عكس‏العمل دكتر مصدق در برابر قتل رزم‏آرا / گفتار سي و چهارم / مصاحبه داود اميني با محمّدمهدى عبدخدايى

     اين تيرگى روابط در روزهاى روى‏كار آمدن آقاى دكتر مصدق نبوده؛ بلكه در زمان حكومت علاء بوده است. بايد برگرديم به گذشته، دقيقا نگاه كنيم ببينيم كه شيوة تفكر دكتر مصدق چگونه بوده است. دكتر مصدق با چه عينكى و با چه شيوه‏اى ايران آن روز را مى‏ديده و نواب صفوى چگونه فكر مى‏كرده است. من اعتقاد به اين ندارم كه، خداى ناكرده، دكتر مصدق وابسته به جريان خاصى باشد كه از خارج الهام گرفته باشد؛ يا شهيد نواب صفوى، كه امروز مشخص شده در شهادت او قدرتهاى خارجى نقش داشته‏اند، آن روز به يك جريان خارجى، من غيرمستقيم، وابسته باشد. به‏طور قطع مى‏دانيد كه در اسفند سال 1329، على رزم‏آرا در مسجد شاه كشته مى‏شود. در همان موقع كه رزم‏آرا كشته مى‏شود دكتر مصدق، به عنوان رئيس كميسيون نفت در مجلس، مشغول بررسى مسئلة نفت و سؤالهاى مطرح شده در جامعه بوده است. حتّى وقتى كه جواد عامرى، نمايندة مجلس و عضو كميسيون نفت، به دكتر مصدق مى‏گويد: نخست‏وزير كشته شد، دكتر مصدق با خونسردى جواب مى‏دهد كه ما جلسه‏مان را ادامه بدهيم. و اين در حالى است كه رئيس دولت كشته شده بوده و به رئيس كميسيون نفت مجلس خبر مى‏دهند كه رئيس دولت كشته شده است. اين مسئله برمى‏گردد به اينكه ما اعتقادمان اين است و اسناد موجود هم همين را گواهى مى‏دهد و پرونده شهيد نواب صفوى هم در روزهاى آخرى كه اعترافاتى انجام داده همين موضوع را اثبات مى‏كند كه اعضاى جبهة ملّى از اين اقدام باخبر بوده‏اند و دكتر مصدق هم با خبر بوده است. حتّى دكتر نصراللّه شيفته و ديگران كه مطالبى نوشته‏اند، دقيقا به اين موضوع اشاره كرده‏اند كه دكتر مصدق برخوردش برخورد آگاهانه از قضيه بوده است.
     باز هم اطلاع داريد كه در هفدهم اسفند سال 1329، سهام شركت بريتيش پتروليوم، سهامدار اصلى شركت نفت ايران و انگليس، در تمام بورسهاى دنيا ده درصد تنزل مى‏كند و تمام خبرگزاريها، آسوشيتدپرس، يونايتدپرس، رويتر و همه اين را مخابره مى‏كنند كه مرگ رزم‏آرا در ارتباط با ملّى شدن صنعت نفت بوده است. متعاقب اين جريان، شهيد نواب صفوى نامه‏اى با خط قرمز به تمام نمايندگان مجلس شوراى ملّى مى‏نويسد كه اگر رأى به ملّى شدن نفت ندهيد، به سرنوشت رزم‏آرا دچار خواهيد شد. اين نامه در اسناد مجلس شوراى ملى بايد موجود باشد.
     اتفاقا در اينجا واقعه‏اى اتفاق مى‏افتد كه ارتباطى با فدائيان اسلام نداشته و آن كشته شدن زنگنه، به وسيلة نصرت‏اللّه قمى، بوده است. دكتر زنگنه، وزير فرهنگ رزم‏آرا، در دانشگاه به وسيله شخصى به نام نصرت‏اللّه قمى مورد اصابت گلوله قرار مى‏گيرد و مى‏ميرد. اين قضيه گويا در بيست و هشتم اسفند اتفاق مى‏افتد. هنوز تحقيقات اوليه انجام نگرفته بود كه معلوم بشود مرگ زنگنه در رابطه با فدائيان اسلام نيست؛ امّا اين شايعه و اين مسئله هم در جرايد آن روز و هم در خبرگزاريها مطرح شده بود كه دوباره فدائيان اسلام اقدام كرده‏اند. البته نصرت‏اللّه قمى بعدها با نواب صفوى توى زندان قصر آشنا مى‏شود. آن هم داستان طولانى‏اى دارد كه بعدا خدمتتان خواهم گفت كه يكى از دلائلى كه موجب شد دكتر فاطمى در زمانى كه وزير خارجه بوده، با سيد عبدالحسين واحدى در ماشين وزارت خارجه ملاقات كند، جلوگيرى از اعدام نصرت‏اللّه قمى بود و اين جريان در سال 1331 پيش مى‏آيد.