ریشه های تاریخی قیام ۱۵ خرداد

با ساقط شدن امینی، نخست وزیر بهترین مهره برای اجرای نیات رژیم پهلوی، اسدا... علم وزیر دربار بود، در ۲۸ تیر ۴۱ با استعفای امینی دولت علم تشکیل شد. حکومت علم و دوران نخست وزیری او دو نکته بارز در تاریخ معاصر ایران دارد: نخست آن که دوران آن حکومت، آغازگر دیکتاتوری مطلق محمدرضا پهلوی بود. دوم این که مبارزه روحانیت و دیگر طبقات با رژیم شکل تازه ای گرفت و لبه تیز حملات متوجه شاه شد. در ۱۶ مهر سال ۴۱، اولین اقدام دولت علم برای اجرای سیاست های جدید اعلام شد و لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی در هیئت دولت به تصویب رسید. در این لایحه به طور مشخص سه موضوع وجود داشت: حذف اسلام از شرایط نمایندگی مجلس، سوگند به کتاب های آسمانی، در مواردی که طبق قانون باید به قرآن کریم سوگند خورد، تساوی کامل حقوق زن و مرد و شرکت زنان در انتخابات. موارد اول و دوم، در واقع با هدف حذف تدریجی اسلام، به عنوان دین رسمی کشور مطرح شد و همچنین زمینه ای برای حضور و نفوذ اقلیت ها به ویژه یهودیان و اعضای فرقه بهایی در پست های حساس کشور بود. اما پس از رسیدن روزنامه ها به قم، مراجع و علما از جمله حضرت امام خمینی(ره) تلگرام هایی با هدف لغو لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی به شاه مخابره کردند، لحن تلگرام حضرت امام خمینی(ره) از همه تندتر بود. شاه در پاسخ به تلگرام مراجع، موضوع را به نخست وزیر و دولت محول کرد. سرانجام با وجود مقاومت دو ماهه دولت و برخورد متکبرانه شاه، با پافشاری مراجع و با گسترش حرکت های مردمی و هراس رژیم از بیداری و آگاهی مردم نسبت به برنامه های آینده رژیم، در ۱۰ آذر سال ۴۱ علم اعلام کرد که قانون انجمن های ایالتی و ولایتی اجرا نخواهد شد. در این میان، تصویب لایحه و مخالفت شدید حوزه های علمیه و مردم با آن، فرصت و فضایی را ایجاد کرد که حضرت امام خمینی(ره) به عنوان رهبری مذهبی، رابطه پشت پرده شاه و اسرائیل و دخالت صهیونیست ها را در امور مسلمانان افشا کنند. اما چندی بعد یعنی در روز ۱۸ دی سال ۴۱ شاه در «اولین کنگره عظیم دهقانان ایران» اعلام کرد که قصد دارد اصلاحاتی را به نام «انقلاب سفید» انجام دهد و برای قانونی نشان دادن این اصول، روز ۶ بهمن سال ۴۱ همه پرسی (رفراندوم) برگزار می شود. در این شرایط حضرت امام(ره) تنها شخصیتی بودند که با هوشیاری خاص دریافتند هدف شاه از طرح رفراندوم تحکیم سلطه آمریکا بر ایران است، به همین دلیل قاطعانه در مقابل حرکت جدید ایستادگی و مخالفت کردند. در همین حال برای جلوگیری از مخالفت ها و اعتراض ها نسبت به رفراندوم، ابتدا به تجمع دانشجویان در دانشگاه تهران حمله شد و تعداد زیادی از رهبران و شخصیت های سیاسی و مذهبی بازداشت شدند و جو رعب و وحشت به وجود آوردند تا بتوانند رفراندوم غیرقانونی را برگزار کنند.

حمله رژیم به مدرسه فیضیه
واپسین روزهای سال ۴۱ شهر قم در آستانه سال نو، وضعی غیرعادی داشت. امام(ره) در آخرین سخنرانی خود در روزهای پایانی سال، روحانیت را به مقاومت در برابر کشته شدن، زندان رفتن، سربازی رفتن و تحمل مصایب دعوت کردند. در آخرین هفته اسفند، در نشستی که امام با علما داشتند، پیشنهاد کردند که به جای عید نوروز، از سوی روحانیت قم و شهرستان ها و حوزه های علمیه، اعلام عزا شود. این پیشنهاد مورد موافقت دیگر مراجع قرار گرفت و به دنبال آن علمای شهرستان ها در جریان قرار گرفتند. بامداد روز دوم فروردین، ناگهان ده ها دستگاه اتوبوس وارد قم شد. چند ساعت بعد، کامیون های نظامی حامل سربازان مسلح و مجهز به مسلسل های سنگین به قم رسیدند و به مانور در شهر پرداختند. بعدازظهر مجلس سوگواری به مناسبت سالروز شهادت حضرت امام صادق(ع) برگزار می شد. حرکات مرموز برخی حاضران که بدون تردید از طرف ساواک ماموریت داشتند، باعث ایجاد تشنج در مجلس و قطع سخنان گوینده شد. در همین زمان گروهی از اشرار ناگهان به مردم حمله و جمعی را مجروح کردند. در پی این حادثه، نیروهای اعزامی و ماموران شهربانی نیز با هجوم وحشیانه به مدرسه فیضیه، ده ها نفر را شهید و مجروح کردند. امام(ره) پس از اطلاع از واقعه فیضیه بسیار متاثر شدند و پیام مفصلی برای علما نوشتند که در واقع یکی دیگر از عوامل زمینه ساز قیام مردم در ۱۵ خرداد سال ۴۲ و روند جدیدی در مبارزه با رژیم بود. ماه محرم از راه می رسید و رژیم تردید نداشت که در این ماه سخنگویان مذهبی پیرو امام از جنایت های دستگاه سلطنت سخن می گویند. ساواک جمعی از گویندگان مذهبی را احضار کرد و با تهدید و ارعاب به آنان یادآور شد که در سخنان خود، سه مطلب را رعایت کنند: ضد شاه مطلبی نگویند، از اسرائیل و آن چه مربوط به اسرائیل است، مطلبی گفته نشود، نگویند اسلام و قرآن در خطر است و دستگاه را ضداسلامی نخوانند. زمانی که امام(ره) از این امر مطلع شدند، با صدور بیانیه ای خطاب به وعاظ و گویندگان دینی چنین هشدار دادند: «... این التزامات علاوه بر این که ارزش قانونی نداشته و مخالفت با آن هیچ اثری ندارد، التزام گیرندگان مجرم و قابل تعقیب هستند ... سکوت در این ایام، تایید دستگاه جبار و کمک به دشمنان اسلام است.»با صدور این بیانیه، تحرک تازه ای بین وعاظ و روحانیون پدید آمد تا در شهرها و روستاها، جنایت های رژیم را افشا کنند. راهپیمایی های مذهبی و شعارهای تند انقلابی علیه رژیم و در طرفداری از مواضع امام(ره) در تهران و شهرستان ها هر روز گسترش می یافت و این موج به ویژه پس از سخنرانی پرشور امام در روز عاشورا در فیضیه شتاب بیشتری به جریان های جاری در قم، تهران و سایر شهرستان ها داد.

۱۵ خرداد سال ۴۲
ساعت چهار صبح روز ۱۲ محرم(۱۵ خرداد ۱۳۴۲) نیروهای امنیتی و انتظامی، پس از محاصره منزل حضرت امام(ره) در قم و ورود به منزل ایشان را دستگیر و به تهران منتقل کردند و در یکی از بازداشتگاه ها نگه داشتند و پس از مدتی به پادگان عشرت آباد بردند. قبل از طلوع آفتاب خبر دستگیری امام در قم و سپس در دیگر شهرها منتشر و موجب تشدید خشم مردم شد. وضعیت فوق العاده ای بر قم، تهران و دیگر شهرها حاکم و درگیری های گسترده ای به تدریج از ساعت ده صبح در تهران و قم آغاز شد و کشتار مردم در خیابان های اطراف صحن حرم مطهر حضرت معصومه(س) تا ساعت ۵ بعدازظهر ادامه یافت. تعداد زیادی از مردم در روز پانزدهم و شانزدهم خرداد بازداشت و بعضی از آن ها پس از مدتی مرخص و عده ای نیز به حبس های طولانی مدت محکوم شدند و حکومت نظامی اعلام شد. رژیم که گمان می کرد با دستگیری حضرت امام(ره) و یارانش، سرکوب خونین قیام ۱۵ خرداد و دستگیری و تبعید یاران امام، به رویارویی خاتمه داده است، به تدریج متوجه شد هیچ تغییری نه در مواضع امام صورت گرفته، نه از محبوبیت ایشان کاسته شده و نه مردم صحنه را خالی کرده اند، به ویژه این که بار دیگر سخنرانی های افشاگرانه حضرت امام(ره) که اینک در جایگاه رهبری نهضت کاملا مورد قبول عموم مردم بودند، ادامه یافت.