مدرسه اسلامي ميسيونرهاي مسيحي!!

پس از آن كه ميسيونرهاي امريكايي، نستوريان را بعد از 65 سال آموزش و پرورش، دست و پا و چشم بسته به اسقفهاي روسي سپردند و ديگر نستوري چنداني در آذربايجان نماند تا تحت تأثير و تعليم آنان قرار گيرد، در نخستين سالهاي قرن بيستم، نوبت به مسلمانان و ساير گروههاي غير نستوري رسيد كه با تأسيس آموزشگاه اسلامي در اروميه به سرپرستي ويليام شدّ، ميخواستند مسلمانان را هم تعليمات و تمرينات لازم بدهند و به موقع بهرهها گيرند.
فصل پنجم كتاب سرگذشت ويليام شدّ، با عنوان :«كارهاي فرهنگي و اسلامي» بدينگونه آغاز سخن ميكند:
در تمام دوره ميسيونري، مستر شدّ به امور فرهنگي اشتغال داشت. بعد از مرگ پدرش، در بخش الهيات دانشكده اروميه جانشين پدر شد و به تدريس پرداخت، ضمن رياست مدارس روستايي، در هيئت فرهنگي كليساي انجيلي از اعضاي مؤثر بودند و در تمام بخشهاي فرهنگي نفوذ داشتند.
در سراسر تاريخ تشكيل و فعاليتهاي ميسيونري در اروميه، همه تلاشها مصروف اين امر ميشد كه، مسلمانان را تحت نفوذ خود درآورند، ولي اين مقصود و منظور تا سال 1904 حاصل نشد و تنها در اين سال بود كه موقعيت مستعد و مناسب پيش آمد و مدرسه اسلامي پسرانه در اروميه گشايش يافت.
و. شدّ، براي تأسيس و اداره اين آموزشگاه، مدير مفيد وشايسته بود، ساير مبلّغين نيز شركت و مباشرت داشتند.
گشايش مدرسه اسلامي، رويدادي عظيم و مهم بود و همچو آموزشگاهي در اروميه وجود نداشت. لذا سريعآ نفوذ و شاگردانش افزايش يافت.هدف و مقصود مدير آموزشگاه اين بود كه آنجا را به يك مركز نفوذ مثبت و كانون قدرت ميسيونري درآورد، فرصتهايي كه ايجاد دوستيهاي تازه ميكرد و موجبات آموختن و بكاربردن آزادانه زبان تركي را در آموزشگاه اسلامي فراهم ميآورد، او را خوشحال و شادمان ميكرد.
"He rejoiced in the opportunity it afforded To form new Friendships
and To Learn To use more Freely The Turkeish Language,.(P: 95)"

شاگردان مدرسه پسرانه، از شش تا هيجده ساله در كلاسها شركت كردند. پسر ارباب و تاجر با فرزند كارگر و دهقان، فقير و غني، در يك كلاس بغل هم مينشستند و به يكسان تعليم ميديدند.
آموزشگاه مسلمانان، نخست در باغ كوچكي در محوطه شهر داير گرديد، سپس ملك معتبري به مساحت سه و نيم جريب انگليسي خريداري شد. اين ملك مشهور به «باغ سرداري» بود. مدرسه با بناي جديد توسعه يافت و به دانشكده منضم و ملحق شد، نامش را «مدرسه امريكايي» گذاشتند.
ويليام شدّ، مسئول پيوند و اتفاق امور مسلمانان و مسيحيان بود، وي بين كرد و مسيحي و يهودي و مسلمانان رابطه برابري ايجاد ميكرد.
كارهاي فرهنگي مسلمانان، با مشكلاتي هم مواجه شد. اما مدرسه به كار خود ادامه داد و نفوذ خود را اعمال كرد. در انقلاب مشروطيت و تشكيل «انجمنهاي ايالتي» انجمناروميه، مدرسهامريكاييرا تهديد بهتعطيل وتوقف كرد. و. شدّ، گفت:
(تعطيل و توقف مدرسه به دستور انجمن، آنجا را بيشتر مشهور ميكند.)
چون آموزشگاه تودهپسند بوده و وجهه كامل داشت، نسبت به تعطيل آن دستوري صادر نشد.» مؤلف كتاب، در ادامه نوشتار، از امور آموزشي و زبانهاي تدريس شده در آموزشگاه سخن ميراند و اشعار ميدارد:
مشكلترين مسئله فن آموزش و مدرسه، اغتشاش و هرج و مرج زبانها بود كه دوره كامل تحصيلي را سنگين و برنامههاي روزانه را محدود ميكرد. زبانهاي: فرانسه، انگليسي، روسي، عربي، سرياني، تركي و ارمني تدريس ميشد.(از فارسي خبري نبود). علاوه بر مشكل زبانها، برنامه كلاسهاي ابتدايي در محلهاي جداگانه اجرا ميشد. به آسوريها در دانشكده به زبان سرياني درس ميدادند، به ايرانيان ومسلمانان در ساختمان «سرداري» به تركي. كلاسهاي بالاتر از ابتدايي، در محل اخير به اتفاق تشكيل ميشد. 
ويليام. شدّ، در گزراش ساليانه 1912، انديشه و نيات ميسيونرهاي امريكايي را درباره تأسيس اين مدرسه، به قلم آورده و خطمشي فرهنگي و هدف اصلي آن را چنين بيان كرده است:
من بايد هدف ويژه امور فرهنگي و نكات اصلي و اساسي آن را به اختصار توضيح دهم و روشن سازم:
1. تعليمدادن و تربيتكردن خدمتگزاراناجتماعيانجيلي (پروتستان) براي ايران.
2. به واسطه دانشآموزان خودمان و عموم اشخاص متنفذ و مؤثر مدرسه، تشكيل هيئت مسيحي به ويژه انجمن كليساي انجيلي در اين كشور.
3. اعمال كردن نفوذ عميق مسيحيت بر جامعه غيرمسيحي اطراف خودمان، به ويژه به شاگردان غيرمسيحي.
بايد بگويم كه بياري خداوند، خدمت مخصوصي كه ما ميتوانيم براي ايران در مدارسمان انجام دهيم، تعليم كارآموزي خدمتگزاران اجتماعي بومي كليساي انجيلي است. اگر توان چنين كاري را نداشته باشيم، به ضعف و زوال ميسيون بايد اعتراف كنيم.
"I Should say that the special service under God that We Can do For Persia in
  our schools is in the Training up Of native evangelistic Workers .."
ما بايد بدين اميد و انتظار، ايمان وعقيده داشته باشيم كه، مدرسه ما در آينده، در مسيحيت انجيلي ايران، نقش مهمي بازي خواهد كرد. نه تنها در محل، بلكه در سراسر كشور شاهنشاهي و آن سوي مرزهايش، بيشتر از گذشته، به تناسب فرصت، دخالت خواهد داشت.» (ص 97، 98 زندگاني و. شدّ)
كتاب «سرگذشت و زندگاني و. شدّ» با درج گزارش ساليانه 1914 ميسيونرهاي امريكايي، نوع فعاليت و محل كار خدمتگزاران اجتماعي بومي كليساي انجيلي فارغالتحصيل از مدرسه امريكايي را، معلوم و مشخص نموده، و بدين گونه به آگاهي خوانندگان رسانيده است:
با وجود اين كه در سال 1914، به علت آغاز جنگ بينالمللي، امور فرهنگي اسلامي، با تعطيل و توقف بزرگ مواجه شد؛امتحانات نهايي آسوريان در دانشكده به زبان سرياني انجام گرفت. در حدود هزار نفر از شخصيتهاي فهيم و آگاه مسيحي، هيئت شنوندگان و حضار را تشكيل ميداد.
امتحانات نهايي فارغالتحصيلان مسلمان سال 1914 مدرسه امريكايي، در ساختمان «سرداري» به زبان تركي پايان پذيرفت. اعيان و اشراف و شخصيتهاي مهم به اتفاق برادر حاكم اروميه به نمايندگي، در مراسم امتحانات شركت داشتند. عده زيادي از مالكان و زمينداران و بازرگانان، يهوديان، ارامنه، آسوريان، روسها و بيگانگان ديگر، جزو هيئت حضار و شنوندگان بودند.
در شامگاه همان روز، به مناسبت دهمين سال تأسيس مدرسه امريكايي، هشتاد نفر از پسران فارغالتحصيل مسلمان و قديمي، مجلس ضيافت برپا داشته، به جشن و سرور و يادبود پرداختند. در ميان فارغ التحصيلان مزبور،مرداني بودند كه در اداره گمركات، اداره پست، قزاق بريگارد ايراني خدمت ميكردند. عدهاي هم بازرگانان و آموزگاران مدارس و غيره بودند. (ص: 100 و 101)
مدرسه اسلامي پسرانه (مدرسه امريكايي) اروميه و فارغالتحصيلانش، در حوادث و بحرانهاي آذربايجان، تا پايان جنگ جهاني اول، نقش مهم و اساسي داشتند.