نقد و بررسی کتاب عقب ماندگی و توسعه در ایران

چکیده
مبحث توسعه و عقب ماندگی از جمله موضوعاتی است که بسیاری از محققان علاقمند به این حوزه را به واکاوی و نگارش در این زمینه تشویق می کند. در این مقاله به بررسی کتاب عقب ماندگی و توسعه دکتر اکبر کرباسیان پرداخته ایم. ایشان ضمن پرداختن به مقوله توسعه اقتصادی و ناکامی نسبی ایران در این زمینه به بررسی علل و عوامل عقب ماندگی اقتصادی ایران می پردازد. از نظر ایشان عدم پیشرفت ایران در اقتصاد را می بایست پیش از هر چیز در مقوله های فرهنگی جستجو کرد.
در مواجه با واژه توسعه معانی مختلفی به ذهن متبادر می شودکه پرداختن به هریک از آنها زمینه ساز تالیف کتابی قطور است. بحث از توسعه اقتصادی به عنوان یکی از وجوه توسعه زمینه پیدایش نظریه های علمی مختلف در این حوزه را فراهم ساخته است و چه بسا این نظریه ها مبنای اقدامات کارگزاران کشور برای دست یافتن به مسیری کارآمد در جهت ایجاد توسعه اقتصادی در کشور باشد. یکی از الزامات دستیابی به این مهم شناخت دقیق زوایای پنهان علل توسعه نیافتگی جامعه است.
نویسنده کتاب، دکتر اکبر کرباسیان پایان نامه دکترای خود را در موضوع « نظریه اقتصاد دانان کلاسیک و نهادگرایان درباره نقش سرمایه و تکنولوژی در توسعه اقتصادی کشورهای در حال توسعه » به نگارش در آورده و موفق به اخذ مدرک دکتری از دانشگاه نیومکزیکو آمریکا شده است. و این کتاب نیز تا حدود زیادی تحت تاثیر همین نگرش بر پهنه توسعه اقتصادی است.
کتاب در پنج بخش موضوع عقب ماندگی و توسعه را دنبال می کند. در بخش اول، به مبانی و کلیات توسعه پرداخته و جایگاه ایران در این میان را مورد بررسی قرار می دهد. این اثر مفهوم رشد و توسعه را از هم تفکیک کرده هر یک را به طور جداگانه مورد بررسی قرار می دهد. رشد در علم اقتصاد « به افزایش در حجم واقعی تولید ملی و یا تولید سرانه » مربوط بوده و « افزایش عددی در کمیت تولید ناخالص ملی واقعی و یا کمیت تولید ناخالص داخلی در طول یک سال ( خالص از تورم) را شامل می شود. حال آن که توسعه « یک مفهوم چند بعدی، کیفی و جامع بوده و تغییرات آرام ولی ممتد در ساختارهای اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، بهداشتی و آموزشی» را در بر می گیرد. ( ص8)
البته این کتاب مبنای کار خود را توسعه اقتصادی قرار داده و آن را دستیابی کل جامعه به رفاه اجتماعی و سطح زندگی بالاتر عنوان می کند که باید توسط مردم کشور ایجاد شده و وارداتی نباشد. چرا که بومی بودن توسعه ضامن بقا و پایداری آن است.( ص10)
برای اندازه گیری توسعه اقتصادی نه تنها باید رشد تولید ناخالص ملی و یا درآمد سرانه را در نظر گرفت که می بایست به شاخص های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و بهداشتی نیز توجه داشت. ( ص18) . در پایان فصل توجه را به درجه صنعتی بودن یا نبودن معطوف داشته و آن را یکی از معیارهای مطرح برای تشخیص توسعه یافتگی ویا عقب ماندگی عنوان می کند.
در فصل دوم از این بخش، کشور ایران با توجه به مبانی توسعه دور از « قافله صنعت و علمی شدن » معرفی می شود. ( ص23) نگاه دنیا گریز ایرانی و ارزش نهادن او به قناعت و تسامح و تساهل در امور دنیوی یکی از عوامل اساسی توسعه نیافتگی ایران قلمداد می شود؛ امری که در برابر زیاده خواهی و کارآفرینی جامعه مدرن قرار می گیرد. ( صص28و27)
چهار بخش دیگر کتاب به توضیح در مورد نظریه های تاریخ گرایان، سیرت گرایان، فرهنگ گرایان و نظریه فرهنگ، تکنولوژی و توسعه اختصاص دارد. بخش دوم، در قالب نظریه تاریخ گرایان چپ گرا به نقش امپریالیسم و استعمار در توسعه نیافتگی ایران می پردازد. کتاب به نقل از هابسن، امپریالیسم را « کشمکشی دائمی برای به دست آوردن تسلط سیاسی و اقتصادی بر مناطقی از جهان که نژادهای پست تر در آن سکونت دارند» تعریف می کند.1 ( ص36) نیاز کشورهای صنعتی به یافتن بازارهای جدید شکل مستعمره گیری به خود گرفته و به تشکیل دولت های دست نشانده در مستعمرات منجر می شود و گاه تا آنجا پیش می رود که امپریالیسم را به تسخیر مستعمرات و جنگ و خونریزی وادار می کند.
از نظر تاریخ گرایان چپ امپریالیسم برای صنعتی شدن و تمرکز یافتن واحدهای بزرگ و انحصارهای تولیدی و تجاری از چند مرحله تاریخی عبور می کند: 1. تراکم سرمایه 2. صدور کالاهای کارخانه ای 3. صدور سرمایه. این شیوه که بویژه تا قبل از جنگ جهانی دوم معمول بوده است، امروزه با همان هدف ولی در قالب امپریالیسم نو دنبال می شود. در این شیوه از استعمار در حالی که بسیاری از مستعمرات قبلی استقلال و آزادی خود را به دست آورده اند، استعمارگران کهنه با استفاده از کودتاهای نظامی، جدا کردن قدرت حاکمه از بدنه جامعه، قرار دادن افراد دست نشانده خود در پست های کلیدی، ایجاد تنش و منازعه بین کشورهای منطقه ، دادن وام با بهره کلان و کارهایی از این دست زمینه را برای بسط قدرت خود در کشورها و فروش کالاهای خویش فراهم می سازند. ( صص50-46)
در ادامه، به نقش استعمار در عدم توسعه ایران پرداخته شده و مقاطع خاص از جمله ورود پرتقالی ها و هلندی ها به ایران در قرن 16، رقابت روس و انگلیس در ایران در تمام دوران قاجار، ملی شدن صنعت نفت و برخورد شدید دولت های استعماری انگلیس و آمریکا با آن پیش روی خواننده قرار می گیرد. ( صص62-52)
قسمت پایانی این بخش، به طور اجمالی به نظریه دسته دیگری از تاریخ گرایان می پردازد که عوامل زمانی و مکانی ایران را به عنوان علل عقب ماندگی ایران قلمداد می کنند؛ « شرایط اقلیمی کشور، نا امنی های ناشی از کشمکش های خوانین برای کسب قدرت در فلات کم آب ایران» از جمله این عوامل است. « ص63»
بخش سوم به نظریه سیرت گرایان پرداخته و تقابل خلقیات ایرانی با توسعه را برشمرده است. در ابتدا به نظریات برخی از نویسندگان خارجی و داخلی در مورد خلقیات ایران می پردازد. از نظر ایشان « عقب ماندگی مردم ایران عمدتا ناشی از سقوط صفات عالیه، فقدان ملکات اخلاقی و افول معنویات که بخشی از سیرت اجتماعی ایرانیان را تشکیل می دهد می باشد. » ( ص67) این گروه که نظرات خود را در قالب خاطرات، سفرنامه ها و بررسی های تاریخی منعکس کرده اند برخی از صفات اخلاقی ایرانیان را این گونه برشمرده اند: پرداختن به موضوعات هیچ و پوچ، سازگاری با شرایط مختلف، سنت گرایی و کم توجهی به امور جدید، لاف زنی، شک و ترس از جهان بیرون و پناه بردن به عالم درون که در قالب تصوف گرایی ظاهر می شود. 2
کتاب ضمن برشمردن این آرا و توضیح مختصر هر یک بر این مطلب صحه می گذارد که این ویژگی ها اغلب « کلی گویی، پراکنده، مبهم و در نتیجه غیر علمی» هستند و از این رو نمی توان آنها را مبنای قضاوت و استدلال علمی قرار داد. از سوی دیگر بر این مطلب تاکید دارد که هرگونه خودشناسی و بازنگری جهان بینی و خلق و خوی ایرانی آغاز حرکت در جهت دستیابی به توسعه است. ( ص84) از این رو باید بر مبنای روش شناسی و اصول علمی مورد بررسی و بازنگری قرار گیرد.
کتاب در فصلی جداگانه از این بخش به نا امنی به عنوان یک عامل محوری در عدم توسعه پرداخته و نمونه های آن را در مقاطعی از تاریخ ایران بر می شمارد. مفهوم نا امنی که با مفهوم عدم ثبات گره خورده است به موارد زیر اشاره دارد: 1. نا امنی اجتماعی و تهاجم بیگانگان به کشور، 2. نا امنی قضایی و عدم وجود نهاد دادگستری قوی و عدالت گستر، 3. نا امنی سیاسی و فقدان آزادی بیان و تشکلات حزبی، 4. نا امنی اقتصادی
و عدم توجه به مالکیت خصوصی و یا قوانین دست و پاگیر که مانع از پرداختن بخش خصوصی به برنامه های پر سود و کارآفرین برای کشور می گردد. ( صص98-95)
در نظریه پردازی های مربوط به استقرار نظام بازار آزاد نیز وجود حوزه امنیت از جمله مفروضات ضمنی است. « تنها تحت شرایط استقرار و وجود امنیت، سرمایه گزاری ها صورت می گیرد و سرمایه با وجود اندک تصوری از بروز نا امنی کشور راترک می کند.» ( ص99) مصادره اموال و دارایی ها ، جنگ تحمیلی و هزینه های سنگین ناشی از آن ، افزایش نرخ ارز حاصل از تورم داخلی و مهم تر از همه ضعف و سوء مدیریت در شرکت ها و سازمان های دولتی عامل عدم ایجاد امنیت اقتصادی و در نتیجه فرار سرمایه و متخصصین از ایران عنوان می شود. در پایان به این جمع بندی می رسد که « مطلوب ترین نوع حکومت ها همانا دولت های مردم سالار و منتخب مردم اند... در این نظام ها عامه مردم بر سرنوشت سیاسی خود تسلط کامل دارند و با داشتن امنیت حقوقی و قضایی به آینده خود بیشتر امیدوار هستند. » ( ص115)
بخش چهارم با عنوان « نظریه فرهنگ گرایان »، به ارتباط مذهب و توسعه و جهان بینی تصوف در تقابل با توسعه اختصاص دارد. فصل اول ضمن اشاره به اثر معروف مارکس وبر « اخلاق پروتستانی و روح سرمایه داری »3 و نیز « مذهب و ظهور سرمایه داری » اثر ریچارد تاونی 4، مذهب پروتستان به عنوان یک مذهب پویا و پیشرو در امر توسعه قلمداد می شود زیرا که « برای اولین بار رهبران پروتستان بودند که در دنیای مسیحیت اعلام کردند شرط تضمین معاد تامین معاش است. » آنها به این نتیجه رسیدند که نظام سرمایه داری غربی در اصول خردگرایی و برخورد عقلانی با مسائل ریشه دارد. خرد گرایی از جمله خصلت های بارز مردم مغرب زمین و جهان بینی خاص آیین پروتستان نسبت به زندگی است. ( ص123)
نویسنده ضمن پرداختن به پویایی فقه شیعه و توان آن در ایجاد تعابیر و تفاسیر جدید بنا به مقتضیات زمان، به نهادهای « مرجعیت» و « ولایت فقیه» اشاره می کند که در متحول ساختن اعتقادات، ارزش ها و روش های سنتی و رفع هر گونه موانع توسعه نقش تعیین کننده دارند: « اگر شریعت اسلام و مذهب شیعه راغب و مایل است که مردم ایران را از حالت انفعالی موجود، بیکاری، خمودی و بی اعتمادی خارج سازد و آنها را فعال تر و مولدتر کند...باید راه حلی سریع جهت چگونگی انتقال و واگذاری زمین ها، املاک، مستغلات، سهام، اموال و دارایی های دولتی به مردم پیدا کند. » ( ص143)
در فصل دوم از همین بخش جهان بینی تصوف در تقابل با توسعه معرفی می شود. در آموزه های تصوف توجه دادن انسان به زندگی و آموزش های مثبت در جهت دستیابی به پیشرفت های مادی کمتر مطرح است. پیشرفت علم و کاربرد عقلانیت در حل مشکلات و مسائل زندگی سست و ضعیف است. برای صوفی وصال حق و الحاق او به یگانه عالم، کشف رمز عالم از راه درون و ذهن گرایی و پذیرش تقدیر و سرنوشت از راهکار های اساسی زندگی به شمار می آید. « تصوف ایرانی را مغلوب جمع و مقهور قضا و قدر و محکوم به پراکندگی و انزوا ساخته است. این عوامل دست به دست هم داده و ایرانی را شکاک، بی اعتماد و منفعل ساخته اند و بدین ترتیب ایرانی از پیشرفت و تمدن صنعتی عقب مانده است. ( ص146) 5
از قرن سوم تا پنجم که دوره شکل گیری و گسترش تصوف ایرانی است کار و تلاش مورد ستایش قرار می گیرد. ولی در قرن ششم و در آستانه حمله مغول آنها به نوعی خمودگی رو آورده و در برابر حمله وحشیانه مغول هیچ گونه مقاومتی از خود نشان ندادند. با به قدرت رسیدن سلسله صفویه که با کمک دراویش مبارز و پیروان شیخ صفی الدین اردبیلی صورت گرفت، بنیان تصوف به تدریج رو به ضعف گذاشت. ولی اندیشه آن که با ادبیات در میان مردم رسوخ کرده بود تا امروز پابرجاست اندیشه ای که با پرداختن به « وحدت وجود، نفی زندگی، کوشش گریزی و جبرگرایی » مانع پرداختن جدی ایرانیان به امر توسعه گشته است. ( صص 155-145) 5
بخش پنجم که به نظر می رسد صورت چندان منسجمی ندارد به نظریه فرهنگ، توسعه و تکنولوژی پرداخته و در فصولی مجزا فعالیت های دوگانه انسان و تغییرات سیرتی و فرهنگی او را از نظر می گذراند. در فصل اول،
بر اساس آرا و نظریه های مختلف این تئوری مطرح می شود که « توسعه پذیری فرهنگ یک جامعه تنها قدرت مقاومت آن فرهنگ در مقابل رویدادهای غیر مترقبه و غیر قابل پیش بینی است. » ( ص190)
پس از توضیح در مورد چهار نظریه ارزش، انسان، منابع و توسعه اقتصادی به این نتیجه می رسد که « در فرآیند توسعه اقتصادی جوامع آزاد، لازم است که بر سطح دانش ها، تخصص ها، علوم و فنون مردم که سرمایه انسانی نامیده می شود افزوده شود. تکنولوژی با مالکیت خصوصی تناقض ندارد و با بیشتر مکاتب فکری و نظام های اقتصادی مدرن دمساز است.» ( ص224)
فصل بعد به تاریخ انسان ابزار ساز از دوران کهنه سنگی تا انقلاب صنعتی اختصاص دارد. در فصل پایانی نویسنده ترجمه ای از فصل سوم کتاب « در جستجوی هویت » نوشته آلن ویلیس با عنوان « تغییرات سیرتی و تغییرات فرهنگی » ارائه می دهد. 6 در این فصل به انتقاد از اوضاع کنونی جوامع صنعتی می پردازد که حاصل دو جنگ جهانی، بحران های اقتصادی جهان، نظام های دیکتاتوری و استعماری است. انسان غربی « با از دست دادن ایمان نسبت به وجود ارزش های مطلق، نسبت به ارزش های ابزاری نیز شکاک شده است. » بسیاری بر آن هستند که این شک و تردیدها حاصل علم و خرد نهفته در آن است حال آن که « بلایای قرن بیستم از عملیات اقتصادی و روش علمی به طور بارزی دور نگه داشته می شود. ( ص 277-276) فصل پایانی ضمن انتقاد از جوامع غربی آنها را به بازنگری در تاریخ دو قرن گذشته خود فرا می خواند.
کتاب « عقب ماندگی و توسعه » بیشتر از آن که در قالب یک کتاب منسجم با یک موضوع واحد قابل طراحی شده باشد شامل مقالات مستقلی است که موضوع گسترده توسعه یا عدم توسعه اقتصادی را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار می دهد. البته نویسنده سعی دارد که با ایجاد پیوند منطقی بین فصل های مختلف، مطالب خود را در قالب یک کتاب واحد در اختیار خواننده قرار دهد ولی با این همه مطالبی که در هر بخش ارائه می دهد چندان یکدیگر را دنبال نمی کنند. بویژه در بخش آخر که نویسنده در قالب سه فصل سه مطلب جداگانه را مطرح می کند: 1. نظریه مبتنی بر فرهنگ، تکنولوژی و توسعه،2. فعالیت های دوگانه انسان و 3. تغییرات فرهنگی و تغییرات سیرتی که اساسا ترجمه بوده و لزوما اندیشه نویسنده را منعکس نمی کند.
نویسنده ضمن معرفی نظریات مطرح از نگاه تاریخ گرایان، سیرت گرایان و فرهگ گرایان سعی دارد موضوع توسعه اقتصادی را در قالب نظریه فرهنگ، تکنولوژی و توسعه ارائه دهد. پرداختن به موضوع توسعه اقتصادی به خودی خود ارزشمنداست به ویژه آنکه نویسنده با نگاه فرهنگی آن را دنبال می کند؛ نگرشی که سعی دارد علل و عوامل توسعه یا عدم توسعه اقتصادی را در زوایای آشکار و پنهان فرهنگ بومی هر کشور جستجو کند.
نگارنده با استفاده از دریافت های علمی و آکادمیک خویش در دانشگاه و تعمیم آن به موقعیت جاری اقتصاد ایران به یک جمع بندی رسیده و آن را در قالب نظریه فرهنگ، تکنولوژی و توسعه ارائه می دهد. (ص182 )ایشان با توجه به ظرفیت هایی که در مقوله فرهنگ و توسعه وجود دارد می تواند به کمک روش های علمی تحقیق جنبه های مختلف این موضوع را مورد واکاوی قرار داده و نمونه های آن را در جامعه ما جستجو کند ولی آیا این مهم به انجام رسیده است؟
نویسنده در کاوش و شکافتن مفاهیم به کلی گویی بسنده می کند. گاه ایده ها و دیدگاه های جالب توجه ولی مناقشه انگیزی مطرح می شود که نیاز به توضیح دارد. گذشته از آن در مورد بسیاری از ادعاهای مطرح می بایست نمونه های عینی از جامعه و فرهنگ ایرانی ارائه داد و بر غنا و ارزش اثر افزود. ولی شیوه پردازش موضوع و نظریه اثر، این نگاه را در خواننده ایجاد می کند که اثر بر بستر دیدگاه ها و نظریاتی در خور توجه ایجاد شده که به نحو شایسته مورد مداقه و بحث قرار نگرفته است. این مساله علی رغم نظریه اصلی کتاب که در نوع خود تازگی دارد و در بحث محتوی به آن بیشتر می پردازیم باعث کاهش اعتبار علمی کتاب شده است.
گذشته از آن کتاب به ندرت به منابع معتبر ارجاع می دهد و ترجیح می دهد به منابع ژورنالیستی اکتفا کند؛ نیز در معرفی منابع و مآخذ کتاب چندان حوصله به خرج نمی دهد و بعضا شناسنامه ناقصی از آثار ارائه می دهد. این امر می تواند حاصل نوعی شتابزدگی در تدوین و باز خوانی اثر باشد. به عنوان نمونه نویسنده در تعریف مفاهیم مهم کلیدی اثر از جمله مفهوم توسعه، نظریات تاریخ گرایان، سیرت گرایان، فرهنگ گرایان یا به تعاریف معمول بسنده می کند و یا به ذکر نام نویسنده اکتفا می کند.
زبان کتاب زبانی ساده و محتوی محور است. نثر روان و دور از ایهام ذهن خواننده را درگیر محتوی می کند. البته ایرادات نگارشی و بعضا غلط های املایی که شاید منبعث از شتابزدگی در تدوین کتاب است در این اثر به چشم می خورد.
همان گونه که پیشتر عنوان کردیم اثر با تکیه بر نظریه توسعه و فرهنگ سعی دارد به توضیح عدم توسعه یافتگی اقتصادی در ایران بپردازد و آن را ناشی از فرهنگ و جهان بینی خاص ایرانی بداند که در طی زمان و به ویژه بر اثر حملات ویرانگر شکل گرفته است. در ابتدای کتاب به یکی از حکایات گلستان سعدی اشاره می شود که در آن بازرگان به علت زیاده خواهی و مال طلبی مورد نکوهش سعدی قرار می گیرد.. نویسنده پس از ذکر این داستان به این نتیجه می رسد که نگاه منفی به زیاده خواهی و کار آفرینی که یکی از ارزش های لازم برای پای نهادن در مسیر توسعه است در فرهنگ ایرانی رسوخ یافته و مانع از این امر مهم می شود. (صص26-25)
طرح این مساله در نوع خود به لحاظ پرداختن به ادبیات و بازنگری اثر به منظور یافتن زوایای پنهان فرهنگ بسیار درخور توجه است. ولی نویسنده به همین یک مثال بسنده کرده و به سرعت به نتیجه گیری می پردازد. حال آن که خواننده که اکنون دریچه تازه ای پیش رویش گشوده شده است منتظر نمونه های بیشتری برای تبیین موضوع است.
این مساله در اکثر قسمت های کتاب به چشم می خورد؛ به عنوان نمونه نویسنده در بخش دوم کتاب به بررسی نظریه تاریخ گرایان در مورد علل عدم توسعه در ایران می پردازد و آن را در دو بخش تاثیر مخرب استعمار و امپریالیسم و عوامل جغرافیایی مورد بررسی قرار می دهد ولی علی رغم توضیحات نسبتا جامعی که در مورد نقش امپریالیسم عنوان می شود از عامل جغرافیایی که در نوع خود یکی از مباحث مهم است به سادگی می گذرد و آن را در حد یک پاراگراف توضیح می دهد. (ص61). می توان گفت همان شتابزدگی که در بخش ساختار به آن اشاره شد در بخش محتوی نیز خود نمایی می کند.
البته نویسنده هر جا با حوصله و دقت مطلبی را دنبال کرده توانسته است تبیین خوبی از آنچه در نظر دارد ارائه دهد. از جمله در بخش چهارم نویسنده در فصلی جداگانه به جهان بینی تصوف در تقابل با توسعه می پردازد که از فصل های مهم و کلیدی کتاب است. در این فصل نویسنده ضمن اشاره به تاریخ شکل گیری تصوف در ایران و نیز چهارچوب فکری ایشان به نقد دیدگاه های صوفیانه می پردازد و با دقت آراء آنها را مورد بررسی قرار می دهد.
نتیجه
کتاب « عقب ماندگی و توسعه » علی رغم نقصان درمنابع تحقیق، ضعف های ساختاری و بعضا شتابزدگی در تبیین علمی، دیدگاه ها و ایده های قابل توجهی را در اختیار محققان علاقمند به حوزه توسعه اقتصادی قرار می دهد که یکی از آنها نظریه فرهنگ و توسعه است. طرح مساله خواننده را وا می دارد تا ضمن یافتن دریچه ای جدید برای نگرش به مقوله توسعه و نقد و بازنگری در فرهنگ نمونه های عینی برای تبیین و یا رد نظریه را جستجو کند و همین امر بر ارزش اثر می افزاید.
پی نوشت
1Hobson, .J.A, Imperialism: , London: AllenUnwm,1983, p 367.
2.برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به موریه، جیمز، سرگذشت حاجی بابای اصفهانی، ترجمه میرزا حبیب اصفهانی، به کوشش دکتر یوسف رحیم لو، تبریز: انتشارات حقیقت، 1354؛ ثلاثی، محسن، جهان ایرانی و ایران جهانی، تحلیل رویکرد جهانگرایانه در رفتار، فرهنگ و تاریخ ایرانیان، تهران: نشر مرکز، 1379.
3. وبر، مارکس، پروتستانیسم و روح سرمایه داری، ترجمه عبدالکریم رشیدیان و پریسا منوچهری کاشانی، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی، 1388.
4. تاونی، ریچارد هنری، دین و ظهور سرمایه داری، ترجمه احمد خزائی، تهران: نشر مرکز، چاپ اول، 1377،
5. برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به غنی، قاسم، تاریخ تصوف در ایران، تهران: ابن سینا، چاپ دوم، 1330؛ نیکلسن، رینولد الین، اسلام و تصوف، ترجمه محمد حسین مدرس نهاوندی، تهران: کتابفروشی زوار، 1341.
6. Wheelis, Allen, The Quest for Identity, 1959.