آشنائي با ابوالحسن صديقي

آشنائي با ابوالحسن صديقي


استاد ابوالحسن صدیقی از بزرگترین مجسمه‌سازان ایران در قرون اخیر و خالق زیباترین مجسمه تاریخ ایران " مجسمه‌ نادرشاه افشار " در باغ نادری مشهد و مجسمه‌های ابن سینا در همدان، سعدی در شیراز،  خیام در پارک لاله و فردوسی در میدان فردوسی تهران است.
مرحوم ابوالحسن صدیقی که از شاگردان کمال‌الملک است علاوه بر فعالیت در مجسمه‌سازی در زمینه نقاشی هم صاحب آثار ارزنده‌ای است. فریدون صدیقی، فرزند استاد ابوالحسن صدیقی، خود هنرمند و مجسمه‌سازی قابل است که این هنر را بطور آکادمیک در اتریش فراگرفته و سال‌ها به عنوان دستیار پدر در کارگاه ایشان در شهر رم مشغول بوده‌اند.
فریدون صدیقی در این گفتگو علاوه بر صحبت در مورد آثار و فعالیت‌های پدر به مسئله مهمی هم اشاره می‌کند. وضعیت بحرانی و نامعلوم و خطر تخریب مجسمه‌های فردوسی و خیام در اثر سهل‌انگاری‌های مجموعه شهرداری تهران. درباره وجه مجسمه‌سازی‌ استاد صحبت کردیم:
*مرحوم ابوالحسن صدیقی نقاش بزرگی بوده‌اند. تا آنجایی که من اطلاع دارم یک قسمت از نقاشی‌هایشان به عنوان چهره رسمی در کشور ثبت شده است، مثل تصاویر سعدی و فردوسی که در کتابهای درسی و دیگر جاها به عنوان چهره رسمی استفاده می‌شود کار ایشان است. در این مورد توصيح بفرمائيد
- بله، ببینید در ۱۳۲۲ انجمن آثار ملی تاسیس شد و از آن سال شروع کردند راجع به مفاخر و مشاهیر ملی بحث و گفتگو کردن. ایران‌شناس‌ها و باستان‌شناس‌ها نشستند و صحبت کردند که آنچه تصویر از چهره اینها وجود دارد و در بین کتابهای قدیمی باقی مانده است اثر هنرمندانی است که ایرانی نیستند. اکثرا هندی یا پاکستانی یا مربوط به آذربایجان شوروی هستند. مثلا خواجه نصیر طوسی را یک نفر مثل هندی‌ها کشیده بود، یک نفر عین چینی‌ها و مغولی‌ها کشیده بود. این بود که بنا شد یک چهره رسمی برای این مفاخر ملی در انجمن آثار ملی ثبت شود. سال ۱۳۲۴ پدرم تصویری از سعدی کشید و به تصویب انجمن آثار رسید . از آن به بعد هر هنرمندی که بخواهد تابلو یا مجسمه‌ای از آن هنرمند بسازد باید چهره‌اش همانی باشد که ثبت شده که البته متاسفانه گاهی رعایت نمی‌شود. ابوریحان بیرونی، خواجه نصیر طوسی، حافظ، فردوسی و سعدی از کسانی بودند که پدرم چهره‌ها‌شان را کشید و ثبت شد.
پدرم تابلوهای خیلی ارزنده‌ای هم دارد. دو تا از تابلوهایش در موزه سعد‌آباد است. یک تابلو بزرگ دارد به طول ۷ متر و ارتفاع ۳ متر در سفارت ایران در پاریس که چهره اولین ایلچی خان ایران یعنی همان سفیر ایران در دربار لوئی شانزدهم است. حتی موزه لوور در گزارش قرنی که داد اشاره کرده که هنرمندان خارجی هم بودند که آمدند اینجا وچنين فعالیتهایی داشتند. مثل پیکاسو، مثل دالی و مثل ابوالحسن صدیقی. پدرم تابلوهای خیلی نفیسی دارد و یکی از نفیس‌ترین تابلوها خوشبختانه در اختیار من است. تابلویی است که از رامبراند در فلورانس کپی کرده است. یک تابلو دیگر تابلویی است که از روبنس کپی کرده که متاسفانه بر اثر سهل‌انگاری از بین رفت. هنگام کشیدن این تابلو در موزه لوور بوده و وقتی کارش تمام می‌شود اجازه نمی‌دهند بیرون بیاید می‌گویند شما دارید این تابلو را می‌دزدید! بعدا می‌روند و می‌بینند این تابلو را تازه کشیده و آن یکی خشک شده است. یعنی اینقدر دقیق کار شده بود که قابل تشخیص نبوده است. یک تابلو تمام قد فرشته دختر چشمه مال سورس دارد و چون این تابلو خیلی عریان است آدم هر جایی نمی‌تواند آنرا نمایش دهد! تابلویی دارد از رضا خان ایستاده بعد از تاجگذاری. پدرم چند مدال هم درست کرده است. مدال برای هزارمین سال فردوسی. البته اینها کارهای کوچکترش است. این کار در یونسکو هم ثبت شده است. پدر من ۸۳ تا مجسمه ساخت که از این ۸۳ تا 14 تا قابل بحث نیست بخاطر اینکه شخصیت‌های حکومتی هستند. واقعا خدمت کلانی به فرهنگ و ادب مملکت کرد و باعث شناسانده شدن شخصیت‌های ادبی ایرانی شد.
* از نظر تدریس چطور؟ چه مدت تدریس داشت؟ شاگردانش چه کسانی بودند؟ کجا تدریس داشت؟
- در دانشکده هنرهای زیبا بعد از افتتاح حدود پنج سالی درس دادند. بعد از ۱۳۲۰ بود که جنگ شد و اینجا هم اشغال شد. یکی دوسالی اوضاع راکد بود و دوباره در دانشگاه درس می‌داد و بعد خسته شد. اصلا پدر من برای اینکار ساخته نشده بود که درس بدهد. رفت و آزاد کار خودش را کرد. البته استاد دانشگاه بود و خیلی زود خودش را بازنشسته کرد که خیالش راحت شود و رفت به مسئله هنر بپردازد.