مي روند، من بر اين باورم كه ما بايد در پيشنهادهاي هسته اي به ايران بازنگري كرده تا شاهد بروز حادثه مشابهي نباشيم.
توني بن، وزير انرژي وقت بريتانيا، خطاب به وزيرخارجه وقت
همانند خريدهاي تسليحاتي و ديگر معاملات بازرگاني، يكي از معضلات ايران در سال 1977 مشكل پرداخت نقد براي پروژه هاي مختلف خود بود. در حالي كه در سال هاي قبل اكيدا به مقامات بريتانيايي ابلاغ كتبي شده بود تا زير بار قراردادهاي مبتني بر عرضه نفت در برابر كالا يا خدمات نروند، اين سياست با افزايش مشكلات نقدينگي ايران كم قوت شد و به مرور از فهرست خطوط قرمز همكاري هاي هسته اي تهران و لندن محو شد.
يكي از نگراني هاي مسئولان بريتانيايي شائبه كشش احتمالي ايراني ها به سوي فناوري نظامي هسته اي بود. در سال هاي پيش از آن وقتي اين شك مطرح مي شد، بريتانيايي ها به عنوان دستورالعمل داخلي مطرح مي كردند كه ضمن مراقبت در اين مساله نبايد عملي عليه اين خواسته فرضي كنند تا ايران از معامله با بريتانيا دلسرد شود.
در همين ارتباط توني بن، وزير چپ گراي انرژي بريتانيا، در اول سپتامبر 1977 در نامه كوتاهي به اوئن وزير خارجه چنين نوشت: "ديويد عزيز! با توجه به اخبار مربوط به دستيابي احتمالي آفريقاي جنوبي به قابليت نظامي هسته اي با كمك كارشناساني از ديگر كشورها با استفاده از موادي كه در فناوري غيرنظامي هسته اي به كار مي روند، من بر اين باورم كه ما بايد در پيشنهادهاي هسته اي به ايران بازنگري كرده تا شاهد بروز حادثه مشابهي نباشيم."
اوئن در پاسخ به اين نامه در تاريخ 20 سپتامبر نوشت: "... ما پذيرفته ايم كه بدون هيچ ترديدي برنامه هسته اي ايران نبايد به فناوري حساس انتقال يابد. من اين موضوع را در ديدار 14 مه شفاف به شاه گفتم. ايراني ها به ما اطمينان داده اند كه آنان به دنبال انجام فناوري هاي حساس توسط ما نيستند و پذيرفته اند كه قراردادشان با بريتانيا بسيار متفاوت از مثلا قرارداد آلمان درال و برزيل است و در نتيجه، ترديدي درباره كمك ما به ايران در ساخت مركز غني سازي همانند افريقاي جنوبي وجود نخواهد داشت. برخلاف آفريقاي جنوبي، ايران عضو پيمان منع گسترش سلاح هاي كشتار جمعي است. اين معاهده همه تاسيسات هسته اي را تحت برنامه ايمني آژانس قرار مي دهد."
برخلاف نگراني بريتانيايي ها از همكاري هاي احتمالي نظامي هسته اي تهران و پرتوريا، دكتر اعتماد در نشستي به مسئولان هسته اي بريتانيا گفت كه در ديدار با دكتر رو، رئيس انرژي هسته اي افريقاي جنوبي، او را به عضويت در پادمان ان.پي.تي ترغيب كرده است.
با آن كه مسئولان هسته اي ايراني معمولا از برنامه غني سازي اورانيوم به دليل پيچيده بودن آن به عنوان اولويت سخن نمي گفتند و بريتانيايي ها هم در سطح ديپلماتيك از همكاري با ايران در اين زمينه سرباز مي زدند، ولي اين مساله در بسياري از نشست هاي مشورتي بين دو كشور مطرح مي شد و حتي براي آن زمان بندي و برنامه ريزي اوليه نيز صورت گرفت.
بر اساس نامه محرمانه 25 مه 1976 مارشال ويلمزهرست از اداره انرژي هسته اي وزارت خارجه به كريس هرزيك در وزارت انرژي بريتانيا، طرح غني سازي اورانيوم در ايران با مالكيت مشترك ايران و "مركز مشاركت سانتريوفوژ" بريتانيا به طور جدي مطرح و دنبال مي شد.
بريتانيايي ها معتقد بودند كه با وجود تلاش هاي فراوان و مذاكرات طولاني، در زمينه هاي مختلف همكاري هسته اي به خصوص ساخت رآكتور، غني سازي اورانيوم و يا هر گونه قرارداد بنيادي هسته اي با ايران موفق عمل نكرده و عرصه را به رقباي اروپايي و آمريكايي خود باخته اند.
توني بن در نامه اي به جيمز كالاهان نخست وزير بريتانيا متذكر شده بود كه احتمالا سازمان انرژي اتمي ايران و رئيس آن اكبر اعتماد ظرف ده سال آينده تلاشي براي دريافت فناوري غني سازي اورانيوم نخواهند كرد.
كالاهان نيز در نامه اي به بن عنوان كرده بود كه ميليون ها پوند براي پي گيري برنامه فناوري رآكتور آب فشرده ايران سرمايه لازم است و در مقابل اين هزينه، بريتانيا 20 رآكتور پي.دبليو.آر براي ايران خواهد ساخت.
در شرايطي كه دولت بريتانيا به دليل روي كار آمدن جيمي كارتر رئيس جمهور جديد آمريكا در آوريل 1977 دستور كاهش سرعت همكاري هاي هسته اي با ايران را داده بود، شركت هاي آلماني و فرانسوي مشغول عقد قراردادهاي هسته اي يا پيشبرد قراردادهاي قبلي خود بودند. هر چند در عمل با وقوع انقلاب ايران، فعاليت هاي اين كشورها در برنامه هسته اي ايران متوقف ماند و كارشناسان آنان به سرعت يا به مرور، ايران را ترك كردند.