رابطه ساواك با اينتليجنت سرويس

رابطه ساواك با اينتليجنت سرويس

ايران به لحاظ جغرافيايي در تقاطع چهارراه بين‌المللي واقع شده است. در طول تاريخ چند هزار ساله، غربيان براي رسيدن به چين از ايران عبور مي‌كردند و كاروانهاي تجاري كه از چين مي‌آمدند پس از عبور از ايران به آسياي صغير و اروپا و يا به شبه جزيره و شمال آفريقا مي‌رفتند.
اين موقعيت مهم سياسي و جغرافيايي باعث دو رويكرد مي‌شد يا گذرگاه فاتحان و جنگ افروزان همچون مغولان و تيموريان مي‌شد و يا باعث تجارت و انتقال فرهنگ به اقصي‌نقاط جهان مي‌گرديد.
در قرون جديد كشورهاي استعمارگر جهاني از جمله بريتانيا، سوئد، اسپانيا، پرتغال، فرانسه و بعدها روسيه تزاري براي عملي نمودن برنامه‌هاي توسعه‌طلبانه خود متوجه ايران شدند و ضرر و زيانهاي زيادي به ايران وارد نمودند. با روي كار آمدن پهلويها در ايران اين چرخه به شكل نوين وجود داشت و حاكمان ايران بازيچه دست قدرتهاي جهاني شدند و در راستاي منافع بيگانگان با آنان رابطه برقرار كردند و برنامه‌هاي سياسي، اقتصادي،‌ فرهنگي، نظامي و اطلاعاتي‌شان را بر اساس منافع آنان تنظيم نمودند. ايجاد سيستم اطلاعاتي ساواك در ايران نيز در راستاي منافع غربيان شكل گرفت و توسعه اين روابط براي تحكيم موقعيت رژيم پهلوي براي ادامه حكومت آن رژيم و تأمين منابع بيانگان تعريف شده بود. آموزش، تجهيز ساواك و تبادل اطلاعات بين ساواك و ساير سرويس‌هاي اطلاعاتي غربي از جمله سيا، موساد و اينتليجنت سرويس نيز خارج از اين چارچوب نبود. لذا پس از تأسيس ساواك در اواخر سال 1335، به اشكال مختلف به تقويت آن پرداختند و كشورهاي مختلف عربي از جمله انگلستان به برقراري رابطه با ساواك اقدام نمودند.
از زماني كه هندوستان بزرگ (شامل هندوستان، پاكستان، بنگلادش و كشمير) مستعمره انگليس شد، دو كشور ايران و افغانستان كه مرز مشترك با روسيه تزاري و بعداً شوروي كمونيست داشتند براي انگلستان اهميت حياتي درجه اول يافتند و حريمي براي جلوگيري از توسعه‌طلبي روسيه تلقي شدند. پتر كبير در وصيت خود وصول به «آب‌هاي گرم» خليج فارس و بحر عمان را عامل كليدي در توسعه جهاني امپراتوري روسيه ذكر كرده بود... به همين دليل امپراتوري بريتانيا براي جلوگيري از توسعه‌طلبي رقيب روس خود در طول تاريخ مي‌كوشيد تا راه حركت روسيه را به جنوب رد كند. اگر به تاريخ استعمار بريتانيا مراجعه كنيم، مي‌بينيم كه اگر در شمال ايران گاهي قدرت انگليسي‌ها بر روسيه نمي‌چربيد، در استان‌هاي شرقي و جنوبي و مركزي و تهران، ترتيبات محكمي براي جلوگيري از نفوذ روسيه داده بود. طبيعي است كه انگلستان براي تحقق اهداف خود در ايران به اطلاعات دقيق و شناخت عميق و همه جانبه و شبكه‌هاي جاسوسي گسترده نياز داشت و به علاوه و به خصوص بايد حمايت و وفاداري حكام محلي و سران ايلات و عشاير اين مناطق را جلب مي‌نمود، لذا آنها را مورد توجه دقيق قرار داد، تا آنجا كه توانست آنها را خريد و به شدت حمايت و ثروتمند نمود و در جايي كه نتوانست آنها را از بين برد و نابود كرد، مهمترين خاندانهاي معروف وابسته با انگلستان كه كاركرد اطلاعاتي داشتند، شيخ خزعل ، در خوزستان، قوام‌الملك شيرازي در فارس، شوكت‌الملك علم در شرق، جنوب خراسان و سيستان و بلوچستان،‌ صارم‌الدوله در اصفهان، خانواده خان‌اكبر در گيلان، اسعد بختياري در بختيار، خاندان قراگوزلو و زاهدي در همدان و در تهران، انگلستان تعدادي سياستمدار حرفه‌اي تربيت كرده بود كه استعداد وكالت و وزارت و صدارت داشتند و همه پستهاي كليدي را به خود اختصاص مي‌دادند تعداد آنها بسيار زياد بود، از قبيل محمود جم، منصورالملك و غيره و غيره . پس از جنگ جهاني اول و شروع جنگ سرد بين شرق و غرب، ايران به عنوان كشور هم مرز با اتحاد جماهير شوروي مورد توجه قدرتهاي مسلط جهاني از جمله همسايه شمالي، بريتانيا و آمريكا قرار گرفت و بريتانيا با بهره‌برداري از دلمشغوليهاي بلشويكها در مسائل داخلي رضاخان را طي كودتايي به قدرت رساند تا بتواند از طريق او به اهدافشان در منطقه برسند. رضاخان طي سلطنت 16 ساله‌اش سعي نمود آمال و برنامه‌هاي بريتانيا را در ايران برآورده نمايد. اما با شروع جنگ جهاني دوم و شكست بلوك متفق از آلمان و پيشروي هيتلر تا پشت دروازه‌هاي استالينگراد، يك بار ديگر ايران مورد توجه قرار گرفت و با توجه به گرايش رضاخان به آلمان هيتلري ايران اشغال، رضاخان بركنار و پسرش را به سلطنت رساندند و ايران به پلي براي كمك رساني به شورويها تبديل گرديد. نفوذ اطلاعاتي انگليس در ايران به نقطه اوج خود رسيد و فرصتي براي غربي‌ها به وجود آورد تا مجدداً از ايران براي اهداف سياسي، اطلاعاتي و ... خود استفاده نمايند. اگر چه بعد از پايان جنگ نيروهاي اشغالگر در شمال و جنوب به تدريج ايران را تخليه كردند اما نفوذ اطلاعاتي آنان همچنان پابرجا بود. لذا در ادامه براي تقويت ايران در مقابل همسايه شمالي ارتباطشان گسترش يافت. بويژه در زمينه سياسي، اقتصادي و اطلاعاتي با ايران زيرا غربيان نگران نفوذ اتحاديه جماهير شوروي در ايران بودند و براي مقابله بهتر به تجهيز نظامي و اطلاعاتي ايران پرداختند و پس از سپري شدن دوران بحران‌هاي بنيان‌برافكن دهه 20 و جنبش ملي شدن نفت و كودتاي 28 مرداد 1332 ضرورت ايجاد سيستم اطلاعاتي مستقل و قوي براي مقابله با بلوك شرق ـ مبارزين مسلمان مخالفان داخلي به تقويت هر چه بيشتر محمدرضا پهلوي پرداختند اما بريتانياي پس از جنگ توان قبل از جنگ براي حضوري قوي در ايران را نداشت و ميدان را به آمريكا وانهاد و ساواك بر اساس سيستم سازمان سياسي آمريكا تشكيل و شروع به كار نمود. اما به دلايل مختلف از جمله ترس محمدرضا از آمريكايي‌ها و نفوذ غيرقابل كنترل آن كشور در ارتش، سياست و اقتصاد و ... ايران، بريتانيا را بر آن داشت براي بي‌بهره نبودن از خوان گسترده ايران مجدداً روابط اطلاعاتي و امنيتي خود را با رژيم و ساواك تجديد و گسترش دهد تا از اين بيشتر از سازمانهاي جاسوسي سيا و موساد عقب نماند. لذا به طور رسمي با ساواك ارتباط برقرار نمود.
زمان و سطح ارتباطات طولاني و گسترده بود و دو طرف از توانمندي‌هاي يكديگر استفاده مي‌كردند. در اين نوشته سعي مي‌شود به ابعاد مختلف و جزئيات اين ارتباطات بپردازيم.

1ـ سوابق همكاري اطلاعاتي ايران و انگلستان در دوره رضاخان
در دوران قاجار دستگاه اطلاعاتي و امنيتي سازمان يافته وجود نداشت و در واقع در دوران رضاشاه نيز وضع تفاوت اساسي با زمان قاجار نداشت و انگليسيها شايد به عمد، حتي تشويق هم نكردند كه به سازمان اطلاعاتي و امنيتي توجه شود.
لذا كار اطلاعاتي به طور ناقص توسط شهرباني و ركن 2 ارتش ـ كارمند اطلاعاتي ـ و در سفارتخانه‌هاي ايران در كشورهاي هدف نيز كارها توسط وزارت امور خارجه انجام مي‌گرفت... در دورانهاي طولاني نيز ژاندارمري جزء ارتش، ولي مجزا و تابع ارتش بود و ركن 2 ارتش كار ضداطلاعاتي ارتش و ژاندارمري، هر دو در مسائل اطلاعاتي، اطلاعات انگليسها داشت، كه در موارد مهم مانند جريان تيمورتاش، به رضاخان كمك مي‌رساند.
2ـ انگليسي‌ها و دفتر ويژه اطلاعات
اساس روابط اطلاعاتي ايران و انگلستان از سفر سال 1338 شاه به آن كشور شروع شد. مبناي اين ارتباط مذاكرات شاه با ملكه انگليس بود، شاه از ملكه سئوال مي‌كند كه شما چگونه از اخبار مملكت خود و دنيا به طور روزانه مطلع مي‌شويد؟ و مي‌افزايد: هر روز 400ـ500 برگ گزارش براي من مي‌فرستند، در روز كه كار دارم و در شب هم وقت مطالعه ندارم، لذا دستور مي‌دهم در حضور خودم اين گزارشها را در بخاري بسوزانند. ملكه توضيح داد كه حل مسئله بسيار ساده است و ما حدود 70 سال است كه براي اين كار سازمان ويژه‌اي داريم كه همين 400ـ500 برگ را به 2ـ3 برگ تبديل مي‌كند و روزانه فقط در دو نسخه به اطلاع من و نخست‌وزير مي‌رسانند. كشور انگلستان و ملكه در اين زمان آمريكا را فعال مايشاء در مسائل اطلاعاتي ايران مي‌ديدند.
اين موضوع را فرصت خوبي براي برقراري ارتباط اطلاعاتي با رژيم تشخيص دادند و پيشنهاد همكاري و آموزش نيرو در اين زمينه را به شاه مي‌دهند و شاه نيز از آن استقبال و پس از مراجعت به ايران فردوست را به شاپور ريپورتر آشنا و مقدمات كار كه سفر فردوست به انگلستان بود  انجام و او به لندن مي‌رود و پس از طي دوره لازم مراجعت و دفتر ويژه اطلاعات را راه‌اندازي مي‌‌كند.

3ـ انگليسيها و شبكه‌ ماهوتيان
انگليسيها برخلاف آمريكاييها كه به سازمان اطلاعاتي متمركز، حجيم، پرتظاهر و طبعاً نيمه علني از نوع سيا، اعتقاد ندارند و برعكس سازمان كوچك و غيرمتمركز و در حد اعلاي اختفاء را ترجيح مي‌دهند. در مورد شبكه‌هاي اطلاعاتي انگليس در ايران نيز چنين بود و آنها يك تشكيلات را براي كسب خبر كافي نمي‌دانستند و در اهداف هم گاه چند شبكه موازي، كه از يكديگر هيچ اطلاعي نداشتند، ايجاد مي‌كردند. شمال ايران به علت هم‌جواري با شوروي از جمله اين اهداف بسيار مهم براي انگليسي‌ها بود. آنها در اين منطقه از دو كانال كسب خبر مي‌كردند: اول شبكه رسمي و نيمه علني ساواك در نواحي شمالي كشور كه كليه اطلاعات را به MI-6 و همچنين به سيا و سرويس اطلاعاتي اسرائيل مي‌داد و دوم شبكه سرتيپ ماهوتيان. سازمان اخير مستقيماً توسط MI-6 ايجاد شد. نخستين شبكه مخفي اطلاعاتي انگليس در ايران كه تحت نظارت فردوست در زمان قائم‌مقامي‌اش قرار گرفت شبكه‌اي بود كه توسط ماهوتيان ايجاد شده بود.
با آنچه در فوق ذكر شد مي‌توان ادعا نمود كه اينتليجنت سرويس از ابتداي تشكيل ساواك از طريق MI-6 با آن ارتباط داشته است و در زمينه ضدجاسوسي و ضدبراندازي و در مقابله با K.G.B با ساواك همكاري داشت. اما از آنجايي كه اين ارتباط تنهايي بوده، چنين تلقي گرديد كه ارتباطي با هم نداشته‌‌اند.

4ـ سازمان بي‌سيم
سازمان بي‌سيم نيز احتمالاً از نتايج مذاكرات و توافقات شاه و ملكه انگليس در سال 1338 بود. اين سازمان كاملاً مخفي بود كه انگليسيها بر اساس تجربيات نهضت مقاومت فرانسه به تدوين آيين‌نامه آن پرداخته و در مرحله اول در خاك انگلستان و ايرلند به تشكيل آن دست زده و سپس به ايجاد آن در برخي كشورهاي موردنظر پرداختند. اين آيين‌نامه چنين بود كه در شرايط صلح بايد به تدريج خانه‌هاي امن در سراسر كشور با پوشش بسيار بالا و در نهايت اختفاء تهيه شود. در هر خانه يك يا دو بي‌سيم بسيار قوي در جاسازي كاملاً مناسب و غيرقابل كشف مستقر شود. در هر خانه يك بي‌سيم‌چي ورزيده با خانواده‌اش در پوشش كاملاً موجه سكني داده شود تا در طول سالها در محيط خود كاملاً جا بيفتد.
به تدريج در نقاط معين «دفينه»‌هايي شامل سكه طلا و اسلحه نيز پنهان شود. پس از اشغال كشور توسط نيروي دشمن، اين پايگاههاي بي‌سيم به مراكز واحدهاي مخفي ارتش آزاديبخش تبديل مي‌شود و هر واحد مي‌تواند با دسترسي به دفينه‌ها، كه نقش آن از مركز اطلاع داده مي‌شود، امكانات مالي و تسليحاتي خود را تأمين كند و به عمليات پارتيزاني دست زند و در عين حال از طريق بي‌سيم فعاليت اطلاعاتي بالايي را انجام دهد.
در مورد ايران، انگليسي‌ها سازمان بي‌سيم را به عنوان طرحي براي مقابله با اشغال شمال كشور توسط شوروي ارائه دادند. بدين‌ترتيب، توسط يك ستاد مركزي كه در تهران مستقر بود و زير نظر MI-6 كار مي‌‌كرد پايگاه‌هاي مخفي بي‌سيم در مشهد، گنبد، گرگان، ساري، رشت، تبريز و اصفهان ايجاد شده بود. اين پايگاه‌ها توسط بي‌سيم‌هاي بسيار قوي با ايستگاه MI-6 در قبرس در ارتباط مدام بودند. ستاد مركزي مستقر در تهران به عنوان مركز سازمان‌دهنده و هدايت‌كننده در زمان صلح تلقي مي‌شد، ولي پس از سقوط ايران فرض بر اين بود كه نيروهاي شوروي تنها موفق به اشغال استان‌هاي شمالي كشور و تهران خواهند شد و لذا اصفهان در كنترل نيروهاي طرفدار غرب و يا نيروهاي نظامي غرب قرار خواهد گرفت. اگرچه سازمان بي سيم هزينه‌هاي خود را از ساواك اخذ مي‌نمود اما با بدنه ساواك ارتباطي نداشت و كارهايش را رأساً انجام و نتايج به رئيس MI-6 سفارت تحويل مي‌شد.  سازمان بي سيم تا انقلاب به فعاليت خود ادامه داد. در آذر 1357 بود كه سرهنگ فروزين به دستور مأمور انگليسي كليد مدارك سازمان كه در دفتر ويژه و يا در ساختمان مركزي موجود بود، از قبيل نتايج مخاطرات با قبرس و نظاير آن را تحويل گرفت و به عامل MI-6 سفارت داد.
5ـ روابط ساواك با اينتليجنت سرويس
موقعيت مهم جغرافيايي ايران، به عنوان مركز ثقل تحولات خاورميانه همسايگي ايران با شوروي در شمال، كشورهاي حاشيه خليج فارس در جنوب و منابع سرشار. مجموعه عواملي بودند كه انگلستان نمي‌توانست از كنار آن بي‌تفاوت رد شود و مواردي از ارتباط اطلاعاتي كه پيش از اين ذكر شد حكايت از اهميت روابط اطلاعاتي ساواك و اينتليجنس سرويس مي‌نمايد و اگر تا به حال نيز اقدام به برقراري ارتباط مستقيم ننموده بود حساب آن را بايد به حساب ضعف او در مقابل آمريكا و يا ممانعت سازمان سيا دانست، لذا آنچه در اسناد ذكر شد. اولين ارتباطات سندي به سال 1346 برمي‌گردد ولي با اين حال تعيين دقيق اين ارتباطات نامشخص است. جالب اينكه سران اطلاعاتي رژيم پهلوي از جمله فردوست نيز اشاره‌اي به ارتباط مستقيم ساواك با اينتليجنس نكرده‌اند و اسناد موجود ارتباط، نيز محدود مي‌باشد.
همانطور كه پيش از اين ذكر شد مبادلات و ارتباطات ساواك و اينتليجنت سرويس وسيع و گسترده بود. اين دو سرويس به لحاظ اطلاعاتي در حوزه‌هاي مهم جغرافيايي از جمله خاورميانه شامل كشورهاي حوزه خليج فارس ـ عربستان، كويت، بحرين، قطر، امارات و عمان و ساير كشورهاي عربي منطقه از جمله يمن، سوريه، فلسطين، لبنان، اردن و عراق بود. همچنين در شاخ آفريقا، از مصر، سودان، الجزاير، ليبي، اريتره، سومالي، جيبوتي و اتيوپي را شامل مي‌شد. در شرق ايران و شبه قاره شامل هندوستان، پاكستان، افغانستان و تا حدودي بنگلادش را دربر مي‌گرفت و مهم‌ترين هدف نيز اتحاد جماهير شوروي بود كه مرزي 2200 كيلومتري با ايران داشت. علاوه بر جمع‌آوري اطلاعاتي راجع به مناطق جغرافيايي ذكر شده، موضوعات ديگري نيز كه براي طرفين اهميت حياتي داشت كه مي‌توان به مقوله تروريسم نيز اشاره كرد، دو سرويس علاقمند به همكاري و تبادل اطلاعات داشتند. حمايت از اكراد عراق نيز اهداف دو كشور محسوب مي‌شد. موضوع ديگر همكاري دو سرويس در حوزه پشتيباني اطلاعاتي بود، كه موادي همچون مبادلات آموزشي و كمك‌هاي فني براي تقويت و بهره‌برداري بهتر در كار اطلاعاتي و فني‌تر كردن ساواك براي مقابله با رقباي اطلاعاتي را مي‌توان ذكر نمود. لذا مباحث مطروحه فوق در اين متن سعي مي‌شود كليه مبادلات و همكاري‌هاي اطلاعاتي در سه موضوع: 1ـ سوابق و ارتباطات و همكاري براي تبادل راجع به كشورها 2ـ تروريسم و 3ـ همكاريهاي آموزشي و فني تعريف و تدوين نماييم.

5ـ جمع‌آوري از كشورها و سرويس‌هاي حريف
عمده فعاليت‌هاي ضدبراندازي اينتليجنت سرويس با سرويسهاي بلوك شرق به ويژه كا.گ.ب در اقدامات شبكه ماهوتيان و بي‌سيم خلاصه مي‌شد كه ماهيتاً مستقل توسط آن سرويس انجام و ساواك فقط نقش هماهنگي كننده و پشتيباني داشت و مستقيماً در آن دخالت نداشت. اما درباره جمع‌آوري اطلاعات راجع به حوزه‌هاي نفوذ شوروي در كشورهاي منطقه كه گرايش به شوروي داشته و يا هم‌پيمان آن كشور بودند از شبكه‌هاي فوق بود. ساواك با MI-6 فعاليت مشترك داشتند كه مي‌توان به افغانستان و عراق اشاره كرد كه در شرق ايران در كشور افغانستان كودتايي توسط عوامل كمونيستي صورت گرفت و محمد داود از كار بركنار و عناصر وابسته به شوروي حكومت را به دست گرفتند و در زمينه‌هاي نظامي و اقتصادي ارتباط برقرار نمودند.  و قبل از آن نيز كيس‌هاي مشترك براي جمع‌آوري اطلاعات داشتند ولي پس از كودتا بيشتر شد زيرا اين موضوع پيشرفت شوروي تلقي گرديد و براي كنترل آن، ساواك و MI-6 به جمع‌آوري اطلاعات مي‌پرداختند. در عراق نيز حكومتي وابسته و متمايل به شوروي روي كار آمد و حساسيت اين دو كشور واقع شده در غرب و شرق براي ايران بسيار بود و سرويس‌هاي بيگانه از جمله سيا، موساد و MI-6 نيز به تحولات اين كشورها حساس بودند و به همين لحاظ اقدامات گوناگوني را اجرا نمودند كه در ذيل به تفصيل به آن مي‌پردازيم.

1ـ5ـ افغانستان
تا زماني كه انگلستان در شبه قاره حضور داشت سعي مي‌كرد از نفوذ روسيه و بعداً اتحاد جماهير شوروي به طرف جنوب جلوگيري نمايد و براي عملي شدن اين هدف حتي از جنگيدن نيز ملاحظه‌اي نداشتند. اما روس‌ها هميشه كم و بيش نفوذ خود را در شمال جبال هندوكش حفظ كردند ولي پس از استقلال هندوستان و تقسيم آن، ديگر انگلستان منافع قبلي را در افغانستان نداشت. اما شوروي بعد از تأسيس دنبال اشاعه ايدئولوژي كمونيسم بود. به همين دليل افغانستان را نيز هدف توسعه‌طلبي خود قرار داد. ابتدا روسها خود را به محمد ظاهر ـ شاه افغانستان ـ و رجال دربار كابل نزديك كردند و علاوه بر انجام فعاليتهاي عمراني و سرمايه‌گذاري در شمال جبال هندوكش، شمال و جنوب افغانستان را به وسيله جاده اساسي كوهستاني وصل نمودند و راه نفوذ به جنوب را هموار كردند. سپس به تدريج به آموزش كادر ارتش افغانستان پرداختند و حدود 90% افسران و درجه‌داران افغانستان را در شوروي آموزش نظامي دادند.  موضوعي كه اسناد تبادل مؤيد آن مي‌باشد:

اعزام دانشجويي خلباني به شوروي
از بين 180 نفر از فارغ‌التحصيلان دبيرستانهاي افغانستان كه به منظور آموزش فني خلباني در نظر گرفته شده بودند 59 نفر در آزمايشات قبول شدند. قرار است اين عده از تاريخ 2/1/2536 در دانشكده افسري آموزشهاي مقدماتي را طي نموده و سپس به شوروي اعزام گردند.  بنابراين واضح شد كه شوروي يكه‌‌تاز ميدان افغانستان است... و روشن بود كه آمريكايي‌ها دست روسها را در افغانستان بازگذارده‌اند تا در ازاي آن ايران را حفظ كنند. بركناري ظاهرشاه توسط محمود داود كه رابطه حسنه‌اي با شاه داشت باعث نگراني رژيم پهلوي شد و به مقابله با او برآمد.  اما كودتا عليه داود توسط احزاب كمونيستي در افغانستان بر نگراني رژيم پهلوي افزود و تباني و توافق سازمان سيا و كا.گ.ب براي روي كار آمدن احزاب كمونيستي نيز توسط رابط MI-6 تأييد و به اطلاع ساواك رسيد: نماينده سرويس انگلستان در كويت در تاريخ 10 مه 1978 (20/2/2537) با عبدالستار شاليزي (معاون سابق نخست‌وزير و وزير كشور افغانستان در زمان سلطنت محمد ظاهرشاه) در يك ميهماني در كويت ملاقات نمود. در اين ملاقات شاليزي اظهار داشت مدارك مثبتي دارد كه شوروي در كودتاي اخير افغانستان دست داشته و در طرح‌ريزي آن شركت نموده است. نامبرده ضمناً ادعا كرد «سيا» احتمالاً قبل از شروع كودتا در جريان آن اطلاع داشته و در برابر گرفتن امتيازاتي در مناطق ديگر دنيا از شوروي در اين مورد سكوت اختيار نمود.  سندي ديگر جزئيات كودتا را بيان مي‌كند.
ايران در زمان رژيم پهلوي مسائل ديگري نيز در افغانستان داشت از جمله مي‌توان به دخالت درباريان در قاچاق مواد مخدر و ترانزيت آن از طريق ايران به اروپا، بلوچ‌هاي افغاني و ارتباط آنان با بلوچهاي پاكستان و ايران، رود هيرمند و مسئله تقسيم آب آن اشاره نمود.

2ـ5ـ پاكستان
روابط ساواك با سرويس پاكستان بسيار خوب بود و نيازي به كارهاي اطلاعاتي عميق نبود و هر آنچه لازم داشت از آنها مي‌گرفت و از طريق پيمان سنتو نيز كارهاي مشتركي انجام مي‌گرفت كه اينتليجنت سرويس نيز در آن دخالت داشت.  تنها مسئله مهم راجع به پاكستان بلوچ‌هاي تجزيه‌طلبي بودند كه توسط دشمنان ايران از جمله عراق تقويت و سازماندهي مي‌شدند  و ساواك در اين زمينه با MI-6 مبادلاتي داشت و سعي مي‌كرد از توان اطلاعاتي آنان در عراق براي جمع‌آوري روي اين گروه استفاده نمايد.
پاكستان از منظر ديگر نيز مورد توجه ايران و بريتانيا بود و آن حايل بودن اين كشور بين ايران و شبه قاره هند بود. هندوستان با افغانستان و شوروي رابطه حسنه داشت و همچنين اختلافات سياسي و ارضي پاكستان با هندوستان  و بنگلادش باعث شده بود دو سرويس چتر اطلاعاتي خود را در منطقه فعال نموده و راجع به هندوستان و بنگلادش نيز تبادل اطلاعات داشته باشند.

3ـ5ـ عراق
كشور عراق نيز به دلايل گوناگون براي رژيم پهلوي مهم بود و انگلستان نيز در زماني در آنجا حكومت‌هاي دست‌نشانده داشت اما پس از كودتاي سرتيپ عبدالكريم قاسم و سقوط رژيم سلطنتي آن كشور به بلوك شرق و شوروي گرايشي يافت و پس از شوروي و افغانستان، سومين كشور با گرايش به بلوك شرق در عراق رأس حكومت قرار گرفت. اين اتفاق باعث تشديد اختلافات ايران و عراق گرديد و اختلافات ارضي گذشته مزيد علت بود. لذا روابط دو كشور تيره شد و رقابت براي فعاليت يكديگر شروع و گروه‌هاي مخالف تقويت شدند و در اين ميان بلوك غرب نيز كودتاي قاسم را پيشرفت مواضع شوروي در منطقه تلقي نمود و با توسعه فعاليت كمونيست‌ها در عراق ثبات منطقه به نفع غرب را به خطر انداخت. لذا آمريكا و انگليس به تقويت رژيم محمدرضا و رژيم اردن دست زدند ولي همزمان نيز تلاش‌هايي صورت گرفت تا با نفوذ در ارتش عراق به تدريج نيروهاي متمايل به شوروي و ناسيوناليست‌ها پس زده شوند. بدين ترتيب، قدم به قدم راه براي صعود صدام حسين هموار شد.  موضوعي كه كشورهاي منطقه را بيش از چهار دهه به خود مشغول كرد و موجب چندين جنگ ويرانگر شد، در اين بين بررسي رژيم پهلوي جمع‌آوري اطلاعات از كشور حريف يعني عراق داراي اولويت بود و از چندين كانال با معاهدات دوجانبه و چند جانبه اطلاعاتي براي نيل به مقصود تلاش نمود. اينتليجنس سرويس و سابقه حضور آن در عراق نيز از نكات مثبت همكاري با ساواك در موضوع عراق بود، لذا دو سرويس در زمينه جمع‌آوري اطلاعات از آن كشور نيز همكاري داشتند. حضور گروههاي فلسطيني كه گاهاً در كشورهاي غربي از جمله اروپا نيز عمليات مي‌نمودند و استقرار رهبر نهضت اسلامي بعد از قيام 15 خرداد ـ امام خميني(ره) در عراق و وجود حوزه‌هاي بزرگ و با اهميت شيعيان در نجف بر اولويت همكاري آنها مي‌افزود.
اختلافات ارضي عراق با ايران و كويت و دست‌درازي آن كشور به مناطق جنوبي حوزه خليج فارس و راه‌‌اندازي گروه‌هاي مختلف براي بهره‌برداري از اقدامات آنان در مقابله با ايران باعث تشديد اختلافات و به تبع اهميت موضوع بود. انگلستان هم كه در اين حوزه داراي منافع سرشاري به ويژه در حوزه‌هاي نفتي داشت را تحريك مي‌نمود كه هر چه بيشتر در منطقه موردنظر حضور اطلاعاتي و يا نظامي داشته باشد تا تهديدها را به حداقل برسانند. همانطور كه پيش از اين ذكر شد مقابله با حضور نظامي شوروي از اولويت خاصي براي بلوك غرب و كشورهاي هم‌پيمان آن از جمله ايران بود. از قسمتي از اقدامات اطلاعاتي جمع‌آوري سرويس‌ها از توانمنديهاي نظامي عراق بود: در تاريخ 28/2/1356 سي نفر از افسران نيروي دريايي و لشكر 5 ارتش عراق براي ديدن يك دوره سه ماهه آموزشي به شوروي اعزام گرديدند.  در سندي ديگر صحبت از حمل يك كشتي تجهيزات نظامي از شوروي به عراق مي‌باشد: يك كشتي روسي وارد ام‌القصر شده و محمولات خود را تخليه نمود.
عراق در اين زمان، قراردادهاي گوناگوني با كشورهاي بلوك شرق از جمله لهستان و چكسلواكي منعقد نمود و مقامات نظامي‌شان از كشورهاي يكديگر بازديد مي‌كردند.  عراق رابط نزديكي با كشورهاي اقمار بلوك شرق در منطقه از جمله با يمن جنوبي داشت و دنبال تقويت سياسي و نظامي آنها بود و براي برتري نظامي‌شان در مقابل سعودي و يمن شمالي تلاش كرده و كمك نظامي ارسال مي‌كرد.
اين اقدام عراق عكس‌العمل كشورهاي رقيب را به دنبال داشت. آنچه اقدامات عراق را براي ايران و انگلستان حساس مي‌نمود كمك به سازمانهاي جدايي‌طلب و يا گروهها و سازمانهاي مختلفي كه در مخالفت با رژيم‌هاي كشورهاي حاشيه جنوبي خليج فارس شكل گرفته بود. عراق به اين سازمانها در كشورش پايگاه داده و به سازماندهي و آموزش آنها مي‌پرداخت، از جمله اين اقدامات تأسيس پايگاهي در منطقه زبير (جنوب عراق) براي جبهه چپ‌گراي بحرين (NLF) و جبهه ملي بحرين (PLFO) بود.  از جمله مهمترين موضوعات مورد توجه ايران و اسرائيل مسئله اتمي شدن عراق در منطقه بود. دو سرويس انگلستان و ايران براي فعاليتهاي عراق در اين زمينه اهميت قائل شده و به شدت در اين رابطه به جمع‌آوري اطلاعات پرداختند. عراق از طريق شوروي و فرانسه قصد احداث نيروگاه هسته‌اي براي توليد برق را داشت اما با توجه به ماهيت اين رژيم و اهداف توسعه طلبانه‌اش، همسايگان آن كشور از جمله ايران نگران دستيابي آن رژيم به سلاح اتمي بودند.  موضوع اخير از طرف اسرائيل نيز با حساسيت دنبال شد تا نهايتاً به بمباران و انهدام مراكز هسته‌اي عراق توسط هواپيماهاي اسرائيلي در سال 1981 انجاميد. اينتليجنت سرويس و ساواك در عراق اهدافي داشتند كه برنامه‌هاي اطلاعاتي‌شان را عملياتي مي‌كردند. از جمله اينتليجنت سرويس از طريق ايران به عراق موشك و سلاح حمل مي‌كرد و در مرز به كردها تحويل مي‌داد.  از علايق ديگر در عراق بحث اكراد بود كه براي ايران از اهميت بسزايي برخوردار بود و در مقاطع مختلف سياستهاي خاصي را دنبال مي‌كردند و در اوج اختلافات سياسي ايران و عراق، اكراد عراقي وسيله‌اي بر تضعيف آن رژيم توسط ايران گرديد و ساواك و نيروهاي امنيتي آن به تقويت اكراد بارزاني و رهبر آنان ملامصطفي پرداخت. روابط دو سرويس در قبال بحرين و جزاير ابوموسي و تنب نشأت گرفته از مذاكرات سياسي فيمابين وزارت‌خانه‌هاي خارجه دو كشور بود و آن مذاكرات مبناي ارتباطات بود كه نهايتاً به چشم‌پوشي رژيم پهلوي از بحرين منجر شد.

4ـ5ـ كشورهاي حوزه جنوبي خليج فارس (قطر ـ كويت ـ بحرين ـ امارات ـ عمان)
در طول قرون گذشته خليج فارس و حاشيه جنوبي‌ آن به دلايل گوناگون مورد توجه قدرتهاي جهاني و منطقه‌اي بوده است. كشورهاي اروپايي از جمله پرتغال، اسپانيا و بريتانيا از قرون گذشته در مناطق مختلف خليج فارس داراي پايگاه بودند و از اين پايگاهها كشتي‌هاي تجاري‌شان را محافظت نموده و به اهداف استعماري خود جامه عمل مي‌پوشاندند. قبل از خروج نيروهاي انگليسي از منطقه در سال 1971 ترتيبات امنيتي لازم بين اين رژيم‌ها و انگلستان داده شد و آمريكا نيز دنبال تجهيز ايران براي كنترل منطقه و به قول مشهور قصد دادن مقام ژاندارمي منطقه به محمدرضا پهلوي بود. لذا انگلستان، آمريكا و ايران دنبال كنترل منطقه بود تا كشورهاي مخالفشان از جمله شوروي و احياناً بعضي از كشورهاي اروپايي از جمله فرانسه و آلمان موقعيت برتر را به دست نياورند. به همين دليل قبل از خروج انگلستان از خليج فارس تمهيدات لازم ديده شد. از جمله اين كارها تجهيز و تقويت كشورهاي جديدالتأسيس منطقه و از طرفي امضاي پيمان‌هاي دوجانبه و چند جانبه بين اين كشورها با يكديگر و يا كشورهاي غربي از جمله بريتانيا برآمدند.
در زمينه اطلاعات نيز ايران و انگلستان قبل از خروج نيروهاي بريتانيايي از اين حوزه به هماهنگي‌هاي لازم اقدام نمودند كه مهم‌ترين آن تبادل اطلاعات براي كنترل منطقه بود و از توانمنديهاي ديگر در اين حوزه نيز استفاده كردند. مهم‌ترين اقدامات ساواك و اينتليجنت سرويس براي جمع‌آوري اطلاعات حول محورهاي ذيل بود:
1ـ كنترل رژيم‌هاي وابسته به بلوك شرق و عناصر اطلاعاتي و نظامي آنان  در كشورهاي قطر ـ عراق ـ جمهوري دموكراتيك خلق يمن ـ كويت ـ عمان ـ امارات ـ بحرين و...
2ـ كنترل مقامات سياسي و اطلاعاتي شوروي
3ـ كنترل گروههايي با گرايش چپي و برانداز
4ـ ارتباطات سياسي، اقتصادي و نظامي كشورهاي منطقه با ساير دول
5ـ كنترل مخالفان ايراني رژيم پهلوي
اسناد تبادل حكايت از ارزشمند بودن اين همكاريها در حوزه خليج فارس براي ساواك مي‌باشد و عليرغم ارتباط ساواك بارها سرويس‌هاي مطرحي همچون سيا و موساد، اما اسناد MI-6 از اهميت ويژه‌اي برخوردار بود. درخواست اداره بررسي اداره كل هفتم به مديريت آن سازمان گوياي اين مطلب مي‌باشد.
از بين سرويس‌هاي خارجي، سرويس انگلستان در گذشته اطلاعات جالب و مفيدي درباره امارات خليج فارس ارسال مي‌داشت، اما بيش از يك سال است اين گزارشات به حداقل رسيده به طوري كه پس از ماهها اخيراً (اواخر آبانماه) گزارشي از وقايع امارات متحده عربي در شهريور و مهر 2536 واصل شده است كه حاوي مطالب آشكار مي‌باشد... در ادامه سند كارشناس موضوع خواهان فعال نمودن منبع موردنظر بوده است.
شناسايي و كنترل سازمانهاي برانداز در خليج فارس از جمله جبهه آزاديبخش خلق خليج عربي، جبهه آزاديبخش دموكراتيك ملي عمان و خليج عربي، جنبش ناسيوناليست‌هاي عرب، دفتر سياسي جنبش انقلابي خلق در عمان، جنبش انقلابي خلق، حزب كار عربي، حزب بعث، جبهه آزاديبخش ملي.

5ـ5ـ فلسطين، لبنان، سوريه و اردن
با اشغال سرزمين كشورهاي اسلامي توسط رژيم صهيونيستي و جنگ، قتل و غارت و آوارگي مردم مسلمان كشورهاي فلسطين و لبنان و وقوع چندين جنگ بين دشمن غاصب صهيونيستي و كشورهاي مسلمان، باعث شد مردم مسلمان منطقه و مبارزين كشورهاي فوق، ضمن درگيري و جنگ با دشمن صهيونيستي از حاميان آن رژيم در ساير نقاط جهان از جمله اروپا غافل نبودند. به همين دليل بعضاً عملياتي عليه اهداف رژيم صهيونيستي در آن كشورها انجام مي‌دادند. لذا سرويس اطلاعاتي ايران نيز كه با اسرائيل و سازمان موساد رابطه تنگاتنگ و نزديكي داشت به همكاري براي شناسايي و تبادل اطلاعات در اين زمينه نيز اقدام كردند و ساواك با MI-6 نيز به تبادل اطلاعات در اين رابطه پرداخت. اسناد تبادل از تلاش بي‌وقفه دو سرويس براي كنترل هر چه بيشتر عناصر فعال مبارزاتي و تضعيف گروهها و كشورهاي مورد نظر برآمدند. اطلاعات موجود به لحاظ موضوعي گسترده و شامل زواياي مختلف سياسي، اقتصادي، اجتماعي، نظامي و فرهنگي گروهها و كشورهاي متخاصم با رژيم صهيونيستي را دربر مي‌گرفت. برخي از محورهاي عمده اسناد بدين شرح مي‌باشد:
1ـ شناسايي پايگاه‌ها و پادگانهاي آموزشي گروههاي مبارز فلسطيني در كشورهاي منطقه و رهبران و عناصر تعيين كننده آنها
2ـ جمع‌آوري اطلاعات از انواع سلاحهاي استفاده شده و محل تأمين آن و مسائل مالي و تداركاتي
3ـ پيگيري اختلافات درون تشكيلاتي و هدايت و حمايت عوامل نفوذي خودي و بهره‌برداري از اختلافات دروني آنها
4ـ جمع‌آوري اطلاعات از كشورهاي اسلامي در زمينه‌هاي مختلف سياسي، اقتصادي، نظامي و اجتماعي، روابط كشورها با هم و اتحاد و انشقاق و...
5ـ شناسايي و كنترل انقلابيون ايراني خارج از كشور در لبنان، سوريه، مصر  و... در رابطه با دستگيري يكي از مبارزين فلسطيني توسط سرويس‌هاي اطلاعاتي و امنيتي انگلستان سند تبادل مي‌نويسد:
مقامات پليس انگلستان يك فرد فلسطيني بنام فهد محي متولد 1956 اورشليم فرزند محي‌الدين را به اتهام حمله به اتوبوس شركت هواپيمايي اِل‌آل و كشتن يك ميهماندار اسرائيلي بازداشت كرده‌‌اند. نامبرده ضمن بازجويي اعتراف نمود در بيروت توسط شخصي به نام تارك (رئيس واحد متبوعه وي) براي اين مأموريت توجيه و در حدود دو هفته قبل نيز به لندن وارد شده است. در ادامه سرويس انگلستان اطلاعات بيشتري را در اين مورد از ساواك درخواست نموده است.
آنچه تا اينجا ذكر شد حكايت حجم وسيع همكاريهاي دو سرويس بود كه طرفين از آن رضايت داشتند، در اين قسمت به ارزيابي ساواك راجع به همكاريهاي اطلاعاتي دو سرويس در حوزه‌هايي كه قبلاً ذكر شد، نيازهاي آتي و درخواست همكاري بيشتر از سرويس انگلستان در قالب سندي مي‌خوانيم: درباره مبادله اطلاعات بين دو سرويس: تبادل اطلاعات بين دو سرويس كه بر اساس فهرست نيازمنديهاي اطلاعاتي مبادله شده صورت مي‌گيرد براي ساواك اهميت و ارزش قابل توجهي داشته و در طول مدت اين همكاري گزارشهاي مفيدي دريافت داشته‌ايم و درباره گزارشهاي مبادله شده نيز نظر ساواك به موقع به آن سرويس منعكس گرديده است. با توجه به امكانات و دسترسيهاي آن سرويس انتظار داريم به نيازمنديهاي اساسي ما در كشورها و مناطق هدف كه مي‌تواند به وسيله آن سرويس تأمين گردد پاسخ داده شود. به عنوان مثال گزارشهاي محدودي كه درباره عراق دريافت شده بسيار سودمند بوده است و به همين جهت موجب امتنان خواهد بود كه گزارشهاي بيشتري درباره عراق به ويژه درباره موقعيت رژيم ـ نفوذ شوروي در اين كشور ـ فعاليت‌هاي عراق در خليج فارس و وضع روابط دولت و اكراد دريافت نماييم.
درباره كويت (فعاليت‌هاي عوامل مخالف رژيم) امارات متحده عرب (اختلافات داخلي شيوخ) قطر و بحرين (عوامل برانداز و فعاليت‌هاي آنها) نيز مطالب زيادي دريافت ننموده‌ايم. همچنين دريافت اطلاعاتي از فعاليت‌هاي عربستان سعودي و كويت در خليج فارس مورد نياز ما مي‌باشد و گزارشهايي كه از فعاليت بعثي‌ها در خليج فارس دريافت شده سودمند بوده و مورد توجه مي‌باشد.
گزارشهايي كه درباره «نهضت بلوچستان آزاد» دريافت شده مفيد بوده و در ادامه وصول اين گزارشها موجب امتنان خواهد بود. ضمناً دريافت اطلاعات خواسته شده درباره افغانستان نيز مورد توجه ما است. بايد خاطرنشان گردد كه اظهارنظرهاي آن سرويس درباره گزارشهايي كه از ساواك دريافت مي‌نمايد مورد استقبال ما است و تاكنون از اين نظريات در هدايت عوامل جمع‌آوري بهره‌برداري گرديده است.

6ـ 5ـ قاره آفريقا
رژيم پهلوي در زمان رياست جمهوري عبدالناصر، با مصر اختلاف سياسي داشت و دليل اين اختلاف حمايت مصر از فلسطين و روابط ايران با رژيم صهيونيستي بود. لذا ايران با كشورهايي كه گرايش به شوروي و بلوك شرق داشتند رابطه حسنه نداشت و معمولاً روابطي همراه با تشنج بود كه گاهي به ستيز‌جوييها و بگو و مگوها و نطق‌هاي تند عليه يكديگر نيز چاشني آن مي‌شد. در منطقه شاخ و شمال آفريقا، كشورهاي ديگري از جمله ليبي، الجزاير، مراكش (مغرب) و در شاخ آفريقا سودان، جيبوتي، اريتره، سومالي و اتيوپي وجود داشت كه اين كشورها هر كدام به دول غربي و شرقي روابطي داشتند و در اين منطقه به نوعي جنگ سرد بين بلوك شرق و غرب حاكم بود. مثلاً ايران با بعضي از رژيم كه در دايره بلوك‌بندي كشورهاي غربي بودن رابطه داشت مثل مراكش (مغرب) و با بعضي مثل ليبي مخالفت داشت. از طرفي رابطه ايران با بلوك غرب باعث شده بود اين كشور جزء توابع و اقمار دول غربي محسوب شود و مخالف با كشورهاي شرقي و بلوك شرق، لذا در شاخ و شمال آفريقا ايران مصالحي داشت و نياز به جمع‌آوري اطلاعات و براي رسيدن به مقصود در اين حوزه نيز با سرويس انگلستان تبادل داشت و از اطلاعات يكديگر بهره‌برداري مي‌كردند. كشورهايي كه به شوروي گرايش داشتند، از طرف حاميانشان از جمله عراق، كره شمالي و شوروي و... كمك دريافت مي‌كردند. در مقابل كشورهاي بلوك غربي مثل آمريكا به مخالفان آنها كمك مي‌رساند: در حال حاضر احزاب اتحاديه جوانان سومالي (SVL) اتحاديه بزرگ سومالي ـ ESL ـ مجمع دمكراتيك سومالي ـ SDU ـ كه داراي افكار متمايل به كمونيسم مي‌باشند در سومالي فعاليت دارند. اكثريت اعضاء اين احزاب را كه از دولت كوبا و حزب كمونيست ايتاليا كمك دريافت مي‌‌كنند، جوانان تحصيلكرده در شوروي را تشيكل مي‌دهند كه در سومالي داراي مشاغلي مهم مي‌باشند.
به هر حال رژيم در منطقه شمال و شاخ آفريقا بنا به مصالح شخصي و يا مصالح غربي و دستور آنان مسائل آنجا را پيگيري مي‌كرد و مسئول اطلاعات خارجي ساواك درباره ملاقات خود با معاون مديركل خاورميانه سرويس انگلستان از او درخواست تبادل اطلاعات حوادث و وقايع آن منطقه را نموده و شرح اين ملاقات را به مافوق خود گزارش مي‌كند:
به عرض جناب قائم‌مقام ساواك رسيد كه از مقام مزبور خواسته شد: «هرگاه اطلاعات بيشتري در زمينه رويدادهاي كشورهاي آفريقايي مانند سومالي، جيبوتي، آنگولا، آفريقاي جنوبي، ليبي و غيره ارسال و ضمناً اطلاعات مهم مربوط به مسائل حاد روز از قبيل بحران لبنان سريعتر تحويل شود، مزيد تشكر خواهد بود.

6ـ ساير موضوعات اطلاعاتي
تروريسم بين‌الملل: از ديگر موضوعات مورد علاقه مبادله بين دو سرويس مقوله تروريسم بود. اطلاع گروه‌هاي تروريستي بين‌المللي براي دو سرويس از اهميت ويژه‌اي برخوردار بود. البته تروريستي كه از ديد رژيم پهلوي و كورهاي غربي تعريف مي‌شد و آنان مبارزان فلسطيني و ايراني را نيز جزء اين گروه دانسته و براي مقابله با اين افراد و جريان و گروهها تبادل اطلاعات داشتند. اما گروه‌هاي تروريستي ديگري نيز بودند كه در سطح بين‌المللي مطرح بوده مثل سازمان تروريستي ارتش سرخ ژاپن يا گروه كارلوس كه گاهاً با گروههايي از كشورهاي عربي و غيره در تماس بودند. سندي در اين زمينه مي‌نويسد:

1ـ6ـ الف: سازمان تروريستي ارتش سرخ ژاپن
1ـ سازمان تروريستي ارتش سرخ ژاپن يك سازمان چپ گراي ماركسيستي مي‌باشد.
2ـ سازمان تروريستي ارتش سرخ ژاپن با سازمان وابسته به وديع حداد ارتباط دارد و...
سندي ديگر صحبت از تشكيل كنفرانس مشترك بين گروههاي تروريستي با گروه كارلوس در قبرس مي‌باشد:
در هفته اول ارديبهشت قرار بود كنفرانسي از گروه جرج حبش ـ ارتش سرخ ـ گروه كارسول و برخي از گروههاي افراطي مقيم قبرس در قبرس تشكيل جلسه دهند. اين كنفرانس زير نظر دولت ليبي اداره خواهد شد و منظور آن تهيه طرح اخلالگري و آشوب در خاورميانه خواهد بود.  همچنين اسناد به شكل‌گيري گروهي به نام نور اشاره دارد.

2ـ6ـ همكاري براي كنترل و دستگيري مخالفان ايراني رژيم پهلوي
يكي از مهم‌ترين درخواست‌هاي ساواك از سرويس انگلستان، درخواست همكاري و مساعدت براي كنترل نيروهاي مخالف رژيم در انگلستان و اروپا براي ايجاد محدوديت فعاليتشان در آن مناطق را داشت. رژيم پهلوي به دليل ماهيت استبدادي كوچكترين و كمترين مخالفت را برنمي‌تابيد و فعالين خارج كشور با توجه به جوّ سياسي آن كشورها و گاهاً با اغراض سياسي و اقتصادي و فشار وارد نمودن به رژيم پهلوي، در كشورهاي اروپايي تا حدودي مي‌توانستند در چارچوب معيني به فعاليت‌هاي تبليغي‌شان بپردازند.
اما رژيم پهلوي تحمل اين حداقل‌ها و اعتراضات را نيز نداشت و از سرويس انگلستان مستمراً درخواست ايجاد محدوديت براي مخالفان رژيم را مي‌نمود و آن نيز از طريق هماهنگي با MI-5 به همكاري با ساواك پرداختند و اقدام به دستگيري و ايجاد محدوديت براي مخالفين رژيم پهلوي در انگلستان برآمدند. يا سرويس انگلستان در حوزه خليج فارس همكاري نزديكي با ساواك براي شناسايي و معرفي مخالفين رژيم به ساواك مي‌نمود؛  ساواك در جلسات مشترك به تشريح و معرفي اين كشورها براي مقابله طرف انگليسي مي‌پرداخت: در ملاقات نماينده اداره كل سوم مطالبي درباره تاريخچه كنفدراسيون دانشجويان ايراني، نحوه فعاليت آن در اروپا و آمريكا بيان داشت و نيازمنديهاي امنيت داخلي را در زمينه اين فعاليت‌ها تشريح و درخواست نمود كه آقاي شپرد زمينه همكاري و كمك سرويس (س) و پليس اين كشور را با رئيس نمايندگي ساواك در لندن (آقاي جهان‌بين) فراهم نمايد.
سندي درباره همكاري بين نمايندگي ساواك در لندن و اسكاتلنديارد براي كنترل و عكسبرداري از اسناد فردي به نام خليل رستم‌خاني مي‌نويسد: با توجه به گزارشات واصله در مورد رفت و آمد مداوم خليل رستم‌خاني به كشورهاي اروپايي و تماس وي با مسئولين كنفدراسيون در كشورهاي مزبور به نظر مي‌رسد كه مدارك ارزنده‌اي در منزل مسكوني وي موجود باشد عليهذا در جلسه‌اي با همكاران اسكاتلنديارد مذاكره و خواسته شد تا چنانچه امكان داشته باشد با استفاده از همكاران آنان در يك موقعيت خاص و با استفاده از غيبت وي به منزل مسكوني نامبرده ورود پنهاني شود. همكاران مذكور خصوصاً افسر رابط به اين نمايندگي قول همكاري در اين مورد را داده و ضمناً‌ اين مقدمه ورود پنهاني به منزل ديگر گردانندگان گروههاي مخالف در صورت موافقت خواهد بود.

7ـ همكاريهاي آموزشي و فني و تجهيز ساواك
سابقه چند سده‌اي فعاليت اطلاعاتي بريتانيا و اهداف گوناگون و متعدد اطلاعاتي آن كشور در سطح بين‌المللي باعث عطف توجه آن سرويس به ابزار و آلات جاسوسي و خبرگيري براي رسيدن به استانداردهاي بالاي اطلاعاتي در شقوق مختلف آن مي‌گرديد و دليل گرايش سرويس‌هاي اطلاعاتي اكثر كشورها به اينتليجنت سرويس استفاده از آخرين اختراعات اين سرويس در زمينه جاسوسي و ضدجاسوسي بود، لذا عليرغم اينكه ساواك با سرويس‌هاي عمده و مطرحي همچون سيا و موساد تبادل و همكاري داشت اما خود را بي‌نياز از مبادله آموزشي و فني با سرويس انگلستان نمي‌ديد و براي فراگيري و كسب آخرين فن آوري‌هاي اطلاعاتي درخواست آموزش، خريد تجهيزات بازجويي تحت فشار، شنود، فيلم‌برداري و... از آن سرويس را داشت و در طول مدت همكاري و تبادل يكي از موارد مهم همكاري، فعاليت براي ارتقاء سطح آموزش و كسب آخرين دستاوردهاي فني و اطلاعاتي انگلستان بود. در اين قسمت براي داشتن ديدي كلي از حجم و سطح اين ارتباطات، تبادلات آموزشي و فني را به عنوان دو بخش آموزشي و فني تقسيم و جداگانه هر كدام از آنها را به صورت جزئي‌تر تشريح مي‌نماييم.

8ـ آموزش
ارتشبد حسين فردوست در خاطراتش به گوشه‌اي از آموزش‌هايي كه توسط سرويس‌هاي انگلستان ديده را بيان مي‌كند كه شامل آموزش تلخيص و ارزيابي خبر، آموزش حفاظت، گزارش نويسي، آموزش شبكه‌هاي پنهان اطلاعاتي، آموزش استخدام و عضويابي و اطلاعات و ضداطلاعات مي‌باشد.  ولي اينگونه آموزش‌ها ارتباطش با ساواك كم بود و بيشتر براي تأمين دفتر ويژه اطلاعات كه مستقل از ساواك عمل مي‌كرد را دربر مي‌گرفت ولي بعضي از آموزش‌ها به دليل قائم‌مقامي او در ساواك به طور طبيعي در ساواك نيز استفاده مي‌شد. ولي محور مطالب اين قسمت تبادلات ساواك با اينتليجنت سرويس مي‌باشد.

9ـ آموزش‌هاي فني و اطلاعاتي
مقوله آموزش و مهارت‌هاي فني ـ اطلاعاتي از مهم‌‌ترين پيش شرط‌هاي كار اطلاعاتي ـ امنيتي است. براي ساواك به عنوان سازمان اطلاعاتي ـ امنيتي بهره‌گيري از آموزشهاي فني و اطلاعاتي جايگاه مهمي داشت... ساواك تحت هدايت و مديريت سيا و آمريكا تشكيل شد و به تبع آن بخش اعظمي از آموزش آن نيز بر عهدة اين سازمان قرار گرفت. از ديگر سرويس‌هاي اطلاعاتي غرب كه بسياري از نيروهاي ساواك را آموزش مي‌داد، MI-6 بود. مديران و افسران ارشد، برخي دوره‌هاي عالي آموزش را زيرنظر آنها در انگلستان مي‌گذرانيدند.  همكاري ساواك با MI-6 در رابطه با تكنولوژي اطلاعاتي و ابزارآلات مربوطه از مزيت‌هاي متعددي برخوردار بود. سابقه طولاني فعاليت‌هاي اطلاعاتي كشور انگلستان و بهره‌گيري از آخرين دستاوردهاي علمي در زمينه جاسوسي و ضدجاسوسي و داشتن تجربه زياد در اين زمينه مهم‌ترين دلايل همكاري با آن سرويس بود. لذا تبادلات MI-6 با ساواك در اين رابطه به طور كلي در دو زمينه الف) آموزش‌هاي فني و اطلاعاتي و ب) خريد وسايل و ابزار پيشرفته جاسوسي و ضدجاسوسي را شامل مي‌شد و دو طرف از آن استقبال مي‌كردند.

الف) آموزش‌هاي فني و اطلاعاتي:
آموزش يكي از اركان مهم هر سازمان مي‌باشد. اما اين مقوله در يك سازمان اطلاعاتي با توجه به پيچيدگي‌هاي كار اطلاعاتي مهم‌تر و از اولويت بيشتري برخوردار است. زيرا هر سازمان اطلاعاتي سعي مي‌نمايد از آخرين استانداردهاي علمي و آموزشي بهره‌برداري نمايد. لذا سازمان اطلاعاتي براي پيگيري و انجام امور محوله به آن نياز داشته و هر سازمان اطلاعاتي كه از آخرين دستاوردهاي علمي روز و اختراعات و اكتشافات استفاده نكند نمي‌تواند در رسيدن به اهداف و برنامه‌هايش موفق باشد. اهميت اين مسئله هنگامي دوچندان مي‌شود كه بدانيم رقيب و حريف اطلاعاتي از همان تكنولوژي كه ما استفاده مي‌كنيم، استفاده مي‌نمايد و حتي سعي مي‌نمايد با ابتكارات اطلاعاتي و علمي و بهينه كردن ابزار اطلاعاتي و ضد اطلاعاتي از ما جلوتر باشد. با اين استدلال بديهي است كه هر سرويس اطلاعاتي سعي مي‌نمايد از بالاترين و آخرين استانداردهاي علمي و آموزشي برخوردار باشد تا بتواند در جنگ اطلاعاتي بازنده و مغلوب رقباي قدرتمند نشود. سازمان اطلاعاتي و امنيتي رژيم پهلوي ـ ساواك ـ نيز به دلايل مختلف به اين مهم نياز بنيادي داشت و سعي مي‌نمود نيازمنديهايش را به طرق مختلف برآورده نمايد و اسناد تبادل حكايت از درخواست‌هاي مكرر رؤساي ساواك از رؤساي اينتليجنت سرويس براي آموزش كارمندانش مي‌باشد.  در اين قسمت به گوشه‌اي از دوره‌هاي آموزشي طي شده توسط پرسنل ساواك در لندن اشاره مي‌گردد.

10ـ دوره ضداطلاعات و اطلاعات
ساواك با استفاده از تجربيات ممتد MI-6 سعي مي‌نمود در اين موضوع نيز از آن سرويس استفاده نمايد. و توان اطلاعاتي و ضداطلاعاتي خودشان را ارتقاء دهند. به همين دليل در دوره‌هاي آموزشي MI-6 شركت مي‌نمود: سينماي ضدجاسوسي انگلستان.
طبق تصويب تيمسار ارتشبد رياست ساواك مقرر است پنج نفر از كارمندان اداره كل هشتم و يك نفر از اداره كل آموزش و يك نفر مترجم از تاريخ پانزدهم شهريور 1355 به مدت يك هفته در سمينار مشترك ضدجاسوسي ايران و انگلستان در لندن تشكيل خواهد شد شركت نمايند.
1ـ10ـ دوره الكتريكي
اعزام پرسنل ساواك براي ديدن دوره‌هاي مختلف فني و الكترونيكي نيز از موارد ديگر اين همكاريها بود. اداره كل ششم ساواك كه مسئوليت فني و تجهيزات را برعهده داشت متخصصين موردنظر را براي كسب آموزشهاي لازم به لندن اعزام مي‌كرد: دوره ويژه الكترونيك در انگلستان.
بنا به پيشنهاد سرويس انگلستان و تصويب رياست معظم ساواك مقرر است دوره‌اي در زمينه كشف و خنثي كردن جديدترين وسائل و متدهاي استراق سمع در انگلستان برگزار مي‌شود.

2ـ10ـ بازديد از زندانهاي انگلستان
براي حفاظت از زندانهاي رژيم و مراقبت هر چه مطمئن‌تر از زندانيان، مسئولين ساواك تعدادي از كارمندانش را براي بازديد از زندانهاي انگلستان نمود تا از نحوه حفاظت زندانها و نوع ساختمان‌هاي زندان در آنجا آشنا شده و تكنولوژي و تجربيات لازم را منتقل نمايند: در اجراي اوامر در تاريخ 4/9/53 با رابط سرويس انگلستان ملاقات و به او اظهار داشتم كه چندي پيش عده‌اي از كارمندان ساواك از زندان‌هاي انگلستان ديدن نموده‌‌اند. به دنبال اي مسافرت ساواك مايل است يك نفر كارشناس امور ساختماني از طرف ساواك مجدداً به انگلستان مسافرت نموده و از زندان‌هاي آنجا بازديد به عمل آورد تا پس از بازگشت به ايران مانند آنها را در ايران بسازد و...

3ـ 10ـ تبادل فيلم‌هاي آموزشي
بخشي از آموزش را فيلم‌هايي با محتواي آموزشي تشكيل مي‌داد،  ساواك از طريق حفاظت سنتو نيز فيلم‌هايي كه آموزشي بود دريافت مي‌كرد و اسناد موجود حكايت از اين مطلب مي‌باشد كه حجم عمده‌اي از آموزشها از اين طريق انجام مي‌گرفت: آقاي منوچهر نادري ليست فيلم‌هاي موردنياز اداره كل آموزش را كه در دوره آموزش حفاظتي سنتو در سال جاري ارائه شده بود به رابط سرويس داد و از طرف اداره كل آموزش درخواست نمود كه فيلم‌هاي مزبور به طور امانت و يا براي فروش در اختيار اداره كل آموزش گذاشته شود.

4ـ10ـ آموزش روابط عمومي
به دنبال تقاضاي ساواك در رابطه با ويژگي‌هاي يك كارشناس آگاه به امور روابط عمومي، سرويس انگلستان اعلام نمود حاضر است آموزش لازم را به فرد اعزامي بدهد به شرطي كه اين ساواك حدود كار، اختيارات و سطح حوزه مديريت وي را مشخص كند.

5ـ 10ـ آموزش مكاتبه‌اي
گاهي اوقات نيز در قالب مكاتبه آموزش انجام مي‌گرفت. مثلاً دي سندس از اهميت استفاده از زنان در تعقيب و مراقبت و برتري و مزيت آن نسبت به تيم مردان و يا مخلوطي از زن و مرد مي‌نويسد:
1ـ اگر سوژه مرد باشد بانوان در تعقيب و مراقبت خيلي مفيد هستند. از طرف ديگر سوژه زن زودتر از سوژه مرد يك زن تعقيب كننده را شناسايي مي‌‌كند.
2ـ استفاده از بانوان و آقايان در يك تيم مختلط در محله‌هايي كه زن و مرد به راحتي مي‌توانند معاشرت و آمد و شد داشته باشند، بسيار مؤثر است اما استفاده از تيم مختلط در بعضي از نقاط تهران و شهرستانها ممكن است با اشكال روبرو شود.  گاهي اوقات پرسنلي از ساواك در دوره‌هاي توجيهي پيمان سنتو كه توسط اينتليجنت سرويس در لندن برگزار مي‌شد  شركت مي‌كردند و آموزش‌هايي كه محورهاي آن گوناگون بود، صورت مي‌گرفت.

ب) خريد وسايل فني
عقب‌ماندگي رژيم پهلوي در رشته‌هاي گوناگون صنعتي باعث وابستگي آن به خارج شده بود، لذا در زمينه اطلاعاتي نيز بيشتر ابزار فني اطلاعاتي از خارج كشور وارد مي‌شد و مهم‌ترين سرويس‌هايي كه تجهيزات اطلاعاتي ساواك را تأمين مي‌كردند، سازمان موساد، سيا و اينتليجنت سرويس بودند. از جمله مهم‌ترين وسايلي كه به انگلستان براي تجهيز ساواك سفارش داده مي‌شد عبارت بودند از:
1ـ تلويزيون مدار بسته
2ـ انواع دوربين‌هاي فيلمبرداري در شب
3ـ انواع و اقسام ميكروفن
4ـ انواع گوناگون ضبط صوت و شنود
5ـ فلزياب مخصوص كنترل پاكات مشكوك
6ـ دوربين
دو سرويس از نمايشگاههاي تجهيزات فني كه در لندن برگزار مي‌شد مطلع بوده و پرسنل ساواك براي آشنايي با آخرين دستاوردهاي فني از اين نمايشگاهها بازديد و وسايل موردنياز را سفارش مي‌دادند.
11ـ نشست‌هاي دوجانبه مشترك
دو سرويس براي بررسي و تجزيه و تحليل همكاريهاي اطلاعاتي و ارزيابي آخرين دستاوردهايشان با فاصله زماني معين در بالاترين سطح به مذاكره با هم مي‌پرداختند و طرح مباحث مورد علاقه دو طرف، نيازمنديهاي جديد و نوع همكاري براي دستيابي به اهدافشان به مشورت مي‌نشستند. حضور رئيس ساواك در جلسات بيانگر اين موضوع مي‌باشد كه ساواك در بالاترين سطح در اين مذاكرات شركت مي‌كرد و از مسئولين MI-6 معمولاً در سطح معاون خاورميانه سرويس بود، بعضي از مهم‌ترين موضوعات طرح شده در اين جلسات عبارت بود از:
1ـ اوضاع عراق
2ـ شوروي سابق
3ـ افغانستان
4ـ پاكستان
5ـ شبه قاره (هندوستان و بنگلادش)
6ـ فلسطين، اردن، لبنان و سوريه
7ـ شاخ و شمال آفريقا (مصر ـ سودان ـ ليبي ـ سومالي ـ جيبوتي ـ اتيوپي)
8ـ عربستان
9ـ يمن شمالي و جنوبي
10ـ كشورهاي حوزه خليج فارس (كويت ـ قطر ـ بحرين ـ امارات ـ‌ عمان)
دستور مذاكرات سال 1349 بين نصيري و داسيلوا بدين شرح اعلام شد:
1ـ گسترش منابع ساواك و اينتليجنت سرويس در خليج فارس
2ـ طرح‌هاي ساواك در زمينه گسترش آتي در خليج فارس و نقشي را كه انتظار مي‌رفت ساواك در خليج فارس ايفا نمايد، به ويژه پس از خروج نيروهاي انگليسي از منطقه.
3ـ ارزيابي ساواك درباره مقاصد عراق در خليج فارس و خطري كه از جانب عراق متوجه كويت بود.
4ـ ارزيابي ساواك از اختلافات عراق و مصر
5ـ ارزيابي ساواك درباره مسئله اكراد، بديهي است آقاي داسيلوا نظرات سرويس اطلاعات انگلستان را درباره نكات فوق بيان مي‌نمايد.

12ـ نتيجه
با ظهور نشانه‌هاي فروپاشي رژيم پهلوي و درك اين مهم توسط نهادهاي سياسي  و اطلاعاتي انگلستان، مسئولين اطلاعاتي ابتدا بر آن شدند تا بر حجم كمك‌ها به رژيم بيفزايند تا بتوانند رژيم را از وضعيت بحراني برهانند و با اقدامات بعدي،‌ همچون گذشته موقعيت شاه را تثبيت نمايند و مجدداً بساط غارتگري‌شان را ادامه دهند و رژيم پهلوي آلت دست آنان و مجري دستوراتشان باشد. اما انقلاب اسلامي اين بار با حركتهاي بنيان‌برافكن استبداد و استعمار خود تمام موانع را از سر راه برمي‌داشت و به طليعه پيروزي نزديك مي‌شد. ماههاي منتهي به سقوط رژيم پهلوي، ماههاي نگراني و اضطراب دستگاههاي اطلاعاتي و امنيتي غربيان، سيا، موساد و MI-6 بود و تحولات به نحوي رقم مي‌خورد كه قدرت تصميم‌گيري را از رژيم و حاميان خارجي آن سلب كرده بود و به تدريج به اين نتيجه رسيدند كه پيروزي انقلاب حتمي، پس بايد براي بعد از پيروزي انقلاب فكري بيانديشند و خودشان را آماده مبارزه با نظام اسلامي بنمايند.
اولين اقدام در اين زمينه خارج نمودن مستشارانشان از ايران و به لحاظ اطلاعاتي، حفظ جاسوسان و منابع براي ادامه كار و جلوگيري از لو رفتن آنان بود لذا به دنبال امحاء يا انتقال اسناد و مداركشان برآمدند. يكي از مهم‌ترين اين‌گونه مدارك، اسناد همكاري دو سرويس اطلاعاتي رژيم پهلوي و انگلستان بود‌ه پرده از بسيا  ري از مسائل برمي‌داشت.
لذا MI-6 بر آن شد تا اسناد تبادل را از ساواك پس بگيرد تا در صورت سقوط رژيم، لااقل منابع و عواملش در ايران لو نروند. اما بيان اين مطلب به سران ساواك دشوار بود و تحليل‌ها و حرف و حديث‌هاي گوناگوني را به دنبال داشت، اما گريزي از اين موضوع نبود و با انواع و اقسام تعارفات و بهانه‌ها درخواست برگشت دادن اسناد تبادل شدند  ولي مسئولين ساواك، رژيم را پاياتر و ماندگارتر از آن مي‌دانستند كه با درخواستي اينچنيني اسناد را برگردانند و از طرفي اين عمل به لحاظ رواني حكم خودكشي را برايشان داشت و موضوع براي پرسنل ساواك و يا حداقل افراد دست‌ اندركار تبادل غيرقابل توجيه بود. لذا با توجه به تبعاتي كه اين كار داشت اصل موضوع را رد كردند.  و اين قول را به سرويس حريف دادند كه از اسناد حفاظت بيشتري خواهد شد.
اگر چه پيگيري‌هاي MI-6 تا روز قبل از مراجعت تاريخي امام خميني(ره) از پاريس به تهران همچنان ادامه داشت اما نتيجه‌اي عايد دستگاه اطلاعاتي انگلستان نشد و با پيروزي انقلاب اسلامي و برچيده شدن نظام ستم‌شاهي، ساواك منحل و بر همكاري‌هاي گذشته كه در خدمت دستگاه‌هاي حيله‌گر و سياستمداران زورمدار غربي بود خط بطلان كشيده شد.