روایتی ناتمام از دوران پهلوی با خاطرات حاجعلی رزم آرا
چکیده :
بخش نخست خاطرات رزمآرا اطلاعات ذیقینتی در مورد شیوه آموزشهای نظامی وجو حاکم بر مدارس نظامی و نیز وضعیت نابسامان ارتش ایران و تدارکات و تجهیزات ناقص این نیروها در اواخر دوره قاجار به دست میدهد
روایتی ناتمام از دوران پهلوی با خاطرات حاجعلی رزمآرا
کامران عاروان
خاطرات و اسناد رزمآرا
به کوشش:کامبیز رزمآرا و کاوه بیات
ناشر،تهران،شیرازه،چاپ اول،573 ص،تاریخ 1382
شابک:7-7768-964
امر توصیف7تبین،تحلیل و تعلیل رخدادهای تاریخی بستگی زیادی به منابع،به ویژه از نوع مکتوب آن دارد.گذشت زمان تعدد و تنوع منابع مکتوب را افزونتر از پیش کرده است و اکنون تاریخنویسان با شکلهای گستردهای از آثار تاریخی مانند تاریخهای سلسلهای،محلی،جغرافیایی،سیاسی،عمومی،دینی و مذهبی،اندیشهای،اقتصادی و شرح حالنویسی مواجه هستند. در این عصر،همزمان با رشد انسانگرایی در اروپا و سایر نقاط جهان، توسعه امکانات چاپ و نشر و تحولات وسیع فرهنگی و سیاسی،نوع دیگری از آثار تاریخی خاطرهنویسی یا«زندگینامهنویسی خود نوشت»( Auto biography )،رونق بسیاری یافته است.در این آثار فرد به شرح و بیان ماجراهای زندگی خویش به تمامی یا بخشی از آن میپردازد و ارتباطی مستقیم و مبتنی بر اعتمادی دو سویه، میان نگارنده و خواننده برقرار میشود.1
خاطرهنویسی در روشنگری مسائل تاریخ معاصر ایران نیز نقشی مؤثر و جایگاهی ارزشمند یافته است و هیچ تاریخنویسی از توجه به این منابع بینیاز نیست.از اواسط دوره قاجار نگارش این آثار باب شد و شخصیتهای سیاسی،نظامی،فرهنگی و دینی به نگارش رویدادهای زندگی خویش اقدام ورزیدند.شرح زندگانی من از عبد الله مستوفی،خاطرات سیاسی امین الدوله،احتشام السلطنه و حاج سیاح از معروفترین آثار این دوره هستند.2در دوره پهلوی و به ویژه پس از سقوط آن بسیاری از شخصیتهای حکومتی و غیر حکومتی به نگارش خاطرات خویش مبادرت ورزیدند و سهمی قابل توجه از این دست منابع را به خود اختصاص دادند.
وجود خود محوری آشکار در این نوشتهها که خاطره نویسان را محو جمال خویش کرده و خود را محور تمام رخدادها قرار میدهند و بر این مبنا به گزینش اخبار و رویدادها میپردازند،3از نواقص موجود در این آثار است.با این حال نمیتوان با قاطعیت حکم داد که استفاده از این منابع امری بیهوده و بیثمر است،چرا که اولا این قضیه به در خاطرهنویسی یا زندگینامهنویسی خود نوشت ( )،فرد به شرح و بیان ماجراهای زندگی خویش به تمامی یا بخشی از آن میپردازد و ارتباطی مستقیم و مبتنی بر اعتمادی دو سویه میان نگارنده و خواننده برقرار میشود
از 1321 رزمآرا در فقدان سران کنار گذاشته شده دوره رضا شاه،به سرعت پیشرفت کرد و به یکی از مهرههای ممتاز و اساسی شاه جوان مبدل شد
نویسنده بستگی دارد که تا چه حد در نقل روایتهای زندگیاش صادقانه و یا غیر صادقانه عمل کرده است.ثانیا تاریخنویس موظف است با تطبیق اخبار آن با دیگر اثار و سنجش و نقد عملی آن،ارزش و عیار اثر را روشن سازد و در نهایت مورد بهرهبرداری قرار دهد.
کتاب تازه چاپ خاطرات و اسناد سپهبد حجعلی رزمآرا از جمله آثاری است که در زمره زندگینامههای خود نوشت به حساب میآید. نوشتار حاضر به نقد و بررسی این کتاب میپردازد.
این اثر به کوشش کامبیز رزمآرا پسر رزمآرا و تاریخنگار معاصر کاوه بیات چاپ شده و در پنج فصل تنظیم شده است.پایان کتاب به پیوستها شامل؛خاطرات سفر به اروپا،اسناد و تصاویر اختصاص دارد.و دریک تقسیمبندی کلی میتوان سه بخش عمده برای کتاب قائل شد: الف-خاطرات شخص رزمآرا که توسط وی نگاشته شده و بر اساس رخدادهای تاریخی زمان نویسنده فصلبندی شده است.
ب-اسناد مربوط به رزمآرا که مکاتبات،وصیت نامه، احکام،فرمانه9ا،تقدیر و سایر مدارک نظامی و علمی را در بر میگیرد.
ج-عکسهای وی که عکسهای خانوادگی،سیاسی، نظامی و شغلی را شامل میشود.البته باید فصل پنجم کتاب با عنوان «در راه سیاست»را که به قلم کاوه بیات است،از این تقسیمبندی مستثنی کرد.
حاجی/حاجعلی رزمآرا در 1318 ق.1280 ش.در شب عید قربان در محله سر چشمه تهران به دنیا آمد.انتخاب نام کوچک وی به سبب تقارن تولد او با این عید است.4نویسنده پیش از پرداختن به هر مسئله دیگری،به پیشینه خانوادگیاش توجه میکند تا مطابق معمول ایرانیان مقداری اعتبار نیاکانی برای خود فراهم کند.در ابتدا به اختصار زندگی پدر بزرگ خویش،مشهدی حسین،گل کارباشی ناصر الدین شاه،را شرح میدهد که از آبادهء 2 فارس به تهران میآید و وارد دربار میشود.مشخص نیست بر چه مبنا و تخصصی،صاحب منصب قورخانه و بعد تفنگدار سلطنتی شده است.5رزمآرا تنها به بیان ریشه تاریخی نظامیگری خود پرداخته است و در این مورد چیزی نمینویسد.سپس زندگی پدرش را بر مبنای دست نوشتههای او، بیدخل و تصرف میآورد.
پدرش از ابتدا،وارد نظامی شد.تحصیلات خود را در ریشته توپخانه در دار الفنون گذراند و از 12953 تا 1309 که بازنشسته شد،به خدمات نظامی مشغول گردید و حتی صاحب تعدادی ترجمه و تألیف مختصر در زمینه ریاضیات،هندسه و مسائل توپخانه بود.6بیشک زندگی سراسر نظامی پدرش،آموزههای بسیاری برای وی به همراه داشت و اصول و شیوه این زندگی در او تاثیری عمیق و طولانی نهاد.
وضعیت مالی مساعد خانودهاش،سبب شد که او توانایی تحصیل را داشته باشد و تحصیل را از خانه توسط«معلم سر خانه»و سپس مکتب بعدها در مدارس اقدسیه،انصاریه و آلیانس فرانسه آغاز نمود.7با توجه به فضای نظامی خانهاشان که تحت تأثیر پدر بود،حاجعلی و دو برادرش حسینعلی و حسن به تحصیلات نظامی روی آوردند.حاجعلی به مدرسه نظام مشیر الدوله از بهترین مدارس نظامی کشور وارد شد8و پس از اتمام تحصیلات نظامی با اقدامات و اعمال رزمآرا سبب شده مورخان تاریخ لرستان به او در مقایسه با فرماندهان نظامی دیگر لرستان نظر مثبتتری داشته باشند
درجه ستوان یکمی به خدمت در بریگاد مرکزی پرداخت.9این شروع با کودتای سوم اسفند 1299 ش.رضا خان میر پنج و سید ضیاء توام شد و سرنوشت دیگری برای او رقم زد.
حاجعلی بخش ابتدایی خاطرات خود را به اختصار ذکر میکند و سریع از آن میگذرد.گویا از همان اول،زندگی خصوصیاش تابعی از زندگی عمومیاش بوده است و اولویت بر فعالیتهای عمومی او در جامعه است تا مسائل خصوصی.زندگی عمومی او در دوران کودکی،نوجوانی و تا حدی جوانی کم رنگ است و هرچه بیشتر پیش میرویم،زندگی رزمآرا به روایتهای عمومی او منحصر میشود.با این حال میتوان از ابتدای دوران حیات رزمآرا تا کودتای 1299 ش. که جوانی 19 ساله بود،بهرهای روانکاوانه برد و بر مبنای نظریات تعدیل شده فروید،شخصیت نا خود آگاه و تجارب با اهمیت کودکی و نوجوانیاش را تجزیه و تحلیل کرد10و علت رفتارها و نگرشهای آینده او را درک کرد.
این بخش از خاطرات،اطلاعات ذیقیمتی در مورد شیوهء آموزشهای نظامی و جو حاکم بر مدارس نظامی و نیز وضعیت نابسامان ارتش ایران و تدارکات و تجهیزات ناقص این نیروها در اواخر دوره قاجار به دست میدهد که برای شناخت تاریخی این قضایا کاربرد فراوان دارد.11هر چند در ادامه خاطرات،با اطلاعات نظامی بیشتری حسب شغل راوی،مواجه میشویم.
رزمآرا به وقایع کودتای 1299 و احوال و شرایط قزاقها اشارههای ارزشمندی دراد و مقدمات انحلال دستههای نظامی ایران و تأسیس ارتش واحد را توصیف میکند.12در این شرایط نوعی سرخوردگی و نارضایتی در درون نیروهای نظامی غیر قزاق به وجود آمده بود و رزم آرا در این اوضاع ترجیح میدهد به همراه دیگر افسران همپایهاش به عیش و عشرت بپردازد و رک و با صراحت ناشی از روحیه و اخلاق نظامیاش،این احوال را تشریح میکند.13
به هر حال سروری قزاقهای کم سواد و خشن بر دیگر نظامیان تحصیل کرده بسی گران آمد.البته رزمآرا در این مدت تحت فرماندهی قزاقها به مأموریتهای مختلفی از جمله نبرد با قیام میرزا کوچک خان جنگلی در گیلان و سرکوب اسماعیل آقا شکاک (سمیتقو)در آذربایجان فرستاده شد و لیاقت و جسارت زیادی از خود نشان داد و به درجات بالاتری تا درجه سلطانی( سروانی)ترفیع یافت.14این وقایع با هدف نشان دادن ترقیات وی ذکر شده است.به همین سبب از باز شکافی تاریخی این دو رخداد مهم خبری نیست.
از مهمترین مراحل زندگانی او،سفر تحصیلی به فرانسه است. این مسافرت،تجارب ارزشمندی برایش به ارمغان آورد و ضمانتی برای پیشرفتهای او در آینده شد.به این نکته نیز اشاره شده است: «به طور کلی بایستی اذعان نمایم که مسافرت فرانسه و دوران تحصیل در این کشور تغییرات بسیار زیادی در من حاصل کرد وبه طوری که من پس از مراجعت،دیگر آن شخصی با کبر و نخوت و خودخواهی نبوده بلکه بر عکس شخص افتاده،متین دقیق و باریک بین شده و توجه کاملی هم به پیشآمدها و طرز زندگانی داشتم.تا خاتمه زندگانی موفقیتهای خود را مرهون این دوران دانسته...»15 «خاطرات سفر به اروپا»در پیوستهای انتهایی کتاب آورده شده است.رزمآرا و دیگر نظامیان همراه از راه عراق به بنادر لبنان میروند. در عراق به زیارت شهرهای مقدس شیعیان؛کربلا،نجف،سامرا و کاظمین میرود.در این بخش شمهای از اعتقادات مذهبیاش را بیان میکند.البته این اعتقادات به دوران جوانیاش مربوط است.
در خصوص اعتقادات دینی دوران بعدی زندگیاش به مطالب دیگری برخورد نمیکنیم و به احتمال زیاد دیدگاههای او درباره دین، پیروی از اندیشههای دوران پهلوی اول بوده است.
رزمآرا در دانشگاه نظامی سن سیروی فرانسه،به یادگیری تعالیم نظامی جدید پرداخت.در زمانهای فراغت به گشت و گذار در فرانسه و اروپا مشغول بود و تفاوتهای عمیق ایران را با اروپای غربی درک کرد که که در خاطرات شفرش این وضعیت مشهود است.
رزمآرا پس از بازگشت،وظایف نظامیاش را در غرب ایران آغاز کرد و تا سال 1314 ش.در صفحات غرب(کرمانشاه،کردستان، لرستان)به سر برد.در این دوره ارتش در نواحی عشایرنشین با اهداف متمرکزسازی قدرت،سرکوب شورشهای نظامی ایلی، نوسازی این بخش ایران و حذف زندگی کوچنشینی به عنوان شکلی کهنه و منسوخ،به مامریتهای نظامی متعددی اقدام ورزید و در نتیجه عشایر غرب ایران تا حد زیادی سرکوب،یکجانشین و یا تبعید شدند.در حقیقت بخش مهمی از خاطرات رزمآرا به شرح و بررسی مسائل این دوره مربوط است و اخبار ارزشمند و مفیدی به خواننده ارائه میدهد.
از نکات مهم این بخش خاطرات:تخلفات نظامیان علیه عشایر16، کوچ اجباری گروهی از طوایف لرستان و طرحهای عمرانی در لرستان است.17رزمآرا شورشها و ناآرامیهای بیپایان لرستان را خاتمه بخشید.اقدامات و اعمال وی باعث شده مورخان تاریخ لرستان به او در مقایسه با فرماندهان نظامی دیگر لرستان نظر ارزش و اعتبار کار رزمآرا از کودتای 1299 به بعد رو به فزونی مینهد و او به عنوان ناظر و شاهد رخدادهای فراوان،به نگارش آن چه در یادش مانده،پرداخته است
حسن،حاجعلی و حسین رزمآرا در دوران کودکی و نوجوانی
مثبتتری داشته باشند.18
با اتمام کشمکشهای عشایر غرب و اجرای طرحهای نوسازی،حضور نظامیان در این نواحی کمرنگتر شد و در نتیجه بسیاری از نظامیان از جمله رزمآرا به تهران فراخوانده شدند.
در تهران دورهای جدید از فعالیتهای نظامی-علمیاش را شروع نمود که با پشتکار فراوانی همراه بود.مترجمی کتابهای درسی نظامی از فرانسه به فارسی،ریاست دایره جغرافیایی ارتش، معاونت دروس دانشگاه جنگ و مدیریت دروس این دانشگاه از مناصب و اموری بود که رزمآرا عهدهدار آن شد و انتشار آثار جغرافیای نظامی ایران(بیست جلد)اثرگذارترین و با اهمیتترین کار او در این سالها بود و اعتبار برای او به ارمغان آورد.
در سالهای میان کودتای 1299 تا شهریور 1320،از زندگی خصوصی رزمآرا تنها به ازدواج با دختری از شاهزادگان قاجار،دختر اعتضاد الملک و خواهر صادق هدایت،مرگ مادر و شرح داراییهایش اشاره شده است.به احتمل زیاد ذکر مورد آخر با هدف اثبات بری کردن خویش از ارتشا و سوء استفادههای مالی است.
رخدادهای 1320 آغاز دوره جدیدی هم برای ایران و هم برای رزم آرا بود.این سالها مصادف با جنگ جهانی دوم بود و متفقین برای در هم شکستن قدرت آلمان نازی به خاک ایران نیاز مبرم پیدا کردند و لاجرم تصرف ایران را مقصود خویش قرار دادند.سرتیپ رزمآرا در این هنگام از سران تاثیرگذار ارتش و عضو شورای جنگ رضا شاه بود.
بحث جنگ کردن یا تسلیم شدن موضوع اساسی و حیاتی آن روز در بین سران مملکت بود.برخی منابع از او به عنوان مخالف جنگ نامبردهاند،19ولی منابع دیگری این قضیه را تایید نکرده و او را موافق جنگ با متفقین دانستهاند.20از محتوای مطالب ذکر شده چنین استنباط میشود که رزمآرا در ابتدا پیشنهاد تدابیر نظامی را داده است،اما با مشاهده ورود متفقین و قدرت برتر آنها،تداوم جنگ را امری بیهوده تلقی کرده و در پاسخ به اظهارات یزدان پناه در ستاد جنگ چنین گفته است:«خوب است از این حرفهای بیاصل خجالت بکشیم چه دیگر کاری نمیتوان کرد.»21
پس از سقوط رضا شاه،رزمآرا به انتقاد از این دوران میپردازد و از روی کار آمدن اشخاصی«بدون کوچکترین سابقهء تحصیلات و اطلاعی»شکوه میکند.22و حتی به شخص رضا شاه ایراداتی وارد میکند و از استبداد و بدبینی او مواردی را ذکر میکند.23البته بعید است که رسما و عانا چنین مطالبی را بیان کرده باشد.
در مقابل از فضای جدید پس از رضا شاه نیز انتقاد دارد.رزمآرا رواج آزادی و دموکراسی در دوران پس از شهریور 1320 را چنین نقد میکند:«کوچکترین افراد کشور به فکر آزادی گفتار و بیان و عمل افتاده سیاست کشور هر جایی و سبزی فروش سر گذر هم به نام آزادی شروع به مداخله در امور و اظهار نظر در کار را نمود،آن هم یک رشته تمایلات و تظاهراتی که کلیه حاکی از بیاطلاعی و نفع شخصی بود.»24این گونه مطالب،نشانگر آرای سیاسی رزمآرا دربارهء آزادی، دموکراسی و شیوه حکومتداری است و نمود آن در دوران نخست وزیریاش بیشتر مشهود است.
از 1321 به بعد،رزمآرا به دلیل فقدان سران کنار گذاشته شدهء دوره رضا شاه،به سرعت پیشرفت کرد و به یکی از مهرههای ممتاز و اساسی شاه جوان مبدل شد.فرماندهی لشکر یک مرکز،تاسیس و ادارهء آمادگاه تهران،دو دوره ریاست ستاد ارتش،ریاست دفتر نظامی شاهنشاهی و فرماندهی دانشکده افسری در زمرهءمناصب و مقامهای کلیدی او بود و در پایان این زمان به درجه سر لشکری نایل شد.البته با ازدیاد وظایفش،درگیریها،اختلافاتو رقابتهایش با دیگر صاحب منصبان نظامی و سیاسی نیز افزوده شد.بیتردید اقدامات رزمآرا در این دوره در بازساری ارتش فرو پاشیده و تمرکز بخشی مجدد قدرت در ایران بسیار موثر بود.25
رزمآرا سعی زیادی به خرج داده است تا خود را شخصی صادق، راستگو و بدون کینه معرفی کند.به همین سبب،حتی پس از این که خاطرات رزمآرا، رخدادهای نظامی و تا حدی سیاسی دوره رضا شاه و اوایل محمد رضا شاه را از زبان شخصیتی نظامی که در رأس امور قرار داشت بازگو میکند
به طور موقت از قدرت کنار گذاشته شد و خانهنشینی پیشه کرد،به بدگویی و دشنامگویی به مخالفان و رقیبانش نپرداخت.تنها از افرادی چون سرتیپ خسرو پناه،سرلشکر ضرغامی،سپهبد امیر احمدی و امان الله اردلان،گله و شکوه دارد.26
رزمآرا از این دوره به بدی یاد کرده،زیرا به نوشته خودش در محدودیت بسیار و حتی تحت نظر بوده است.27با این حال،شاهدی نقل کرده است:«منزل رزمآرا پس از انتظار خدمتش،به صورت باشگاهی در آمده بود که در آن از جمله رجال،سیاستمداران افسر ارتش، صاحب منصبان کشوری،نمایندگان مجلس،روشنفکران،مالکین، بازرگانان،رؤسا و سردمدارن اصناف و بازار،سران ایلات و عشایر و خوانین شهرستانها رفت و آمد داشتند و درباره مسائل روز کشور به صحبت مینشستند و چه بسا هم دقایقی با او نجوا میکردند.» 28
دوران خانهنشینی برای رزمآرا فرصت مناسبی فراهم کرد تا به میزان زیادی از فضای نظامی دور شود و از مسائل سیاسی،اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی کشور و نیز جهان اطلاعات کافی به دست آورد و با افراد متنفذ،دست اندر کار و آگاه ارتباط برقرار کند.میتوان این زمان را دورهء آمادگی رزمآرا برای ورود به حوزه سیاست نامید.به ویژه این که رزمآرا به نقش و کاربرد مطبوعات در پیشرفتهای آتی پی برد.29
فصل پنجم کتاب:«در راه سیاست»نوشته رزمآرا نیست،چرا که رزمآرا خاطرات خود را تا سال 1324 بیشتر ادامه نداده است و به این ترتیب مهمترین قسمت زندگی رزمآرا نا گفته و نانوشته مانده است. این فصل به قلم پژوهشگر تاریخ معاصر،کاوه بیات،به نگارش در آمده است و بر پایه اسناد و منابع موجود به رخدادهای این دوران یعنی دوره سوم ریاست ستاد ارتش،تصرف آذر بایجان توسط او، سمت ژنرال آجودانی محمد رضا شاه در سال 1325،سوء قصد به شاه و ظن شدید به رزمآرا در 1327،خانهنشینی مجدد او،نخست وزیریاش در سال 1329 و سرانجام ترور او به دست گروه فدائیان اسلام در اسفند 1329 میپردازد و با این کار سعی میکند خلأ موجود در خاطرات را جبران نماید.هر چند این حسرت در دل تاریخنگاران خواهد ماند که ای کاش رزمآرا مجال آن را مییافت تا خاطرات حساس و تأثیرگذار این سالها 1325-1329 را بنگارد نقش خود در حوادث این دوران به طور مشخص اشاره کند.
نتیجه:
تمام منابعی که جزئی یا کلی به رخدادهای زمان رزمآرا پرداختهاند دوران آخر زندگی او،به ویژه دوره نخست وزیریاش را توصیف و تشریح کردهاند.دلیل عمده این التفات،واقعه نهضت ملی نفت بود که رزمآرا و دوران نخست وزیری اش تاثیر فراوان و نقش حساس در این جریان داشت و هر کسی که به نگارش و پژوهش در این مورد پرداخته،نظری و گذری هم به این شخصیت تاریخی و عملکرد او داشته است.
آثاری چون زندگی سیاسی رزم آرا تالیف جعفر مهدینیا،اسرار قتل رزمآرا به قلم محمد ترکمان و کتاب تازه چاپ از ترور شاه تا ترور سپهبد رزمآرا از ساسان ایمن آبادی صرفا به چند سال آخر عمر رزمآرا نظر داشتهاند و اصلا به پیشینه و تبار او نپرداختهاند.
اکنون پس از گذشت حدود پنجاه سال از مرگ رزمآرا با چاپ خاطرات او ما به دوران اولیه،نظریات و نگرشهای او پی میبریم و با نکات مغفول و مبهم زندگی او آشنایی پیدا میکنیم.
خاطرات رزمآرا تا حد زیادی بر جنبه عمومی زندگیاش خدمت در مشاغل و مناصب مهم اشگری و کشوری)تاکید دارد،در مقابل، درباره زندگی خصوصی او به مطالب ناچیزی برخورد میکنیم،حتی جالب است که رزمآرا در خاطراتش از صادق هدایت برادر همسرش و رابط او با دیگر روشنفکران و اندیشمندان به هیچ وجه مطلبی نیاورده است30.
شکی نیست این اثر،رخدادهای نظامی و تا حدودی سیاسی دوره رضا شاه و اوایل محمد رضا شاه را از زبان شخصیتی نظامی که در رأس امور قرار داشت نشان میدهد و با بررسی تطبیقی با اسناد و مدارک و دیگر منابع تاریخی ارزش فراوانی مییابد.به ویژه این اثر شناختی عمیق و از روحیات و نظریات شخصی رزمآرا به دست میدهد و مورخ به قضاوتها و استنتاجهای صحیح و علمی از او دست مییابد،هرچند رزمآرا مطالب خود را بر این محور نگاشته تا از اعمال پس از سقوط رضا شاه، رزمآرا به انتقاد از این دوران میپردازد و از روی کار آمدن اشخاصی «بدون کوچکترین سابقه تحصیلات و اطلاعی»شکوه میکند
و افکارش دفاع کند،به ویژه برای فرزندانش در بخشهای مختلف کتاب و در موارد خاصی که رزمآرا دچار مشکل میشود،این حالت غلظت بیشتری پیدا میکند.در مواقعی نیز از تأیید دیگران برای دفاع از خویش بهره میبرد31.
در خاطرات او هم چنین به انتقادهایی از شخصیتها و نظام پهلوی و وضعیت جامعه بر میخوریم.انتقادات خطر ساز و اغلب در نوشتهها و در زمانهای برکناری او موجود است.معدود منابعی هستند که از انتقادات محفلی و مخفیانه او سخن گفتهاند32.هر چند در نوشتههایش در بیان دیدگاهها و مسائل بسیار خصوصیاش، صراحت بسیاری داشته است و از این لحاظ تحسین برانگیز است33.
رزمآرا از جمله شخصیتهای تاریخ معاصر ایران است که به نظر محققان و تاریخنویسان واجد اوصاف مثبتی چون زیرکی، هوشمندی،اقتدار،تحصیلات و میهن دوستی و ویژگیهای منفی مانند بلند پروازی،غرور و تکبر،فاقد حس وفاداری و وابستگی به بیگانه بوده است34.
پینوشتها:
(1)- Sturroc,John,Autobigraphy.International
Ency clopedia ofcommunications,Vo.1,
Oxforduniversity press,1989,pp 160-61.
(2)-اشپولر و دیگران،تاریخنگاری در ایران،ترجمه و تألیف یعقوب آژند،تهران:نشر گستره،1380،صص 7-206.
(3)-همان،ص 248.
(4)-آذرنگ،عبد الحسین،«سپهبد حاجعلی رزمآرا رازی ناگشوده» بخارا،شماره 32،در سایت: >http://www.bokharamagazine.com.32<
]2september 2004[]on line[ ص 1.
(5)-رزمآرا،حاجعلی،خاطرات و اسناد سپهبد حاجعلی رزمآرا،به کوشش کامبیز رزمآرا و کاوه بیات،تهران:نشر شیرازه،1382:ص 5.
(6)-همان،صص 17-7.
(7)-همان،صص 25-17.
(8)-همان،ص 25 و نیز آذرنگ،عبد الحسین همان،ص 14.
(9)-رزمآرا،حاجعلی،همان،ص 26.
(10)-اتکینسون،ریتال؛اتکینسون ریچارد.س و هلیگارد ارنستر. زمینه روانشنانس،ج 2،مترجمان دکتر محمد نقی براهنی،و دیگران، تهران:انتشارات رشد،1375،صص 98-97.
(11)-رزمآرا،حاجعلی،همان،صص 28-26.
(12)-همان،صص 33-32.
(13)-همان،صص 3-41.
(14)-همان،ص 36.
(15)-همان،ص 47.
(16)-همان،صص 90-80 و 76-74.
(18)-والیزاده معجزی،محمد رضا،تاریخ لرستان روزگار پهلوی از کودتای 1299 تا نهضت ملی نفت،به کوشش حسین و محمد والیزاده معجزی تهران:انتشارات حروفیه،1382،صص 77-267.
(19)-مکی،حسین،تاریخ بیست ساله ایران،ج 7،تهران:انتشارات علمی،1363،صص 3-92.
(20)-استوارت،ریچارد،در آخرین روزهای رضا شاه تهاجم روس و انگلیس به ایران در شهریور 1320،ترجمه عبد الرضا هوشنگ مهدوی و کاوه بیات تهران:انتشارات معین،1370،ص 50.
(21)-رزمآرا،حاجعلی،همان،صص 38-134.
(22)-همان،ص 139.
(23)-همان،صص 32-131.
(24)-همان،ص 139.
(25)-همان،صص 59-154.
(26)-همان،صص 71-167.
(27)-همان،صص 72-171.
(28)-ریاضی،منوچهر،سراب زندگی گوشههای مکتومی از تاریخ معاصر،تهران:انتشارات تهران:1371،ص 507.
(29)-آذرنگ،عبد الحسین،همان،ص 6.
(30)-همان،ص 14 و رهبانی،مجید.شهادتی با نیم قرن تاخیر، فرهنگ ایران امروز. >http://farhang.iran-emrooz.de/move<
]2 september 2004[
(31)-رزمآرا،حاجعلی،همان،صص 16-115.
(32)-ریاضی،منوچهر،همان،ص 509.
(33)-آذرنگ،عبد الحسین،همان،ص 13 و نیز دیگار،ژان پیر؛ هورکاد،برنار؛ریشار،یان،ایران در قرن بیستم،ترجمه عبد الرضا هوشنگ مهدوی،تهران:نشر البرز،1377،ص 139 و نیز ریاضی، منوچهر،همان،ص 505 و نیز کاتوزیان محمد علی همایون،اقتصاد سیاسی ایران از مشروطیت تا پایان سلسله پهلوی،مترجمان محمد رضا نفیسی و کامبیز عزیزی،تهران:نشر مرکز،1379،ص 203 و نیز والیزاده معجزی،محمد رضا،همان،ص 264 و نیز رزمآرا،حاجعلی، همان،ص 176.