منوچهر خسرو داد

منوچهر خسرو داد

منوچهر خسروداد فرزند محمدعلي به سال 1306 ش در تهران به دنيا آمد. پس از اخذ ديپلم در 1325 ش با ورود به ارتش در دبيرستان نظام ادامة تحصيل داد. در 1328 ش از دانشكدة افسري با درجة ستوان دومي فارغ‌التحصيل شد و با طي دوره دانشكده تخصصي در 1330 ش درجه ستوان يكمي دريافت كرد.
خسروداد در 1332 ش با درجه سرواني دورة آموزشگاه چتر‌بازي را سپري كرد و به همين منظور از طرف ارتش، راهي فرانسه شد و دورة چتر‌بازي و حمل و نقل هوايي را گذراند. پس از آن به امريكا رفت تا دوره معلمي چتر‌بازي پياده نظام و مدرسه كماندويي (رنجر) را بگذراند. وي در دانشگاه جنگ انگلستان نيز به فراگيري علوم و  فنون جنگ هوايي پرداخت. افزون بر اينها در كشور سوئيس دوره پياده نظام كوهستاني و جنگهاي كوهستاني را آموخت.
او در 1338 ش پس از گذراندن دورة تخصصي هوانيروز با درجة سرگردي، فرماندهي گردان چتر‌بازان ارتش را عهده‌دار شد.
در اول بهمن 1340 دانشجويان دانشگاه تهران به علّت تعطيلي مجلس و پشتيباني از خواسته‌هاي جبهة ملي مبني بر انجام انتخابات و عدم محدوديت در آزادي اجتماعات به نشانة اعتراض كلاسهاي درس خود را تعطيل كردند و با برپايي تظاهرات، خواستار كناره‌گيري دولت علي اميني شدند. خسروداد بنا به دستور محمدرضاشاه كماندوها را به دانشگاه برد و عده‌ زيادي از دانشجويان را مضروب و مجروح ساخت. در اين يورش بيش از ششصد تن مجروح شدند و چند تن از استادان دانشگاه نيز مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.
در ادامة اجراي برنامه اصلاحات ارضي، عشاير جنوب كه تمايل نداشتند زير سلطه حكام بروند و اجراي برنامه اصلاحات ارضي در استان فارس نيز به دليل موقعيت عشايري آن منطقه ناموفق بود شورش عشاير جنوب را در پي داشت. در هفته اول ارديبهشت 1342 يك گروهان چتر‌باز، يك رسته رنجر و چهل تن چريك به فرماندهي سرهنگ ناظم و معاونت سرگرد خسروداد براي سركوب عشاير عازم پادگان ياسوج شدند. در اين سركوب كه با بمبارانهاي متوالي هوايي و حمله ژاندارمري و مأموران ساواك و نيرو‌هاي گسترده‌اي از ارتش همراه بود تلفات زيادي به مردم و عشاير و احشام آنها وارد آمد و جمع زيادي از سران عشاير دستگير و تعدادي اعدام شدند.
خسروداد زماني كه سرهنگ 2 بود به فرماندهي واحد نيرو‌هاي مخصوص (هوابرد) انتخاب شد و در خرداد 1346 در چهل سالگي به درجة سرهنگي ارتقا يافت.
 ادارة مستشاري امريكايي ارتش در 1954 م تصميم گرفت وسايل آموزشي و شيوه‌هاي آموزش نيروي هوايي ارتش بر مبناي آموزش در امريكا باشد. پس از اعزام افسران و ديدن آموزشهاي لازم مقرر گرديد نيروهاي ويژه هوابرد درايران تشكيل شود. تيپ هوابرد و آموزشگاه چتر‌بازي با وسايل و متد امريكايي در شيراز مستقر گرديد و در ادامة همين تصميم منوچهر خسروداد در آذر 1348 با درجة سرهنگ توپخانه به عنوان اولين فرمانده نيروهاي ويژه هوابرد انتخاب گشت.
وي در اسفند سال بعد به درجة سرتيپي رسيد و فرمانده تيپ 55 هوابرد شد. او همچنين در ارديبهشت 1350 به آجوداني كل نيروي زميني ارتش رسيد.
هوانيروز (هواپيمايي نيروي زميني) در جهت تأمين و تسهيل احتياجات نيروي زميني از نظر سرعت و كنترل فرماندهي در 25 بهمن 1341 تأسيس يافت و نخستين هلي‌كوپتر را در مرداد 1345 به خدمت گرفت. به موازات پيشرفت و توسعه سازمان هوانيروز، نيروي زميني به اين نتيجه رسيد كه افسران واجد شرايط براي احراز فرماندهي هوانيروز را تربيت كند. منوچهر خسروداد براي اين مأموريت انتخاب و به امريكا اعزام شد. وي در آنجا موازين مقرر در آيين‌نامه ارتش ايالات متحده را گذراند و پس از طي دورة (Senior wings خلباني اف 16)، ترابري او اچ 58 و چندين دوره ديگر در آلاباما به دريافت مدرك خلباني ارتش ايالات متحده نايل آمد. از وي به عنوان خلبان ركورد‌شكن نام برده مي‌شد كه توانسته بود اوج‌گيري توسط هلي‌كوپتر را كه ركوردش دست يك افسر آمريكايي بود بشكند. او پس از مراجعت به ايران در اسفند 1350 به فرماندهي هواپيمايي نيروي زميني (هوانيروز) گمارده شد و در فروردين 1354 به درجة سرلشكري ارتقا يافت.
در جريان اوج‌گيري انقلاب اسلامي، تظاهرات وسيعي در 19 ارديبهشت 1357 به مناسبت چهلم شهداي يزد، در شهر قم برپا شد. وي فرماندهي عمليات سركوب را بر عهده داشت و به دستور وي، نيروهاي تحت امرش به سمت تظاهركنندگان و طلابي كه براي پناهندگي به خانه آيت‌الله شريعتمداري مي‌شتافتند، حمله برده دو نفر طلبه را در منزل وي به شهادت رساندند.
خسروداد در جريان كشتار روز 17 شهريور (جمعه سياه) در ميدان ژاله و خيابانهاي اطراف، مردم بي‌پناه را از درون هلي‌كوپتر به رگبار بست. وي از هواداران سركوب شديد انقلاب بود و آشكارا در «كميته بحران» در حضور سران ارتش كه براي مقابله با انقلاب اسلامي تشكيل شده بود، طرح توقف انقلاب اسلامي را حتي به قيمت بمباران تهران ارائه كرده بود.
منوچهر خسروداد از خشن‌ترين ژنرالهاي ارتش رژيم شاه به شمار مي‌رفت و از نزديكان و وفاداران به شاه بود.
وي در طول دوران خدمت نظامي‌اش به دريافت نشانهاي پاس درجه 3 و 1، افتخار درجه 3، خدمت درجه 3، درجه 5 همايون، لياقت درجه 3، سيه درجه 3 و  درجه 2 كوشش نايل آمد. افزون بر مناصب ذكر شده سمتهاي مختلفي را نيز از قبيل رياست مهمات ارتش در سلطنت‌آباد، رياست ژاندارمري فارس و معاونت ژاندارمري كشور داشته است.
هم‌زمان با پيروزي انقلاب اسلامي وي همانند ساير سران و مهره‌هايي كه دستشان به خون مردم آغشته بود دستگير شد و در 24 بهمن 1357 به همراه رضا ناجي فرماندار نظامي اصفهان، مهدي رحيمي فرماندار نظامي تهران و نعمت‌الله نصيري رئيس ساواك در دادگاه انقلاب اسلامي محاكمه شد. وي در پاي ميز محاكمه همة اتهامات را متوجه شاه و همكارانش دانست و در دادگاه با اين عنوان كه «از بالا به من دستور داده‌اند» سعي كرد خودش را بي‌گناه جلوه دهد. طرح كودتا عليه انقلاب نيز از جملة اتهامات او بود. وي در جريان محاكمه برخلاف دوران تكيه بر اريكه قدرت بي‌اندازه ترسو جلوه كرد و خودش را كاملاً باخته بود. با رأي دادگاه وي به اعدام محكوم گرديد و رأي دادگاه در همان شب در مدرسة رفاه به مرحلة اجرا درآمد.