از تولد تا بازداشت - نگاهی به زندگی و مبارزات آیت‌الله کاشانی

شهید عراقی در خاطرات خود می‌گوید: «یکی دو روز از ورود آیت‌الله کاشانی گذشته بود که برای تشکر از کارگردانان استقبال و مردم بلند شد و صحبت کرد و خط مشی مبارزه را چنین ترسیم کرد: ما اولین کاری که داریم ملی شدن صنعت نفت است. نفت را باید خودمان استخراج کنیم و اختیارش دست خودمان باشد، حتی اگر دولت انگلستان حاضر شود که 90 درصدش را به ما بدهد و ده درصد برای خودش بماند، باز هم ما حاضر نیستیم. چون او به عنوان یک مشتری با ما رفتار نمی کند. او نظر استعماری دارد و بر تمام شئون مملکتی ما می‌خواهد دخالت داشته باشد»


• تولد و تحصیلات
سید ابوالقاسم کاشانی در سال 1264 هـ. ش(برابر با 1300 هـ.ق) در تهران به دنیا آمد. پدرش آیت‌الله سدی مصطفی کاشانی از علما و مراجع بزرگ شیعه در عصر خویش بود که در سال 1280 هـ.ش از ایران به نجف مهاجرت کرد و به تحقیق و تدریس پرداخت. سید ابوالقاسم در این زمان جوانی 16 ساله بود که همراه پدر عازم نجف شد و در آنجا علاوه بر استفاده از حلقه درس پدر و دیگر اساتید، دوره سطح را به پایان برد و سپس در درس آیت‌الله میرزا محمدتقی شیرازی و آیت‌الله آخوند خراسانی شرکت کرد. وی از همان دوران جوانی به نکته سنجی و دقت نظر مشهور شده بود به طوری که در 25 سالگی به درجه اجتهاد دست یافت.(1)

 

• مبارزات ضد استعماری
در جنگ جهانی اول که نیروهای انگلیس بعضی از شهرهای عراق از جمله فاو و بصره را اشغال کرده بودند، آیت‌الله کاشانی در صف اول نبرد علمای شیعه با متجاوزین قرار داشت. آنان با جنگ‌های چریکی و پی در پی ، نیروهای دشمن را در منطقه کوت العماره، زمین‌گیر کردند و سرانجام پس از هجده ماه جنگ و مقاومت به کمک دولت عثمانی، نیروهای انگلیسی را وادار به تسلیم نمودند. آیت‌الله کاشانی در انقلاب 1920 عراق نقشی یگانه داشت و به منظور آماده کردن مردم و سران عشایر برای مبارزه با سلطه استعمار، از نجف به کاظمین رفت و آنجا را برای شروع یک حرکت انقلابی برگزید. با آغاز فعالیت های ضد استعماری ایشان، علمای بزرگی چون آیت‌الله میرزا محمدتقی شیرازی و شیخ الشریعه اصفهانی با نوشتن نامه‌هایی به یاری وی برخاستند و به دنبال آن ، تعداد زیادی از سران عشایر نیز به تأیید حرکت او پرداختند. پس از آن که راه‌های مسالمت‌آمیز برای استقلال عراق به نتیجه نرسید، آیت‌اله کاشانی عده‌ای از علمای حوزه، بزرگان و عشایر و سران عرب را در پانزدهم شعبان 1338 ق به منزل خود در کربلا فرا خواند و مسأله قیام مسلحانه بر ضد استعمار انگلیس را به بحث گذاشت. در آن جلسه مخفیانه تصمیم بر آن شد که پنج نفر از شرکت کنندگان، مسأله را با آیت‌الله شیرازی در میان بگذارند و آنان نیز پس از صحبت با ‌آن مرجع بزرگ، از او اجازه قیام مسلحانه گرفتند.

 


با شروع نبرد بین انقلابیون و نیروهای انگلیسی ، آیت‌الله کاشانی از آیت‌الله شیرازی فتوای جهاد گرفت و به این ترتیب قیام در سرتاسر مناطق اشغالی فراگیر شد و بعضی از شهرها و مناطق به دست مسلمانان آزاد گردید.(2)
آیت‌الله شیخ الشریعه اصفهانی به سیدابوالقاسم کاشانی مأموریت داد تا به کاظمین برود و «جمعیت اسلامی»‌ را برای جهاد تشکیل دهد.(3)
آیت‌الله کاشانی نه تنها مورد اعتماد مراجع عراق بود، بلکه توانسته بود اعتماد سران قبایل عرب را نیز جلب نماید. پانزده نفر از سران قبایل، وی را سخنگو و نماینده تام الاختیار خود انتخاب و در نامه‌ای امضا و اعلام نمودند. (4)

 

 

• بازگشت به ایران
پس از اشغال عراق و آتش‌بس ، فرمانده انگلیسی عراق نسبت به بعضی از مجاهدان حساسیتی مضاعف نشان داد و آنها را تحت تعقیب قرار داد که در رأس آنها آیت‌الله کاشانی بود. دکتر شروین، یار وفادار آیت‌الله کاشانی علت کینه انگلیسی‌ها به آیت‌الله را توصیه وی به احمدشاه در مورد نپذیرفتن قرارداد 1919 م می‌داند.(5) سرانجام حاکم نظامی انگلیسی عراق برای دستگیری وی جایزه تعیین کرد. آیتالله کاشانی متواری شد و به سوی ایران حرکت کرد. قبلا آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی استقبال و تجلیل از وی را به علما و مردم ایران ابلاغ کرده بود.(6)
آیت‌الله کاشانی به همراه یکی از رهبران جهادی عراق به نام قاطع العوادی با لباس‌های کردی، از مرزهای ایران گذشتند و چون تمام مناطق در اشغال انگلیس بود، روزها مخفی می‌شدند و شب‌ها حرکت می‌کردند تا سرانجام به منطقه پشت کوه (ایلام) رسیدند و مورد استقبال والی ایلام قرار گرفتند و سپس راهی تهران شدند.(7)
ورود آیت‌الله کاشانی در سی‌ام بهمن ماه 1299 به تهران ، همزمان با پادشاهی احمدشاه بود. احمدشاه از ایشان در قصر ییلاقی خود پذیرایی کرد و در مورد تبعید سایر علما به مذاکره پرداختند.(8) آیت‌الله کاشانی با ظهور رضاخان ، به مخالفت با وی پرداخت و با به راه‌اندازی تظاهرات خیابانی از سیدحسن مدرس و گروه مخالف رضاخان در مجلس حمایت کرد. اگرچه در سال 1304 عضو مجلس مؤسسان شد و به تأسیس سلسله پهلوی رأی مثبت داد ولی در دوران رضا شاه فعالیت سیاسی علنی نداشت(9) و با وجود نارضایتی به علت فضای خفقان حاکم، تنها به محراب و امور معنوی پرداخت.

 

 

• انتقام جویی استعمار
با شروع جنگ جهانی دوم و اشغال ایران توسط نیروهای متفقین ، انگلیسی‌ها که از مبارزات آیت‌الله کاشانی در عراق، ضربات سختی خورده بودند، با شایع کردن همکاری او با آلمانی‌ها ، تصمیم به دستگیری ایشان گرفتند. جالب این است که در این زمان، سر ریدر بولارد، سفیر انگلیس در ایران (1324-1318) بود و او همان کسی است که در زمان قیام عراق علیه استعمارگران انگلیس، فرماندار نظامی شهر بغداد بود. او در خاطرات خود درباره اهمیت دستگیری آیت‌الله کاشانی می‌نویسد: «دستگیری دو تن از افراد سرشناس ایرانی را که مورد نظر ما بودند، ما شخصا به عهده گرفتیم که یکی از آن‌ها سرلشکر زاهدی و دیگری یک رهبر مذهبی به نام کاشانی بود، چون می‌دانستیم که اگر از دولت ایران بخواهیم این دو نفر را نیز مانند بقیه بازداشت کنیم، مقامات ایرانی مطمئنا در اجرای آن دچار دلهره و نگرانی فراوانی خواهند شد».(10)

 


دستگیری آیت‌الله کاشانی به راحتی صورت نگرفت. وی به محض اطلاع از دستگیری خود به قم رفت و از آنجا ، تلگرافی به فرمانداری نظامی تهران مخابره کرد و شرایطی را برای تسلیم شدن خود اعلام کرد اما دادسرای حکومت نظامی تهران با درج اخطاریه‌‌ای در جراید مورخ 22 دی ماه 1322 از آیت‌الله کاشانی خواست تا خود را تسلیم نماید. سرانجام آیت‌الله کاشانی پس از پنج ماه در 27 خرداد 1323 در گلاب دره شمیران دستگیر شد. انگلیسی‌ها آیت‌الله را به بازداشتگاه (کمپ زمستانی) اراک اعزام و پس از مدتی به یکی از کمپ‌های کرمانشاه منتقل نمودند. زمانی که آیت‌الله کاشانی تحت تعقیب نیروهای انگلیسی بود و مخفی شده بود، انتخابات دوره چهاردهم مجلس شورای ملی توسط دولت سهیلی برگزار شد. مردم تهران به پاس مجاهدات کاشانی وی را به عنوان نماینده انتخاب نمودند. اما نیروهای متفقین با اعتبارنامه وی مخالفت کرده و اجازه ندادند به مجلس راه یابد. به هر حال جنگ جهانی دوم به پایان رسید و آیت‌الله کاشانی در 24 مرداد 1324 آزاد شد. مردم با شنیدن خبر آزادی او با استقبالش شتافتند و با  قربانی کردن گاو و گوسفند ، با سلام و صلوات در شهرهای کرمانشاه ، همدان و قم مقدمش را گرامی داشتند. وی در 31 شهریور ماه در میان انبوه جمعیت وارد تهران شد. (11)

 

 

• انتخابات دوره پانزدهم مجلس و مخالفت با قوام‌السلطنه
قوام السلطنه ، نخست وزیر، برای انتخابات دوره پانزدهم و برای این که موقعیت خود را استحکام بخشد، در نهم تیر ماه 1325 تشکیل حزب دمکرات را اعلام نمود. وظیفه اصلی این حزب دولتی، فرستادن نمایندگان طرفدار قوام به مجلس بود. آیت‌الله کاشانی که تازه از زندان انگلیسی‌ها آزاد شده بود و سمبل قدرت مذهبی به شمار می‌آمد، در برابر قوام به مخالفت پرداخت و جهت تحریک مردم، یک مسافرت سیاسی از تهران به مشهد آغاز کرد که در هر شهری با استقبال مردم و سخنرانی هیجانی را به وجود می‌آورد.(12) در سمنان مردم استقبال با شکوهی از وی به عمل آوردند و سپس آیت‌الله کاشانی عازم سبزوار شدند.(13) چون در سمنان در 26 تیر ماه بین کارگران مسلمان و اعضای حزب توده درگیری بوجود آمد، مسبب اصلی درگیری را آیت‌الله کاشانی شناختند و ایشان را در مسیر راه سبزوار دستگیر کردند. دولت اعلامیه‌ای منتشر نمود و مشروحا دخالت کاشانی ار در درگیری ها توضیح داد.(14) دستگیری آیت‌الله کاشانی موجی از اعتراض به دنبال داشت. در انبوه هزاران نفر مردم تهران که به عنوان اعتراض به دولت قوام گرد آمده بودند، آقای علی‌اکبر خوشدل روی پله منبر با صدای رسا این شعر را انشا کرد:


حجت‌الاسلام کاشانی راد / شد زندان قوام بد نهاد
شیعیان را زین عمل آمد به یاد / از حدیث مسلم و ابن زیاد (15)

 

 

• آزادی و حمایت از فلسطین
آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی در 13 آبان 1325 درگذشت. به همین مناسبت، جلسات ختمی تا چهل روز در سراسر ایران و عراق برقرار گردید. در این جلسات یکی از خواسته های علما و مردم ، آزادی آیت‌اله  کاشانی بود. سرانجام ایشان در 21 خرداد 1326 آزاد شد. آزادی کاشانی مصادف با مصائبی بود که برای فلسطینی‌ها پیش آمد. وی که تمام کشورهای اسلامی را وطن خود می‌دانست در 17 دی 1326 از مردم خواست که برای حمایت از مردم فلسطین در مسجد شاه اجتماع کنند. پس از آن مجددا در اعلامیه‌ای در 28 اردیبهشت 1327 از مردم خواستند تا جمعه 31/1/1327 برای حمایت از مردم فلسطین در مسجد سلطانی تجمع کنند. در این تجمع علاوه بر ایشان ،‌ نواب صفوی نیز سخنرانی کرد و حدود 5000 نفر جوان مسلمان، داوطلب اعزام به فلسطین شدند. (16)

 

 

• مخالفت با دولت هژیر
عبدالحسین هژیر از سرسپردگان دربار و سلطنت طلبان افراطی و مورد اعتماد انگلیسی‌ها بود که مردم از او منتفر بودند. با قطعی‌شدن خبر نخست وزیری هژیر، بازاریان از خود عکس‌العمل نشان داده و بسیاری از نمایندگان اصناف بازار و مردم به منزل آیت‌الله کاشانی رفتند و ایشان نیز اعلام کردن که زمامداری هژیر به صلاح مملکت نیست. هژیر چون از نظر مذهبی متهم به بهایی‌گری بود در آغاز حکومتش با مخالفت رهبر سیاسیون مذهبی یعنی آیت‌الله کاشانی مواجه شد. آیت‌الله کاشانی دریافته بود که هژیر، نتیجه هماهنگی دربار و انگلیس برای حل مسأله نفت و ازدیاد قدرت شاه است.(17) بنابراین آیت‌الله کاشانی نماز عید فطر 1367 ق (16 مرداد 1337 شمسی) را به صورت یک مانور عظیم علیه دولت هژیر در آورد. این نماز یکی از با شکوه‌ترین نمازهای عید فطر تاریخ ایران است که در بیابان دولاب برگزار شد.(18) شمس قنات آبادی در خاطرات خود در این باره می نویسد: «در تاریخ ایران بعد از خلع قاجاریه این اولین دفعه‌ای [بود]‌ که اولا چنین اجتماع بزرگ برای انجام یکی از فرائض مذهبی در خارج شهر تشکیل شده بود و باز هم برای مرتبه اول بود که در خاتمه یک اجتماع و عمل مذهبی ، مسأله‌ای سیاسی آن هم به این حد از اهمیت مطرح گردیده بود ... اجتماع آن روز و سخنرانی انتقاد‌آمیز و دعاهای آقای کاشانی که در معنی نفرین و انتقادهای شدید بود از یک طرف حکومت هژیر را متزلزل .... [کرد] و از طرف دیگر مخالفین حکومت را از هر دسته و جمعیت در اعمال مخالفت نسبت به دولت و طبقه حاکمه جری‌تر گردانید. زیرا وقتی یک جمعیت که نزدیک به یک صد هزار نفر از مردم پایتخت در خلال انجام یک نمایش مذهبی به هدایت و ارشاد آیت‌الله کاشانی دولت هژیر را محکوم سازد و اعلام ادامه مبارزه جهت استیفای حقوق ملت ایران از کمپانی نفت جنوب نماید، به طور طبیعی انعکاس آن از طرف مخالف و موافق واضح می‌باشد ...(18) . سرانجام حکومت هژیر با وجود قوی‌ترین پشتوانه در 25/8/1327 ساقط شد و طرح 25 ماده‌ای نفت وی نیز از رده خارج شد.(19)

 • بازگشت پیروزمندانه به تهران
با این که آیت‌الله کاشانی در تبعید به سر می‌برد، مردم تهران وی را به عنوان نماینده خود در دوره شانزدهم مجلس شورای ملی انتخاب کردند و علی منصور که در این زمان نخست وزیر بود چاره‌ای جز تسلیم شدن درباره خواست مردم نداشت لذا طی نامه‌ای که برای آیت‌الله نوشت ایشان را به ایران دعوت کرد. کاشانی در 20 خرداد 1329 به تهران بازگشت و مورد استقبال بی نظیر مردم قرار گرفت. جبهه ملی نیز که تازه تشکیل شده بود(20) از آیت‌الله کاشانی استقبال کرد و با ورود وی در موقعیتی برتر قرار گرفت.

 • مبارزه برای ملی کردن صنعت نفت
آیت‌الله کاشانی بعد از ورود به ایران بزرگترین هدف خود را «ملی کردن صنعت نفت» قرار داد. وی این هدف را در همان روزهای اولیه بازگشت پیروزمندانه خود اعلام نمود. شهید عراقی، در این باره در خاطرات خود می‌گوید: «یکی دو روز از ورود آیت‌الله گذشته بود که برای تشکر از کارگردانان استقبال و مردم بلند شد و صحبت کرد و خط مشی مبارزه را چنین ترسیم کرد: ما اولین کاری که داریم ملی شدن صنعت نفت است. نفت را باید خودمان استخراج کنیم و اختیارش دست خودمان باشد، حتی اگر دولت انگلستان حاضر شود که 90 درصدش را به ما بدهد و ده درصد برای خودش بماند، باز هم ما حاضر نیستیم. چون او به عنوان یک مشتری با ما رفتار نمی کند. او نظر استعماری دارد و بر تمام شئون مملکتی ما می‌خواهد دخالت داشته باشد».(21)

 • مبارزه با رزم‌آرا
سپهبد رزم‌آرا به منظور تمدید و توسعه امتیاز نفت جنوب (قرارداد گس‌ـ‌گلشائیان) در پنجم تیر 1329 به تمام نخست وزیری رسید. آیت‌الله کاشانی این بار نیز با آگاهی از هدف روی کار آمدن رزم‌آرا به مخالفت و آگاه نمودن مردم پرداخت. به دنبال مخالفت وی با رزم‌آرا ، بازار تهران به حال تعطیل در‌آمد و هزاران نفر در میدان بهارستان اجتماع کرده تا از ورود او به مجلس جلوگیری کنند. آیت‌الله کاشانی همچنین برای جلوگیری از تصویب قرارداد نفت در مجلس، اعلامیه‌ای خطاب به ملت ایران صادر کرد. اما رزم‌آرا با بی‌اعتنایی به نظر علما و نمایندگان مجلس و مردم، همچنان بر تصویب قرارداد الحاقی نفت جنوب پافشاری کرد تا سرانجام با گلوله آتشین خلیل طهماسبی از اعضای فداییان اسلام در 16 اسفند 1329 از پای در آمد.

 

 

• نقش آیت‌الله کشانی در ملی شدن صنعت نفت
آیت‌الله کاشانی به عنوان سمبل روحانیت سیاسی با درک موقعیت و اهمیت موضوع و ابتکار عمل، شعار ملی شدن نفت را از بین معدود نخبگان سیاسی به سطح عمومی کشاند و به بسیج مردمی همت گماشت. آیت‌الله کاشانی با یک اعلامیه، مردم را دعوت کرد تا برای ملی شدن صنعت نفت در اول دی ماه 1329 در مسجد شاه (امام خمینی فعلی) اجتماع نمایند. (22) در این اجتماع که به وسیله مجمع مسلمانان مجاهد سازماندهی شد آیت‌الله اعلام کرد: «برای استرداد نفت از دشمنان دیانت و مملکت و ملی نمودن نفت، سه بعد از ظهر جمعه، اول دی (سیزدهم ربیع‌الاول) در مسجد شاه شرکت نمایند.(23)

 آیت‌الله کاشانی برای این که مدام روح مبارزه را در کالبد نهضتی که آغاز شده بود بدمد، مردم را مجددا برای اجتماع روز هشتم دی ماه در میدان بهارستان دعوت کرد. انتخاب میدان بهارستان برای این بود که هم حمایتی از نمایندگان جبهه ملی شده باشد و هم زنگ خطر را در گوش نمایندگان مخالف ملی شدن نفت به صدا در آورد.(24)
تلاش‌های آیت‌الله کاشانی در راه ملی شدن صنعت نفت، موجب موفقیت‌های بزرگی برای مردم ایران شد تا جایی که دکتر مصدق در تگلرافی به ایشان می‌گوید :«تأییدات و اقدامات شجاعانه حضرت عالی ، همیشه اساس موفقیت ملت ایران دراین مبارزه تاریخی بوده است».(25)

 • رهبری قیام سی تیر 1331
دکتر مصدق در 25/4/1331 نسبت به در اختیار گرفتن وزارت جنگ (که به دست شاه بود) با شاه اختلاف پیدا کرد و به دنبال آن استعفا داد. شاه نیز با اشاره انگلیس، احمد قوام را به عنوان نخست وزیر معرفی کرد، قوام برای کنترل اوضاع، به فریب و تهدید مردم دست زد. در فضایی که کسی جرأت اعتراض نداشت و همه مهر خاموشی بر لب زده بودند ، آیت‌الله کاشانی بار دیگر ملت ایران را برای نشان دادن قدرت و عزم خود برای مقابله با استعمار و استبداد به قیام دعوت کرد و ضمن اعلامیه‌ای اعلام کرد : «... احمد قوام باید بداند در سرزمینی که مردم رنجدیده آن پس از سال‌ها رنج و تعب، شانه از زیر بار دیکتاتوری بیرون کشیده‌اند، نباید رسما اختناق افکار  عقاید را اعلام و مردم را به اعدام جمعی تهدید نماید. من صریحا می‌گویم که بر عموم برادران مسلمان لازم است در این راه جهاد اکبر ، کمر همت بر بسته و برای آخرین مرتبه به صاحبان سیاست استعمار ثابت کنند که تلاش آن‌ها در به دست آوردن قدرت و سیطره گذشته محال است ...» (26)

 

 

• آیت‌الله کاشانی در سمت رییس مجلس
دکتر سید حسن امامی، روحانی نمای درباری در روز 31 تیر استعفا داد و روز 16 مرداد مجلس، آیت‌الله کاشانی را به عنوان رییس برگزید. ریاست مجلس آیت‌الله کاشانی تنزلی سیاسی از سمت رهبری نهضت ملی شدن نفت بود و برخی از محققین معتقدند این موضوع یکی از اشتباهات ایشان به حساب می آید. مردی که به قول روزنامه نگاران خارجی ، الهام بخش مبارزات جهان اسلام بود، اینکه در سمت یک پارلمانتاریست نزول کرد. گرچه آیت‌الله هرگز در مجلس حاضر نشد و نواب ریس ، مجلس را اداره می‌کردند، اما رهبری او در نزد مردم افول کرد و رهبر شجاع ضد استعماری را در حد یک بوروکرات پایین آورد.(27)

 • شکست نهضت و کودتای 28 مرداد
سی‌ام تیر ماه 1331 نقطه اوج قدرت و وحدت نهضت ملی ایران بود، اما اختلافاتی که بین سران نهضت بروز کرد به ضعف و شکست آن انجامید. با وجود اختلافات موجود، زمانی که آیت‌الله کاشانی نسبت به دولت مصدق احساس خطر کرد، در روز 27 مرداد 1332 نامه‌ای به دکتر مصدق نوشت و او را از وقوع یک کودتا آگاه به دست زاهدی آگاه کرد. ولی با تأسف ، با بی‌توجهی دکتر مصدق و جواب مغرورانه وی که نوشت: «مرقومه حضرت آقا به وسیله آقا حسن آقاسالمی زیارت شد. این جانب مستظهر به پشتیبانی ملت ایران هستم»، در روز 28 مرداد آمریکا به راحتی به وسیله سرلشکر زاهدی علیه مصدق کودتا کرد و مصدق بدون هیچ گونه مقاومت شایسته‌ای کشور را به دشمن سپرد.

 •  آیت‌الله کاشانی و دولت کودتا
آیت‌الله کاشانی با پیروزی کودتاچیان ابتدا ناامید شد و تصمیم گرفت از ایران خارج شود اما مسافرت خارج مهیا نشد و ایشان مدتی به اطراف تهران مسافرت نمود و سپس برای اول محرم (21 شهریور) وارد تهران شد و در خانه خود مجلس روضه خوانی برقرار کرد. اما مدتی نگذشت که اقدامات زاهدی موجب واکنش آیت‌الله کاشانی شد. اوج تعارض آنها بر سر انتخابات دوره هجدهم مجلس بود. آیت‌الله اعلامیه‌ای شدیداللحن صادر کرد و پس از آن در بهمن 1332 نامه‌ای نیز به دبیرکل سازمان ملل نوشت و از اختناق و سانسور شدید و محدود کردن آزادی و انتخابات فرمایشی به شدت انتقاد کرد. اما نتیجه دو سال مبارزات ملت ایران این شد که آمریکا وارد تصمیم‌گیری در ایران شود و جایگزینی کنسرسیوم را به جای شرکت نفت انگلیس به ایران تحمیل نماید. آیت‌الله کاشانی طی بیانیه‌ای «نهایت تأسف و تعجب» خود را اعلام کرد و آمریکا را مورد سرزنش قرار داد. همچنین در مهر 1334 مخالفت خود را با پیوستن ایران به پیمان بغداد اعلام کرد. چیزی نگذشت که دادگاه نظامی، وی را به بهانه اتهام همکاری در قتل رزم‌آرا در 27 دی ماه احضار کرد و قرار بازداشت ایشان را صادر نمود. علمای نجف، آیت‌الله بهبهانی و آیت‌الله بروجردی نسبت به بازداشت ایشان عکس‌العمل نشان دادند و پافشاری آنها موجب شد تا آیت‌الله کاشانی از اعدام حتمی نجات یابد و آزاد شود.(28)

 


پی‌نوشت‌ها :
1. محمد صادقی تهرانی ، نگاهی به تاریخ انقلاب اسلامی 1920 عراق ، قم : انتشارات دارالفکر ، بی‌تا ، ص 32-29
2. همان
3. سلیم الحسنی ، نقش علمای شیعه در رویارویی با استعمار ، ترجمه محمد باهر و صفاءالدین تبرائیان ، تهران : موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران ، 1278 ، ص 243
4. همان ، ص 244
5. محمود شروین ، دولت مستعجل ، تهران : انتشارات علمی ، 1374 ف ص 26
6. همان
7. حسین مکی ، تاریخ بیست ساله ایران، تهران: نشر ناشر ، 1363 ، ج 8 ، ص 410
8. محمود دهنوی، مجموعه‌ای از مکتوبات ، سخنرانی‌ها و پیام‌های آیت‌الله کاشانی ، ج 1 ، تهران: انتشارات چاپخش ، 1361 ، ص 247
9. محمدعلی کاتوزیان ، اقتصاد سیاسی ایران، ترجمه محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی، تهران: انتشارات مرکز ، 1373 ، ص 193
10. سرریدر بولارد ، شترها باید بروند، ترجمه حسین ابوترابیان ، تهران: نشر نو ، 1363 ، ص 101
11. علی محمدی ، آیت الله کاشانی رایت استقلال ، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، 1373 ، ص 53 و 52
12. سید جلال‌الدین مدنی ، تاریخ سیاسی معاصر ایران ، قم : دفتر انتشارات اسلامی ، 1361 ، ج 1 ، ص 161
13. روزنامه اطلاعات ، 27/4/1325
14. باقر عاقلی ، روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی ، تهران: نشر گفتار ، 1372 ، ص 393
15. محمد شریف رازی ، مقاله ابرمرد جهاد و شهادت، تاریخ و فرهنگ معاصر ، شماره 7-6 ، ص 33
16. سید حسین خوش نیت ، سید مجتبی نواب صفوی ، اندیشه‌ها ، مبارزات و شهادت او ، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، 1385 ، ص37
17. روح‌الله حسینیان ، بیست سال تکاپوی اسلام شیعی در ایران (1340-1320) ،تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، 1384 ، ص 55
18. خاطرات شمس‌ قنات‌‌آبادی: سیری در  نهضت ملی شدن صنعت نفت، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات ، 1377 ، ص 63-62
19. حسینیان ، پیشین ، ص 56
20. مهدی عراقی ، ناگفته‌ها (خاطرات شهید حاج مهدی عراقی) پاریس پاییز 1357 (1978)، تهران: انتشارات رسا ، 1370 ، ص 58
21. حسینیان ، پیشین ، ص 101
22. روزنامه اطلاعات ، 30/9/1329
23. حسینیان ، پیشین ، ص 101
24. روزنامه باختر امروز 7/8/1330
25. دهنوی ، پیشین ، ج 2 ، ص 206
26. حسینیان ، پیشین ، چاپ 1387 ، ص 219-218
27. همان ، ص 335-329



شهید عراقی در خاطرات خود می‌گوید: «یکی دو روز از ورود آیت‌الله کاشانی گذشته بود که برای تشکر از کارگردانان استقبال و مردم بلند شد و صحبت کرد و خط مشی مبارزه را چنین ترسیم کرد: ما اولین کاری که داریم ملی شدن صنعت نفت است. نفت را باید خودمان استخراج کنیم و اختیارش دست خودمان باشد، حتی اگر دولت انگلستان حاضر شود که 90 درصدش را به ما بدهد و ده درصد برای خودش بماند، باز هم ما حاضر نیستیم. چون او به عنوان یک مشتری با ما رفتار نمی کند. او نظر استعماری دارد و بر تمام شئون مملکتی ما می‌خواهد دخالت داشته باشد»

 


• تولد و تحصیلات
سید ابوالقاسم کاشانی در سال 1264 هـ. ش(برابر با 1300 هـ.ق) در تهران به دنیا آمد. پدرش آیت‌الله سدی مصطفی کاشانی از علما و مراجع بزرگ شیعه در عصر خویش بود که در سال 1280 هـ.ش از ایران به نجف مهاجرت کرد و به تحقیق و تدریس پرداخت. سید ابوالقاسم در این زمان جوانی 16 ساله بود که همراه پدر عازم نجف شد و در آنجا علاوه بر استفاده از حلقه درس پدر و دیگر اساتید، دوره سطح را به پایان برد و سپس در درس آیت‌الله میرزا محمدتقی شیرازی و آیت‌الله آخوند خراسانی شرکت کرد. وی از همان دوران جوانی به نکته سنجی و دقت نظر مشهور شده بود به طوری که در 25 سالگی به درجه اجتهاد دست یافت.(1)

 

 

• مبارزات ضد استعماری
در جنگ جهانی اول که نیروهای انگلیس بعضی از شهرهای عراق از جمله فاو و بصره را اشغال کرده بودند، آیت‌الله کاشانی در صف اول نبرد علمای شیعه با متجاوزین قرار داشت. آنان با جنگ‌های چریکی و پی در پی ، نیروهای دشمن را در منطقه کوت العماره، زمین‌گیر کردند و سرانجام پس از هجده ماه جنگ و مقاومت به کمک دولت عثمانی، نیروهای انگلیسی را وادار به تسلیم نمودند. آیت‌الله کاشانی در انقلاب 1920 عراق نقشی یگانه داشت و به منظور آماده کردن مردم و سران عشایر برای مبارزه با سلطه استعمار، از نجف به کاظمین رفت و آنجا را برای شروع یک حرکت انقلابی برگزید. با آغاز فعالیت های ضد استعماری ایشان، علمای بزرگی چون آیت‌الله میرزا محمدتقی شیرازی و شیخ الشریعه اصفهانی با نوشتن نامه‌هایی به یاری وی برخاستند و به دنبال آن ، تعداد زیادی از سران عشایر نیز به تأیید حرکت او پرداختند. پس از آن که راه‌های مسالمت‌آمیز برای استقلال عراق به نتیجه نرسید، آیت‌اله کاشانی عده‌ای از علمای حوزه، بزرگان و عشایر و سران عرب را در پانزدهم شعبان 1338 ق به منزل خود در کربلا فرا خواند و مسأله قیام مسلحانه بر ضد استعمار انگلیس را به بحث گذاشت. در آن جلسه مخفیانه تصمیم بر آن شد که پنج نفر از شرکت کنندگان، مسأله را با آیت‌الله شیرازی در میان بگذارند و آنان نیز پس از صحبت با ‌آن مرجع بزرگ، از او اجازه قیام مسلحانه گرفتند.

 


با شروع نبرد بین انقلابیون و نیروهای انگلیسی ، آیت‌الله کاشانی از آیت‌الله شیرازی فتوای جهاد گرفت و به این ترتیب قیام در سرتاسر مناطق اشغالی فراگیر شد و بعضی از شهرها و مناطق به دست مسلمانان آزاد گردید.(2)
آیت‌الله شیخ الشریعه اصفهانی به سیدابوالقاسم کاشانی مأموریت داد تا به کاظمین برود و «جمعیت اسلامی»‌ را برای جهاد تشکیل دهد.(3)
آیت‌الله کاشانی نه تنها مورد اعتماد مراجع عراق بود، بلکه توانسته بود اعتماد سران قبایل عرب را نیز جلب نماید. پانزده نفر از سران قبایل، وی را سخنگو و نماینده تام الاختیار خود انتخاب و در نامه‌ای امضا و اعلام نمودند. (4)

 

 

• بازگشت به ایران
پس از اشغال عراق و آتش‌بس ، فرمانده انگلیسی عراق نسبت به بعضی از مجاهدان حساسیتی مضاعف نشان داد و آنها را تحت تعقیب قرار داد که در رأس آنها آیت‌الله کاشانی بود. دکتر شروین، یار وفادار آیت‌الله کاشانی علت کینه انگلیسی‌ها به آیت‌الله را توصیه وی به احمدشاه در مورد نپذیرفتن قرارداد 1919 م می‌داند.(5) سرانجام حاکم نظامی انگلیسی عراق برای دستگیری وی جایزه تعیین کرد. آیتالله کاشانی متواری شد و به سوی ایران حرکت کرد. قبلا آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی استقبال و تجلیل از وی را به علما و مردم ایران ابلاغ کرده بود.(6)
آیت‌الله کاشانی به همراه یکی از رهبران جهادی عراق به نام قاطع العوادی با لباس‌های کردی، از مرزهای ایران گذشتند و چون تمام مناطق در اشغال انگلیس بود، روزها مخفی می‌شدند و شب‌ها حرکت می‌کردند تا سرانجام به منطقه پشت کوه (ایلام) رسیدند و مورد استقبال والی ایلام قرار گرفتند و سپس راهی تهران شدند.(7)
ورود آیت‌الله کاشانی در سی‌ام بهمن ماه 1299 به تهران ، همزمان با پادشاهی احمدشاه بود. احمدشاه از ایشان در قصر ییلاقی خود پذیرایی کرد و در مورد تبعید سایر علما به مذاکره پرداختند.(8) آیت‌الله کاشانی با ظهور رضاخان ، به مخالفت با وی پرداخت و با به راه‌اندازی تظاهرات خیابانی از سیدحسن مدرس و گروه مخالف رضاخان در مجلس حمایت کرد. اگرچه در سال 1304 عضو مجلس مؤسسان شد و به تأسیس سلسله پهلوی رأی مثبت داد ولی در دوران رضا شاه فعالیت سیاسی علنی نداشت(9) و با وجود نارضایتی به علت فضای خفقان حاکم، تنها به محراب و امور معنوی پرداخت.

 

 

• انتقام جویی استعمار
با شروع جنگ جهانی دوم و اشغال ایران توسط نیروهای متفقین ، انگلیسی‌ها که از مبارزات آیت‌الله کاشانی در عراق، ضربات سختی خورده بودند، با شایع کردن همکاری او با آلمانی‌ها ، تصمیم به دستگیری ایشان گرفتند. جالب این است که در این زمان، سر ریدر بولارد، سفیر انگلیس در ایران (1324-1318) بود و او همان کسی است که در زمان قیام عراق علیه استعمارگران انگلیس، فرماندار نظامی شهر بغداد بود. او در خاطرات خود درباره اهمیت دستگیری آیت‌الله کاشانی می‌نویسد: «دستگیری دو تن از افراد سرشناس ایرانی را که مورد نظر ما بودند، ما شخصا به عهده گرفتیم که یکی از آن‌ها سرلشکر زاهدی و دیگری یک رهبر مذهبی به نام کاشانی بود، چون می‌دانستیم که اگر از دولت ایران بخواهیم این دو نفر را نیز مانند بقیه بازداشت کنیم، مقامات ایرانی مطمئنا در اجرای آن دچار دلهره و نگرانی فراوانی خواهند شد».(10)

 


دستگیری آیت‌الله کاشانی به راحتی صورت نگرفت. وی به محض اطلاع از دستگیری خود به قم رفت و از آنجا ، تلگرافی به فرمانداری نظامی تهران مخابره کرد و شرایطی را برای تسلیم شدن خود اعلام کرد اما دادسرای حکومت نظامی تهران با درج اخطاریه‌‌ای در جراید مورخ 22 دی ماه 1322 از آیت‌الله کاشانی خواست تا خود را تسلیم نماید. سرانجام آیت‌الله کاشانی پس از پنج ماه در 27 خرداد 1323 در گلاب دره شمیران دستگیر شد. انگلیسی‌ها آیت‌الله را به بازداشتگاه (کمپ زمستانی) اراک اعزام و پس از مدتی به یکی از کمپ‌های کرمانشاه منتقل نمودند. زمانی که آیت‌الله کاشانی تحت تعقیب نیروهای انگلیسی بود و مخفی شده بود، انتخابات دوره چهاردهم مجلس شورای ملی توسط دولت سهیلی برگزار شد. مردم تهران به پاس مجاهدات کاشانی وی را به عنوان نماینده انتخاب نمودند. اما نیروهای متفقین با اعتبارنامه وی مخالفت کرده و اجازه ندادند به مجلس راه یابد. به هر حال جنگ جهانی دوم به پایان رسید و آیت‌الله کاشانی در 24 مرداد 1324 آزاد شد. مردم با شنیدن خبر آزادی او با استقبالش شتافتند و با  قربانی کردن گاو و گوسفند ، با سلام و صلوات در شهرهای کرمانشاه ، همدان و قم مقدمش را گرامی داشتند. وی در 31 شهریور ماه در میان انبوه جمعیت وارد تهران شد. (11)

 

 

• انتخابات دوره پانزدهم مجلس و مخالفت با قوام‌السلطنه
قوام السلطنه ، نخست وزیر، برای انتخابات دوره پانزدهم و برای این که موقعیت خود را استحکام بخشد، در نهم تیر ماه 1325 تشکیل حزب دمکرات را اعلام نمود. وظیفه اصلی این حزب دولتی، فرستادن نمایندگان طرفدار قوام به مجلس بود. آیت‌الله کاشانی که تازه از زندان انگلیسی‌ها آزاد شده بود و سمبل قدرت مذهبی به شمار می‌آمد، در برابر قوام به مخالفت پرداخت و جهت تحریک مردم، یک مسافرت سیاسی از تهران به مشهد آغاز کرد که در هر شهری با استقبال مردم و سخنرانی هیجانی را به وجود می‌آورد.(12) در سمنان مردم استقبال با شکوهی از وی به عمل آوردند و سپس آیت‌الله کاشانی عازم سبزوار شدند.(13) چون در سمنان در 26 تیر ماه بین کارگران مسلمان و اعضای حزب توده درگیری بوجود آمد، مسبب اصلی درگیری را آیت‌الله کاشانی شناختند و ایشان را در مسیر راه سبزوار دستگیر کردند. دولت اعلامیه‌ای منتشر نمود و مشروحا دخالت کاشانی ار در درگیری ها توضیح داد.(14) دستگیری آیت‌الله کاشانی موجی از اعتراض به دنبال داشت. در انبوه هزاران نفر مردم تهران که به عنوان اعتراض به دولت قوام گرد آمده بودند، آقای علی‌اکبر خوشدل روی پله منبر با صدای رسا این شعر را انشا کرد:


حجت‌الاسلام کاشانی راد / شد زندان قوام بد نهاد
شیعیان را زین عمل آمد به یاد / از حدیث مسلم و ابن زیاد (15)

 

 

• آزادی و حمایت از فلسطین
آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی در 13 آبان 1325 درگذشت. به همین مناسبت، جلسات ختمی تا چهل روز در سراسر ایران و عراق برقرار گردید. در این جلسات یکی از خواسته های علما و مردم ، آزادی آیت‌اله  کاشانی بود. سرانجام ایشان در 21 خرداد 1326 آزاد شد. آزادی کاشانی مصادف با مصائبی بود که برای فلسطینی‌ها پیش آمد. وی که تمام کشورهای اسلامی را وطن خود می‌دانست در 17 دی 1326 از مردم خواست که برای حمایت از مردم فلسطین در مسجد شاه اجتماع کنند. پس از آن مجددا در اعلامیه‌ای در 28 اردیبهشت 1327 از مردم خواستند تا جمعه 31/1/1327 برای حمایت از مردم فلسطین در مسجد سلطانی تجمع کنند. در این تجمع علاوه بر ایشان ،‌ نواب صفوی نیز سخنرانی کرد و حدود 5000 نفر جوان مسلمان، داوطلب اعزام به فلسطین شدند. (16)

 

 

• مخالفت با دولت هژیر
عبدالحسین هژیر از سرسپردگان دربار و سلطنت طلبان افراطی و مورد اعتماد انگلیسی‌ها بود که مردم از او منتفر بودند. با قطعی‌شدن خبر نخست وزیری هژیر، بازاریان از خود عکس‌العمل نشان داده و بسیاری از نمایندگان اصناف بازار و مردم به منزل آیت‌الله کاشانی رفتند و ایشان نیز اعلام کردن که زمامداری هژیر به صلاح مملکت نیست. هژیر چون از نظر مذهبی متهم به بهایی‌گری بود در آغاز حکومتش با مخالفت رهبر سیاسیون مذهبی یعنی آیت‌الله کاشانی مواجه شد. آیت‌الله کاشانی دریافته بود که هژیر، نتیجه هماهنگی دربار و انگلیس برای حل مسأله نفت و ازدیاد قدرت شاه است.(17) بنابراین آیت‌الله کاشانی نماز عید فطر 1367 ق (16 مرداد 1337 شمسی) را به صورت یک مانور عظیم علیه دولت هژیر در آورد. این نماز یکی از با شکوه‌ترین نمازهای عید فطر تاریخ ایران است که در بیابان دولاب برگزار شد.(18) شمس قنات آبادی در خاطرات خود در این باره می نویسد: «در تاریخ ایران بعد از خلع قاجاریه این اولین دفعه‌ای [بود]‌ که اولا چنین اجتماع بزرگ برای انجام یکی از فرائض مذهبی در خارج شهر تشکیل شده بود و باز هم برای مرتبه اول بود که در خاتمه یک اجتماع و عمل مذهبی ، مسأله‌ای سیاسی آن هم به این حد از اهمیت مطرح گردیده بود ... اجتماع آن روز و سخنرانی انتقاد‌آمیز و دعاهای آقای کاشانی که در معنی نفرین و انتقادهای شدید بود از یک طرف حکومت هژیر را متزلزل .... [کرد] و از طرف دیگر مخالفین حکومت را از هر دسته و جمعیت در اعمال مخالفت نسبت به دولت و طبقه حاکمه جری‌تر گردانید. زیرا وقتی یک جمعیت که نزدیک به یک صد هزار نفر از مردم پایتخت در خلال انجام یک نمایش مذهبی به هدایت و ارشاد آیت‌الله کاشانی دولت هژیر را محکوم سازد و اعلام ادامه مبارزه جهت استیفای حقوق ملت ایران از کمپانی نفت جنوب نماید، به طور طبیعی انعکاس آن از طرف مخالف و موافق واضح می‌باشد ...(18) . سرانجام حکومت هژیر با وجود قوی‌ترین پشتوانه در 25/8/1327 ساقط شد و طرح 25 ماده‌ای نفت وی نیز از رده خارج شد.(19)

 

 

 

 

• بازگشت پیروزمندانه به تهران
با این که آیت‌الله کاشانی در تبعید به سر می‌برد، مردم تهران وی را به عنوان نماینده خود در دوره شانزدهم مجلس شورای ملی انتخاب کردند و علی منصور که در این زمان نخست وزیر بود چاره‌ای جز تسلیم شدن درباره خواست مردم نداشت لذا طی نامه‌ای که برای آیت‌الله نوشت ایشان را به ایران دعوت کرد. کاشانی در 20 خرداد 1329 به تهران بازگشت و مورد استقبال بی نظیر مردم قرار گرفت. جبهه ملی نیز که تازه تشکیل شده بود(20) از آیت‌الله کاشانی استقبال کرد و با ورود وی در موقعیتی برتر قرار گرفت.

 

 

• مبارزه برای ملی کردن صنعت نفت
آیت‌الله کاشانی بعد از ورود به ایران بزرگترین هدف خود را «ملی کردن صنعت نفت» قرار داد. وی این هدف را در همان روزهای اولیه بازگشت پیروزمندانه خود اعلام نمود. شهید عراقی، در این باره در خاطرات خود می‌گوید: «یکی دو روز از ورود آیت‌الله گذشته بود که برای تشکر از کارگردانان استقبال و مردم بلند شد و صحبت کرد و خط مشی مبارزه را چنین ترسیم کرد: ما اولین کاری که داریم ملی شدن صنعت نفت است. نفت را باید خودمان استخراج کنیم و اختیارش دست خودمان باشد، حتی اگر دولت انگلستان حاضر شود که 90 درصدش را به ما بدهد و ده درصد برای خودش بماند، باز هم ما حاضر نیستیم. چون او به عنوان یک مشتری با ما رفتار نمی کند. او نظر استعماری دارد و بر تمام شئون مملکتی ما می‌خواهد دخالت داشته باشد».(21)

 

 

• مبارزه با رزم‌آرا
سپهبد رزم‌آرا به منظور تمدید و توسعه امتیاز نفت جنوب (قرارداد گس‌ـ‌گلشائیان) در پنجم تیر 1329 به تمام نخست وزیری رسید. آیت‌الله کاشانی این بار نیز با آگاهی از هدف روی کار آمدن رزم‌آرا به مخالفت و آگاه نمودن مردم پرداخت. به دنبال مخالفت وی با رزم‌آرا ، بازار تهران به حال تعطیل در‌آمد و هزاران نفر در میدان بهارستان اجتماع کرده تا از ورود او به مجلس جلوگیری کنند. آیت‌الله کاشانی همچنین برای جلوگیری از تصویب قرارداد نفت در مجلس، اعلامیه‌ای خطاب به ملت ایران صادر کرد. اما رزم‌آرا با بی‌اعتنایی به نظر علما و نمایندگان مجلس و مردم، همچنان بر تصویب قرارداد الحاقی نفت جنوب پافشاری کرد تا سرانجام با گلوله آتشین خلیل طهماسبی از اعضای فداییان اسلام در 16 اسفند 1329 از پای در آمد.

 

 

• نقش آیت‌الله کشانی در ملی شدن صنعت نفت
آیت‌الله کاشانی به عنوان سمبل روحانیت سیاسی با درک موقعیت و اهمیت موضوع و ابتکار عمل، شعار ملی شدن نفت را از بین معدود نخبگان سیاسی به سطح عمومی کشاند و به بسیج مردمی همت گماشت. آیت‌الله کاشانی با یک اعلامیه، مردم را دعوت کرد تا برای ملی شدن صنعت نفت در اول دی ماه 1329 در مسجد شاه (امام خمینی فعلی) اجتماع نمایند. (22) در این اجتماع که به وسیله مجمع مسلمانان مجاهد سازماندهی شد آیت‌الله اعلام کرد: «برای استرداد نفت از دشمنان دیانت و مملکت و ملی نمودن نفت، سه بعد از ظهر جمعه، اول دی (سیزدهم ربیع‌الاول) در مسجد شاه شرکت نمایند.(23)

 


آیت‌الله کاشانی برای این که مدام روح مبارزه را در کالبد نهضتی که آغاز شده بود بدمد، مردم را مجددا برای اجتماع روز هشتم دی ماه در میدان بهارستان دعوت کرد. انتخاب میدان بهارستان برای این بود که هم حمایتی از نمایندگان جبهه ملی شده باشد و هم زنگ خطر را در گوش نمایندگان مخالف ملی شدن نفت به صدا در آورد.(24)
تلاش‌های آیت‌الله کاشانی در راه ملی شدن صنعت نفت، موجب موفقیت‌های بزرگی برای مردم ایران شد تا جایی که دکتر مصدق در تگلرافی به ایشان می‌گوید :«تأییدات و اقدامات شجاعانه حضرت عالی ، همیشه اساس موفقیت ملت ایران دراین مبارزه تاریخی بوده است».(25)

 

 

• رهبری قیام سی تیر 1331
دکتر مصدق در 25/4/1331 نسبت به در اختیار گرفتن وزارت جنگ (که به دست شاه بود) با شاه اختلاف پیدا کرد و به دنبال آن استعفا داد. شاه نیز با اشاره انگلیس، احمد قوام را به عنوان نخست وزیر معرفی کرد، قوام برای کنترل اوضاع، به فریب و تهدید مردم دست زد. در فضایی که کسی جرأت اعتراض نداشت و همه مهر خاموشی بر لب زده بودند ، آیت‌الله کاشانی بار دیگر ملت ایران را برای نشان دادن قدرت و عزم خود برای مقابله با استعمار و استبداد به قیام دعوت کرد و ضمن اعلامیه‌ای اعلام کرد : «... احمد قوام باید بداند در سرزمینی که مردم رنجدیده آن پس از سال‌ها رنج و تعب، شانه از زیر بار دیکتاتوری بیرون کشیده‌اند، نباید رسما اختناق افکار  عقاید را اعلام و مردم را به اعدام جمعی تهدید نماید. من صریحا می‌گویم که بر عموم برادران مسلمان لازم است در این راه جهاد اکبر ، کمر همت بر بسته و برای آخرین مرتبه به صاحبان سیاست استعمار ثابت کنند که تلاش آن‌ها در به دست آوردن قدرت و سیطره گذشته محال است ...» (26)

 

 

• آیت‌الله کاشانی در سمت رییس مجلس
دکتر سید حسن امامی، روحانی نمای درباری در روز 31 تیر استعفا داد و روز 16 مرداد مجلس، آیت‌الله کاشانی را به عنوان رییس برگزید. ریاست مجلس آیت‌الله کاشانی تنزلی سیاسی از سمت رهبری نهضت ملی شدن نفت بود و برخی از محققین معتقدند این موضوع یکی از اشتباهات ایشان به حساب می آید. مردی که به قول روزنامه نگاران خارجی ، الهام بخش مبارزات جهان اسلام بود، اینکه در سمت یک پارلمانتاریست نزول کرد. گرچه آیت‌الله هرگز در مجلس حاضر نشد و نواب ریس ، مجلس را اداره می‌کردند، اما رهبری او در نزد مردم افول کرد و رهبر شجاع ضد استعماری را در حد یک بوروکرات پایین آورد.(27)

 

 

• شکست نهضت و کودتای 28 مرداد
سی‌ام تیر ماه 1331 نقطه اوج قدرت و وحدت نهضت ملی ایران بود، اما اختلافاتی که بین سران نهضت بروز کرد به ضعف و شکست آن انجامید. با وجود اختلافات موجود، زمانی که آیت‌الله کاشانی نسبت به دولت مصدق احساس خطر کرد، در روز 27 مرداد 1332 نامه‌ای به دکتر مصدق نوشت و او را از وقوع یک کودتا آگاه به دست زاهدی آگاه کرد. ولی با تأسف ، با بی‌توجهی دکتر مصدق و جواب مغرورانه وی که نوشت: «مرقومه حضرت آقا به وسیله آقا حسن آقاسالمی زیارت شد. این جانب مستظهر به پشتیبانی ملت ایران هستم»، در روز 28 مرداد آمریکا به راحتی به وسیله سرلشکر زاهدی علیه مصدق کودتا کرد و مصدق بدون هیچ گونه مقاومت شایسته‌ای کشور را به دشمن سپرد.

 

 


•  آیت‌الله کاشانی و دولت کودتا
آیت‌الله کاشانی با پیروزی کودتاچیان ابتدا ناامید شد و تصمیم گرفت از ایران خارج شود اما مسافرت خارج مهیا نشد و ایشان مدتی به اطراف تهران مسافرت نمود و سپس برای اول محرم (21 شهریور) وارد تهران شد و در خانه خود مجلس روضه خوانی برقرار کرد. اما مدتی نگذشت که اقدامات زاهدی موجب واکنش آیت‌الله کاشانی شد. اوج تعارض آنها بر سر انتخابات دوره هجدهم مجلس بود. آیت‌الله اعلامیه‌ای شدیداللحن صادر کرد و پس از آن در بهمن 1332 نامه‌ای نیز به دبیرکل سازمان ملل نوشت و از اختناق و سانسور شدید و محدود کردن آزادی و انتخابات فرمایشی به شدت انتقاد کرد. اما نتیجه دو سال مبارزات ملت ایران این شد که آمریکا وارد تصمیم‌گیری در ایران شود و جایگزینی کنسرسیوم را به جای شرکت نفت انگلیس به ایران تحمیل نماید. آیت‌الله کاشانی طی بیانیه‌ای «نهایت تأسف و تعجب» خود را اعلام کرد و آمریکا را مورد سرزنش قرار داد. همچنین در مهر 1334 مخالفت خود را با پیوستن ایران به پیمان بغداد اعلام کرد. چیزی نگذشت که دادگاه نظامی، وی را به بهانه اتهام همکاری در قتل رزم‌آرا در 27 دی ماه احضار کرد و قرار بازداشت ایشان را صادر نمود. علمای نجف، آیت‌الله بهبهانی و آیت‌الله بروجردی نسبت به بازداشت ایشان عکس‌العمل نشان دادند و پافشاری آنها موجب شد تا آیت‌الله کاشانی از اعدام حتمی نجات یابد و آزاد شود.(28)

 

 

 

پی‌نوشت‌ها :
1. محمد صادقی تهرانی ، نگاهی به تاریخ انقلاب اسلامی 1920 عراق ، قم : انتشارات دارالفکر ، بی‌تا ، ص 32-29
2. همان
3. سلیم الحسنی ، نقش علمای شیعه در رویارویی با استعمار ، ترجمه محمد باهر و صفاءالدین تبرائیان ، تهران : موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران ، 1278 ، ص 243
4. همان ، ص 244
5. محمود شروین ، دولت مستعجل ، تهران : انتشارات علمی ، 1374 ف ص 26
6. همان
7. حسین مکی ، تاریخ بیست ساله ایران، تهران: نشر ناشر ، 1363 ، ج 8 ، ص 410
8. محمود دهنوی، مجموعه‌ای از مکتوبات ، سخنرانی‌ها و پیام‌های آیت‌الله کاشانی ، ج 1 ، تهران: انتشارات چاپخش ، 1361 ، ص 247
9. محمدعلی کاتوزیان ، اقتصاد سیاسی ایران، ترجمه محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی، تهران: انتشارات مرکز ، 1373 ، ص 193
10. سرریدر بولارد ، شترها باید بروند، ترجمه حسین ابوترابیان ، تهران: نشر نو ، 1363 ، ص 101
11. علی محمدی ، آیت الله کاشانی رایت استقلال ، تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، 1373 ، ص 53 و 52
12. سید جلال‌الدین مدنی ، تاریخ سیاسی معاصر ایران ، قم : دفتر انتشارات اسلامی ، 1361 ، ج 1 ، ص 161
13. روزنامه اطلاعات ، 27/4/1325
14. باقر عاقلی ، روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی ، تهران: نشر گفتار ، 1372 ، ص 393
15. محمد شریف رازی ، مقاله ابرمرد جهاد و شهادت، تاریخ و فرهنگ معاصر ، شماره 7-6 ، ص 33
16. سید حسین خوش نیت ، سید مجتبی نواب صفوی ، اندیشه‌ها ، مبارزات و شهادت او ، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، 1385 ، ص37
17. روح‌الله حسینیان ، بیست سال تکاپوی اسلام شیعی در ایران (1340-1320) ،تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، 1384 ، ص 55
18. خاطرات شمس‌ قنات‌‌آبادی: سیری در  نهضت ملی شدن صنعت نفت، تهران: مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات ، 1377 ، ص 63-62
19. حسینیان ، پیشین ، ص 56
20. مهدی عراقی ، ناگفته‌ها (خاطرات شهید حاج مهدی عراقی) پاریس پاییز 1357 (1978)، تهران: انتشارات رسا ، 1370 ، ص 58
21. حسینیان ، پیشین ، ص 101
22. روزنامه اطلاعات ، 30/9/1329
23. حسینیان ، پیشین ، ص 101
24. روزنامه باختر امروز 7/8/1330
25. دهنوی ، پیشین ، ج 2 ، ص 206
26. حسینیان ، پیشین ، چاپ 1387 ، ص 219-218
27. همان ، ص 335-329