روحانيت ستيزي رضاشاه در اسناد وزارت خارجه آمريكا

اندکی پس از افتتاح مجلس هفتم، در پاييز سال 1928، رژیم پهلوی جنگ خود عليه روحانيون شیعه را آغاز کرد. به دنبال این رویداد، در تابستان سال 1929، عشایر کشور در مناطق مختلف سر به شورش برداشتند . در ماه‌های پیش از آغاز طوفان، اوضاع کشور نسبتاً آرام بود. فیلیپ در 14 جولای 1928 می‌نویسد: «علیرغم نارضایتی گسترده مردم کشور، دولت با بهره جستن از ارتش و نظميه همچنان سلطه کامل خود را بر اوضاع حفظ کرده و منتقدان و مخالفین هم به شيوة خاص ايراني‌ها دست روي دست گذاشته‌اند و در جاي خود نشسته‌اند. لازم به ذکر است که در تهران و ساير مناطق پرجمعیت، دولت پرانرژي ظاهر شده و به توسعه امور شهری پرداخته است، که هرچند سطحی و اساساً اسراف‌کارانه است، ممکن است ناظران آنها را نشانة وجود رفاه و ايده‌آل‌هاي شهري تلقي کنند. به عنوان مثال در تهران، خیابان‌های سراسر شهر را تعریض‌ کرده‌اند، ساختمان‌های زيادي در دست ساخت است، جاده‌ها بهبود یافته‌اند، اتومبیل‌های جدیدي به ترافیک شهر اضافه شده است و الي آخر.»  در 30 آگوست 1928، فیلیپ یکبار دیگر اوضاع سیاسی ایران را گزارش می‌کند:
احتراماً به اطلاع مي‌رساند که اوضاع سیاسی کشور همان وضعیت راکدی را دارد که طي یک ماه گذشته ويژگي بارز آن بوده است. عدم محبوبيت دولت که هنوز بروز نيافته روز به روز بيشتر مي‌شود، هر چند فشار زیادی که از بالا وارد می‌شود این نفرت را از دید ناظران سطحی‌نگر پنهان می‌کند... از سویی دیگر، همه‌ جاي پايتخت شاهد فعاليت‌هاي اقتصادی و ساخت و سازهای شهری است، که بدون شک باعث خوش‌بینی محافل تجاري پايتخت مي‌شود. پروژه‌های رو به تکميل شهری و ارايه طرح‌هاي جديد، فضايي از پیشرفت و ترقی در شهر ايجاد کرده است. روزنامه‌ها و ساير مطبوعات از عقد قراردادهای مختلف با شرکت‌هاي اروپایی خبر می‌دهند؛ ظاهراً بلژیکی‌ها، دانمارکی‌ها، فرانسوي‌ها، آلمانی‌ها، و ایتالیایی‌ها همگي با دولت ایران وارد معامله شده‌اند. شایعات حاکی از آن است که وعده هدايا و پورسانت به اشخاص مبناي اکثر مذاکرات را تشکيل می‌دهد. به عنوان مثال، به من خبر رسيده است که نمایندگان سنديکاي شرکت‌هاي راه آهن آلمان طی یک سال گذشته چيزي حدود پنجاه هزار تومان به همين ترتيب بذل و بخشش کرده‌اند... در گزارش‌ها آمده است که لندن و ساير پایتخت‌های مهم اروپايي به گرمی از تیمورتاش استقبال کرده‌اند، و مي‌گويند که تيمورتاش در این سفر مذاکرات مهمی با رؤساي کابينه و غيره داشته و مشغول عقد قراردادهايي براي پروژ‌ه‌هاي عامه‌المنفعه است و الي آخر. مي‌گويند که دولت انگلستان به دليل توافق ايران بر سر فرودگاههاي جنوب نظر بسيار مساعدي نسبت به ايران پيدا کرده است... با توجه به اظهارات اتفاقی سال گذشته وزیر مختار بریتانیا، گمان مي‌کنم که شايد برنامه‌اي براي سفر شاه به اروپا در آينده‌اي نزديک وجود داشته باشد. در یکی از ميهمانی‌هایی که به افتخار پادشاه افغانستان در ماه ژوئن گذشته برگزار شده بود، خانم فیلیپ که کنار شاه [ايران] نشسته بود، به کمک مترجم از او پرسید که آیا شاه قصد ندارند به اروپا سفر کنند؟ او در پاسخ گفت که احتمالاً سال آینده عازم اروپا خواهد شد. تیمورتاش که کنار همسر بنده نشسته بود در گوش او گفت که گمان نمی‌کند شاه به چنین سفری برود!
فیلیپ در مورد تازه‌ترين سفر شاه چنین گزارش می‌کند: «چند هفته پیش شاه در سفری غیرمنتظره از رشت دیدن کرد، و بدون اينکه دلیل خاصی بجز سرکشی به لشکر شمال براي سفرش اعلام شود، پس از اقامتي چند روزه به تهران بازگشت. ولي برخی منابع آگاه بر اين باورند که سفر شاه به رشت دو دلیل عمده داشته است، از این قرار که: (1) بخشی از سیاست شاه است که به طور غیرمنتظره از بخش‌های مختلف ارتش و دولت بازدید مي‌کند و بدين ترتيب آنها را وامي‌دارد تا نهايت سعي و تلاش خود را در انجام وظايفشان به کار ببندند؛ و (2) به منظور سرعت بخشیدن به پرداخت «سهم» از طرف فرمانده قشون در این منطقه. از آنجا که روزنامه‌ها حرفي از استقبال فرماندة لشکر از شاه و يا همراهي او به هنگام بازديد از سربازخانه‌های رشت نزده‌اند، گمان مي‌رود که فرمانده آنها غافلگير شده باشد و اگر اينطور باشد دیدار ملوکانه برایش گران تمام خواهد شد.» فیلیپ با ارائه شواهدی از دردسر قریب‌الوقوع برای فیروز خبر می‌دهد: «به من خبر رسید که در مورد واگذاري قرارداد تأسیسات بی‌سیم سوءتفاهم‌هایی به وجود آمده است. بنابراین گزارش‌ها، پیشنهاد فرانسوی‌ها بهتر از سایرین بود، اما تصمیم‌گیری نهایی بیست و چهار ساعت به تعويق افتاد. مي‌گويند که در این فاصله، پیشنهاد بهتري از آلمان‌ها دريافت شد؛ و اينکه در جلسه هيأت دولت دربارة این موضوع، شاهزاده فیروز از جيب خود پیشنهاد قيمت دیگری از طرف آلمان‌ها بيرون آورد که از پیشنهاد قبلي‌ هم پايين‌تر بود؛ فیروز مدعی شد که این پیشنهاد را نديده بوده است. ظاهراً نماینده شرکت فرانسوي شديداً اعتراض کرد و در نتیجه کابينه دولت این مسئله را بار دیگر بررسی خواهد کرد؛ البته بدون کمک وزیر مالیه. گمان مي‌رود که این قرارداد به شرکت فرانسوی واگذار شود.» او در پایان می‌افزاید: «این روزها، نارضايتی مردم بیشتر معطوف به انتخابات اخیر است؛ و عناصر وطن‌پرست و ليبرال کنترل تحکم‌آمیز دولت بر انتخابات را چیزی کمتر از یک رسوایی نمی‌دانند. ولي بعید به نظر می‌رسد که این خشم و نفرت درونی آثار و نتایج بيروني به همراه داشته باشد؛ـ حداقل، در حال حاضر. موضع شديد دولت در مقابل هر گونه تظاهرات و فعالیت‌های سیاسی مستقل، و کنترل کامل مطبوعات و حضور همه‌جانبه مأموران نظميه و ارتش مانع بسیار مؤثری در برابر مردمی به وجود آورده که فاقد بینش سياسي و از لحاظ سیاسی ترسو هستند.» 
در 18 اکتبر 1928، تریت بازگشت تیمورتاش از اروپا و دردسرهاي بعدی فیروز را گزارش می‌کند: «همانند «یک قهرمان فاتح» از آقای تيمورتاش استقبال شد، چرا که واقعاً از هر جهت هم همينطور بود... و اوج استقبال وقتي بود که شاه عنوان «حضرت اشرف» را براي او به کار برد، که فقط رئیس‌الوزرا و رئیس مجلس مفتخر به آن هستند... به نظر می‌رسد اعتبار قابل توجه او در زمان خروجش از کشور در خلال مدتی که غایب بود به سرعت افزایش یافته است... بنابر گفته‌های منبعی نسبتاً موثق، آقای تیمورتاش به محض بازگشت با مشکلی بسیار حساس مواجه شد. داستان‌های مختلفی در این باره وجود دارد که معتبرترین‌شان از قرار زير است. چند هفته پيش مچ شاهزاده فیروز، وزیر مالیه، را در جريان يک رشوه‌خواري گرفتند؛ پسر حاجي حسین آقا امین الضرب، از تجار معروف شهر و نماینده مجلس، در غیاب پدر خود فیروز را متقاعد کرده بود که در مقابل تخفيف قابل ملاحظه بدهی يک ميليون تومانی پدرش به دولت، مبلغ گزافی (بنا به قولي 15000 تومان) رشوه بگيرد. بر حسب اتفاق، رئیس نظميه متوجه ماجرا شد و پسر امین‌الضرب را وادار کرد به شاه گزارش دهد. شاه نیز بلافاصله تیمورتاش را که به تازگی از سفر بازگشته بود مأمور کرد که دربارة امور وزارت مالیه و به خصوص این يک مورد تحقيق و تفحص کند. جدای از این شایعات که تیمورتاش نهايت تلاش خود را کرده است تا بر این قضیه سرپوش بگذارد، نتیجه اقدامات او هنوز مشخص نشده است. برخي اشخاص مطلع، که از خرابکاری فیروز و مأمور شدن تیمورتاش براي تحقيق و تفحص خبردار شدند، بلافاصله پیش‌بینی کردند که دوستي این دو وزیر بهم خواهد خورد، که این احتمال همچنان وجود دارد. با توجه به اين احتمال که در کلِ ماجرا و يا بخشي از آن طبق معمول غلوّ شده است، و از آنجا که منافع این دو وزیر پس از قدرت یافتن فيروز همواره به یکدیگر وابسته بوده، به نظر من احتمال چنين چيزي ضعیف است. لااقل در حال حاضر هنوز دلايلي برای نگاه داشتن فیروز در کابینه براي تيمورتاش وجود دارد.»  در 26 نوامبر 1928، تریت می‌افزاید: «مجلس کاملاً با خواسته‌های دولت همسو است. در 18 نوامبر، نزديک به 80 نفر از نمایندگان مجلس در منزل سردار اسعد، وزير جنگ، گرد هم آمدند و دستورالعمل‌هايي از وزیر دربار دریافت کردند. موضوع اين دستورالعمل‌ها همکاری نزدیک دولت و مجلس و همانطور که روزنامه‌ها نقل کرده‌اند: «از حرف کاستن و به عمل افزودن» بود. در این جلسه برنامة‌ دولت که مي‌بايست به مجلس ارايه شود مشخص شد. همچنین اعلام شد که کابینه‌اي که بايد بنا بر الزامات قانوني به مجلس معرفي شود بدون تغییر باقی خواهد ماند. حضرت اشرف مهدی قلی‌خان هدایت (حاجی مخبرالسلطنه)، رئیس‌الوزرا، در 20 نوامبر 1928 کابینه خود را معرفی و برنامة دولت خود را تشریح کرد. دولت با کسب 100 رأی موافق از مجموع 102 رأی از مجلس رأي اعتماد گرفت.» 
تریت در گزارشي مورخ 21 دسامبر 1928، تغییرات کابینه را خبر مي‌دهد. فیروز عجالتاً از مهلکه نجات یافته بود: «شاه یازدهم دسامبر از سفري که جهت سرکشي به قشون رفته بود بازگشت. وزیر دربار به همراه ساير اعضای کابینه و جمعی از رجال در قم به استقبال شاه شتافتند. تقریباً به محض ورود شاه به تهران شایعه تغییر وزراي کابینه هم بر سر زبانها افتاد.» شیبانی اولین کسی بود که از کابینه کنار رفت: «ژنرال شیبانی، به پيشنهاد دولت، از وزارت فوايد عامه استعفاء داده‌ است، دليل تقريباً قطعي‌اش این است که او هيچ وقت به راه آهن علاقه نداشت، ضمن اينکه در زمینه‌هاي اجرایی هم لياقتي را که از او انتظار مي‌رفت از خود نشان نداد. هِر بروان می‌گوید که حرف‌هاي او باعث استعفاي شيباني شده زيرا به تیمورتاش گفته بود که شیبانی مانع اصلی پیشرفت برنامه خط آهن است. شاید این ادعاي بزرگ تا اندازه‌ای درست باشد، زيرا شیبانی در چند مورد بر‌خلاف خواست دولت و سنديکاي [راه آهن] عمل کرده، و به همين دليل از چشم تيمورتاش افتاده بود، تا حدي که حرف‌هاي تحريک‌آميزي از اين نوع، که اتفاقاً براون در گفتن‌شان استاد است، به راحتي رويش تأثير گذاشته است. میرزا محمود خان جم (مدیرالملک)، فرماندار کنونی مشهد، جایگزین ژنرال شیبانی خواهد شد. ظاهراً مهمترين ويژگي این شخص براي احراز پُست وزارت اطاعت مشتاقانه و مودت‌آميز از اعلیحضرت و آقای تیمورتاش باشد. پیش از این نیز دو وزارت‌خانه خارجه و مالیه به جم واگذار شده بود و می‌گويند که از اقوام آقای نواب از کارمندان سفارت بریتانیاست. هنوز نشانه‌اي از اينکه انگليسي‌ها در بالا کشيدن او نقش داشته‌اند وجود ندارد، ولي شايد نهايتاً معلوم شود که همينطور بوده است. پيداست که وزیر جدید هم قیمت خاص خودش را دارد. کاملاً مطمئن هستم که سنديکا هيچ نقشي در انتخاب جانشین ژنرال شیبانی نداشته است.» علاوه بر این، فتح‌الله پاکروان، کفيل وزارت خارجه، جای خود را به انتظام‌الملک [ابوالقاسم عميد] داده بود: «پاکروان نشان داد که حتی خاصيت ایفای نقش یک آلت دست را هم ندارد. کسانی که انتظام را می‌شناسند و با او در ارتباطند می‌گویند که فردی خوش‌مشرب و خوش برخورد است، ولي او هم آدم کم و بيش به درد نخوري است.» تریت در پایان می‌نویسد: «با نگاهي اجمالي مي‌توان دريافت که اهميت این تغییرات در آن است که تیمورتاش در کل خواهان کابینه‌ای بیش از پيش مطيع و سربه‌راه براي خودش است، علي‌الخصوص اينکه مي‌خواهد تمام امور مربوط به خط آهن را شخصاً در دست بگیرد و تنها از کمک‌های تکنیکی وزارت فوايد عامه بهره بجوید. با در نظر گرفتن عملکرد تیمورتاش، می‌توان گفت روند تحکیم و يک‌دست‌سازي با سرعت پیش می‌رود.» 
تریت در گزارش مورخ 20 ژانویه 1929 خود جانشین مدیرالملک [محمود جم] در مشهد را معرفی می‌کند: «روز گذشته روزنامه‌ها انتصاب تقی‌زاده را به سمت استاندار خراسان اعلام کردند و این حُسن انتخاب و رأی شاه را مورد تمجید و تحسین قرار دادند.»  در تاريخ 2 فوریه: «احتراماً به اطلاع وزارت خارجه مي‌رساند که در ارتباط با پيشنهاد پُست استانداري خراسان به تقی‌زاده، او خدمت شاه شرفياب شده است. بنا به گفته یک منبع موثق، او هنوز تصميم قطعی‌اش را براي قبول این پیشنهاد نگرفته است، هرچند به 1000 تومان ماهيانه‌اي که بابت این سِمت حقوق مي‌گيرد نیاز دارد و مطمئن است که شاه با حسن نیت چنین لطفی در حق او کرده است. تقي‌زاده از زمانی که مجلس را ترک کرده هیچگاه لب به انتقاد از دولت نگشوده و هرگز در امور آن دخالت نکرده است، بنابراین گمان نمي‌رود که شاه عمداً به منظور دور نگه داشتن تقي زاده از عرصه سیاست استانداري خراسان را به او واگذار کرده باشد.»  تاريخ 2 مارس: «تقی‌زاده... به همراه خانواده خود به مشهد نقل مکان کرده است.»  شیبانی چندان مورد لطف قرار نگرفت. تریت در 5 ژانویه 1929 می‌نویسد: «بنا بر گزارش‌ها قرار است شورايي به نام شورای عالی جنگ تشکيل و در جبران کناره‌گيري شيباني از مسند وزارت، ریاستش به او واگذار شود. ژنرال شخصاً به من گفت که شایعات موجود دربارة اينکه او پُستي در تبریز و یا در هر نقطه دیگری خارج از تهران قبول کرده است صحت ندارد.»  شیبانی در سرکوب شورشهای جنوب کشور در تابستان 1929 نقش مهمی ایفا کرد. ولي او نیز همانند فیروز، پس از خدمات فراوان به رژیم پهلوی، طرد و زندانی شد.