سه روایت درباره قتل تیمور بختیار

حضور بختیار در عراق و اقدامات و تحریکات او علیه دولت ایران باعث شده بود تا فعالیت های او کاملا تحت نظارت ساواک قرار گیرد و بدین ترتیب طرح قتل او در دستور کار این سازمان قرار گرفت و سرانجام نیز در 16 مرداد 1349، سپهبد بختیار در نزدیکی بغداد توسط عناصر ساواک به قتل رسید.درباره قتل او با توجه به اسناد بدست آمده نمی‌توان شک نمود که توسط خود ساواک صورت گرفته اما روایتهای این ترور به سه گونه مطرح گردیده است...
بختیار از ابتدا تا تاسیس ساواک
تیمور بختیاردر سال 1296 ه.ش در شهر کرد به دنیا آمد. وی که پدرش سردار معظم بختیاری از خوانین ایل بختیاری بود سالهای ابتدایی خود را در اصفهان گذراند، سپس برای ادامه تحصیل ابتدا به بیروت و آنگاه در سال1312 به فرانسه رفت و در دانشکده نظامی سن سیر تحصیلات خود را دنبال کرد و با درجه ستوان دومی نیز از آنجا فارغ التحصیل شد.
وی پس از پایان تحصیلات در سال 1315 به ایران بازگشت و وارد ارتش شد ، او توانست در مدت کوتاه مدارج ترقی را طی کند .
در سال 1325 تیمور بختیار با درجه سرگردی برای مقابله با فرقه دموکرات آذربایجان عازم آن منطقه شد و توانست زنجان را در اختیار بگیرد.
در سال 1329 به فرماندهی تیپ 3 کوهستانی رسید.
در سال1331 ه.ش شورش ابوالقاسم خان بختیاری را در اصفهان سرکوب کرد اما در زمان حکومت دکتر مصدق برای آن که از تهران دور باشد به فرماندهی تیپ زرهی کرمانشاه منصوب شد.
در جریان کودتای 28 مرداد 1332 تیمور بختیار در حمایت از سپهبد زاهدی نیروهای خود را در حالت آماده‌باش قرار داد تا در صورت نیاز به سوی تهران حرکت کند که با پیروزی کودتاچیان این کار صورت نگرفت. بختیار در این کودتا جزو دسته دومی بود که با "جو گودین" معاون "کرومیت رزولت" -مجری کودتای آمریکایی و انگلیسی- به طور مستقیم در ارتباط بود.
تیمور بختیار با توجه به اینکه عموی ثریا (زن دوم محمد رضا پهلوی)(1) و نفوذش را بر شاه اعمال می‌داشته و به پاس خدماتی که در کودتا انجام داده بود، به درجه سرتیپی منصوب و همزمان فرماندهی لشگر 2 زرهی و فرمانداری نظامی تهران را بر عهده گرفت. او در مقام فرماندار نظامی تهران با اعمال خشونت آمیزی دست به سرکوب شدید مخالفان زد.
از اقدامات او در این دوران می توان به دستگیری سید حسین فاطمی، اعضای شاخه نظامی حزب توده، شهید نواب صفوی و دیگر اعضای فدائیان اسلام، اعدام مخالفان و سانسور شدید مطبوعات اشاره کرد.
پس از آن که محمد رضا شاه با پیشنهاد آمریکایی ها درصدد بر آمد تا برای حفظ امنیت داخلی (کنترل و سرکوب مخالفان و نیروهای چپ گرا) سازمان اطلاعات و امنیت کشور «ساواک» را تشکیل دهد، برای تاسیس و ریاست این سازمان مخوف گزینه‌ای بهتر از تیمور بختیار نبود. چرا که وی پیشتر توانسته بود با کادر اطلاعاتی تحت امر خود سازمان مخفی افسران نظامی حزب توده را شناسایی و دستگیر کند(2) بر این اساس و به پاس وفادرای به شاه در فروردین 1336 برای تاسیس ساواک انتخاب شد و تا سال 1339 ریاست آنرا برعهده داشت.
قدرت طلبی بختیار
بختیار در مقام ریاست ساواک، بصورت دومین مرد قدرتمند ایران درآمده بود [وبه دلیل جاه طلبی و قدرت طلبی اش] عموماً باور بر این بودند که علیه شاه نیز دسیسه میکند.(3)
بدین ترتیب شاه نیز بختیار را از ریاست ساواک کنار گذاشت اما وی در صدد بر آمد تا با قدرت و نفوذی که به دست آورده بود جایگاه برتری کسب کند به همین جهت مسافرت‌هایی به مناطق بختیاری انجام داد. ملاقات هایی نیز با سران کشورهایی جنوبی خلیج فارس داشت. در دوران نخست وزیری علی امینی پس از تصویب لایحه اصلاحات ارضی، تیمور بختیار با توجه به نارضایت هایی که ایجاد شده بود در تحریک خوانین و زمینداران بزرگ علیه امینی نقش داشت و حتی امینی در ملاقات با محمد رضا شاه، تیمور بختیار را عامل و محرک اصلی حوادث دانشگاه تهران و دیگر آشوب هایی سال 1340 می دانست. تیمور بختیار که از نفوذ آمریکایی ها در دربار به خوبی آگاه بود در صدد برآمد تا درمذاکراتی مقامات آمریکایی را برای کودتا علیه محمد رضا شاه با خود همراه سازد که این مسئله مورد موافقت مقامات آمریکایی قرار نگرفت.
اقدامات قدرت طلبانه تیمور بختیار از چشم محمد رضا شاه دور نماند، با توجه به تغییر سیاست آمریکا و دربار ایران که در صدد بودند با تغییر برخی عناصر مستبد و خشن چهره ای دموکراتیک از دولت ایران نشان دهند لذا فردی چون تیمور بختیار در ساختار جدید قدرت جایی نداشت. در سال 1340 تیمور بختیار به دستور شاه مجبور به ترک ایران شد و پس از مدتی اقامت در ژنو، به سال 1341 بازنشستگی او رسما اعلام شد.
پس از بازنشستگی، تیموربختیار که دیگر می دانست در ساختار قدرت ایران جایی ندارد به مخالفت با رژیم پهلوی پرداخت به طوری که در جریان قیام 15 خرداد 1342 شاه و ساواک او را از عوامل اصلی این قیام مردمی معرفی کردند. در سال 1347 تیمور بختیار به جرم حمل سلاح غیر مجاز در بیروت دستگیر شد و اقدامات دولت ایران هم برای استرداد وی به جایی نرسید. زیرا تیمور بختیار توانسته بود حمایت برخی از سیاستمداران لبنانی و عربی را بطور کلی جلب کند و با درخواست اقامت از دولت عراق، زمینه را برای حضور خود در آن کشور فراهم ساخت.
بختیار پس از هفت ماه، همزمان با کودتای حسن البکر و قدرت گرفتن حزب بعث از لبنان به عراق رفت. عراقی ها که بدلایل مختلف از جمله بر سر مسائل مرزی و کشتیرانی در اروند رود با ایران اختلاف داشتند از او به گرمی استقبال کردند، این اقدامات باعث شد تا در سال 1348 تیمور بختیار به اتهام خیانت به میهن در دادگاه شماره 1 دادرسی ارتش غیاباً محاکمه و به اعدام محکوم گردد.
تیمور بختیار همچون نمکی روی جراحات شاه شروع به کشف فضایل "آزادی" و "سلطنت مشروطه" کرد.(4) در حالی خود پیشتر در سرکوب آن نقش اول را داشت لذا در مدت اقامت یک ساله در عراق با ناراضیان و گروه‌های مخالف دولت ایران چون سران جبهه ملی، حزب توده، زمین داران و سایر مخالفین ارتباط برقرار کرده بود و سعی داشت تا آنان را با خود همسو سازد.
قتل بختیار
حضور بختیار در عراق و اقدامات و تحریکات او علیه دولت ایران باعث شده بود تا فعالیت های او کاملا تحت نظارت ساواک قرار گیرد و بدین ترتیب طرح قتل او در دستور کار این سازمان قرار گرفت و سرانجام نیز در 16 مرداد 1349، سپهبد بختیار در نزدیکی بغداد توسط عناصر ساواک به قتل رسید.
درباره قتل او با توجه به اسناد بدست آمده نمی توان شک نمود که توسط خود ساواک صورت گرفته اما روایتهای این ترور به سه گونه مطرح گردیده است:
اولین روایتی که بعد از قتل بختیار مطرح گردید این بود که درست هنگامی که وی آماده شورش علیه شاه می شد ساواک سه مامور خود را به عنوان دانشجو که هواپیمایی را ربوده و به بغداد بردند وارد شبکه بختیار کرد و اینان هنگامی که بهمراه بختیار به شکارگاه [دیاله ] رفته بودند توانستند در یک فرصت مناسب او را ترور کنند.(5)
روایت دیگر این ترور از حسین فردوست دوست نزدیک محمدرضا شاه است که به نقل از یک مدیر ارشد ساواک تایید میکند که کار ترور بختیار توسط عوامل نفوذی ساواک صورت گرفته اما مدعی است که بوسیله کسی ترور گردیده که از افسران فراری حزب توده و از افراد مورد علاقه بختیار بوده که با وعده پول هنگفت و اقامت در آمریکای جنوبی، توانست سپهبد بختیار را به هنگام شکار ترور نموده و خود به ایران فرار نماید و سپس با پول وعده داده شده راهی آمریکای جنوبی گردد.(6)
با این همه با توجه به اسناد بدست آمده از سازمان ساواک ترور بختیار طرح این سازمان و بصورت خیلی سری بوسیله یکی از چندین مامور نفوذ داده شده به شبکه بختیار جامه عمل پوشید. بر طبق این اسناد "اگلن ماطاوسیان" با نام مستعار فـرهنگ جهت ترور انتخاب شد. وی از افسران تیپ نیروی مخصوص بود و در تیراندازی نیز تبحر داشته است. فرهنگ بعد از اینکه بوسیله ساواک به شبکه بختیار نفوذ داده شد توانست در یک فرصت مناسب در زمانی که همراه بختیار به شکار در منطقه دیاله رفته بود وی را ترور نمود اما بختیار پنج روز بعد در بیمارستان نظامی الرشید بغداد بستری بود و سرانجام به سبب جراحات شدید وارده از پای در آمد(7)، خود اگلن نیز در حین فرار دستگیر گردیده و در نهایت توسط رژیم بعث عراق به قتل رسید.
--------------------------------------------------------------------------------
ارجاعات:
1.آبراهامیان.یرواند،ایران بین دو انقلاب،ترجمه کاظم فیروزمند و....،تهران،نشر مرکز،چ2، 1378 ص251
2.خسروپناه.محمدحسین،سازمان افسران حزب توده‌ی ایران 1323-1333 ،تهران،شیرازه،چ2، 1378ص208
3.گازیوروسکی.مارک،سیاست خارجی شاه،ترجمه جمشید زنگنه، تهران،رسا، چ2 ،1373 ص356
4. کاتوزیان.محمدعلی همایون،اقتصاد سیاسی ایران،ترجمه محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی،تهران ،نشر مرکز،چ11، 1384 ص265
5. گازیوروسکی ص325
6. فردوست.حسین.ظهور و سقوط سلطنت پهلوی.ج اول،تهران،موسسه مطالعت و پزوهشهای سیاسی،چ17 1383 صص22- 21
7 .سپهبد تیمور بختیار به روایت اسناد ساواک(بختیار در عراق)،ج3 ،تهران،مرکز برسی اسناد تاریخی،1378 ص414