نگاهی به تاریخ سیاسی ایران و مصر

متن زیر، گفتگویی است با جعفر قنادباشی در خصوص موضوعات فوق الذکر.قنادباشی متولد 1335 و کارشناس حوزه آفریقا و صاحب مقالات متعددی در این زمینه است. وی همچنین کارشناس برنامه رادیویی " بررسی رادیوهای بیگانه " بوده است. قنادباشی سابقه تدریس در دانشگاهای تهران، تربیت معلم و امام صادق را در کارنامه خود دارد و الان در بخش پژوهشی دانشکده صدا و سیما فعال است.
******

* در آغاز بفرمایید که اساساً چرا پیمان کمپ دیوید منجر به قطع رابطه سیاسی ایران و مصر شد؟
- در پاسخ به سئوال شما باید به ظرفیت های ضد صهیونیستی انقلاب ایران اشاره کنم؛ انقلابی که موضع گیری مشخصی راجع به فلسطین داشت. در راهبرد کلی انقلاب هم، زمانی که بحث صدور انقلاب مطرح می شد، بحث آزادی فلسطین جزو مباحث اساسی بود. کمااینکه در تهران مردم شعار می دادند " امروز ایران، فردا فلسطین ". رژیم شاه در سال 42 از علما خواسته بود از سه چیز سخن نگویند: شاه، اسرائیل و در خطر بودن اسلام. به همین دلیل در اوایل انقلاب، شاه از نظر مردم ایران عنصری اسرائیلی بود. در آن سال ها نوشته های مطبوعات همگی بر ضرورت آزادی فلسطین تاکید می کردند؛ حتی مطبوعات گروههای مارکسیست.
* انقلابیون ایران دقیقاً به کدام مواد پیمان کمپ دیوید اعتراض داشتند؟
- دو چیز در پیمان کمپ دیوید مورد اعتراض ما و سایر مسلمانان بود. یکی اینکه مصر بر اساس این پیمان اسرائیل را به رسمیت می شناخت. این پیمان مصر را به اولین کشور اسلامی بدل کرد که مصر را به رسمیت شناخت. نکته دوم این بود که پیمان کمپ دیوید قبح رابطه با اسرائیل و قرارداد بستن با رژیم صهیونیستی را از بین می برد. در آن زمان کشورهایی مصر سوریه و اردن سال ها بود که با اسرائیل در وضعیت " نه جنگ نه صلح " به سر می بردند. پیمان کمپ دیوید زمینه ساز از بین رفتن این وضعیت در روابط این کشورها با اسرائیل می شد.
* این پیمان ظاهراً تا حدی منافع مصر را تامین می کرد. مثلاً مطابق این پیمان، اسرائیل باید صحرای سینا را تخلیه می کرد و آن را به مصر عودت می داد. برخی کارشناسان معتقدند که توقع ما در خصوص عدم امضای این پیمان از جانب دولت مصر، توقعی غیردیپلماتیک بود؛ زیرا طبیعی بود که دولت مصر بیش از هر چیز به منافع ملی خودش اهمیت دهد.
- خاتمه اشغال یک سرزمین احتیاجی به پیمان صلح ندارد. اولین کاری که باید قبل از هر پیمان و آتش بسی انجام شود، تخلیه کشور اشغال شده از سوی کشور اشغالگر است.
* اما وقتی اسرائیل از مصر قوی تر بود و در عمل خاک مصر را تخلیه نمی کرد، عودت صحرای سینا به مصر نیازمند انعقاد پیمان صلح بین مصر و اسرائیل نبود؟
- این رویه نادرستی است که یک کشور خاک کشور دیگری را اشغال کند و بعد به او بگوید مرا به رسمیت بشناس تا زمین های تو را به تو بازگردانم. به همین دلیل پیمان کمپ دیوید خفت آور بود. شما فرض کنید طالبان از افغانستان می آمدند استان سیستان و بلوچستان را اشغال می کردند و بعد به ما می گفتند ما را به رسمیت بشناسید تا ما خاک کشورتان را به شما تحویل بدهیم. اگر ما آنها را طی قراردادی به رسمیت می شناختیم تا آنها زمین ما را به ما پس بدهند، آیا آن قرارداد خفت آور نبود؟
* بله، درست است. اما اگر پیمان کمپ دیوید مبنای قطع رابطه ایران و مصر بود، چرا ما از زمان ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی تا احمدی نژاد در صدد از سر گیری رابطه با مصر بودیم؟
- به دو دلیل. اول اینکه امضاکننده پیمان کمپ دیوید انور سادات بود. سادات هم بعد از امضای آن پیمان کشته شد. دوم اینکه شرایط جهانی تغییر کرده بود. در دوران مورد اشاره شما، شرایط جهانی به گونه ای بود که برقراری رابطه بین ایران و مصر، به نفع هر دو کشور بود.
در سال 58 خیلی از کشورها به امضای پیمان کمپ دیوید از سوی مصر اعتراض کردند. حتی کشورهای عربی مانع از حضور مصر در نشست های اتحادیه عرب می شدند. اما پس از آن، کشورهای عربی به تدریج، پذیرای حضور مصر در اتحادیه عرب شدند. کار مصر در در سال 58 بسیار خفت آور بود و همه کشورهای اسلامی را خشمگین کرد. اما در بیست سال اخیر هدف ما برقراری رابطه بین ملت های ایران و مصر بود. ملت مصر، ملتی فرهنگی است که سابقه اردات به اهل بیت را نیز در تاریخ خودش دارد. ما در دو دهه اخیر، در راستای برنامه راهبردی وحدت اسلامی، خواستار گسترش روابط فرهنگی بین مردم ایران و مصر بوده ایم. مصری ها سابقه خوبی در زمینه وحدت با شیعیان داشته اند و انگیزه ما از گسترش همکاری های فرهنگی با ملت مصر از همین جا نشات می گرفت.
 تا پیش از برکناری مبارک، دولت ایران در زمان آقایان هاشمی، خاتمی و احمدی نژاد به هیچ وجه در پی گسترش رابطه با دولت مصر نبود بلکه در پی گسترش روابط فرهنگی بین ملت دو کشور بود.
* ولی لازمه این امر برقراری روابط دیپلماتیک بین دو کشور بود.
- دقیقاً این طور است.
* به نظر شما اگر در سال 58 جو انقلابی بر ایران حاکم نبود، ممکن بود رابطه ایران و مصر در اثر امضای پیمان کمپ دیوید قطع نشود؟
- در ماجرای آتش گرفتن مسجد الاقصی، حتی رژیم شاه به رغم اینکه در بلوک جهان غرب قرار داشت، در اجلاس مربوط به آتش سوزی مسجد الاقصی شرکت کرد و در آن جا پایه گذار سازمان کنفرانس اسلامی شد. یعنی احساسات ضد اسرائیلی مردم ایران آن قدر قوی بود که حتی رژیم شاه هم مجبور شد در آن اجلاس شرکت کند. بعد از انقلاب هم تا زمانی که انور سادات سر کار بود، حکومت ایران نمی توانست با مصر رابطه ای داشته باشد. در صدر اسلام هم این طور بود. مثلاً رفتار امام حسین ( ع ) با معاویه و یزید یکسان نبود. امام حسین با معاویه درگیر نشد اما با یزید جنگید. با اینکه معاویه و یزید، هر دو در راس یک رژیم بودند. اگر بعد از انعقاد پیمان کمپ دیوید انور سادات کنار می رفت و بعد انقلاب اسلامی در ایران پیروز می شد و ما با مصر قطع رابطه می کردیم، شاید می توانستیم بگوییم که قطع رابطه با مصر اشتباه بود. اما تا زمانی که سادات بر سر کار بود، ایران اسلامی نمی توانست با مصر رابطه ای داشته باشد. الان چرا مردم مصر کوتاه آمده اند و کمتر در میدان تحریر جمع می شوند؟ زیرا مبارک به عنوان مهره اصلی کنار رفته است. بنابراین ما به هیچ وجه نباید قطع رابطه با مصر را اقدامی غیر سیاسی و برخاسته از احساسات بدانیم.
* قطع رابطه با مصر برای ما چه دستاوردی داشت؟
- البته ما نباید انتظار داشته باشیم همه اقداماتمان دستاورد داشته باشند. بسیاری از اقدامات دستاوردی ندارند.
* ولی سیاست امری است معطوف به تامین منافع. حالا چه منافع کوتاه مدت و چه منافع بلندمدت.
- دستاورد اصلی قطع رابطه با مصر این بود که ما نشان دادیم که نسبت به غصب سرزمین دیگران و سازش با قدرت های بزرگ مواضع روشن و شفافی داریم. دستاورد دیگر این بود که تلاش هایی را که در زمان شاه برای دوری ایران از جهان عرب صورت گرفته بود، منتفی کردیم. یعنی نشان دادیم که ایران کشوری نیست که به منافع مسلمین و جهان عرب بی تفاوت باشد. ما با این کار حسن نیت خودمان را به ملتهای جهان عرب نشان دادیم و اعتماد آنها را نسبت به خودمان جلب کردیم. ما در زمان شاه با آفریقای جنوبی روابط بیسار خوبی داشته باشیم و این رابطه برای ما منافع اقتصادی هم داشت. اما بعد از انقلاب رابطه ایران و آفریقای جنوبی قطع شد. یعنی متحمل پرداخت هزینه شدیم اما در عوض این کار، اعتماد سیاه پوستان را بدست آوردیم. من خودم شاهد بودم که نلسون ماندلا دست آقای ولایتی را گرفت و به دوستانش گفت زمانی که همه ما را تنها گذاشته بودند، ایران با ما همکاری و رابطه اش را با رژیم نژادپرست آفریقای جنوبی قطع رابطه کرد.
* پس به نظر شما دستاورد قطع رابطه با مصر بیشتر معنوی بوده تا عینی و مادی؟
- بله، دقیقاً این طور است. اثبات حسن نیت یک دولت به افکار عمومی جان، امر بسیار مهمی است. الان امریکایی ها برای اثبات حسن نیتشان کلی خرج رسانه می کنند و گرین کارت مجانی صادر می کنند.
* برخی هم معتقدند قطع رابطه با مصر، دولت این کشور را بیش از پیش به سمت آمریکا هل داد.
- نه، این طور نیست. رژیم مصر قبل از امضای پیمان کمپ دیوید، چرخشی 180 درجه ای از سمت روسیه و حتی جهان اسلام به سوی آمریکا داشت. در پرونده انور سادات حتی این نکته مطرح است که او در مرگ مشکوک جمال عبدالناصر نقش مهمی داشت؛ چرا که ناصر روابط حسنه ای با آمریکایی ها نداشت. علاوه بر این، بلافاصله پس از امضای قرارداد کمپ دیوید، آمریکایی ها وعده کمک سالانه دو میلیاردی را به مصر دادند. این کمک مالی بلاعوض نبود. عوضش این بود که پیوند مصر با آمریکا مستحکم تر شود. لذا رفتار ما دلیل نزدیکی مصر به آمریکا نبود.
* روابط حسنه انور سادات و محمدرضا شاه تا چه حد در قطع رابطه ایران و مصر موثر بود؟
- این عامل هم تاثیرگذار بود. اما شاه زمانی که از ایران رفت، به مهره ای سوخته بدل شد. شاه به پاناما و مراکش هم رفت ولی ما با دولت های پاناما و مراکش قطع رابطه نکردیم. دلیل اصلی قطع رابطه ایران و مصر از سوی ایران، سازش دولت مصر با رژیم صهیونیستی بود. رابطه شاه و انور سادات هم تا حدی تاثیر داشت اما این تاثیر چندان مهم و محوری نبود.