زمین خواران در عصر پهلوی

رضاخان پس از كنار زدن سلسله قاجار ادارة امور ايران را به دست گرفت. او كه در طول بيش از شانزده سال زمامداري خود، علاقه بسياري به زمين و املاك داشت با توسل به شيوه‌هايي چون مصادره اموال و املاك افراد مغضوب، ضبط اموال مجهول‌المالك، خريد املاك از مالكان عمده با قيمت‌هاي بسيار نازل، قبول هدايا، خريد مستغلات و اراضي مزروعي به مبلغ پايين‌تر از قيمت بازار از مالكان مرعوب، و يا از طريق تحت فشار گذاشتن مالكان به شيوه‌هاي گوناگون مثل قطع آب تا قبول قيمت نازل، و يا به زور شلاق و شكنجه و...  به بزرگترين فئودال و زمين‌دار ايران تبديل شد. رابرت گراهام راه‌هاي كسب املاك را در چند عبارت خلاصه مي‌كند:
«رشوه‌گيري، غصب و توقيف.»
او از تمام امكاناتش براي افزودن بر وسعت زمين‌هايش استفاده كرد و شمار روستاهايي كه در مدت سلطنت خويش تصاحب كرد، بالغ بر 2167 پارچه به شرح ذيل بود:
« فارس: 19 پارچه با 200 خانوار، تهران : 191 پارچه با 4250 خانوار، آذربايجان غربي: 115 پارچه با 6365 خانوار، تهران: 428 پارچه با 4424 خانوار، گيلان و مازندران: 1241 پارچه با 32878 خانوار و … جمع كل روستاها : 2167 پارچه، جمع كل خانوار، 49116 به اين ترتيب، مجموع زمين‌هايي كه به رضاخان تعلق يافت و براي آن‌ها سند مالكيت رسمي صادر شد، بالغ بر 44000 سند مالكيت بود .»
اطرافيان نيز به روحيه رضاخان در علاقه به زمين آگاه بودند و از اين حربه براي رسيدن به اهدافشان بهره‌مي‌بردند. حسين فردوست در اين‌باره مي‌گويد:
«اگر مي‌خواستيد رضاخان خوشحال شود، درجه بدهد، مقام بدهد يا پيشنهادي را تصويب كند، بهتر بود قبل از شروع، نام چند ملك را با مشخصات و قيمت آن مطرح مي‌كرديد و مطمئن بوديد كه كارتان انجام مي‌شود. رضاخان در طول راه به هنگام رفتن به تبعيد در شيراز ـ در حضور قوام‌الملك املاك فوق را به وليعهد (محمدرضا) منتقل كرد.
فرزندان رضاخان، نيز مانند پدر در تصرف زمين‌هاي مردم و دولت يد طولايي داشتند و در اين خصوص از هيچ درازدستي و ظلم و جوري فروگذار نمي‌كردند. سرآمد همه آنها محمدرضا بود كه براي ثروت‌اندوزي بيشتر به زمين‌خواري روي آورد و طبق فرماني سرلشكر منصور مزين را به‌عنوان رئيس املاك بنياد پهلوي در گرگان منصوب نمود. مزين طبق دستور محمدرضا به فروش اين املاك و تبديل آن به پول نقد پرداخت. او در سال مبلغي به محمدرضا مي‌داد و مبالغ هنگفتي مي‌دزديد. در نتيجه، همه مقامات لشكري و كشوري متنفذ، تجار و كليه افرادي كه پول اضافي داشتند به گرگان روي آوردند. مزين به تدريج در گرگان سازمان مفصلي تشكيل داد و هر چه زمين مرغوب، اعم از زمين‌هاي شهري، زراعي، درّه و كوه و جنگل را كه داراي مالك و يا بلاصاحب بودند، همه را به نام املاك شاه تصرف مي كرد و مي‌فروخت صاحباني كه سندي و مدركي داشتند و متنفذ بودند، به مركز شكايت مي‌كردند و سرانجام با دادن «حق و حساب» به مزين املاكشان را پس مي‌گرفتند. ولي آن‌هايي كه وضع مطلوبي و يا مدرك محكمي نداشتند و به هر دليل نمي‌توانستند املاكشان را باز پس بگيرند، اراضي‌شان به نفع‌رضاخان فروخته مي‌شد. »
فردوست در ادامه مطلب فوق مي‌گويد:
«در دفتر ويژه اطلاعات و بازرسي صدها شكايت به دست من مي‌رسيد كه اهالي از مزين به شدت شاكي بودند و شايد دهها بار از طرف دفتر ويژه بازرسي افسراني را به گرگان فرستادم و گزارش آنها را به محمدرضا ارائه دادم. محمدرضا هر بار دستور مي‌داد: «بدهيد به مزين!» (يعني همان كسي ك از او شكايت شده بود!) …مزين به مدت 10 سال به اين كار ادامه داد و تمام زمين‌هاي گرگان سپس گنبد و در آخر بجنورد را فروخت كه انقلاب شد »
ساير برادران و نزديكان شاه نيز در اين كار از پدر و برادر پيروي نمودند و شمس پهلوي در مهردشت كه بعد از فروش آن زمين‌ها مهرشهر نام گرفت هزار هكتار زمين داشت كه تنها فروش يك پارتي آن در سال 1351 حدود 800 ميليون تومان شده است. اسناد ساواک نيز به زمين‌خواري درباريان و نزديكان شاهپور غلامرضا اشاره دارد.


خانم بهشتي كامراني اهل و ساكن محمدآباد كرج سرزمين نگهباني هشتگرد در محل خود را دخترخاله شاهپور غلامرضا معرفي و از آن طريق به مردم زورگويي و مبادرت به تصاحب زمين هاي مردم نموده و مقدار زيادي از زمين‌هاي مردم را فروخته و اكنون در حال ساختن يك دستگاه ساختمان بزرگ مرغداري در محمدآباد مي‌باشد كه آجر اين ساختمان غيرمجاز را از كوره‌دارهاي محل (محمدآباد) مجاني به عنوان اينكه با شاهپور شريك است مي‌گيرد منجمله غير ارتشي نبي‌اله كوره‌دار محمدآباد تاكنون به زن مذكور دو ماشين آجر داده است و آجرها به طور رايگان بوده ضمناً طايفه حقيقي نيز در محل با زن مذكور همكاري لازم دارند.

در آبگرم سرعين اردبيل از طرف سازمان جلب سياحان مقدار زميني از اهالي را جهت احداث هتل براي جلب توريست گرفته بودند و مبلغ بسيار ناچيزي براي هر متر به صاحبان آنها پرداخت گرديده و بعضي از آنها از دريافت آن خودداري نموده‌اند صاحبان زمين به تمام مسافرين كه براي استفاده آبگرم به آنجا آمدند بازگو مي‌كردند زمين‌ها را مفت شاهپور غلامرضا جهت هتل جلب سياحان از مردم به زور گرفته است اين موضوع اثر تبليغاتي سوئي براي خاندان سلطنت بوجود آورده.