پيمان سنتو

اين گسترش که از زمان پيروزي شوروي بر آلمان با ايجاد احزاب چپ کمونيستي شروع شده بود پس از جنگ، هفت کشور اروپايي را به سوي خود کشيد و حکومتهاي سوسياليستي را بر سر کار آورد. در فرانسه و ايتاليا احزاب کمونيستي نفوذ و قدرت فراواني يافتند و آمريکا به عنوان قدرت برتر پس از جنگ ناچار درصدد چاره جويي برآمد، علي الخصوص آنکه مناطق خاورميانه نيز در معرض خطر قرار گرفتند و هر لحظه امکان داشت يکي از نواحي مهم مرز شوروي به کام کمونيسم سقوط کند. بدين ترتيب دولت انگليس و متحد ديرينه اش آمريکا به فکر اجراي سياست سد نفوذ و مهار عقايد کمونيستي در مرزهاي طويل شوروي بر آمدند و زمينه اتحاد و وحدت منطقه اي را براي مبارزه با آن در پيش گرفتند.
اين اتحادهاي منطقه اي از طريق پيمانهاي دفاعي، سياسي و اقتصادي انجام شد و در اروپا به نام پيمان آتلانتيک، در آسيا پيمان بغداد و در خاوردور با عنوان پيمان سنتو مشغول به کار شد و کمربندي به دور مرزهاي شوروي کشيد.( 1 )
شايان ذکر است که در آن زمان خاورميانه و ايرانيان هنوز با چهره جهانخوار آمريکا آشنا نشده بودند و به دليل حمايت از ايران در برابر نيروهاي شوروي در خروج از آذربايجان، در نزد ايرانيان مقبول بودند و گاه پاره اي از رجال يا سياستمداران چون قوام السلطنه در طول دوران زمامداري خود سعي نموده بودند از حضور آمريکا در کشور تا حدي از زياده خواهي ها و زورگويي هاي همسايگان شمالي(شوروي) و جنوبي(انگليس) بکاهند. البته آغاز سياست ايستادگي آمريکا در برابر گسترش کمونيسم در جهان را مي توان ايستادگي آن دولت در برابر شوروي در مورد تخليه ايران دانست.( 2 (
اندکي بعد زياده خواهي هاي روسيه در مورد بغازهاي ترکيه و جنگ داخلي يونان در نهايت آمريکا را به حمايت از اروپا واداشت و به ايجاد پيمان آتلانتيک شمالي(ناتو( دست زد، تا با حضور نظامي خود در اروپا، وضعيت سياسي آنجا را تثبيت کند.( 3 ( همزمان با تشکيل پيمان آتلانتيک، فکر ايجاد سازمان دفاعي خاورميانه و خاوردور نيز در محافل غربي مطرح گشت به طوري که در فوريه 1949 م(بهمن 1328 ش) نجم الدين صادق وزير امور خارجه ترکيه اظهار داشت: «دولت متبوع او ادامه و تکميل سيستم دفاعي آتلانتيک را از طريق يک پيمان مشابه در خاورميانه مورد مطالعه قرار داده است».( 4 )
چندي بعد کنستانتين تسالداريس وزير امور خارجه يونان تأييد کرد و گفت: با انعقاد پيمان دفاعي بين ترکيه، يونان، مصر، عراق، لبنان، عربستان سعودي، اردن، ايران و پاکستان موافق است. اين توافق که با ارسال اسلحه و جنگ افزارهاي مدرن به عراق و مصر و اردن و ترکيه کامل شد، در 25 مه 1950 م منجر به اعلاميه مشترک انگليس و آمريکا گرديد که در آن اعلاميه سه دولت انگليس و آمريکا و فرانسه، ايجاد پيمان دفاعي خاورميانه را مد نظر قرار داده بودند. آنان در اکتبر سال 1951 م(مهر 1330 ش) در پايان کنفرانس آنکارا تأسيس فرماندهي نظامي خاورميانه را مفيد دانستند و يادداشتهايي به کشورهاي خاورميانه ارسال کردند و آنان را براي شرکت در يک پيمان منطقه اي تشويق کردند، اما از ارسال يادداشت به دولت ايران خودداري ورزيدند، زيرا در آن هنگام اختلاف ايران و انگليس بر سر مسأله نفت به اوج خود رسيده بود و اصولاً شرکت در پيمانهاي نظامي با سياست موازنه منفي حکومت دکتر مصدق تطبيق نداشت.
دولت مصر نيز به عنوان واکنش به اين يادداشت قرارداد 1936 م خود را با انگلستان به صورت يک جانبه لغو کرد. دولت شوروي هم يادداشت شديداللحني براي دول غربي و هشدارهايي به دولتهاي خاورميانه داد و آنان را از مشارکت در دسته بنديهاي نظامي ضد شوروي بر حذر داشت.( 5 (
پس از کودتاي 28 مرداد 1332 ش و سقوط دولت ملي دکتر مصدق، جان فاستر دالاس وزير خارجه آمريکا و آنتوني ايدن وزير خارجه انگليس تلاش براي تأسيس سازمان دفاعي خاورميانه را که مي بايست مکمل پيمان آتلانتيک شمالي باشد از سر گرفتند.
آغاز گفتگوهاي الحاق رسمي ايران به پيمان سنتو همزمان با صدارت حسين علاء بود. فاستر دالاس دوست قديمي علاء در زمان سفارتش در آمريکا، که به تازگي به وزارت امور خارجه آمريکا رسيده بود، در يک ديدار رسمي در ايران، از الحاق ايران به پيمان اظهار خوشوقتي کرد و علاء نيز متذکر شد که حضور دولت آمريکا در اين پيمان و دوستي با آمريکا، ايران را در برابر خطر کمونيسم حفظ خواهد کرد.( 6 (
در نهايت ايران در 30 مهر 1334 ش( 22 اکتبر 1955 م) به پيمان سنتو ملحق شد، اما دولت آمريکا به چند دليل از شرکت در اين پيمان خودداري ورزيد و فقط به شراکت در کميته هاي نظامي اکتفا نمود،( 7 ) چرا که نمي خواست مصر را از خود برنجاند و از همه مهمتر اينکه در آن تاريخ هنوز خاورميانه تحت نفوذ اختصاصي انگلستان بود و اين کشور مايل بود خود سرپرستي پيمان سنتو را بر عهده داشته باشد.( 8 (
تشکيلات سازمان پيمان مرکزي
سازمان پيمان مرکزي، سنتو، سازمان دفاعي دسته جمعي کشورهاي ترکيه، ايران، پاکستان و انگلستان بود که امنيت مشترک منطقه را در مقابله با گسترش کمونيسم بر عهده داشت. آمريکا با دادن بودجه اي برابر دولت انگليس بدون عضويت، بر اغلب کميته ها نظارت مي کرد.
اين سازمان شامل شوراي مرکزي بود که سالي يک بار در پايتخت يکي از کشورهاي عضو به رياست نخست وزير يا وزير امور خارجه متبوع برگزار مي گرديد و به امور مختلف اين پيمان رسيدگي مي نمود. البته اين شورا داراي شوراي معاونين بود که هر دو هفته يک بار در مرکز دبيرخانه سنتو در آنکارا و از سفراي کشورهاي عضو و سفير کبير آمريکا و انگليس تشکيل مي شد.
شوراي عالي يا شوراي مرکزي شامل چهار کميته اصلي: نظامي، اقتصادي، بهداشت، کشاورزي، ضد خرابکاري و روابط تشکيل مي گرديد و هدف همه اين کميته ها تقويت بخش نظامي و تسهيل فعاليت آنها بود. دبيرخانه اي نيز وجود داشت که وظيفه حفظ و ارتباط با ساير سازمانهاي بين المللي را بر عهده داشت و اين پست تنها در خدمت ايران بود و عباسعلي خلعتبري عهده دار اين مقام بود.( 9 ) با اين تشکيلات انگلستان و آمريکا کليه فعاليتهاي حياتي منطقه را در دست گرفته بودند و بر حوزه وسيعي از خاورميانه نظارت مي کردند.
عکس العمل عمومي مردم
در بين مردم ايران اين پيمان با توجه به مبارزاتي که در خلال جريان نهضت ملي نفت بر عليه انگليس انجام شده بود، چندان خوشايند نمي نمود. آزاديخواهان و وطن پرستان اين اقدام را مورد نکوهش قرار دادند. از اين ميان نواب صفوي و جمعيت فدائيان اسلام بودند که بلافاصله در مقابل اين اقدام عکس العمل نشان دادند و فوراً نقشه قتل حسين علاء نخست وزير وقت را پي ريزي کردند. بدين ترتيب يکي از اعضاي فدائيان اسلام به نام مظفر علي ذوالقدر مأمور اجراي اين نقشه شد و در روز 25 آبان 1334 ش هنگامي که حسين علاء در مسجد شاه در مجلس ترحيم سيد مصطفي کاشاني نماينده مجلس و فرزند آيةا... کاشاني حضور يافت، مورد سؤ قصد قرار گرفت ولي گلوله از لوله اسلحه خارج نشد و ضارب با دسته اسلحه محکم بر سر علاء کوبيد و حسين علاء را به سختي از ناحيه سر مجروح ساخت.
حسين علاء فرداي آن روز در حالي که سرش باند پيچي بود، براي شرکت در کنفرانس پيمان بغداد عازم عراق شد.( 10 ) فرماندار نظامي تهران همان روز دستور پيگيري فدائيان اسلام را صادر نمود و در اول آذر 1334 ش سيد مجتبي نواب صفوي رهبر جمعيت فدائيان اسلام و اعضاي اصلي آن از طرف مأمورين فرماندار نظامي بازداشت گشتند( 11 ) و در دادگاه نظامي دادگاهي و به اعدام محکوم گشتند. به دنبال اين جريان آيةا... کاشاني مبارز نستوه، دکتر مظفر بقايي، علي زهري، حسين مکي و عبدالقدير به اتهام شرکت در ترور رزم آرا بازداشت شدند.
آيةا... کاشاني در جريان بازرسي صريحاً اظهار نمودند که: «من مجتهد جامع الشرايط هستم و تشخيص دادم رزم آرا مهدورالدم است، لذا فرمان قتل او را صادر نمودم».( 12 ( اندکي بعد رژيم به دليل بحراني بودن اوضاع؛ آيةا... کاشاني، دکتر بقايي و ساير بازداشت شدگان را آزاد نمود.( 13 (
در کشور عراق نارضايتي مردم از رژيم خودکامه و عضويت در پيمان بغداد رنگ و بوي شديدتر داشت به طوري که اين نارضايتي منجر به قيام و سرانجام کودتاي 14 ژوئيه 1958 م ( 23 تير 1337 ش) گرديد.
ملک فيصل پادشاه عراق وعده زيادي از مقامات آن کشور به قتل رسيدند، رژيم سلطنتي در عراق باطل و رژيم جمهوري برقرار شد و دولت جديد عراق خروج اين کشور را از پيمان بغداد اعلام نمود. اين امر موجب خوشنودي روسيه گشت و ليکن پيمان بغداد منحل نشد و به نام پيمان سنتو به آنکارا منتقل گشت.
* عکس العمل شوروي
دولت اتحاد جماهير شوروي پس از مرگ استالين سياست همزيستي مسالمت آميز را در پيش گرفت و به مجرد الحاق ايران به پيمان بغداد(سنتو) سه يادداشت اعتراض آميز پي در پي به ايران فرستاد، چرا که کلاً يکي از اصول سياست خارجي شوروي مخالفت شديد با هر نوع گروهبندي ضد کمونيستي بود.( 14 (
دولت ايران جوابيه اي به اين سه يادداشت اعتراض آميز داد. طي يادداشت رسمي به دولت شوروي اطمينان داد که به هيج کشوري اجازه تأسيس پايگاه پرتاب موشک در خاک ايران داده نخواهد شد و اين پيمان تنها يک پيمان دفاعي مي باشد.( 15 ) بدين ترتيب دولت شوروي نمايندگاني براي مذاکره و عقد يک پيمان همکاري عدم تجاوز به ايران فرستاد و سرانجام مذاکرات مذکور در 11 آذر 1333 به امضاي موافقتنامه حل مسايل مرزي ايران و شوروي انجاميد و به دنبال آن تکليف 2500 کيلومتر مرز مشترک بين دو کشور روشن و طلاهاي ايران مسترد شد.( 16 (
* تغييرات در سيستم دفاعي کشور
پس از الحاق ايران به پيمان، چون تجهيزات و جهازات جنگي کشورهاي عضو پيمان مي بايست يکسان مي شد، تغييرات دامنه داري در ارتش ايران داده شد و سازمان جديدي تحت نظر و مشورت مستشاران نظامي آمريکايي پي ريزي گرديد. تشکيلات ارتش ايران تغيير کرد و پنج سپاه به جاي لشکرهاي سابق ايجاد گشت، به طوري که به جاي ستاد ارتش، ستادهاي نيروي زميني و هوايي و ستاد کل تشکيل گرديد و کليه کشورهاي عضو موظف شدند که در ارتش جديد از اسلحه و سلاحها و مهمات آمريکايي استفاده نمايند. دولت آمريکا جهت دستيابي دول فوق به اين تشکيلات طي چند دوره، کمکهاي بلاعوض و وامهاي گران قيمت در اختيار ايران نهاد.( 17 (
بدين ترتيب در اول شهريور 1334 ش ستاد ارتش ايران با سازمان جديدي که مقتبس از سازمان نظامي آمريکا بود آغاز به کار کرد. سپهبد عبدا... هدايت به رياست ستاد مشترک و سرلشکر هدايت گيلانشاه به رياست ستاد هوايي منصوب شدند. سرلشکر ميرجلالي معاونت ستاد مشترک و سرلشکر احمد وثوق سمت وزارت جنگ را بر عهده گرفتند. در پانزدهم همان ماه در ستاد ارتش اداره اي به نام اطلاعات تشکيل شد. اين اداره همه روزه اخبار محرمانه نيروهاي سه گانه را جمع آوري و تسليم رئيس ستاد مي نمود. به دنبال اين تغييرات آمريکا در 2 تير 1335 ش چهار هواپيماي جت و در 30 تير سي عراده توپ 90 ميلي متري از محل کمکهاي نظامي آمريکا به ايران داد و به کشورهاي عضو پيمان سنتو وعده ارسال کمکهاي نظامي داد.( 18 (
ماهيت پيمان سنتو
پيمان سنتو گرچه در ظاهر يک پيمان دفاعي مشترک بين کشورهاي خاورميانه بود ولي در واقع در راستاي اهداف استعماري انگلستان در خاورميانه قرار داشت، به طوري که خط دفاعي ايران در مقابل تهاجم احتمالي شوروي مانند تقسيم بنديهاي پيشين دول استعماري در سالهاي 1907 و 1911 م، کوههاي زاگرس در نظر گرفته شده بود، امري که از همان ابتدا مورد اعتراض ايران قرار داشت.( 19 ) بديهي است که هدف اصلي اين تقسيم بندي حفظ چاهها و ذخاير نفتي خاورميانه و ايران بود که در تسلط انگليس و آمريکا قرار داشت. بدين ترتيب مشخص بود که اين پيمان و فعاليت گروههاي مختلف آن تنها در راستاي اهداف استعماري دول خارجي قرار داشت و در عمل ضامن استقلال و تماميت ايران نبود. فريدون سنجر يکي از نمايندگان ايران درباره اين پيمان در خاطرات خود مي نويسد:
در همان هفته اول ورودم به ستاد نظامي پيمان در بغداد متوجه شدم که اين پيمان قبل از هر چيز و بيش از هر چيز، يک سازمان سياسي تبليغاتي است و کار آن بيشتر تشکيل کنفرانسها و شوراهاي ماهيانه و شش ماهه و ساليانه با عکس و تفضيلات و برگزاري ميهماني هاي شبانه و کوکتل پارتيها است. البته براي خالي نبودن عريضه يکي دو سه پرونده به نام طرح هم تهيه شده بود که بيشتر شامل اطلاعاتي ناقص از قدرت نظامي و گسترش نيروهاي سه گانه شوروي بود. غير از اينها پرونده به درد بخوري که به عنوان طرح دفاعي شود آن را روي نقشه پياده کرد، ارايه نمي کرد و معلوم نبود که نيروهاي عضو پيمان روي کدام خط دفاعي گسترش پيدا مي کنند و عمليات خود را به چه ترتيب با هم هماهنگ خواهند کرد. حتي از نظر تعيين يک خط دفاعي کلي هم از ابتدا اختلافات شديد وجود داشت.( 20 (
به دنبال کشف چاه نفت البرز در نزديکي قم در تاريخ 1335 ش که در نهايت توسط متخصصين آمريکايي به بهره برداري رسيد، منطقه البرز نيز منطقه نظامي اعلام شد و دو گردان سرباز به فرماندهي سرلشکر آريانا به محافظت در آن پرداختند. از اين به بعد پيمان سنتو سلسله جبال البرز را جهت دفاع و مقاومت در برابر حمله احتمالي شوروي مد نظر قرار داد.
پيمان سنتو پس از جريان جنگهاي هند و پاکستان و تأسيس کشور بنگلادش سست شد. تبليغات شوروي نيز بر عليه اين پيمان بسيار کارساز بود. با خروج نيروهاي انگليسي از مناطق واقع در شرق سوئز از جمله خليج فارس در آذر 1350 ش، يک بار ديگر توجه همگان به پيمان سنتو جلب شد. اندکي بعد نيکسون رئيس جمهور آمريکا اعلام نمود که از اين به بعد کشورهاي منطقه مي بايست خودشان مسؤوليت امنيت و دفاع از خود را بر عهده بگيرند. بدين ترتيب زوال پيمان سنتو نمايان شد. دولت ايران يک ماه پس از پيروزي انقلاب در 21 اسفند 1357 ش پس از 23 سال از پيمان سنتو خارج گرديد. پيمان سنتو در فروردين ماه 1358 ش رسماً منحل گشت.( 21 (
منابع:
 
1. هوشنگ ازغندي، دولت دست نشانده،(تهران، قومس، اول، 1376 )، ص 374 - 375.
2. همان، ص 183.
3. هوشنگ مهدوي، سياست خارجي ايران در دوران پهلوي( 1357 - 1300 )، ص 141 - 142.
4. ازغندي، ص 183.
5. باقر عاقلي، نخست وزيران ايران از مشيرالدوله تا بختيار، ص 835.
6. سند ش 19 - 32 - 47533 موجود در آرشيو مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران.
7. علي اصغر شميم، ايران در دوره سلطنت پهلوي، ص 153.
8. باقر عاقلي، ص 836.
9. کتابچه سازمان پيمان منطقه اي(سنتو)، چاپ دفتر همکاريهاي بين المللي
10. باقر عاقلي، ص 842 - 845.
11. باقر عاقلي، روزشمار تاريخ معاصر ايران، ج 2 ، ص 60 - 61.
12. باقر عاقلي، شرح حال رجال سياسي و نظامي معاصر ايران، ج 3 ، ص 1378.
13. همانجا.
14. ميرفندرسکي، در همسايگي خرس، ص 85.
15. ميرفندرسکي، ص 84 - 86.
16. هوشنگ مهدوي، سياست خارجي ايران در دوره پهلوي، ص 242.
17. باقر عاقلي، روزشمار تاريخ معاصر ايران، ج 2 ، ص 54 و 60 - 63.
18. همان، ص 63 - 69.
19. فريدون سنجر، حاصل چهل سال خدمت، ص 180 - 181.
20. همانجا.
21. باقر عاقلي، نخست وزيران ايران از مشيرالدوله تا بختيار، ص 837 –