لغو نهايي كاپيتولاسيون در ايران

واژه كاپيتولاسيون capitulation از كلمه لاتين capitulare مشتق شده به معني انعقاد عهدنامه و قرارداد و يا خود عهدنامه آمده است. اما كاپيتولاسيون در مفهوم عامه حقوقي عبارتست از نظام قضاوت كنسولي و برخي تضمينات و امتيازات و مصونيت هاي قضايي كه به موجب تصميمات يكجانبه يا اسناد قضايي ديگر به دول مسيحي در سرزمين هاي غير مسيحي داده مي شد. به اتكاي اين امتياز يك كشور اقتدارات برون مرزي به ضرر كشور ديگري پيدا مي كرد و طبق آن اتباع بيگانه از شمول قوانين جزائي و مدني در قلمرو كشور ميزبان مستثني مي شدند. اين گونه قراردادها را اغلب دولت هاي اروپايي با دولت هاي آسيايي و آفريقايي مي بستند, زيرا دستگاه قضايي اين كشورها را براي حمايت كافي از شهروندان خود صالح نمي دانستند . اين رسم در قرن بيستم رفته رفته برافتاد و كشورهاي ژاپن (1899) , تركيه (1923) , تايلند (1927) , ايران (1928) , مصر (1937) و چين(1943) آن را لغو كردند. حق كاپيتولاسيون در ايران, اولين بار در معاهده "تركمن چاي" در سال 1203 هجري شمسي به روسيه داده شد و پس از آن بسياري از دولت هاي ديگر نيز با استفاده از اصل "كامله الوداد" صاحب اين حق شدند. اسپانيا, فرانسه, آمريكا, انگليس, آلمان, ايتاليا, عثماني و .... از جمله اين كشورها بودند. كاپيتولاسيون, اصل حاكميت و استقلال كشور را متزلزل مي كرد به همين دليل, مردم ايران عكس العلمهاي شديدي از خود نشان مي دادند. پس از انقلاب روسيه حق كاپيتولاسيون روس ها لغو شد و سرانجام مجلس شوراي ملي در 1306, الغاي كاپيتولاسيون براي همه كشورها را اعلام كرد. اما در 21 مهر ماه 1343, لايحه مستشاران و اتباع آمريكا در ايران مجددا مورد تصويب در مجلس سنا و شوراي ملي قرار گرفت. در 4 آبان 1343 امام خميني (ره) با ايراد سخنراني كوبنده اي موضع نهضت را برابر استكبار شرق و غرب مشخص كردند. در همان روز اعلاميه اي از ايشان در تيراژ وسيعي منتشر شد كه امام در اين اعلاميه تصريح نمودند كه تصويب كاپيتولاسيون اقرار به مستعمره بودن ايران است و راي مجلس خلاف اسلام و قرآن و از اعتبار قانوني ساقط مي باشد, سخنان حضرت امام , طوفان عظيمي در جامعه برپا كرد و رژيم مجبور شد در 13 آبان 1343 , امام را دستگير و به تركيه تبعيد كند. سرانجام با پيروزي انقلاب اسلامي، به پيشنهاد هيات وزيران و تصويب شوراي انقلاب اسلامي در تاريخ 23 ارديبهشت 1358 حق كاپيتولاسيون و امتيازات و ملحقات آن براي هميشه لغو شد.
تصويب لايحه انجمن‏هاي ايالتي و ولايتي در دولت اسداللَّه علم
به موجب لايحه انجمن‏هاي ايالتي و ولايتي كه در 16 مهر 1341ش به تصويب هيئت دولت رسيد. شرط اسلام و سوگند به قرآن از شرايط انتخاب شوندگان حذف شده بود و به زنان حق رأي داده مي‏شد. هدف از تصويب اين لايحه آزادي زنان نبود بلكه توطئه آمريكا و اسراييل براي از بين بردن عفت عمومي و ترويج فساد و فحشا در ميان زنان بود. با آگاه شدن علما از اين مصوبه، مخالفت‏هاي صريحي از جانب آنان به ويژه حضرت امام خميني(ره) اعلام شد و خواهان الغاي سريع اين مصوبه شدند. پس از این جلسه مشورتی مراجع عظام قم طی تلگراف هایی اعتراض خود را نسبت به لایحه مزبور ابراز داشتند . اما اسدالله علم به آنها پاسخی نگفت . یکبارنیز علم در نطقی رادیویی تهدید کرد که هر گونه اخلال گری را به شدت سرکوب خواهد کرد . اما سرانجام زیر فشار علما و مردم اسدالله علم مجبور به شکستن سکوت شد . علم در تلگرافی خصوصی گفت : شرایط اسلامی بودن انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان همان نظر علمای اسلام است اما در این زمینه باید به حقوق اقلیت های مذهبی نیز توجه داشت . امام خمینی( ره) با تاکید بر این که این لایحه با یک تلگراف خصوصی ابطال نمی شود ، خواستار ادامه تلاش روحانیان تا الغای کامل آن به صورت علنی شدند . رژيم در ابتدا قصد مقاومت در برابر جريان‏هاي مخالف داشت امّا زماني كه رژيم، استواري روحانيت و مردم را ديد و علائم قيام عمومي را مشاهده كرد، در دهم آذر همان سال، با تصويب هيأت دولت اعلام كرد كه تصويب‏نامه 1341/7/16 قابل اجرا نيست.
انجمن های ايالتی و ولايتی و حذف قرآن *
تصويب لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي در كابينه امير اسدالله علم و سپس اعتراض امام خميني كه به لغو اين مصوبه انجاميد، از جمله فرازهاي مهم مبارزات امام(ره) با حكومت پهلوي به شمار مي‌رود.
اين لايحه بخشي از تغييراتي بود كه شاه به توصيه هيأت حاكمه جديد امريكا و به نام «اصلاحات اجتماعي» قصد انجام آن را داشت.1 پس از تصويب لايحه موسوم به «اصلاحات ارضي» در هيأت دولت ـ دي 1340 ـ هيأت حاكمه امريكا و مطبوعات اين كشور اقدامات شاه را كه از آن به «انقلاب سفيد» يا «انقلاب شاه و مردم» ياد مي‌شد، ستودند.2
موضوع انجمنهاي ايالتي و ولايتي نيز مرحله ديگري از اين «اصلاحات» بود كه شاه پس از سفر به امريكا در فروردين 1341 تصميم آن را اتخاد كرد. وي پس از بازگشت از اين سفر با جلب حمايت امريكا، اميني را بركنار كرد.3 و امير اسدالله علم را در تيرهمان سال به نخست‌وزيري منصوب كرد. تصويب لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي از جمله اولين اقدامات كابينه علم بود كه با خط‌دهي دولت امريكا صورت گرفت 4
لايحه در شرايطي به تصويب رسيد كه حكومت پس از فوت‌آيت‌الله بروجردي ـ فروردين 1340ـ تصور مي‌كرد نيروي روحانيت از نظر مرجعيت سياسي رو به ضعف نهاده است. در اسفند 1340 نيز آيت‌الله كاشاني دار فاني را وداع گفت. از طرفي امام خميني(ره) پس از فوت آيت‌الله بروجردي و عليرغم استقبال حوزه علميه و مردم، كوچكترين قدمي براي مرجعيت خود برنداشت و حتي در مقابل پيشنهادات و اقدامات دوستان خويش در اين مسير سرسختانه مقاومت مي‌كرد.5
اين رويدادها سبب شد تا حكومت شتاب بيشتري به اصلاحات مورد نظر امريكا دهد و هم‌ زمان كوشيد تا مرجعيت را به خارج از ايران منتقل كند. بدين ترتيب لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي در 14 مهر 1341 از تصويب كابينه امير اسدالله علم گذشت و مطبوعات در 16 مهر آن را منتشر كردند. به موجب اين مصوبه كه در غياب مجلس، حكم قانون داشت، به زنان حق رأي داده مي‌شد و از شرايط انتخاب شوندگان و انتخاب كنندگان ، قيد سوگند به قرآن حذف مي‌شد و افراد مي‌توانستند با هر كتاب آسماني مراسم تحليف را به جاي آورند.
امام خميني كه در آن هنگام در قم اقامت داشتند، دريافتند كه اين مصوبه مقدمه‌اي براي يك توطئه است و رژيم مي‌خواهد عكس‌العمل روحانيت را بسنجد. امام معتقد بود كه اعطاي حق رأي براي زنان عوامفريبي بيش نيست، زيرا مردان هم در واقع حق رأي نداشتند و نام هركس كه مورد نظر رژيم بود از صندوق‌ها بيرون مي‌آمد. حكومت در پرتو اين لايحه مي‌خواست هر چه بيشتر حريم اسلام و روحانيت شكسته شود. امام در رابطه با مسئله آزادي زنان فرمودند: «ما با ترقي زنها مخالف نيستيم. ما با فحشا مخالفيم، با اين كارهاي غلط مخالفين. مگر مردها در اين مملكت آزادي دارند كه زنها داشته باشند؟ مگر آزادي زن و ‌آزادي مرد با لفظ درست مي‌شود6؟»
حذف شرط «مسلمان بودن و سوگند به قرآن كريم» نيز كه بند ديگري از مصوبه انجمنهاي ايالتي و ولايتي بود، با هدف مقابله با ارزشهاي اسلامي در جامعه بود. بعضي صاحبنظران معتقدند در آن زمان حمايت شاه از اسرائيل شرط حمايت دولت كندي از حكومت پهلوي بود و نفوذ بهائيان در سه قوه، به ويژه در كانون قانونگذاري كشور، اين شرط را تحقق مي‌بخشيد و براي فراهم ساختن زمينه اين «نفوذ»، حذف قرآن و حذف «مسلمان بودن» ضرورت داشت.7
نقش حضرت امام در روشن ساختن اهداف واقعي شاه و گوشزد كردن رسالت خطير علما و حوزه‌‌هاي علميه در اين شرايط كارساز بود. تلگرافها و نامه‌هاي سرگشادة اعتراض علما به شاه و اسدالله علم، موجي از حمايت اقشار مختلف مردم را در پي داشت. گفتني است لحن تلگرافهاي امام خميني به شاه و نخست‌وزير تند و هشدار دهنده بود.
حكومت ابتدا به تهديد و تبليغ عليه روحانيت اقدام كرد؛ اسدالله علم در يك نطق راديويي گفت: «دولت از برنامه اصلاحي كه در دست اجرا دارد عقب‌نشيني نمي‌كند»! با وجود اين، دامنه قيام رو به فزوني نهاد. در تهران، قم، و برخي شهرهاي ديگر بازارها تعطيل و مردم در مساجد به حمايت از حركت علما گرد آمدند. يكماه و نيم پس از آغاز ماجرا، دولت يك گام عقب نشست و در 22 آبان با ارسال پيام مكتوب به علما درصدد دلجويي از آنان و توجيه عملكرد خود برآمد. امّا با شناختي كه از انعطاف‌ناپذيري امام داشت، از ارسال پاسخ براي ايشان خودداري كرد. برخي از علماي حوزة علميه موضع دولت را قانع كننده تشخيص داده و خواستار پايان قيام شدند، اما امام خميني سرسختانه مخالفت كرد. امام مي‌گفت كه دولت بايد رسماًَ لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي را لغو كرده و خبر آن را منتشر كند. ايشان در بيانيه‌اي كه در پاسخ به سؤال اصناف و بازاريان قم صادر كرد صريحاً هدفهاي رژيم را از اين مصوبه نفوذ عناصر بهايي و جاسوسان اسرائيلي در تشكيلات دولت دانست و با صراحت اعلام داشت: «ملت مسلمان تا اين خطرها رفع نشود سكوت نمي‌كند و اگر كسي سكوت كند در پيشگاه خداوند قادر مسئول و در اين عالم محكوم به زوال است». در همين بيانيه، امام خميني به نمايندگان مجلسين سنا و شورا نسبت به تصويب لايحة پيشنهادي دولت هشدار داد و نوشت: « ملت مسلمان و علماي اسلام زنده و پاينده هستند و هر دست خيانتكاري كه به اساس اسلام و نواميس مسلمين دراز شود قطع مي‌كنند».8
سرانجام حكومت تن به شكست داد و در 7 آذر 1341 هيئت دولت، مصوبه قبلي را لغو و خبر آن را به علما و مراجع تهران و قم اطلاع داد. علم در نامه خود خطاب به علما و روحانيون معترض نوشت:9 «بعد العنوان، عطف به مرقومه جنابعالي و ساير آقايان روحانيون ومراجع محترم موضوع انتخابات انجمنهاي ايالتي و ولايتي در جلسه هيأت دولت مطرح و تصويب شد كه تصويب نامه‌‌ي مورخه 14/7/1341 قابل اجرا نخواهد بود.» نخست‌وزير اسدالله علم
امام خميني در نشست با علماي قم مجدداً بر مواضع خويش پاي فشرد و لغو مصوبه در پشت درهاي بسته را كافي ندانست و اعلام كرد تا زماني كه لغو آن در رسانه‌ها پخش نشود، قيام ادامه خواهد داشت. در نتيجه روز 10 آذر 1341 خبر لغو لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي در روزنامه‌هاي دولتي منعكس شد، اما فرداي آن روز امام در جلسه‌اي كه در منزل يكي از علماي قم برگزار شد، سخناني فرمودند كه بر خلاف انتظار بود. در اين جلسه در حالي كه همه از عقب‌نشيني دولت خوشحال بودند امام فرمودند: «تمام اينها خيمه‌شب‌بازي است، دروغ‌ است. اينها برنامه‌هاي اساسي‌تري براي اين مملكت دارند و اين شكلي كه عملي شده، فريب و نيرنگي براي شما علما است. بايد در انتظار توطئه‌هاي بزرگتري باشيد و من به شما اعلام خطر مي‌كنم.»10
پي‌نويس:
1. اصلاحات مورد نظر از تأكيدات دولت كندي بود كه در انتخابات پائيز 1339 ش. به پيروزي رسيده بود. كندي پس از ورود به كاخ سفيد دكترين معروف خود «اصلاحات براي صلح» را انتشار داد. اين استراتژي كه تمامي تأكيد خود را متوجه كشورهاي ثروتمند و نفت‌خيز جهان سوم كرده بود، قبل از ايران در آرژانتين، مكزيك و برزيل نيز به اجرا درآمد. ايجاد تغييرات در نظامي سياسي و اقتصادي كشورها به منظورتضمين دوام و بقاي سياسي دولتهاي وابسته به كاخ سفيد، خمير مايه دكترين كندي بود.
2. سفر 20 بهمن 1340 «چستر پاولز» ـ مشاور كندي در امور آسيا و آفريقاـ به تهران براي اعلام حمايت امريكا از تصويب قانون اصلاحات ارضي صورت گرفت.
3. علي اميني در 16/2/1340 متعاقب استعفاي جعفر شريف امامي به نخست‌‌وزيري رسيد.
4. ليندون جانسون ـ معاون كندي‌ـ طي سفر شهريور 1341 خود به تهران و ديدارش باعلم، وي را در پيشبرد اقداماتش راهنمايي و حمايت كرد.
5. حديث بيداري؛ حميد انصاري؛ مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني؛ ص 37.
6. سخنراني امام خميني در مسجد اعظم قم ؛ 26 فروردين 1343؛ كوثر؛ مجموعه سخنراني‌هاي امام، جلد اول، ص 132.
7. حديث بيداري؛ همان
8. «صحيفه نور»؛ جلد يك؛ ص 33.
9. قيام 15 خرداد به روايت اسناد ساواك؛ مركز بررسي اسناد تاريخي؛ ج 1؛ ص 20.
10. نهضت امام خميني؛ سيد حميد روحاني؛ مركز اسناد انقلاب اسلامي؛ 1372؛ ص 175.