تاریخ نگاری چپ در ایران تاریخنگاری مخالفان رژیم پهلوی
ما این گروههای مخالف را در سه دسته عمومی که تمامی منابع و ادبیات سیاسی جامعه ایران آن را پذیرفتهاند، تقسیمبندی میکنیم و باور داریم منابع تاریخی نیز در همین سه حیطه کلی، قابل تقسیمبندی است. اما این تقسیمبندی، مرز بلااشکال و ایرادناپذیر نیست و بهطور طبیعی براساس مفروضات مشترک و نسبت بین طیفهای مختلف درست شده است، هرچند در داخل این صفبندیها، تنوع نیز قابل مشاهده است.
ویژگیهای عمومی تاریخنگاری مخالفان پهلوی
در خصوص مخالفان رژیم پهلوی سه دسته آثار شناخته شده داریم؛ اسلامگرایان، چپگرایان و ملیگرایان.
آثار نوشته شده توسط مخالفان رژیم پهلوی، دارای این ویژگیهای مشترک است:
1- اصل مخالفت با رژیم پهلوی: مخالف با وجود استبداد خشن و بیرحم سیاسی و وابستگی به نیروهای خارجی در نظام سلطنتی ایران؛ موضوعی که چپگرایان، ملیگرایان و اسلامگرایان در آن اشتراک دارند.
2- خود فراتربینی و تلاش برای اثبات نقش برتر: این دسته نویسندگان تلاش دارند از خودشان و همچنین همرزمان و همفکران خود چهره فعالتری نسبت به دیگران نشان دهند.
3- تلاش برای اثبات پیشگامی در مبارزه: نکته دیگری که هر سه گروه به آن اهتمام دارند، بحث اثبات پیشگامی در مبارزه علیه رژیم پهلوی است. این بحث آنقدر جدی است که جزو بحثهای مهم بین سران و رهبران گروهها، در طیفهای مختلف بوده است.
4- حماسهسازی از مبارزات صورت گرفته: نکته دیگری که در آثار مخالفان رژیم پهلوی بهصورت امر مشترک قابل توجه است، حماسهسازی از مبارزات خودشان است. همه این گروهها درصدد هستند تا از مبارزهای که انجام دادهاند، نوعی حماسه برجای بگذارند. این روال در جریان تاریخنگاری نیز قابل مشاهده است. تلاش برای باقی گذاشتن تاریخچهای حماسهای در میان مبارزان، امری ذاتی و منطقی است؛ بهطور مثال با مطالعه خاطرات کیانوری در مییابیم که وی تلاش میکند تا هوشمندی خاص خود را در سیاست کشور به نوعی به اطلاع همگان برساند؛ ضمن آنکه خود را در دادن اطلاعات و تهیه اسلحه برای مبارزان و مخالفان رژیم پهلوی، یک چهره شاخص و غیر قابل انکار نشان میدهد.
آقای همایون کاتوزیان نیز بخشی اصلی از کتاب اقتصاد سیاسیاش را به خلیل ملکی، اختصاص داده است. ایشان میگوید: «وقتی که قرار است خلیل ملکی دستگیر شود، در همین موقع خواهر خلیل ملکی خود را در معرض خطر قرار میدهد، تا به نحوی مانع از این کار شود.» تمجید و تعریف کاتوزیان درباره برخورد خواهر خلیل ملکی و نیروهای ساواک بسیار عجیب است. این توجه، در تاریخنگاری چپگرایان به همین صورت اعمال شده است.
حماسهسازی در حادثه سیاهکل، توسط گروههای سازمانهای نظامی چپ و کلا کسانی که در جریان انقلاب اعدام شدند نیز به همین صورت دیده میشود. البته به نظر ما این بزرگنمایی در فضای سیاسی آن زمان و حتی بعدتر، تا حدود زیادی طبیعی و عادی است. نکته قابل ذکر در مورد حماسهسازی این است که در بین این سه گروه، گروه اسلامگرا از دو دسته دیگر بسیار کمرنگتر و ضعیفتر عمل کرده است. به عنوان مقایسه، آنقدرکه راجع به خسرو روزبه تبلیغ شده، راجع به سید علی اندرزگو نشده است و یا در مورد کسانی چون آیتالله سعیدی و آیتالله غفاری و کلیه رهبران مبارزات سیاسی مطالب بهطور کلی نوشته شده است. نکته درخور توجه در خصوص توفیق چپگرایان در حماسهسازی تأثیرپذیری مستقیم آنان از ادبیات حماسی روسیه شوروی بوده است که در فرایند اسطورهپردازی و حماسهسازی چپگرایان بسیار مؤثر شمرده میشود.
ویژگیهای خاص تاریخنگاری چپگرایان
با توجه به اینکه چپگرایان، مجموعه درخور توجهی از مخالفان رژیم پهلوی بودند، تودهایها و سازمان چریکهای فدایی خلق، همراه با گروههای سیاسی دیگری که در این دوره به مبارزه با رژیم پهلوی میپرداختند، در مواردی به جنگ مسلحانه مختصری وارد شدند و یا در خارج از ایران به مبارزه سیاسی پرداختند. اینان بعد از انقلاب به بیان یادماندههای خودشان و بحث و پژوهش راجع به آن دوران پرداختند. آنها چند طیف جدی بودند؛ نیروهای کنفدراسیونی که در خارج از ایران فعال بودند نیز به نوشتن آثار متعددی دست زدند، از جمله ایرج اسکندری، نورالدین کیانوری و احسان طبری. بعضی از این افراد بریدههای این دوره از مارکسیسم هستند. واقعیت این است که اکثر این اشخاص براساس مبانی و دیدگاههایی که قبول داشتند، به تجزیه و تحلیل وقایع و حوادث پرداختند. یکی از اولین کتابهای نیروهای چپ، راجع به تاریخ معاصر کتاب «تاریخ سی ساله» بیژن جزنی است که در زمان مبارزهاش نوشته است. این کتاب قبل و بعد از انقلاب در ایران منتشر شد و بهعنوان یک اثر جدی، با نگاه چپ مورد توجه قرار گرفت. آثار دیگری هم از نیروهای چپ مثل «مبارزه مسلحانه، هم استراتژی، هم تاکتیک» مسعود احمدزاده، و کتابهایی در مورد خسرو روزبه یا خسرو گلسرخی و محاکمه افسران حزب توده به چاپ رسیده است. همچنین آثاری درباره حزب توده در سالهای قبل و بعد از انقلاب نیز منتشر شده است، نظیر کتاب «حزب توده» اثر سرهنگ علی زیبایی که افسر بازجوی فرمانداری نظامی بود. «سیاست و سازمان حزب توده» نیز کتابی در همین زمینه محسوب میشود که توسط مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی به چاپ رسیده است. کتابهایی نیز توسط محققان خارجی به چاپ رسیده است، مانند کتاب «شورشیان آرمانخواه» اثر مازیار بهروز. از جمله کتابهای مهمی که توسط خود نیروهای چپ نوشته شده است نیز میتوان به عناوین زیر اشاره کرد: «سازمان نظامی حزب توده» از محمدحسین خسروپناه و خاطرات چهرههای مهمی همچون: ایرج اسکندری، نورالدین کیانوری، مریم فیروز، اردشیر آوانسیان و...
مؤسسات تاریخنگاری چپگرایان
در داخل کشور، مؤسسهای که بهطور اختصاصی به نشر آثار چپگرایان بپردازد وجود ندارد، اما پارهای از انتشارات هستند که بهطور مشخص به نشر و توزیع ادبیات چپ در بعد از انقلاب میپردازند که مهمترین آنها انتشارات نگاه است. کتابهایی چون «جمعبندی سه ساله» حمید اشرف، خاطرات بولیوی (چه گوارا) اثر جمشید نوایی (1385) و آثار مختلف دیگر از جمله کتابهای منتشره تاریخنگاری چپ در ایران است که توسط این ناشر به بازار کتاب عرضه شده است. از سوی دیگر، نشر اختران بهرغم آنکه به مرکزی برای تفکر سکولاریسم و لیبرالیسم مشهور است، از کانونهای مهم گسترش اندیشه چپ در ایران محسوب میشود؛ «تاریخچه فرقه انقلابی آذربایجان» از حمید احمدی، «تقی ارانی در آینه تاریخ» اثر خسرو شاکری، «حزب توده در مهاجرت» از شفیع نورمحمدی و «نگاهی به جنبش چپ از درون» نوشته کوروش لاشایی از جمله آثاری است که توسط این ناشر به بازار آمده است. در گذشته نیز کتابهای مهمی از چپگرایان نظیر «اتحادیه کمونیستی مشکلات و مسایل جنبشی»، «تاریخچه سازمان چریکهای فدایی»، «سازمان چریکهای فدایی»، «مبارزه مسلحانه، هم استراتژی هم تاکتیک»، «تزی برای تحرک»، «فصولی از مبارزات سیاسی و اجتماعی ایران و جنبش چپ» و «ضرورت مبارزه مسلحانه و رد تئوری بقا» به چاپ رسیدهاند. ولی تاریخنگاری چپ در خارج از کشور همراه با فعالیت آکادمیسین معروف آنان «یرواند آبراهامیان»، صاحب اثر «ایران بین دو انقلاب» راه افتاد و گروه دیگری به رهبری حمید احمدی (ناخدا انور) در برلین از سال 1993 به بعد فعال شد. مجموعه دوم، در مریلند به رهبری حمید شوکت، مهدی خانبابایی تهرانی، ایرج کشکولی و کوروش لاشایی فعال است و مجموعه سومی نیز، در هلند توسط تورج اتابکی اداره میشود. واقعیت این است که این مجموعهها در حال حاضر در ایران توسط محمد علی عمویی هدایت میشوند. محمدعلی عمویی جزو افسران سازمان حزب توده بود و از جلمه کسانی است که به دلیل سابقه طولانی در زندان سیاسی مورد احترام بسیاری است. در سالهای اخیر، کتابهای بسیاری در مورد چهگوارا منتشر شده است که بعضی از آنها با مقدمه محمد علی عمویی بوده است. همچنین کتاب «ماجرای قیام افسران خراسان» که ضمن شرح شورشی در مشهد، درصدد احیای یاد و خاطره نیروهای چپ در ایران است. کتابهای دیگری نیز در مورد این حادثه تحت عنوان «قیام افسران خراسان» به چاپ رسیده که نویسندگان آنها عبارتند از: احمد شفایی، سید جعفر پیشهوران، علیاصغر احسانی، ابوالحسن تفرشیان. این قیام که در اصل پدیدهای در حد تحرک یک دسته نظامی هم نبوده و عملا یک جریان تجزیهطلبی بوده که به نیروهای روسیه حاضر در ایران پیوسته است و پس از آن به فرقه دموکرات آذربایجان و سپس به حزب کومله قاضی محمد در کردستان ملحق شده است.
بعد از شکست فرقه دموکرات آذربایجان در سال 1325، گروهی از افسران حزب توده، به شوروی و بعضی به عراق گریختند و چند سالی را در آنجا سپری کردند و با بازگشت به ایران، به زندان افتادند. جریان چپ، درصدد است شورش افسران خراسان را تبدیل به یک حماسه جدی نماید، ولی آنچه بیش از هر چیز اهمیت دارد، تأثیرگذاری تبلیغات و حماسه سرایی درباره ماجرای شورش افسران عضو سازمان نظامی حزب توده در خراسان است که بدون هیچ درگیری و مقاومت جدی توسط نیروهای ژاندارمری گنبد، کشته، زخمی و متواری شدند. آنان میکوشند تا با الهام از ادبیات تاریخی حماسی، تلاشهای افسران حزب توده را بیش از آنچه واقعیت دارد، در ذهن مردم بزرگ نمایند. تأثیرپذیری نویسندگان چپ از ادبیات روسیه، در حماسهسازی و تعریف حماسی و شکوهمندسازی یک واقعه، فوقالعاده برجسته بوده است. یوسف مجیدی، در گزارش خود از جریان تاریخنگاری چپ در خارج از کشور، تنها به جریان تاریخ شفاهی آن اشاره دارد و آن را چنین معرفی مینماید: «طرح تاریخ شفاهی چپ ایران، توسط حمید احمدی در 1993 با مشاوره «یرواند آبراهامیان» و با حمایت مالی «انیستیتوی بینالمللی تاریخ اجتماعی آمستردام هلند»، بهعنوان اولین پژوهش تاریخی چپ با محوریت خاطرات شفاهی تصویب شد. این طرح از 1920 تا 1990 سومین طرح تاریخ شفاهی ایران و نخستین طرح تاریخ شفاهی است که به صورت ویدیویی اجرا گردیده است. این مجموعه تا به امروز با 133 روایتگر و در 400 ساعت این فعالیتها را به پایان رسانده است؛ تهیه 400 ساعت فیلم ویدیویی، گردآوری خاطرات سیاسی و با روش مصاحبه، شامل مصاحبه سه نسل از فعالان جنبش چپ ایران اعم از اعضای مرکزیت، کادرها و اعضای سیاسی بیست حزب و سازمان چپ است که هنوز هم فعال هستند. سن متوسط نسل اول 87 سال، دوم 70 سال و نسل سوم 49 سال است. این طرح چهار دوره تاریخ جنبش چپ ایران را دربر میگیرد.
دوره اول: فعالیت جریانهای چپ در دوره رضاشاه و مربوط به حزب کمونیست ایران و گروه دکتر ارانی که به جریان 53 نفره معروف شده است.
دوره دوم: فاصله سالهای 1332-1320 که شامل حزب توده ایران، نیروی سوم و گروه کروژوکها میشود.
دوره سوم: سالهای پس از کودتای 28 مرداد 1332 تا انقلاب 1357.
دوره چهارم: سالهای پس از انقلاب، در واقع دوره سوم و دوره چهارم شامل 25 حزب، سازمان، گروه و جریان چپ ایران میشود.»
در طرح دیگری از مطالعات تاریخ چپ، حمید شوکت که به جهت دیرینگی و نوع روابطی که در این گستره برقرار کرده بود، یکی از بهترین سلسله مصاحبههای تاریخی را از خود برجای گذاشت. او در مصاحبه با مهدی خانبابایی تهرانی، ایرج کشکولی و کوروش لاشایی، اسناد و حقایق دیرینی را پردازش کرد که از حیث گردآوری اطلاعات پیرامون موضوع تاریخ چپ در ایران، بیبدیل بود. به بیانی دیگر، این خاطرات و چالشی که حمید شوکت با مصاحبه شوندهها برقرار نمود، تجربه انسانی مضاعفی را به خواننده تاریخ معاصر منتقل کرد و مواد تاریخی بکر و بدیعی را برای دیگر کارهای پژوهشی تهیه نمود. او عمده فعالیت جریان چپ را از اول 1920 تا 1990 مورد توجه قرار داد. به عبارت دیگر، بستر مصاحبههای او دامنه و گسترهای از فراز و فرودهای حزب توده ایران را فرا میگرفت. این گسترده از فردای حمله متفقین به ایران شروع میشود و دامنه آن تا مسایل زیر کشیده میشود: فرار رضاشاه، آزادی اولین گروه زندانیان کمونیست که همراه با تقی ارانی در بند بودند (گروه 53 تن معروف)، غائله آذربایجان، ترور شاه و انحلال حزب توده، نقش حزب توده در جریان کودتای 1332 و حذف آن از صحنه سیاسی ایران با حضور آنان در انقلاب اسلامی ایران. تاریخ نگاران چپ، طی سالهای اخیر به رویکرد دیگری رو آوردند که از منظر تاریخی مایه تأسف و تعجب است. نگارش کتاب «معمای هویدا» توسط عباس میلانی و «در تیر رس حادثه»، درباره احمد قوامالسلطنه، توسط حمید شوکت را میتوان از فجایع مهم جریان تاریخنگاری چپ دانست که نوعی انحطاط عمیق در تفکر چپ را به اثبات میرساند؛ انحطاطی که حکایت از چرخش وحشتناک در تفکر و نگرش و تاریخنگاری دارد. خلاصه این کتابها آن استکه هویدا مظهر افراطی اقتصاد سرمایهداری وابسته، از نوع انحطاطی و افراطی آن بوده است و قوامالسلطنه مظهر فئودالیسم متفرعن. آقای شوکت بارها و بارها به تفرعن و تبختر عجیب و غریب آقای قوامالسلطنه اشاره میکند.