رقابت امريكا، روسيه و انگلستان براي غارت منابع نفتي ايران

رقابت امريكا، روسيه و انگلستان براي غارت منابع نفتي ايران

طي سالهاي حاكميت سلسله قاجار، دولتهاي انگلستان و روسيه نقش اصلي را در غارت منابع اقتصادي ايران بر عهده داشتند ولي از آغاز حاكميت سلسله پهلوي، امريكا نيز به آنان پيوست و سه دولت در استفاده از خوان گسترده سرمايه‌هاي ايران از يكديگر سبقت گرفتند.
گرچه امريكائيها ديرتر به اين شبكه پيوستند و فعاليتهاي اقتصادي‌شان در ايران با مقاومتهائي از جانب روسيه و انگلستان روبرو شد ولي وجود بعضي سياسيون و دولتمردان وابسته در هيأت حاكمه ايران اين مانع را به تدريج از ميان برداشت.
يكي از نخستين تلاشهاي عمده امريكا براي دستيابي به منابع نفتي ايران تلاش براي كسب امتياز استخراج نفت درياي خزر توسط كمپاني امريكائي «استاندارد اويل» بود. اين تلاش مشخصاً با حمايت و مساعدت احمد قوام ـ قوام‌السلطنه ـ نخست‌وزير وقت ايران عملي شد.
حكومت سيد ضياءالدين طباطبايي كه به «كابينه سياه» مشهور است در اثر تندرويهايي كه كرده بود در 3 خرداد 1300 سقوط كرد و نخست‌وزير كودتا پس از سه ماه زمامداري مجبور به ترك خاك ايران گرديد و جاي خود را به قوام‌السلطنه سپرد. از اين تاريخ رضاخان سردار سپه مرد قوي ايران شد و در مدت دو سال و نيمي كه سمت وزارت جنگ را به عهده داشت زمامدار واقعي به شمار مي‌رفت. در اين مدت كابينه‌هاي متعددي بر سر كار آمدند كه غالباً ضعيف و در برابر قدرت وزير جنگ بي‌اختيار بودند. به اين جهت سردار سپه توانست موقعيت خود را تحكيم و با كمك ارتش جديدي كه تأسيس كرده بود زمينة زمامداري خود را فراهم سازد.
وقتي دور‌ه‌ي چهارم مجلس شوراي ملي پس از شش سال فترت در اول تير 1300 افتتاح گرديد، قوام‌السلطنه نخست‌وزير جديد به منظور آنكه به وضع خراب مالي كشور سر و صورتي داده و منبع درآمدي براي خزانه‌ي خالي دولت تهيه كند به فكر استفاده از ذخاير نفت شمال و اعطاي امتياز آن به يك دولت بيطرف خارجي افتاد. چون در آن موقع امريكايي‌ها به علت مخالفت با قرارداد وثوق‌الدوله1 و حمايت از ايران در كنفرانس صلح ورساي محبوبيت زيادي در ميان بعضي دولتمردان ايران كسب كرده بودند، قوام مذاكرات محرمانه‌اي با نمايندگان شركت نفت امريكايي«استاندارد اويل» در مورد اعطاي امتياز نفت پنج ايالت شمالي ايران آغاز كرد. اين مذاكرات در 29 آبان 1300 منتهي به امضاي قراردادي شد كه به موجب آن امتياز استخراج و بهره‌برداري از نفت شمال ايران به مدت پنجاه سال به شركت امريكايي واگذار مي‌شد. تصويب قرارداد نيز در فرداي همان روز با عجله از طرف مجلس شوراي ملي صورت گرفت تا از كارشكني‌هاي احتمالي دول همسايه جلوگيري شود.
همين كه خبر تصويب قرارداد نفت منتشر شد جنجال بزرگي برپا گرديد و دو دولت همسايه شديداً نسبت به آن اعتراض كردند. شورويها اعتراض داشتند كه اعطاي امتياز نفت در جوار سرحدات آنان به دول ديگر بدون جلب نظر و موافقت آنها ممكن نيست و انگليسي‌ها نيز مدعي شدند كه منابع نفتي شمال ايران تحت نفوذ شركت‌ نفت ايران و انگليس قرار دارد و دولت ايران حق ندارد آن را به ديگري بدهد.
لندن و مسكو براي جلوگيري از واگذاري امتياز نفت درياي خزر به شركتهاي امريكائي دست به كار شدند. روسيه تهديد به قطع همكاري‌هاي بازرگاني با ايران كرد و انگلستان نيز اعلام كرد كه از دادن راه عبور براي حمل نفت شمال ايران از اراضي حوزه‌ي امتيازش كه تنها راه تجارتي بود جلوگيري خواهد كرد. به بانك شاهنشاهي نيز دستور داده شد از آن پس ديناري بابت مساعده و وام به ايران نپردازد. از اين تاريخ ديگر شركت «استاندارد اويل» علاقه‌اي به نفت ايران نشان نداد و خودرا كنار كشيد. در همين حال قوام‌السلطنه تصميم گرفت از وجود مستشاران امريكائي براي اداره امور مالي و اقتصادي كشور استفاده كند.
به دعوت قوام‌السلطنه، دكتر «آرتور ميلسپو» در رأس يك هيئت يازده نفري در 27 آبان 1301 وارد تهران شد و به عنوان رئيس كل ماليه با اختيارات وسيع شروع به كار كرد. 2 هدف ايران از اين كار در درجه اول اصلاح اوضاع مالي و در مرحله بعدي جلب سرمايه‌گذاري‌ها و علايق صنعتي امريكا بود تا بدين وسيله از وابستگي اقتصادي ايران به شوروي و انگلستان كاسته شود.
ميلسپو و هيئت تحت سرپرستي او در مراحل اوليه‌ي مأموريت خود در زمينه جمع‌آوري ماليات‌ها و افزايش عوايد دولت موفقيت‌هايي كسب كردند. آنان زمينه را براي تأسيس بانك ملي و همچنين جلب علاقه‌ي امريكا در بهره‌برداري از ذخاير نفتي ايران فراهم ساختند به طوري كه به زودي نمايندگاني از جانب شركت نفت امريكايي سينكلر براي مذاكره درباره‌ي نفت شمال وارد ايران شدند تا امتياز «استاندارد اويل» عيناً به آنان منتقل شود.
لرد كرزن وزير خارجه انگليس از اينكه دولت ايران مي‌كوشيد مناسبات نزديكتري با امريكا به عنوان نيروي سوم در مقابل روس و انگليس برقرار كند، ناراضي بود و به بانك شاهنشاهي فشار وارد مي‌ساخت كه از پرداخت مساعده به حكومت‌هايي كه موجبات نارضايتي انگلستان را فراهم مي‌ساختند، خودداري كند. سرپرسي لورن وزير مختار انگليس طي يادداشتي كه در 22 آبان 1301 تسليم دولت ايران كرد تقاضا نمود كليه‌ي بدهي‌هاي معوقه‌ي دولت ايران به انگلستان فوراً تسويه گردد و حال آنكه انگليسي‌ها به خوبي مي‌دانستند كه دولت پولي در خزانه ندارد. پافشاري انگليسي‌ها موجب شد كه قوام در 5 بهمن 1301 مستعفي شود و مستوفي‌الممالك كابينه‌ي جديد را تشكيل بدهد.
نخست‌وزير جديد براي اين كه بتواند شركت نفت سينكلر را به استخرارج و بهره‌برداري از نفت شمال علاقه‌مند سازد به توصيه‌ي دكتر ميلسپو قانون اعطاي امتياز نفت به استاندارد اويل را اصلاح و آن را به صورت «قانون امتياز نفت به يك شركت معتبر مستقل امريكايي» درآورد. قرارداد مربوط در 4 ارديبهشت ۱۳۰۲با نمايندگان شركت سينكلر امضا شد و قانون آن در 23 خرداد 1302 به تصويب مجلس شوراي ملي رسيد. اما چندي بعد واقعه‌اي روي داد كه به كلي زحمات دولت ايران را برباد داد.
در 27 تير 1303 «ميجر رابرت ايمبري» كنسوليار سفارت امريكا در تهران كه ضمناً خبرنگار مجله‌ي نشال جغرافياي امريكا بود به راهنمايي يكي از هموطنانش كه كارمند شركت نفت ايران و انگليس بود، براي تماشاي معجزه‌اي كه مي‌گفتند سقاخانه‌اي در خيابان شيخ هادي نموده به محل مزبور هدايت شد و در آنجا به دست عده‌اي كه از طرف انگليس تحريك شده بودند به قتل رسيد. دولت امريكا شديداً نسبت به اين حادثه و بي‌اعتنائي مأموران پليس در حفظ جان ايمبري اعتراض و تقاضاي مجازات مسببين واقعه را نمود. دولت ايران هم براي آنكه از عواقب اين حادثه جلوگيري نمايد رسماً عذرخواهي كرد و حاضر به پرداخت غرامت شد و حتي سه نفر از مسببين حادثه را اعدام كرد، با اين همه نمايندگان شركت نفت سينكلر به عذر اينكه تأمين جاني ندارند ايران را ترك كردند و موضوع امتياز نفت شمال منتفي گرديد.
حضور مؤثر امريكا در عرصه‌هاي نفتي و اقتصادي و سياسي ايران پس از جنگ جهاني دوم از سر گرفته شد.

پي‌نويس‌ها:
1ـ اين قرارداد كه در 17 مرداد 1298 ميان انگلستان و كابينه وثوق‌الدوله به امضا رسيد، ارتش و امور ماليه ايران را تحت نفوذ و اراده انگليس در مي‌آورد. به مقاله «قرارداد 1919 ايران و انگليس» در سايت مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي مراجعه شود.
2ـ لايحه استخدام ميلسپو ابتدا در مرداد 1301 به تصويب مجلس شوراي ملي رسيد و وي در 27 آبان همان سال به ايران آمد. اما با رضا شاه اختلاف پيدا كرد و در خرداد 1306 به كار خود خاتمه داد و در ماه مرداد همان سال ايران را ترك كرد.

منابع:
ـ اسناد هجوم روس و انگليس به ايران، محمد تركمان، دفتر مطالعات سياسي و بين‌المللي.
ـ سياست خارجي ايران در دوران پهلوي، عبدالرضا هوشنگ مهدوي، نشر البرز.
ـ تاريخ روابط خارجي ايران از صفويه تا پايان جنگ دوم جهاني، عبدالرضا هوشنگ مهدوي، انتشارات اميركبير.
ـ روزشمار روابط ايران و امريكا، بهروز طيراني، مركز اسناد و تاريخ ديپلماسي.
ـ روزشمار روابط ايران و امريكا، غلامرضا كرباسچي، انتشارات بقعه.