مروری بر زندگی آیت الله زند کرمانی

آیت الله محمدباقر زند کرمانی فقیه، محقق، مجتهد، خطیب و نویسنده ایرانی به سال 1312 قمری در کرمان چشم به جهان گشود و در جمادی الثانی سال 1389 قمری برابر با نوزدهم شهریور 1348 شمسی در هفتاد و هفت سالگی در هامبورگ دیده از جهان فروبست.
او فرزند حاج آقا رضا از اهالی کرمان و از احفاد صادق خان برادر کریم خان زند سرسلسله زندیه به شمار می رفت. پدرش ملاک بود و در وبای سال 1320 قمری درگذشت.
وی تحصیلات ابتدایی را در مکتب خانه می آموخت که مشروطیت به پیروزی رسید و مکتب های معتبر به مدارس ابتدایی تبدیل شد. وی در مدرسه علمیه که بعدها به نام سعادت نام گذاری شد، و به مدیریت شیخ احمد بهمنیار (1261 تا 1334) استاد فقید دانشگاه تهران اداره می شد، تحصیلات شش کلاسه ابتدایی را به پایان رساند.
علوم دینی را نیز در محضر حاج آقا جواد کرمانی برادر استاد بهمن یار پی گرفت. آن گاه وارد مدرسه ملی با مدیریت میرزا شهاب الدین کرمانی شد، و مقدمات علوم حوزوی را نیز نزد مدیر مدرسه فرا گرفت و پس از فراغ از مدرسه ملی، برای فراگرفتن زبان و علوم روز در مدرسه انگلیسی ها نام نویسی کرد.
در همین دوره بود که حس کاوش مذاهب در وجودش جوشید. با دانشمندی یهودی به نام ملا یعقوب تماس گرفت و درباره اعتبار تورات از وی پرس و جو کرد. مدتی نزد وی با بعضی از مراسم یهود آشنایی پیدا کرد و تفسیر تورات را فراگرفت. سپس تحقیقاتش را با پرسش هایی از ارباب کیخسرو شاهرخ که بعدها نماینده زرتشتی های کرمان و یزد شد کامل کرد. همچنین وی از برهمن مروارید، تاجری که در سرای هنود کرمان تجارت خانه مفصلی داشت، درباره مذهب هنود آگاهی هایی به دست آورد.
زند کرمانی سپس برای آموختن فقه استدلالی به اصفهان رفت، و در درس فقه آیت الله محمدحسین فشارکی و درس اصول آیت الله محمدصادق آل صدر و آیت الله سید علی نجف آبادی حاضر شد. طولی نکشید که به نجف مشرف شد، ولی به سفارش آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی به شهر قم هجرت کرد و در کنار امام خمینی هفت سال در محضر آیت الله شیخ عبدالکریم حایری به تحصیل پرداخت.
زند کرمانی از آیت الله حائری تاثیر بسیار پذیرفت چنان که بعدها گفت: اگر حائری را ندیده بودم یک کافر استدلالی می شدم.
آیت الله حایری وی را به تالیف رساله ای در مساله صلح برای فرار از دین تشویق کرد، و چون مطبوع نظرش افتاد، وی را واجد درجه اجتهاد دانست. این سومین اجازه اجتهاد زندکرمانی پس از اجازات آیت الله فشارکی و آقا سید ابوالحسن اصفهانی بود.
آیت الله زند در سفر دوم عتبات عالیات با آیت الله شیخ حسین کاشف الغطاء ملاقات کرد، و در پاسخ به استفتای اداره فرهنگ بغداد از کاشف الغطاء نظریاتی ابراز کرد:
... شهر کوفه از بناهای نظامی مسلمین بوده که بعد از فتح ایران و مداین به دست صاحب منصبان مسلمین، تاسیس شده است. پس چه منطقی دارد که بگوییم در مسجد کوفه محل چند نفر از انبیاء سلف می باشد، و حتی کشتی نوح در این مسجد جای گرفته؟ به علاوه آیا مسجد کوفه که محل نماز حضرت امیرالمومنین (ع) در مدت خلافت آن حضرت بوده است، به همین صورت بوده که الآن می بینیم یا تغییراتی در آن رخ داده است؟
این مذاکرات، موانستی میان آنان ایجاد کرد، و کاشف الغطاء یکی دو روز بعد برای او اجازه ای جامع نگاشت. سید جمال الدین گلپایگانی، قاضی، شیخ آقا بزرگ تهرانی و آقا سید ابوالحسن شیرازی نیز اجازه او را تایید کردند.
آیت الله زند پس از این، مقیم اصفهان شد، و به خدمات عام المنفعه و مقابله با تحریفات و خرافات و جذب نیروهای خدمت گذار روی آورد. در این دوران، حوزه علمیه ذوالفقار و بیمارستان عسکریه را پایه گذاری کرد و با اقامه جماعت در مسجد جامع اصفهان، رونقی دوباره به این مسجد بخشید.
وی افزون بر تدریس فقه در مدرسه صدر بازار اصفهان، قرآن کریم را بر پایه مجمع البیان طبرسی تفسیر می کرد. از شاگردان درس تفسیر می توان به آیه الله سید اسماعیل هاشمی و برادر ایشان شیخ احمد ربانی، سید ابولفضل صفوی ریزی، شیخ نعمت الله و شیخ نصرالله صالحی نجف آبادی و ابراهیم جواهری اشاره داشت.
زند کرمانی جامعه را به خوبی می شناخت و حال مردم را درک می کرد. درباره رویدادهای زمانه خود ساکت نبود و موضع گیری های روشن و تحلیل های سازنده ای داشت. پس از پانزده خرداد 1342 از نخستین کسانی بود که اعلامیه ای صادر کرد. همواره تاریخ معاصر را مورد بررسی قرار می داد؛ چنان که وقایعی همچون رواج اسکناس، غارت نفت و انحصار تنباکو را تفسیر و تحلیل می کرد.
او از حمله افغان می نوشت و برای مردم از ضربه ای که نادرشاه بر نظام تعلیم و تربیت وارد کرد می گفت. وی بر این بود که خارج کردن موقوفات از دست حوزه به نفع نظامیان افشار و ابطال وقف نامه های صفوی بزرگ ترین لطمه ای است که بر آموزش و پرورش در ایران وارد شده است.
روشن اندیشی های عالمانه او در جامعه آن روز با واکنش های مثبت و منفی فراوانی رو به رو بود، ولی او تنها به اعتلای کلمة الله می اندیشید و در تبیین و تفهیم صحیح مسائل دینی می کوشید. اعزازی که او در حق روحانیت شیعه روا داشت، در نوع خود بی مانند و به یاد ماندنی است؛ چنان که به دعوت دکتر محمود حسابی در کنگره اتم شناسی حضور به هم رساند، و در جلسه ای که در دانشگاه تهران تشکیل شده بود، سخنرانی قابل توجهی درباره ملی شدن صنعت نفت به زبان انگلیسی ایراد کرد.
کار مردم را زود راه می انداخت، مهرش را به عبایش دوخته بود تا هرکجا که لازم باشد در کم ترین زمان ممکن از آن استفاده کند. حتی در میان بازار، توصیه نامه ها را مهر می کرد بدون این که ارباب رجوع حتی به اندازه این که او دستش را به جیب فرو کند و درآورد معطل شود.
از ورزش ها به اسب سواری و پیاده روی علاقه داشت. شیفته دانش بود، میکروسکوپی فراهم آورد و برای نخستین بار میکروب را به عموم مردم نمایاند. چند کندوی عسل در خانه درست کرد و خودکفایی را به مردم نشان داد.
او تنها راه رستگاری مسلمانان را در جمع دین و دانش می دانست و از همین رو انجمن دین و دانش را پایه گذاری کرد.
هنگامی که بیماری سختی بر او چیره شد در مجلسی چنین داد سخن داد:
امشب می خواهم مصیبت خود شما را برای خودتان بخوانم تا شما به حال خودتان گریه کنید؛ امام حسین نیازی به گریه شما ندارد.
آن گاه بسته های دارو را به مردم نشان داد و گفت:
مصیبت شما این است که اگر این دارو از کشورهای بیگانه و استعمارگر که احتمالا دشمن شما هستند به کشور ما نرسد، روحانی شهر شما خواهد مرد. من مریض هستم و فقط به این داروها می توانم زنده بمانم.
زند کرمانی برای عمل جراحی به هامبورگ آلمان سفر کرد، سفری که به ملکوت انجامید. پیکر پاک او را به اصفهان آوردند و در تخت پولاد به خاک سپردند.
مردم قدردان و دین یار اصفهان روز جمعه بیست و پنجم شهریور ماه 1390 بر سر مزار او در تخت فولاد اصفهان گرد هم آمدند و یاد و خاطره آیه الله زند کرمانی را گرامی داشتند.
حاج آقا فولادگر به بیان خاطراتی از آن مرحوم پرداخت و حجت الاسلام محمد زاهد نجفی پیام آیت الله العظمی حسین مظاهری رییس حوزه علمیه اصفهان را برای حاضران خواند. پس از این، حجت الاسلام و المسلمین دکتر رسول جعفریان به سخنرانی پرداخت و ویژگی های شخصیتی این عالم فرزانه را بیان کرد.
دکتر جعفریان، زند کرمانی را مثالی از علمای بلد دانست که همچون چراغی به مردم راه را می نمایند. علمای بلاد بر خلاف مراجع تقلید، با عامه مردم و بازاریان در تماس هستند، با مشکلات عموم آشنا هستند و به خدمات عامه روی می آورند.
کارکنان بیمارستان عسکریه نیز در کنار این مراسم به آزمایش فشار خون و قند شرکت کنندگان پرداختند.
از آثار زند کرمانی است:
الفیوضات اللامعة (الشمس الطالعة) فی حالات الکتب الاربعة.
رساله ای در صلح برای فرار از دین به نام رفع النزاع من البین فی الصلح المقصود منه الفرار عن الدین، چاپ اصفهان.
فقه استدلالی در احکام آب ها، چاپ تهران.
جواب استفتایی به نام امارة الولایة، به فارسی، چاپ اصفهان. تجدید چاپ: با مقدمه سیدمرتضی هاشمی، اصفهان: حجت، 1379، 112ص.
نبذة فی تحقیق کتاب قرب الاسناد و مولفه و اخباره، چاپ در زمان حیات مولف که اخیرا نیز به همراه قرب الاسناد چاپ موسسه آل البیت (ع) تجدید چاپ شده است.
اثبات الامامة عن طریق اهل السنة و الجماعة.
تاریخ مختصر نفت در دنیا، چاپ اصفهان، 108ص، جیبی. تجدید چاپ به کوشش دکتر موسی نجفی در تعامل دین و سیاست.
به مطالعه گرفتن این رساله ما را در شناخت اندیشه های والای این عالم فرزانه در آن سال ها یاری بسیار می رساند، پایان بخش این مقال را نقل های کوتاهی از آن قرار می دهیم، لازم به ذکر است که فصل های این رساله در چاپ اصل بدین قرار است:
فصل اول: جغرافیای طبیعی و سیاسی ایران؛
فصل دوم: نفت در خاور؛
فصل سوم: نفت در باختر؛
فصل چهارم: دوره جدید نفت در دنیا و ایران؛
فصل پنجم: کلمات مطلعین راجع به نفت.
با احتیاج مبرمی که به آب هست، به واسطه مسامحه اولیاء امور و تعدی بیگانگان آب رودخانه هایی مانند شط کارون که از زمان های باستانی خط خوزستان مشروب نموده، و آن جا را به صورت هند کوچکی در آورده بود، در زمان ما به مصرف راندن سیلاب نفت یا طلای سیاه به طرف خلیج و بحر عمان و تسهیل کار کشتی های کوه پیکر نفت کش رسیده...، و ساده تر آن که این رودخانه معظم، عوض آبیاری باید به بردن نفت از کشور، و سرازیر شدن آن به مغرب کمک موثری بدهد. (تاریخ مختصر نفت در دنیا، ص 8 تا 9).
معادن نفت ایران به واسطه زیادی و فراوانی، خود را از اعماق زمین به سطح آن به صورت چشمه های آب نفت آلود متعفنی از دیر زمانی رسانیده، و نیز گاهی گازهای متصاعده خود را به شکل استوانه های نور جلوه می داده، و این معنی از کتب مذهبی زرتشتیان هویدا است، و می دانیم که پیروان این مذهب و کیش، زمین های نفت خیز اطراف بادکوبه را از رابادگان که معرب آن آذربیایجان شده، زمین مقدس و محل بروز آتش مقدس و فروغ یزدانی می دانسته، و آن را اورامزدااذر می خوانده اند؛ چون در بعضی نقاط این سرزمین نوری زیبا در روزها با رنگ آبی دل ربا، و در شب ها با رنگ سرخ مایل به زردی می دیده اند. (همان، ص 14).
هنگامی که حاکم روسی بادکوبه و تفلیس اولین دفعه به نفت بادکوبه برخورد، مقداری از این ماده سیاه عفن را به دانشگاه سن پترزبورغ آن روز یا لنین گراد امروز فرستاد، تا دانشمندان این ماده را تجزیه نموده، و بررسی نمایند، و جوابی که به او رسید این بود که این جسم به کلی بی فایده است و به کار نمی آید، شاید تقریبا از این واقعه چیزی بیش از دویست سال نمی گذرد. (همان، ص 25).
نفت ایران، متفقین را غالب کرد، و قوای آلمان را در هم شکست؛ اما در عین حال انگلیسی های بی انصاف طماع نخواستند به روی خود بیاورند، در حالی که دنیا فهمید که مایه حیات و اسلحه برنده بریتانیا نفت ایران است، مع ذلک کوچک ترین عاطفه و توجهی به صاحبان اصلی و مالک ها و ولی نعمت های خود یعنی ملت ایران ننموده و همان مقدار جزیی هم که بایستی به حساب خودشان بدهند به انواع حیله ها و بهانه ها نپرداختند. (همان، ص 40 تا 41).
در جنگ عالم گیر دوم... در مقابل همه این زحمات طاقت فرسا، نه تنها به ایران از غنایم جنگ بهره ای ندادند...، تمام مصرف نفت قشون بری و بحری و هوایی بریتانیا را مجانا از نفت ایران داده و به حساب نیاورد. (همان، ص 59).
باری... عده ای از نمایندگان مجلس به نام اقلیت، صنعت نفت را برای بهبودی اوضاع کشور ملی اعلام نمودند. در صورتی که به واسطه تجمع و تورم سرمایه های بی شمار نزد معدودی سرمایه دار، خود دولت انگلستان چندین صنعت را در سراسر کشور خود ملی نمود، تا این که کاری برای بی کارها تهیه شده، و زندگی مردم تامین گردد، و از اضطرار و در ماندگی متوسل به بلشویزم نشوند، عینا اولیاء مملکت ما همین عمل را به همین منظور انجام داد و حقیقتا اگر به تامل بنگریم تنها راه حل برای حفظ صلح جهان همین است. (همان، ص 60).
فهرست منابع
فطرت بیدار زمان، شرح حال و اندیشه های محمدباقر زند کرمانی، گردآوری محمد زاهد، قم: عطر عترت، چاپ اول بهار 1382، جلد اول.
یادنامه زندکرمانی، رضا طلاییان.
«فطرت بیدار زمان»، محمدرضا زادهوش، کتاب ماه (دین)، س 6، ش 66 - 67، فروردین و اردیبهشت 1382، ص 36 تا 39.
نام آوران علم و اجتهاد کرمان از قاجاریه تا پهلوی، محمد نیک پور، تهران: سازمان اسناد و کتابخانه ملی، 1383، ص 391 تا 395.
مشاهیرتکیه زند کرمانی، غلامرضا نصرالهی.
سیری درتاریخ تخت فولاد، سید مصلح الدین مهدوی، اصفهان: انجمن کتاب خانه های عمومی اصفهان، چاپ اول 1370، ص 177.
علوم و عقاید، ابراهیم جواهری، چاپخانه گیتی، مقدمه.
گنجینه دانشمندان، محمدتقی شریف رازی، ج 6.
«خاطراتی از آیت الله زند کرمانی»، ناصر باقری بیدهندی، پیام حوزه، ش 26، تیر 1379، ص 154 تا 161.