در پادگان دوشان تپه چه گذشت؟

به مناسبت سی و چهارمین بهار انقلاب اسلامی ایران، پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران در ویژه نامه ای به بررسی رویدادها و حوادث چند روز منتهی به پیروزی انقلاب - از 12 بهمن تا 22 بهمن ماه - در سه بخش مجزا (انقلاب به روایت همراهان، دیگران و  اسناد ساواک) می پردازد. در همین ارتباط به مرور خاطرات برخی از همراهان انقلاب در روز 20 بهمن 1357 می پردازیم.

آیت الله حسین نوری:

زمانی که هنوز رژیم پهلوی سقوط نکرده بود و بختیار سرکار بود در مدرسه رفاه خدمت امام رسیده عرض کردم:آقا شما یک کاری بکنید. چون اینجا(نمایندگان مجلس شاه) وکلای این ملت هستند. اگر جنابعالی با این موقعیت به مردم اعلام کنید که وکلای خودتان را عزل کنید،آنها فی الفور وکلای خودشان را عزل می کنند و در نتیجه مجلس سقوط می کند... امام فرمودند: خیر! کار به آنجا نمی رسد! طی این دو سه روز مطلب تمام می شود و اینها از بین می روند و رژیم سقوط میکند.

(برداشت هایی از سیره امام خمینی، غلامعلی رجایی ، نشرعروج،1381،ج 4 ، ص132)

صادق  طباطبایی:

در شامگاه جمعه 20 بهمن، در مرکز آموزش نیروی هوائی دوشان تپه، هنگام نمایش فیلم بازگشت امام به تهران از تلویزیون ایران، بین افراد و پرسنل نیروی هوائی که به شدت تحت تأثیر قرار گرفته و ابراز احساسات می کردند و افراد وابسته به گارد شاهنشاهی درگیری شدیدی به وجود آمد که به تیراندازی طرفین منجر شد. با خروج همافران از پادگان و فریاد استمداد از مردم، انبوه مردم هیجان زده و انقلابی وارد محوطه شده و با کمک پرسنل نیروی هوائی، انبار اسلحه را به روی مردم باز کرده و آنها را بین مردم توزیع کردند... درگیری اطراف پادگان دوشان تپه کم کم به تمام شهر سرایت کرده و از ظهر حمله مردم به کلانتری ها و تأسیسات ارتشی و پادگان های نظامی داخل شهر شروع می شود. بختیار به فرمانداری نظامی دستور می دهد، ساعت منع عبور و مرور را در شهر به جلو کشیده و از مردم بخواهند مقررات حکومت نظامی را از ساعت 5/16 رعایت کنند.

 (خاطرات سیاسی اجتماعی، صادق طباطبایی، نشرعروج ،1387 ،ج 3، ص 229)

حجت الاسلام ناطق نوری:

... لحظه اعلام حکومت نظامی بود، ساعت نزدیک چهار و نیم بعدازظهر ما در خدمت امام بودیم همه ما دلهره ی عجیبی داشتیم اما امام گویی که هرگز اتفاقی رخ نداده است. ایشان در حالی که مشغول نوشتن اعلامیه برای شکستن حکومت نظامی بودند، گفتند: در مدرسه باز است یا نه؟ گفتیم به علت خطراتی که ممکن است وجود داشته باشد درِ مدرسه را بسته ایم. ایشان فوراً گفتند: در را باز کنید تا مردم رفت و آمد کنند.