اسدالله علم (1299 ـ 1357 ش) ـ علم و تأسيس حزب رستاخيز

اسدالله علم در سال‌هاي تصدي خود در وزارت دربار گامهاي اساسي ديگري در راه تثبيت قدرت و ديکتاتوري محمدرضا شاه برداشت. ازجمله اقدامات تصميم به انحلال احزاب دوگانه (حزب ايران نوين و حزب مردم) بود. در اين زمان شاه و علم دريافته بودند که اين احزاب نه تنها کارآيي لازم را از دست داده‌اند، بلکه اثرات معکوس و منفي برجاي نهاده‌اند. چنين بود که شاه با همياري اسدالله علم به تدريج انحلال اين احزاب را عملي ساخت؛ بدون اين که هيئت دولت و يا هويدا، نخست‌وزير، که در آن زمان رهبري حزب ايران نوين را برعهده داشت، مطلع شود. شاه، انحلال حزب ايران نوين و حزب مردم را در 11 اسفند 1353/1974م رسماً اعلام کرد، و مدتي بعد حزب جديدي به نام «رستاخيز» را جانشين آن دو حزب کرد.1  شعار اين حزب پيوستن تمام مردم کشور بدان بود. در غير اين صورت کساني که نمي‌خواستند عضويت آن را بپذيرند «اعليحضرت همايوني اجازه مي‌داد تا از کشور خارج شوند» بنابراين شاه و علم هويت ايراني بودن افراد جامعه را عضويت در حزب رستاخيز تشخيص داده بودند.

حزب رستاخيز که تأسيس و ماهيتش برخلاف قانون اساسي کشور بود، اقتدار شاه را هرچه بيشتر افزايش مي‌داد. جهت قانوني کردن فعاليت‌هاي اين حزب در کشور، بين شاه و علم گفت و گوها و مذاکراتي در دربار صورت گرفت تا تغييراتي را در قانون اساسي به وجود آورند. هدف اصلي از تغيير قانون اساسي اين بود که حوزه اختيارات شاه را گسترش دهند و بهآن رنگقانوني بخشند؛ و از سوي ديگر آزادي‌هايي را که صرفاً در روي کاغذ در قانون اساسي پيش‌بيني شده بوده از بين ببرند.2 تحقق اين امر به معناي قانوني کردن ديکتاتوري و استبداد و خودکامگي در رژيم به اصطلاح مشروطه و پارلماني بود.

مطبوعات وابسته به رژيم پهلوي در آن زمان جنجال فراواني به نفع انحلال احزاب پيشين و تشکيل حزب «رستاخيز» به راه انداختند و از اقدامات شاه و علم در اين‌باره بسي تمجيد کردند و اين اقدام را گامي ديگر براي رسيدن به دروازه‌هاي تمدن بزرگ تفسير کردند. در همين راستا شاه با مشاورت علم در طي مصاحبه‌هاي مختلف حزب رستاخيز را حزبي فراگير اعلام کرد که عمده وظيفه‌اش آگاه ساختن شاه (فرمانده عالي) از نيازهاي جامعه است تا در صورت لزوم تحولات و تغييراتي به وجود آورد. به اعتقاد شاه اين حزب وظيفه ارشاد و راهنمايي مردم را در امور اجتماعي برعهده داشت.

با تمام اين احوال حزب رستاخيز نتوانست کارآيي لازم و مورد آرزوي شاه را برآورده کند. در نتيجه، شاه در سال 1356ش/1977م اعلام کرد:

«اين حزب ]رستاخيز[ خيلي ناتوان است و گردانندگان آن هم تنبل و تن‌پرورند». بدين‌ترتيب حزب رستاخيز به دستور شاه منحل اعلام شد.3

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1. محمود طلوعي.  داستان انقلاب. چاپ اول، تهران، نشر علم، 1370 ، ص236 .
2. 25 سال سانسور در ايران، جمعي از نويسندگان (بيجا، بينا، بيتا) ص 29 .
3. احمد فاروقي و ژان لوروريه.  پيشين،  ص 168 .