ایران، ترکیه و پاکستان؛ از پیمان بغداد تا آر.سی.دی

چکیده: در نتیجه سیاست جدید آمریكا در آغاز دوره جنگ سرد، پیمان‌های ورشو در اروپای شرقی و سیتو در جنوب شرقی آسیا ایجاد شد. تركیه عضو ناتو و پاكستان عضو سیتو بود. بنابراین خلایی در این میان حس می‌شد و همین امر بود كه پیمان بغداد را به وجود آورد كه بعدها مركز آن به تركیه منتقل شد و پیمان سنتو نام گرفت.
پس از جنگ جهانی دوم در وضعیت استراتژی دولت‌های بزرگ دگرگونی ژرفی به وجود آمد. با آغاز دوران جنگ سرد، آمریكا و شوروی به عنوان دو قدرت بزرگ در مقابل یكدیگر قرار گرفتند. نخستین برخوردها بین دو ابرقدرت در محاصره برلن (1948) و جنگ كره (1950) روی داد. در اثر بروز این تحولات، اندیشه ایجاد پیمان‌های نظامی ـ سیاسی پا گرفت. از طرف دیگر پس از جنگ جهانی دوم، جنبش‌های آزادی‌بخش در كشورهای جهان سوم شكل گرفت كه هدف آنها رهایی از سلطه استعمار و كسب استقلال بود. اما آمریكایی‌ها این امر را به تحریك‌ها و توطئه‌های شوروی نسبت داده، درصدد سركوب این جنبش‌ها و جلوگیری از گسترش اندیشه سوسیالیسم برآ‌مدند. به همین جهت آمریكا سیاست انزواطلبی را رها كرد و سیاست جدیدی بر محور مبارزه با شوروی و مبارزه با جنبش‌های آزادی‌بخش اتخاذ نمود.
در نتیجه این سیاست جدید آمریكا، پیمان‌های ورشو در اروپای شرقی و سیتو در جنوب شرقی آسیا ایجاد شد. تركیه عضو ناتو و پاكستان عضو سیتو بود. بنابراین خلایی در این میان حس می‌شد و همین امر بود كه پیمان بغداد را به وجود آورد كه بعدها مركز آن به تركیه منتقل شد و پیمان سنتو نام گرفت.
1- پیمان بغداد
نخستین پایه‌های پیمان بغداد با انعقاد پیمان 8 ماده‌ای همكاری متقابل و دفاع مشترك بین تركیه و عراق، در 24 فوریه 1955، به وجود آمد. انگلستان در 4 آوریل 1955 و پاكستان در 22 سپتامبر 1955 به پیمان مذكور پیوستند و سرانجام ایران نیز در 11 اكتبر 1955 به پیمان بغداد پیوست و به این ترتیب نظام‌های دفاعی شرق و غرب به هم پیوست. حسین علاء، نخست وزیر وقت ایران، طی پیامی كه برای نوری سعید، نخست وزیر وقت عراق، ارسال كرد اظهار داشت:
«نظر به ایمان كامل دولت ...[ایران] به هدف و اصول منشور ملل متحد و نظر به علاقه وافری كه دولت ... [ایران] به حفظ صلح و امنیت خاورمیانه كه متضمن حفظ صلح جهانی است دارد، افتخار دارم طبق ماده 5 پیمان همكاری متقابل مورخ 14 فوریه 1955، منعقده بین دولت پادشاهی عراق و دولت جمهوری تركیه، كه دولت انگلستان نیز در تاریخ 4 آوریل 1955 و دولت پاكستان در تاریخ 23 سپتامبر 1955 به آن محلق شده‌اند، الحاق دولت ... [ایران] را به قرارداد مزبور كه هدفی جز پیروزی از مقررات منشور ملل متحد و ایجاد همكاری در تأمین صلح و امنیت خاورمیانه نخواهد داشت، اعلام دارد. اسناد مربوط بعدا تسیلم خواهد شد».
دولت آمریكا كه از بنیان‌گذاران پیمان بود، با وجود اصرار انگلستان، به طور مستقیم وارد پیمان بغداد نشد؛ ولی به عنوان عضو ناظر در جلسات پیمان شركت می‌كرد. علت عدم شركت مستقیم آمریكا، مخالفت شدید شوروی و برخی كشورهای بی‌طرف مانند هند و مصر بود
از نظر قاهره كه از ده سال پیش كوشیده بود «امت عرب» را پیرامون مصر گرد‌ آورد، این خبر حالت یك مبارزه طلبی را داشت. ناصر بی‌درنگ آن را تلاش لندن برای بازگشت به خاورمیانه از طریق عامل وفادارش نوری سعید دانست و به این جهت تشكیل فوری نشست اتحادیه عرب را به منظور محكوم ساختن عراق كه به اعتقاد وی در وحدت اعراب شكاف وارد ساخته بود، خواستار شد. ناصر در 19 فوریه 1955 (30 بهمن 1333) نارضایتی خود را به آنتونی ایدن كه از قاهره عبور می‌كرد ابراز داشت و گفت: «پیمان تركیه و عراق همكاری بین كشورهای عرب و دنیای غرب را به طور جدی دچار اشكال ساخته است و حال آنكه منافع و احساسات او كاملا با این همكاری موافق است».
این واكنش شدید نتوانست مانع از امضای پیمان همكاری مشترك بین عراق و ترکیه در بغداد شود. مواد اصلی پیمان بغداد به شرح زیر می‌باشد:
ماده 1ـ با در نظر گرفتن مفاد ماده 51 منشور سازمان ملل متحد كشورهای امضا كننده این پیمان در امور دفاعی و امنیت خود با یكدیگر همكاری خواهند كرد. اقداماتی كه دو كشور مزبور برای انجام این همكاری به عمل خواهند آورد ممكن است موجب عقد پیمان‌های مخصوص بین آنها گردد.
ماده 2ـ برای آنكه همكاری بین دو كشور كه در ماده یك قید شده صورت حقیقت به خود گیرد و انجام آن عملی گردد، هیأت‌های صلاحیت‌دار دو كشور امضا كننده به مجرد اینكه پیمان حاضر وارد مرحله اجرا گردد، اقداماتی را كه می‌بایستی انجام پذیرد تعیین خواهند كرد. این اقدامات هنگامی كه به تصویب دول كشورهای امضا كننده برسد قابل اجرا خواهند بود.
ماده 3ـ كشورهای امضا كننده تعهد می‌كنند كه از هر گونه مداخله در امور داخلی یكدیگر اجتناب نمایند. كشورهای مزبور مسائل فی مابین را طبق منشور ملل متحد از طریقی صلح‌آمیز بین خود حل و فصل خواهند كرد.
ماده 4ـ كشورهای امضا كننده اعلام می‌كنند كه پیمان موجود با سایر تعهدات بین‌المللی كه هر یك از آنها با كشور ثالثی دارند تناقض ندارد. این پیمان به هیچ وجه از تعهدات بین‌المللی كشورها نكاسته و نخواهند كاست. كشورهای امضا كننده متعهد می‌شوند كه به هیچ پیمان بین‌المللی كه با پیمان موجود سازگار نباشد وارد نشوند.
ماده 5ـ این پیمان برای قبول عضویت كشورهای عضو جامعه عرب و یا هر كشور دیگری كه جدا در امر صلح و امنیت این منطقه علاقه‌مند باشد و از طرف هر دو كشور امضا كننده به رسمیت شناخته شود آماده است.
ماده 6ـ موقعی كه دست كم چهار كشور عضویت پیمان را بپذیرد یك شورای دایمی با عضویت وزراء كشورها در حدود مقاصد پیمان تشكیل خواهد شد.
ماده 7ـ این پیمان برای مدت پنج سال قابل اجراست و می‌توان آن را برای پنج سال دیگر تمدید نمود.
سرپرستی پیمان بغداد به انگلستان واگذار شده بود. از این مطلب می‌توان نتیجه گرفت كه رابطه انگلیس با كشورهای عضو پیمان بغداد نزدیك‌تر بوده و در واقع پیمان مزبور علاوه بر دلایل دفاعی در برابر شوروی ـ كه در واقع در درجه دوم اهمیت قرار داشت ـ منظورش حفظ كشورهای تحت نفوذ انگلیس از خطرات احتمالی بود. اگر امریكا به پیمان بغداد (و سنتوی بعدی) اعتقاد داشت دلیلی نداشت به عقد پیمان‌های دو جانبه نظامی بدون حضور انگلیس با كشورهای عضو پیمان دست بزند
در 25 آبان 1334، یك روز قبل از آنكه حسین علاء نخست وزیر برای شركت در شورای وزیران پیمان عازم بغداد شود، مورد سوءقصد قرار گرفت ولی جان به سلامت برد و با سر باندپیچی شده به بغداد رفت. انگلیس و امریكا گمان می‌كردند با امضای این پیمان یك پیروزی بزرگ سیاسی به دست آورده‌اند كه مكمل پیروزی آنان در ساقط كردن حكومت مصدق می‌باشد. اما در واقع پیمان بغداد دامنه جنگ سرد را به خاورمیانه كشانید.
2- پیمان سنتو
نظر به اینكه دولت جمهوری عراق چند روز پس از كودتای 14 ژوئیه اسناد سری پیمان بغداد را با یك هواپیمای مخصوص به قاهره فرستاده بود تا مورد بهره‌برداری دولت مصر قرار گیرد و نیز از پیمان بغداد خارج شده بود، دولتهای عضو به ناچار تصمیم گرفتند مقر پیمان را به آنكارا منتقل سازند و نام آن را به "سازمان پیمان مركزی "(سنتو) تبدیل كنند. اما دولتهای ایران و پاكستان كه به شدت از این تحولات ترسیده بودند مصرا از امریكا تقاضا داشتند كه در پیمان جدید شركت نماید. ولی دولت ایالات متحده با توجه به حساسیت اوضاع خاورمیانه از الحاق رسمی به پیمان خودداری ورزید و در عوض طبق ماده 4 اعلامیه 28 ژوئیه 1958 لندن، پیشنهاد كرد موافقتنامه‌های دفاعی دو جانبه با ایران و پاكستان و تركیه امضا كند و متعهد شود هر گاه یكی از كشورهای نامبرده مورد حمله و تجاوز كمونیسم بین‌المللی قرار گرفت، بی‌درنگ به كمك آنها بشتابد. گذشته از آن شاه از ایالات متحده خواست كه تسلیحات لازم برای تجهیز دو لشكر جدید را در اختیارش بگذارد كه مورد موافقت قرار گرفت و بدین سان راه برای امضای موافقتنامه دفاعی ایران و امریكا هموار شد.
3 – همكاری عمران منطقه‌ای (آر.سی.دی )
یكی دیگر از پیمان‌های منطقه‌ای كه ایران و تركیه و پاکستان در آن عضویت داشتند، پیمان "همکاری عمران منطقه ای" بود. پیمان همكاری عمران منطقه‌ای پس از كنفرانس عالی سران كشورهای ایران و پاكستان و تركیه كه در تیر ماه 1343 در استانبول تشكیل گردید، با اعلامیه‌ای كه روز 31 تیر ماه از طرف سران سه كشور در تهران، كراچی و آنكارا انتشار یافت، پا به عرصه وجود گذاشت.
مقامات ایرانی فكر همكاری منطقه‌ای را از سالها پیش مد نظر داشتند. لذا در اردیبهشت ماه 1343 عباس آرام وزیر خارجه وقت ایران، این موضوع را با وزیران خارجه پاكستان و تركیه در میان گذاشت كه مورد استقبال فراوان آنان قرار گرفت و بالاخره تصمیم گرفته شد كه مطالعات بیشتری جهت توسعه همكاری بین سه كشور به عمل آید. بدین منظور وزیران خارجه سه كشور در روزهای 12 و 13 تیر ماه 1343 در آنكارا با یكدیگر ملاقات كردند و در پایان مذاكرات به این نتیجه رسیدند كه برای همكاری‌های اقتصادی و فنی و فرهنگی بین سه كشور امكانات تازه و فراوانی وجود دارد كه می‌تواند خارج از چارچوب همكاری‌های دو جانبه و یا چند جانبه موجود بین آنان توسعه یابد. در این ملاقات مقرر گردید كه كارشناسان و مأموران عالی‌رتبه سه كشور طرح‌های لازم را تدوین كنند تا وضع اقتصادی و عمومی مردم این كشورها از طریق اجرای عملی و مداوم طرح‌های منطقه‌ای تحكیم و تقویت شود.
در تاریخ 27 و 28 تیر ماه 1343 هیأت‌های اقتصادی سه كشور مركب از وزیران اقتصاد و رؤسای سازمان‌های برنامه و سایر كارشناسان بلندپایه در آنكارا ملاقات نمودند و گزارش جامع مذاكرات و توصیه‌های این هیأت‌ها جهت مطالعه و تصمیم نهائی توسط سران كشورها آماده گردید.
كنفرانس عالی سران سه كشور در روزهای 29 و 30 تیر ماه 1343 در استانبول تشكیل گردید و هدف این بود كه موضوع همكاری و هماهنگی در اجرای برنامه‌های عمرانی بین سه كشور ایران و پاكستان و تركیه و احیانا كشورهای دیگر منطقه مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد.
در كنفرانس مزبور، سران سه كشور عقیده خود را مبنی بر اینكه همكاری منطقه‌ای عامل اساسی در تسریع رشد و توسعه ملی و تأمین صلح و آرامش و ثبات می‌باشد، تأكید نمودند و موافقت اصولی خود را در موارد زیر اعلام داشتند:
1- ایجاد مبادله آزاد یا آزادتر كالاها به وسائل عملی گوناگون از قبیل انعقاد قراردادهای بازرگانی.
2- برقراری همكاری بیشتر بین اتاق‌های بازرگانی و احیانا ایجاد اتاق‌های بازرگانی مشترك.
3- تنظیم و اجرای برنامه‌هایی كه به منظور تأمین منافع مشترك طرح می‌گردد.
4- تقلیل نرخ‌های پستی بین سه كشور، به میزان تعرفه‌های داخلی.
5- بهبود خطوط حمل و نقل هوائی داخل در منطقه و احیانا ایجاد یك خط هوائی بین‌المللی مجهز بین سه كشور كه توانائی رقابت با سایر خطوط هوائی را داشته باشد.
6- مطالعه درباره امكانات تأمین یك همكاری نزدیك در امر كشتیرانی و از جمله تأسیس یك خط مشترك دریائی و یا تشكیل یك كنفرانس كشتیرانی منطقه‌ای.
7- انجام مطالعات و بررسی‌های لازم برای ساختمان و بهبود وضع ارتباطی راه و راه‌آهن بین سه كشور.
8- انعقاد قراردادی به منظور گسترش جهانگردی در منطقه.
9- لغو تشریفات مربوط به روادید عبور بین سه كشور به منظور تسهیل مسافرت.
10- كمك و معاضدت فنی به یكدیگر از راه اعزام كارشناس و ایجاد تسهیلات مربوط به تعلیم و پرورش كادرهای فنی.
11- مطالعه و بررسی كلیه امكانات موجود بخاطر توسعه همكاری در امور فرهنگی بین سه كشور به منظور ایجاد حس آگاهی در توده‌های مردم نسبت به میراث فرهنگی مشترك و نشر اطلاعات لازم درباره تاریخ و تمدن و فرهنگ ملل منطقه. در كنفرانس عالی همچنین موافقت شد كه برای هماهنگ ساختن برنامه‌های عمرانی، یك شورای برنامه‌ریزی منطقه‌ای مركب از رؤسای سازمان‌های برنامه و سایر كارشناسان سه كشور عضو تشكیل می‌شود، انجام وظیفه نماید. ضمنا تصمیم گرفته شد كه دبیرخانه سازمان همكاری عمران منطقه‌ای در تهران مستقر گردد.
در كنفرانس مذكور همچنین تصمیم گرفته شد كه این تشكیلات " همكاری عمران منطقه‌ای " نامیده شود و تشكیلات لازم برای انجام برنامه‌ریزی و تعیین خط مشی و سیاست كلی همكاری عمران منطقه‌ای پیش‌بینی و بدین ترتیب آر.سی.دی پا به عرصه وجود گذاشت
در خصوص روابط ایران و تركیه در دوره سلطنت محمدرضا شاه، باید به چند نكته مهم توجه كرد:
1- پس از جنگ جهانی دوم دولت تركیه رسما در زمره متحدان آمریكا در آمد و در پیمان ناتو عضویت یافت. همسوئی و همگامی رژیم‌های تركیه و ایران در راستای سیاست مزبور، یكی از علل اساسی گسترش روابط دو كشور در برهه مزبور می‌باشد.
2- روابط اقتصادی ایران و تركیه اصولا چشمگیر نبود، و برعكس روابط سیاسی و نظامی ( در چارچوب سنتو ) قابل توجه بود.
3- مشكل اساسی در سازمان همكاری عمران منطقه‌ای (آر.سی.دی ) این بود كه سه كشور عضو نمی‌توانستند مكمل یكدیگر باشند، بلكه رقیب یكدیگر در بازارهای جهانی بودند. تنها امتیاز این بود كه ایران می‌توانست نفت مورد نیاز دو كشور عضو دیگر را تأمین نماید.
4- رژیم‌های ایران و تركیه اساسا سه صفت مشخص داشتند: نظامی بودن، خودكامگی و وابستگی به آمریكا.
گرچه پیشرفت همكاری عمران منطقه‌ای سریع و چشمگیر نبود، معهذا توانست برنامه‌های متعددی در زمینه‌های مختلف در چارچوب این همكاری به مرحله اجرا ‌درآورد كه شامل طرح‌های صنعتی، نفت و پتروشیمی، بازرگانی، جهانگردی، حمل و نقل و ارتباطات، امور پستی، همكاری فنی و علوم اداری، امور بهداشتی، كشاورزی، امور اجتماعی و فرهنگی و اطلاعات و مطبوعات بود. این تشكیلات بعد از پیروزی انقلاب در ایران، تحت عنوان " اكو " (سازمان همكاری‌های اقتصادی ) به فعالیت‌های خود ادامه داد.
منابع :
1- اصغر جعفری ولدانی، بررسی تاریخی اختلافات مرزی ایران و عراق، تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، چاپ دوم، 1370
2- غلامرضا علی بابایی، تاریخ سیاست خارجی ایران از شاهنشاهی هخامنشی تا به امروز، تهران: انتشارات درسا، 1375
3- عبدالرضا هوشنگ مهدوی، سیاست خارجی ایران، تهران: نشر البرز،چاپ سوم، 1375