شهر، شهرسازی و شهرنشینی در ایران (با تمرکز بر ایران پیش از اسلام)

پیشگفتار

تمدن ایران به صورتهای متوالی خود (ماقبل آریایی، مادی، هخامنشی، پارتی، ساسانی و اسلامی) در مدت 50 قرن بدون انقطاع به حیات خویش ادامه داده است. و دقیقاً همین فرایند را در شهرسازی و معماری ایرانی نیز می‌توانیم پیگیری کنیم. سنتهای کهن به واسطه استادان بزرگ به شاگردان مستعد منتقل شد و در هر دوره به تناسب موقعیت سیاسی- فرهنگی کشور چیزهایی بر آن افزوده گردید و یا از آن حذف شد. این امر را با مطالعه در شهرهای ایرانی (چه در داخل مرزهای کنونی جمهوری اسلامی و چه در ایران زمین واقعی) می‌توان اثبات نمود.

لااقل از 5000 سال پیش از میلاد مسیح تا عصر حاضر نمونه‌های مشخص این معماری بر پهنه‌ای گسترده از سوریه تا هندوستان شمالی و کناره‌های چین و از قفقاز تا زنگبار پراکنده است. بیش از 3000 سال است که پاره‌ای عناصر طرح معماری ایران همچنان پابرجا مانده است. بارزترین این عناصر احساس مشخصی است نسبت به مقیاس و به کار گرفتن آگاهانه شکلهای ساده و جسیم و رسوخ شگفت‌آور ترجیح تزیینات بر سایر عوامل و درگاههای تاقدار رفیع که درون پیشخانهایی قرار گرفته و سرستونهای تزیینی و بالاخره تکرار انواع گرده‌های افقی و عمودی. در طول اعصار این عناصر معماری در ابنیه کاملاً گوناگون تکرار گردیده است.

در این پژوهش نگاهی تحلیلی بر جنبه‌های جمعیتی، تاریخی، معماری، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی شهرها و کانونهای جمعیتی ایران از دورترین ادوار پیش از تاریخ تا سرآمدن روزگار ساسانیان خواهیم داشت.

جمعیت

جمعیت ایران در دوره میان سنگی حدود 30000 نفر تخمین زده می‌شود. در اوایل دوره نوسنگی (5000 سال پیش از میلاد) جمعیت آن بیش از 500000 نفر نبوده و در مقایسه رقم پیشنهادی برای عصر مفرغ (1000 سال پیش از میلاد) از 2000000 نفر تجاوز نمی‌کند. در این زمان ایران زیستگاه چادرنشینان چابکسوار و کشاورزان بود. طی سده هشتم و هفتم قبل از میلاد جنگها و کشمکشهای شدید بین ایرانیان فلات و آشوریان شمال غرب با پیروزی ایران به پایان رسید و ایرانیان (مادها و پارس‌ها) سالار مردان امپراتوریی شدند که از یونان تا هند گسترده بود، با روان شدن خراج و مالیات به قلب امپراتوری جدید، جمعیت ایران از حدود 2.5 میلیون به 4 میلیون نفر افزایش یافت، موازنه جدیدی بین شیوه‌های زندگی چادرنشینی و شهرنشینی به وجود آمد.

جمعیت در طی چیرگی اسکندر، جانشینان وی و همچنین بازگشت قدرت به پادشاهان اشکانی (پارت) تقریباً بدون تغییر باقی ماند، در زمان پادشاهی ساسانی (649-226 میلادی) جمعیت تا 5000000 نفر بالا رفت.

در حقیقت از نظر جمعیتی، که مخالف با دیدگاه سیاسی است، ورود اعراب، رخداد مهم تاریخ میانه ایران محسوب نمی شود بلکه ورود ترکها، که با هجومهای خود که با مهاجرتهای زیادی همراه بود و از 1000 تا 1500 میلادی ادامه داشت، موجب شد ترکیب جدیدی در جمعیت ایران به وجود آید. به علاوه هنگامی که قبایل ترک به این منطقه سرازیر شدند موازنه پیشین در روش زندگی مردم از کشاورزی به چادرنشینی متمایل شد، تأثیر این تغییر فوراً به شکل کشتار روستاییان ایرانی به دست چادرنشینان ترک نمود پیدا کرد.‌

نخستین یورش ترکها (سلجوقیان) چندان نابود کننده نبود زیرا بیشتر ترکها به ترکیه رفتند. یورش مضمحل کننده در سال 1220 میلادی به وقوع پیوست، هنگامی که سپاهیان چنگیزخان از شمال شرقی تاختند و در کشتارها، به تخمین، جمعیت 25 درصد کاهش یافت.

در حدود 1500 میلادی از 4000000 ساکنان ایران 1000000 نفر چادرنشینان ترک بودند. به تدریج طی سه سده بعد کشاورزی روستایی باتوان بیشتری مجدداً پدیدار شد و همچنان که جمعیت کل ایران تا 6000000 نفر افزایش می یافت نسبت چادرنشینان تا 20 درصد کاهش یافت.

در حدود 1900 میلادی 10 میلیون نفر در ایران زندگی می‌کردند و حداکثر 2000000 نفر از این تعداد چادرنشین بودند. در سال 1975 - مطابق با 1355 خورشیدی - 34 میلیون نفر در ایران زندگی می‌کردند که از این تعداد 27 میلیون فارسی‌زبان، 4 میلیون ترک زبان و 2 میلیون عرب زبان بودند.

جمعیت ایران طی سده‌های متوالی دستخوش تغییرات شگرفی بوده است.

می توان 5 عامل مهمتر را برای توجیه این امر برشمرد:

الف) بیماری‌های واگیر

ب) قحطی‌ها

پ) سوانح طبیعی

ت) جنگ و جدالهای محلی و منطقه‌ای و یا تهاجم خارجی

ث) مهاجرتها

عدم‌ یا وجود این عوامل می‌توانست همراه با دوره‌های رونق و رکود منجر به افزایش یا کاهش، پراکندگی یا تجمع، شهرنشینی یا کوچ‌نشینی جمعیت شود. نگاهی به دوره‌های تاریخی ایران موید این باور خواهد بود. در نمودارهای 1 و 2 به ترتیب تغییرات جمعیت ایران از 2500 سال قبل تا کنون و نیز وضعیت جمعیتی ایران طی صد سال گذشته نشان داده شده.

شهر ایرانی در ادوار گوناگون

چنین رسم شده است که هر مقوله‌ای را در ایران به پیش و پس از اسلام تفکیک کنند و این کلیت مساله «شهر» را نیز در بر می‌گیرد، حال برخی شهر مدرن را نیز به عنوان یک شیوه، در امتداد دوره پس از اسلام، متمایز می‌کنند.

ولی ما معتقدیم «شهر» نیز همچون هر پدیده اجتماعی دیگر از یک «پیوستگی» برخوردار است، یعنی از ایجاد نخستین کانونهای تمرکز جمعیت یکجانشین در آبادی‌هایی که به تدریج توسعه یافتند تا پیدایش کلان شهرهای امروزی با یک مقوله واحد روبرو هستیم که اگر چه ممکن است از لحاظ ریخت‌شناسی (مورفولوژیک) کاملاً متمایز جلوه کند ولی از جنبه کاربردی و ساختاری دارای روحی واحد است، در اینجا با وحدتی مواجهیم که به تبع کارکردهای گوناگون، شیوه معیشت، دوره تاریخی، ... و تکنولوژی دچار دگرگونی می‌شود ولی در هر صورت موضوعیت خود را از دست نمی‌دهد و همواره دارای عناصر مشترک اساسی است. با این وجود خواهیم کوشید شهر ایرانی را از نخستین جلوه‌های آن ردیابی کنیم و در دوره‌های مختلف تاریخی مطالعه نماییم.

الف) دوران پیش از تاریخ

ظاهراً نخستین جمعیتهای شناخته شده پیش از تاریخ ایران در روستاهای کوچکی که به طور وسیعی پراکنده بود زندگی می‌کردند. در طول روزگاری دراز، فشار و تأثیر محیطی مشترک، واکنشهای همانندی را به وجود آورد که نتیجه آن پیدایش رسوم و عقاید و نهادهای متشابه بود. همین که این واحه‌های تمدنی پا از مراحل اولیه شکار و گردآوری خوراک بیرون گذاشتند خودکفایی آنها کمتر گشته وابستگیشان به یکدیگر بیشتر گردید. کهنترین اقامتگاه در سیلک که تاریخ آن پیش از هزاره پنجم است، ظاهراً فقط شامل کلبه‌هایی بوده که از شاخه درخت درست شده بود. در مرحله بعدی است که ساختمان با خشت دست‌ساز آغاز گردید، خشت و آجر جدید چهارگوش که اطرافش مسطح است و در قالب زده می‌شود در هزاره چهارم آشکار شد، ظاهراً این نوآوری نیز از ابداعات ایرانیان بوده است

اشیایی که در گورستانی در تپه «سیلک» پیدا شده و بعضی از آنها آهنی است متعلق به هزار سال قبل از میلاد است. اشیایی که در این قبرها پیدا شده عبارتند از اسلحه برنزی و آهنی و تزیینات متعلق به زین و برگ اسب. این قبور متعلق به اشخاص تازه واردی است که بدون شک اسب‌ سوارند و تمدن دیگری غیر از مردم بومی ایران آن عصر دارند و آقای گیرشمن که این اشیاء را کشف کرده احتمال می‌دهد این قبرها متعلق به ایرانیها -آریایی‌ها- و به احتمال قوی «مادها» باشد.

یک نمونه دیگر برای استمرار و تحول شیوه زندگی را می‌توان در لرستان کنونی جستجو کرد :

در دره هلیلان، تقریباً نرسیده به شمال آن، در نتیجه حفاری‌هایی که به وسیله «مرتن‌سن» در سال 1964 در تپه گوران انجام گرفته معلوم شده که در لایه‌های «با‌سال – Basal» که مربوط به 6500 سال قبل از میلاد است دهکده نیمه مسکونی وجود داشته که خانه‌های آن از چوب بوده است اما همین دهکده تا سال 5800 قبل از میلاد به صورت یک دهکده کاملاً مسکونی درآمده که خانه‌های آن با‌ آجر ساخته شده بود، در حالی که لایه‌های زیرین‌ آجری نبودند. سابقاً مراکز عمده پیدایش تمدن را منحصر به دلتای نیل، میان رودان (بین‌النهرین) و حوزه رود سند می‌دانستند، گاهی نیز چین را به این مجموعه می‌افزودند ولی کارهای متأخر دیرین‌شناسان نشان می‌دهد که در کنار این کانونهای بزرگ مدنیت و شهرنشینی، نه تنها نقش فلات ایران به عنوان کریدوری برای ارتباط فرهنگی، حایز اهمیتی درخور است بلکه تأثیر آن‌، گاه بیشتر از نقاط سابق‌الذکر می‌باشد.

برای مدتها باستان‌شناسان مراکز شهری سرزمین بین‌النهرین را در برابر مناطق کم‌جمعیت و عقب افتاده ایران قرار می‌دادند حال آنکه حفریات دانشگاه ‌هاروارد در تپه یحیی‌کرمان (1970)، هیأت‌حفاران ایتالیا در شهر سوخته سیستان (1969)، حفریات دانمارکیها در اطراف خلیج فارس (1969)، باستان‌شناسان اتحاد شوروی در آسیای مرکزی (1972)، کاوشهای گروه کانادایی دانشگاه اونتاریو در کنگاور (1975)، دانشگاه میشیگان در دهلران (1975) و نیز کاوشهای باستان‌شناسان دانشگاه تهران در دشت قزوین (1976) دگرگونیهای بنیادی در نظریه فوق به وجود آورده است. وسعت مناطق استقرار در آغاز شهرنشینی و میزان یافته‌ها در حفریات و تاریخ آنها که برابر 3400-3000 قبل از میلاى است نشان می‌دهد که روابط میان بین‌النهرین و سرزمین ایران، دوجانبه و متعادل بوده است. در قرون اولیه هزاره سوم پیش از میلاد، جوامع روستایی در سراسر ایران به موازات بین‌النهرین با آهنگ رشد برابری در راه رسیدن به مرحله شهرنشینی گام برمی‌داشتند.

حتی برخی معتقدند پاره‌ای از نوآوری‌ها از ایران به میان رودان و سایر نقاط رفته است، پروفسور پوپ می‌نویسد : در هزاره‌های چهارم و پنجم قبل از میلاد اهالی فلات ایران زارع به تمام معنی بوده‌اند. حتی بایستی گفت این مردمان اولین کشاورزان جهان می‌باشند و معلومات مربوط به زراعت از روستاهای این سرزمین به سه منطقه رودخانه‌ها، یعنی «دره سند»، «ماوراءالنهر» و «بین‌النهرین» منتقل گردیده است.

مدارک و شواهد به دست آمده از حفریات باستان‌شناسی در شرق ایران نشان می‌دهد که از اواخر هزاره چهارم تا اواسط هزاره دوم پیش از میلاد، میان محوطه‌های مسکونی در شرق ایران (سرزمینی به وسعت 1.5 میلیون کیلومترمربع) رابطه فرهنگی تنگاتنگی برقرار بوده است. محوطه‌های مذکور بی‌هیچ اتکایی بر مواد اولیه یا فرآورده‌های کشاورزی بیگانه یا با کمترین وابستگی بدان تمام نیازمندیهای خود را در شرایط انزوا تهیه و تولید می‌کردند.

شهرها هم مانند انسان‌ها زاییده می‌شوند، زندگی می‌کنند و می‌میرند. برای نمونه، شهری که باستان‌شناسان ایرانی در سال 1351 به سرپرستی مهندس حاکمی در حوالی شهداد در منطقه کویر از زیر خاک بیرون آورده‌اند معلوم است که در دوران ماقبل تاریخی از موقعیت جغرافیایی مساعد و آب و هوایی بهتر برخوردار بوده است. در کنار این شهر، در حدود 2400 سال پیش از میلاد رود کوچکی جریان داشته ولی ناگهان سربه طغیان برمی‌دارد و یک لایه ضخیم از گل و لای روی خانه‌های گلی شهر باقی می‌گذارد. وجود این رودخانه در کویر، در حدود 4400 سال پیش، حاکی از میزان بارندگی بیشتر در نواحی مرکزی ایران، نسبت به زمان ماست.

ب) دوران مادها

تقریباً از آغاز سال 800 پیش از میلاد، در فلات ایران و مرزهای کوهستانی باختری آن، یک نیروی جهانی در شرف تکوین بود. در این ناحیه مهاجرتهای متراکمی اتفاق افتاد و دسته‌های کوچک بیابان‌گرد به -سوی- اطراف به جنبش آمدند. حتی میان طوایف منفردی که در دره‌های محصور و محفوظ به سر می‌بردند و گاهی اوقات بین مردمی که در شهر و روستاها با قلاع مستحکم زندگی می‌کردند در برابر خطری مشترک اتحاد برقرار می‌شد، این خطر از جانب بابل و آشور بود. از میان این ملتهای گوناگون بود که سرانجام «مادها» به عنوان نیروی برتر قد علم کردند. در سال 612 پیش از میلاد، مادها از زیر یوغ آشور به در‌آمده شهر نینوا را به تصرف خویش در آوردند. در آخر قرن هفتم شاه ماد، هوخشتر، شهر اکباتان (همدان کنونی) را به پایتختی برگزید.

دوره مادها نیز مانند دوران پیش از تاریخ و بخش بزرگی از دوره پیش از اسلام در پرده‌ای از ابهام است و اطلاعات اندک ما به همراه بازمانده‌های پراکنده‌مان از آن روزگار امکان مطالعه جامع و پژوهش ژرف را محدود می‌کند و حتی گاه داده‌هایی متناقض بروز می‌کنند.

اکثر اطلاعات موجود درباره مادها از یک سو اختصاص به تاریخ نویسان یونان و از سوی دیگر کتیبه‌های آشوری دارد. هرودت طول دوره مادها را 150 سال می‌داند ولی «کتزیاس» دو برابر این مقدار.

هگمتانه به‌عنوان مهمترین شهر شناخته شده مادها، طی سلسله‌های بعدی نیز به حیات خود ادامه داد و حتی شهر همدان بر ویرانه‌های آن ساخته شد، اجازه دهید همراه با کاوشگران ایرانی به بخشی از پایتخت کهن ایران که به تازگی از دل خاک به فرزندان میهن رخ نموده است نگاهی داشته باشیم.

هیات باستان شناسی در 16 سال و با انجام 9 فصل کاوش در تپه‌ هگمتانه موفق شد یکی از قدیمیترین شهرهای ایران را در محدوده 25 هکتاری این تپه از زیرخاک بیرون آورد ... این شهر حکومتی دارای معابر و خیابانها و کوچه‌هایی به عرض 3.5 متر است که در راستای شمال شرقی به جنوب غربی به موازات هم و در فاصله 35 متری ایجاد شده اند، در حد فاصل آن نیز خانه هایی یک شکل و در اندازه 17.5 در 17.5 متر در دو ردیف ساخته شده اند. حصار عظیم شهر به قطر 9 و ارتفاع 7 متر نیز از دل خاک بیرون آورده شده.

گاه، مادها و آریایی‌های نخستین را مردمی شبان و چادرنشین معرفی می‌کنند و گاه آنان را جنگجویانی دژنشین و شهروندانی ثروتمند می‌نمایانند، ولی واقعیت آن است که آریایی‌های مهاجر آنچنان دلیر بودند که بر بومیان ایران پیروز شدند و برساخته‌های اینان دست یافتند و آنگونه باهوش بودند که در کمتر از چند سده بزرگترین و در عین حال پرشکوه‌ترین امپراتوری‌های شرق را بنیاد گذاردند و در این راستا به خلاقیت، آبادانی و تمدن توجه کردند. ایران را چنان بزرگ و پرهیبت بنا نهادند که هنوز پس از حدود 3 هزار سال هرچند پاره‌هایی از آن به کام بیگانگان فرورفته ولی حاکمان نالایق و وارثان نااهل این سرزمین نتوانسته‌اند همه خاکش را به بادفنا و همه عظمتش را به خفقان فراموشی بسپارند.

شهرهایی که در دوره مادها احداث شدند، بیشتر جنبه اداری- سیاسی داشتند. در آن هنگام نه توانایی و بنیان اقتصادی کشور در حدی بود که بازرگانی و تولید صنایع‌دستی را تا آن حد رونق بخشد که منجر به احداث شهرهای نوین شود و نه قدرت نظامی مادها به گونه‌ای بود که پهنه وسیعی را در بر گیرد و امکان مبادلات اقتصادی بین شهرهای کهن و بازرگانی سرزمینهای مجاور را با مراکز تجمع و سکونتگاههای ایران، در راههایی امن، ممکن سازد.