انجمنهاي ايالتي و ولايتي و مبارزات امام خميني(ره) با شاه
متن تلگراف امام خميني عليه الرحمه در محکوميت لايحه انجمن هاي ايالتي و ولايتي چنين است: «بسم اللَّه الرحمن الرحيم.
حضور مبارك اعليحضرت همايونى.
پس از اهداى تحيت و دعا، به طورى كه در روزنامهها م
با سلام به شما دانشجوي گرامي از اينکه اين مرکز را براي بيان دغدغههاي فکري خود انتخاب نمودهايد قدردانيم.
مطلب مورد اشاره شما ، بخشي از اندرزهايي است که امام خميني در هنگام تدوين و تصويب لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي به عنوان يک مرجع ديني و سياسي نسبت به حکومت داشتند. لذا براي تبيين مناسبتر بحث لازم است توضيحاتي کوتاه نسبت به طرح انجمنهاي ايالتي و ولايتي مطرح کرده و پس از آن به مواضع حضرت امام (ره) در قبال آن بپردازيم.
محمدرضا شاه پهلوي طي سفري به ايالات متحده، سردمداران اين کشور را از اجراي برنامههاي اصلاحي مورد نظرشان مطمئن ساخت و انجام آنها را خود بر عهده گرفت. بنابراين نظر موافق آنان را براي اين کار جلب کرده و پس از بازگشت به كشور، اسدالله عَلَم را که پس از کودتاي 28 مرداد رابط شاه و مقامات انگليس و آمريکا بود، به عنوان نخستوزير معرفي کرد. مهمترين اقدام عَلَم نيز پس از اين منصب، تصويب لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي بود كه هنگام تعطيلي مجلس به طور غيرقانوني در هيئت دولت به تصويب رسيد. اين لايحه در واقع ميخواست مقدمات و تمهيداتِ قانوني براي تغييرات آمريكايي را فراهم کند.
اين لايحه، مسائل مختلفي را در برداشت كه مهمترين آنها حذف شرط مسلماني براي تصدي بسياري از پستهاي مهم مملكتي مثل: قضاوت و ... بود. همچنين در يكي از بندهاي اين لايحه به تساوي كامل حقوق زنان و مردان از جمله شركت در انتخابات تأكيد شده بود. دولت طبق معمول، درصدد بود با اين طرح، براي مدتي، مردم را سرگرم كند تا بهتر بتواند به مقاصد خود دست يابد. غير از اينکه با اين كار ضمن تخريب فرهنگ و هويت ديني و ملي مردم ايران، بخشي از خواستههاي قدرتهاي استعماري را نيز جامه عمل بپوشاند. اين لايحه از نظر جريانهاي مذهبي، نقطه آغاز هجوم شاه به ارزشهاي مذهبي محسوب ميشد و به فرموده امام خميني(ره) مقدمه از رسميت انداختن اسلام بود؛ زيرا اگر در كشوري به جاي يك مذهب رسمي، مذاهب ديگر نيز رسميت يابند، كشور به تدريج، به سوي غيرمذهبي شدن ميرود. بنابراين آمريكاييها و دولتمردان داخلي قصد داشتند از لايحه ياد شده و زمينههاي به ظاهر مترقّي آن براي تحكيم حاكميت خود سوءاستفاده كنند. اصلاحات و شعارهاي مترقّي، بهانهاي براي تحكيم حاكميت تلقي ميشد. قيدهاي اين لايحه، گامي در راه تأمين منافع غرب بهويژه آمريكا از يك سو و گامي ديگر براي تضعيف مباني مذهب و روحانيت از سوي ديگر ارزيابي ميشد.
از اين رو اعلام تصويب اين لايحه به مثابه جرقهاي براي مشتعل کردن حركت انقلابي مردم ايران بود؛ زيرا طي سالهاي بعد از كودتاي 28 مرداد، مقدمات اين قيام بهتدريج شكل گرفته بود و تصويب اين لايحه، كليد آغاز اين حركت را به گردش درآورد. مبارزه عملي آيتالله خميني(ره) با شاه از همين نقطه آغاز شد. اگرچه مبارزات فرهنگي و علمي ايشان از سالها قبل آغاز شده بود.
اما پس از اين تبيين کلي، که شايد بخشي از پاسخ مدنظر ما نيز بوده باشد، به ارزيابي مسائل مورد اشاره شما ميپردازيم :
1.چرا امام معتقدند منتخبين و رأي دهندگان بايد مسلمان باشند در حاليکه امروزه اينگونه نيست؟
همانگونه که در گزارش روند تصويب اين لايحه مطرح شد، ايرادي که حضرت امام (ره) و جامعه ديني به لايحه مذکور دارند دارند اين است که قرار بود تحت اين عنوان، مذهب رسمي کشور را با چالش مواجه کنند، در حاليکه امروزه حضور نمايندگان اقليتهايي که قوانين جمهوري اسلامي ايران را رعايت ميکنند، در مجامعه قانونگذاري، تعارضي با مذهب رسمي پيدا نميکند.
2.چرا امام با حق رأي زنان مخالفت ميکنند؟
در انديشه امام عناصر پشت پرده لايحه مذکور نه به دنبال احقاق حقوق زنان ايراني که به دنبال از بين بردن هويت ايشان در قالب طراحي مدلهايي غربي از زن ايراني بودند. از نظر امام، در آن دوران مردان نيز حق رأي نداشتند ، چه رسد به اينکه حکومت بخواهد به زنان حق رأي دهد. حضرت امام (ره) به خوبي فهميده بودند که اين شعارها بهانههايي براي توجيه اقدامات ضدملي و ديني رژيم پهلوي است.
3.ايرادات امام به لايحه مذکور واقعي است يا تنها وسيلهاي است براي شروع مبارزه؟
شروع مبارزه امام، بر اساس يکسري مسائل واقعي و ايرادات و اشکالاتي بود که حکومت پهلوي داشت. امام عليهالرحمه، انساني نبودند که به هواي کسب قدرت يا مسائلي از اين دست، انقلاب کنند، بلکه ايشان بر اساس احساس تکليفي که نسبت به هويت و ديانت جامعه ايران داشتند به مقابله با اقدامات ضدديني و ضدفرهنگي پهلوي پرداختند. بنابراين نميتوان گفت امام يکسري مطالب غيرواقعي را بهانه و دستآويز مبارزات خود قراردادند. اين امر زماني بيشتر خود را نشان ميدهد که ما ميبينيم، امام در ابتداي مبارزات ضداستعماري و ضداستبدادي خود، به عنوان مرجعي ديني، از در نصيحت و اندرز وارد شده، خواستار اصلاح امور هستند. اما زماني که ميبينند تمام مجاري اصلاح جامعه بسته شده، رويکرد تغيير و تحول نظام سياسي را در پيش ميگيرند. اگرچه در همان زمان اصلاح نيز غير مشروع بودن حکومت پهلوي را امري مسلم ميدانستند. در کنار اين مطلب بايد متذکر شد که مخالفت با لايحه مذکور منحصر به حضرت امام (ره) نبوده است. بسياري از علماي برجسته کشور و نيز نيروهاي مذهبي نسبت به تصويب اين لايحه مخالفت و اعتراض داشتند و اين نشان از واقعي بودن دلائل مخالفتها با اين امر است.
4.چرا امام خود را دعاگوي شاه ميدانند، و اصولاً معناي «داعي» چيست؟
اگرچه کلمه داعي، معناي دعاگو نيز دارد، اما در اصطلاح حوزههاي علميه به خصوص در دوران گذشته زماني که يک عالم ديني نامه يا بيانيهاي را امضاء ميکردند از عناويني مانند داعي، راجي، احقر، خادم مذهب جعفري و ... استفاده ميکردند. اگر نيمنگاهي به برخي اسناد علماي برجسته در اين دوران بيندازيد، عناوين مطرح شده به خوبي نمايان است. در اين اصطلاح داعي به معني دعوت کننده به دين خداوند و راه صحيح است.
5.آيا امام عليهالرحمه در ابتدا مخالف شاه نبود؟ و از ابتدا قصد تغيير ساختار حکومتي را نداشت؟
اگرچه راجع به اين موضوع مطالب پراکندهاي مطرح شد، اما به طور کلي ميتوان گفت، حضرت امام خميني (ره) از همان ابتداي شروع مبارزات خود مشروعيتي براي نظام سلطنتي قائل نبودند. اما مبارزات عملي ايشان، بعد از يکسري پند و اندرزها، شروع شد، امام در ابتدا، از در خيرخواهي براي مملکت برخي مسائل را مطرح ميکردند، اما بيتوجهي به اين نصايح باعث شد، جامعه براي انجام تحولي عميق و همهجانبه آماده شده، امام نيز با درايت و اعتقاد الهي خود اين تحول مهم را در استراتژيکترين نقاط جهان رهبري کردند.
6. امام در چه سالي نظريه ولايتفقيه را مطرح کردند؟
نظريه ولايتفقيه اصلي نيست که توسط حضرت امام (ره) پايهگذاري شده باشد. بلکه ايشان از اين اصل موجود در منابع فقهي شيعه، به عنوان زيربناي فعاليتهاي خود بهره بردند. به تعبيري حضرت امام (ره) از اصل فقهي را احيا کردند. رجوع به منابع اصيل فقه شيعه نشاندهنده سابقه تاريخي عظيم اين بحث است. بحث ولايتفقيه را شايد بتوان از همان دوران ائمه معصومين (عليهمالسلام) رديابي نمود. بنابراين امام به عنوان يک مجتهد آگاه به دين و زمان، تبيين اين اصل مسلم فقه شيعه را مورد توجه قراردادند و از همان ابتدا به دنبال تبيين اين مسئله بودند. اما به صورت رسمي اين بحث در دروان تبعيد ايشان در نجف اشرف، زمينه بروز و تحقق پيدا کرد و اصل ولايتفقيه به عنوان موضوع تدريس ايشان در سطوح عاليه دروس حوزه مدنظر قرار گرفت.
در پايان اميدواريم مطالب مطرح شده پاسخگوي مسائل فکري شما دوست گرامي بوده باشد.