فعالیت مقامات آمریکا و انگلستان و کودتای نافرجام 25 مرداد 1332

سرهنگ دفتری نامه را تحویل گرفت و نزد مصدق برد. بیست دقیقه بعد، دفتری پاسخ کتبی مصدق را تحویل سرهنگ نصیری داد. چند لحظه بعد، سرهنگ عزت‌الله ممتاز از کلانتری یک از راه رسید و از سرهنگ نصیری پرسید که در آن موقع شب با یک گردان سرباز و زره‌پوش در آنجا چه می‌کند؟ افسران همراه نصیری فرار کردند. سرهنگ ممتاز، نصیری را بازداشت و به ستاد ارتش اعزام و بقیه را خلع سلاح کرد.
در ستاد ارتش، سرتیپ ریاحی، سرهنگ نصیری را زندانی و دستور بازداشت افسران گارد شاهنشاهی و خلع سلاح گارد را صادر کرد. با دستگیری نصیری، کودتا شکست خورد. ساعت چهار صبح ، ارنست پرون ، با بی سیم خبر شکست کودتا را به شاه داد، سحرگاه، شاه با وضعی ژولیده ، همراه ثریا و دو همراه دیگر با هواپیمای اختصاصی ایران را به قصد عراق ترک کرد.

 تا زمانی که هری ترومن از حزب دموکرات ، رییس جمهور آمریکا بود‌، آمریکا با دولت ایران که از پشتیبانی اکثریت قاطع مردم برخوردار بود، اختلاف و دشمنی نداشت. رییس سازمان «سیا» در برار اصرار انگلیسی‌ها به همکاری با آن‌ها در طرح‌ براندازی مصدق گفته بود: «.... شما شاید بتوانید مصدق را بیرون بیندازید، اما هرگز نخواهید توانست آدم خود را به جای او سر کار نگه دارید...»

 با روی کار آمدن جمهوری خواهان و ریاست جمهوری دوایت آیزنهاور ، نفوذ جناح محافظه‌کار که از گسترش کمونیسم و افزایش نفوذ شوروی و وحشت داشت، زیاد شد . سازمان «سیا» القا کرده بود که ادامه‌ی حکومت مصدق پای شوروی را به ایران بازخواهد کرد. دو سازمان جاسوسی «سیا» و «اینتلیجنت سرویس» طرحی را که در اصل توسط دولت انگلستان طرح ریزی شده بود، برای یک کودتا و براندازی مصدق پیشنهاد کردند و نام آنرا «آژاکس» گذاشتند.
آیزنهاور هم در چند ماه اول زمامداری در برابر اصرار انگلیسی‌ها به توطئه علیه مصدق، مقاومت می‌کرد.
به هرحال ، انگلستان برنامه‌ی تضعیف دولت و توطئه‌ها و ترورها را آغاز کرده بود و عوامل آن کشور، در ایران نیز چون از حمایت دربار برخوردار بودند به موفقیت‌های چشمگیری در ایجاد بی‌ثباتی ، تشنج و جو وحشت نائل شده بودند.

 

فرمان انتصاب فضل الله زاهدی به نخست وزیری به امضای محمد رضا پهلوی


پس از رد پیشنهاد مشترک آمریکا و انگلستان درباره‌ی حل مسئله نفت و امضای موافقت‌نامه بازرگانی بین ایران و شوروی در 21 خرداد 1332 ، سرانجام ایزنهاور متقاعد شد و اجازه ی اجرای طرح کودتا را داد .
مسافرت جان فاستر دالس (وزیر امور خارجه‌ی آمریکا) به خاورمیانه و پاکستان، در هفته‌ی آخر اردیبهشت 1332، به عنوان نخستین نشانه‌ی تغییر سیاست آمریکا نسبت به ایران مطرح می‌شود. (1)
روز دهم خرداد، لوی هندرسن (سفییر آمریکا در تهران) ، ایران را به قصد آمریکا ترک کرد تا در برنامه‌ریزی طرح «آژاکس» شرکت کند. (2)

آلن دالس ، رییس سازمان «سیا» بود. او برادر جان فاستر دالس بود و بدین تربیت بود که در تیر ماه 1332، فرمان آغاز عملیات کودتا توسط برادران دالس داده شد. این کودتا قبلا توسط انگلستان با ایجاد بی‌ثباتی در ایران‌، عملا آغاز شده بود. استدلال وزیر امورخارجه آمریکا در شورای امنیت ملی این کشور ، باعث شد که آیزنهاور به کودتا رضایت بدهد. او عقیده داشت که در ایران بزودی دیکتاتوری مصدق برقرار می‌شود و بعد هم مسکو به آنجا راه خواهد یافت و در این صورت خاورمیانه با داشتن شصت درصد منابع نفتی جهان به خطر خواهد افتاد .
وینستون چرچیل (نخست وزیر انگلستان) مسؤولیت سرنگونی دولت را پذیرفته بود. سرانجام دولت آمریکا اجرای طرح کودتا را پذیرفت و قرار شده که عملیات «چکمه» که قبلا انگلیسی‌ها به تنهایی طراحی کرده بودند، کنار گذاشته شود و طرح مشترک با آمریکا که «آژاکس» نام‌گذاری شده بود، اجرا گردد.


طرح کودتا که کرمیت روزولت ، مسؤول اجرای آن شده بود، این بود که سرلشکر فضل‌الله زاهدی که به شاه وفادار بود با کمک عوامل انگلستان و پول‌های آمریکا ، علیه دولت قیام کند.
در روز 28 تیر 1332 ، کرمیت روزولت به طور پنهانی از عراق وارد ایران شد. نخستین مأموریت او این بود که شاه را مطمئن کند که این عملیات ، واقعی است و از حمایت دولت‌های آمریکا و انگلستان برخوردار است . (3)
اقدام بعدی، کمک گرفتن از یک افسر عالی رتبه‌ی آمریکایی‌، یعنی ژنرال نورمن شوارتسکف بود. این ژنرال ، بین سال‌های 1327 و 1328 فرمانده ژاندارمری ایران بود.

نامبرده توانسته بود اعتماد کامل شاه را جلب کند و به همین علت، ورود او به تهران بی‌تردید، مصدق را ظنین می‌کرد. کرمیت روزولت با زاهدی و برادران رشیدیان (سیف‌الهل و اسدالله) و هم چنین با مأمورین خود تماس گرفته بود. برادران رشیدیان، موفق شدند به وسیله‌ی یکی از رابطین مورد اعتماد شاه، دیدار مخفیانه‌ای میان شاه و کرمیت روزولت ترتیب بدهند و روزولت به تدریج توانست موافقت شاه را جلب کند. (4)


روز سوم مرداد 1332، اشرف پهلوی که چند ماه پیش از آن به علت توطئه‌هایی که علیه مصدق می‌کرد، به خارج از کشور تبعید شده بود، به طور ناشناس به تهران بازگشت. اشرف مستقیما از فرودگاه به کاخ سعدآباد رفت، تا پیغام‌ها و نقشه‌های کودتا را که از خارج آورده بود، به شاه برساند. مطبوعات به شدت به بازگشت اشرف اعتراض کردند و مصدق به شاه اعلام کرد که اشرف طی چهل و هشت ساعت، باید ایران را ترک کند . او قبل از آمدن به ایران، در سوئیس با ژنرال شوارتسکف که از طرف آمریکا عملیات کودتا را هدایت می‌کرد، ملاقات کرده و پیامی از او برای شاه آورده بود. در پاریس هم با عوامل اطلاعاتی سفارت انگلستان و شرکت سابق نفت ملاقات و آمادگی خود را برای همکاری در اجرای کودتا اعلام کرده بود . روز پنجم مرداد، اشرف پهلوی ، ایران را ترک کرد. (5)

 

 

 

اخراج مامورین و سربازان از محوطه کاخ سعدآباد پس از شکست کودتای 25 مرداد 1332

 

 

روز هفتم مرداد، جان فاستر دالس (وزیر امور خارجه‌ی آمریکا) فعالیت گسترده ی حزب توده در ایران را نگران کننده خواند. روز هشتم مرداد، در یک جلسه‌ی سخنرانی در منزل آیت‌الله کاشانی ، میان طرفداران دکتر مصدق و آیت‌الله کاشانی زد و خورد شدیدی در گرفت. نیمه شب دهم مرداد ، کرمیت روزولت (فرمانده ی عملیات «سیا» در ایران) که توسط ارنست پرون ، از شاه وقت ملاقات گرفته بود، پنهانی وارد کاخ سعدآباد شد. در این ملاقات، روزولت برنامه‌ی کودتا را برای شاه شرح داد و نام جاسوسان دیگری را که در عملیات شرکت داشتند به شاه معرفی کرد و برای اطمینان بیشتر شاه گفت که قرار است دوایت آیزنهاور تا بیست و چهار ساعت دیگر در یک سخنرانی با جمله‌ی خاصی ، عملیات کودتا را تأیید کند و وینستون چرچیل هم از طریق بی.بی.سی همین پیام را بفرستد.

روز یازدهم مرداد ، دکتر عبدالله معظمی (رییس مجلس شورای ملی) استعفا داد و تنها هفده نفر از نمایندگان مخالف دولت بودند که استعفا نکرده بودند. این هفده نفر به عنوان اعضای قانونی مجلس ، برای تعیین رییس رأی گیری کردند و آیت‌الله کاشانی را به ریاست انتخاب کردند. رفراندوم انحلال مجلس هفدهم در روز دوازده مرداد 1332، در تهران و حومه انجام گرفت و به انحلال مجلس رأی مثبت داده شد. قرار شد رفراندوم شهرستان ها یک هفته بعد انجام شود.
دومین ملاقات کرمیت روزولت و شاه روز یازدهم مرداد انجام گرفت. در این ملاقات روی نخست وزیری سرلشکر فضل‌الله زاهدی توافق صورت گرفت و مقرر شد که زاهدی در انتخاب وزیران خود آزاد باشد .
شاه که از سرانجام کودتا نگران بود، پیشنهاد کرد که از تهران خارج و به شیراز برود. روزولت مخالفت کرد چون شیراز و اصفهان در دست ایل قشقایی بود و آنها از طرفداران دولت بودند. سرانجام مقرر شد که شاه در مدت عملیات به کنار دریای مازندران برود و منتظر نتیجه بماند.
شاه پس از ملاقات با روزولت ، اردشیر زاهدی را به دنبال سرلشکر زاهدی که در اختیاریه‌ی تهران پنهان شده بود، فرستاد. زاهدی روز یازدهم مرداد به طور ناشناس به دیدار شاه رفت و شاه که در آن روز‌ها بسیار مردد ، ترسان و آماده‌ی فرار بود، با همه‌ی اطمینانی که به او داده شده بود، از اقدام علیه دولت هراس داشت.
روز هجدهم مرداد ، حزب توده هم بار دیگر نقش خود را در تاریخ سیاسی ایران بازی کرد و تظاهرات بزرگی در تهران بر پا کرد و قدرت و نظم سازمانی خود را به نمایش گذاشت . در این تظاهرات حزب توده خواستار تشکیل مجلس مؤسسان شد تا دربار را به عنوان کانون تحریک توطئه علیه نهضت ملی کشور، برای همیشه بی‌اثر سازد. در این تظاهرات حزب توده، اقدام به زد و خورد خونینی با مأمورین انتظامی کرد.

 

 

 

روز نوزدهم مرداد‌، رفراندوم در شهرستان‌ها انجام شد و پس از اعلام نتیجه‌ی رفراندوم، دکتر مصدق از شاه به طور کتبی خواست که فرمان انتخابات دوره ی هجدهم را صادر کند، ولی شاه دیگر تسلیم خواسته‌های مصدق نشد، زیرا منتظر اجرای عملیات براندازی «آژاکس» بود. (7)
روز بیست و سوم مرداد، ژنرال مک کلور (رییس هیأت مستشاری آمریکا در ایران) از سرتیپ ریاحی (رییس ستاد ارتش) دعوت کرد که برای ماهیگیری به لار بروند، ولی ریاحی نپذیرفت. (8)
روز بیست و چهار مرداد، افسران وفادار شاه درکاخ سعدآباد جمع شدند و فرمان آغاز عملیات صادر شد. در همان روز، سرلشکر زاهدی، سرلشکر نادر باتمانقلیچ را به ریاست ستاد ارتش و سرهنگ نصیری را به فرماندهی عملیات کودتا منصوب کرد.
دکتر مصدق که از احتمال کودتا آگاه شده بود، به ستاد ارتش و نیروی انتظامی فرمان آماده باش و دستگیری کودتاچیان را داد. افسران کودتاگر ابتدا دکتر حسین فاطمی (وزیر امور خارجه‌ی دولت مصدق) را در منزل دستگیر کردند، سپس برای دستگیری رییس ستاد ارتش به خانه‌اش رفتند. پس از تبادل تیراندازی با تنها نگهبان منزل سرتیپ ریاحی و تسلیم شدن نگهبان، مهندس احمد زیرک‌زاده (نماینده مجلس و از رهبران حزب ایران) و مهندس حق شناس (وزیر راه دولت دکتر مصدق) را که با سرتیپ ریاحی در یک جا زندگی می‌کردند، بازداشت کردند. افسران کودتاگر زندانیان خود را ابتدا به قسمت نگهبانی سعدآباد و سپس به ستاد ارتش بردند و در اطراف خیابان کاخ، منتظر سرهنگ نصیری، که برای بازداشت مصدق رفته بود، نشستند. قرار بود مراکز مهم تهران، مثل ستاد ارتش، وزارت جنگ ، ایستگاه رادیو و سایر وزارخانة ها ، توسط گارد شاهنشاهی اشغال شوند و سرهنگ آزموده هم ارتباط تلفنی ایران را با خارج از کشور قطع کند و مرکز تلفن بازار را از کار بیندازد. نیم ساعت پس از نیمه‌ شب ، سرهنگ نصیری که نیروهای خود را در خیابان پاستور متمرکز کرده بود، با دو کامیون سرباز ، یک زره‌ پوش ، یک خودروی بی‌سیم و دو جیپ، برای حمله به خانه‌ی نخست وزیر حرکت کرد. وقتی به خانة‌ی شماره‌ی 109 ، خیابان کاخ رسیدند. نصیری به افسر نگهبان خانه گفت که نامه‌ای از طرف اعلیحضرت برای دکتر مصدق آورده است و می‌خواهد به سرهنگ دفتری (فرمانده پاسگاه نخست وزیری) تحویل دهد.

 

 

 

طرفداران دولت در حال پایین کشیده مجسمه محمدرضا پهلوی، روز 26 مرداد 1332 در میدان توپخانه تهران

 

سرهنگ دفتری نامه را تحویل گرفت و نزد مصدق برد. بیست دقیقه بعد، دفتری پاسخ کتبی مصدق را تحویل سرهنگ نصیری داد. چند لحظه بعد، سرهنگ عزت‌الله ممتاز از کلانتری یک از راه رسید و از سرهنگ نصیری پرسید که در آن موقع شب با یک گردان سرباز و زره‌پوش در آنجا چه می‌کند؟ افسران همراه نصیری فرار کردند. سرهنگ ممتاز، نصیری را بازداشت و به ستاد ارتش اعزام و بقیه را خلع سلاح کرد.
در ستاد ارتش، سرتیپ ریاحی، سرهنگ نصیری را زندانی و دستور بازداشت افسران گارد شاهنشاهی و خلع سلاح گارد را صادر کرد. با دستگیری نصیری، کودتا شکست خورد.
ساعت چهار صبح ، ارنست پرون ، با بی سیم خبر شکست کودتا را به شاه داد، سحرگاه، شاه با وضعی ژولیده ، همراه ثریا و دو همراه دیگر با هواپیمای اختصاصی ایران را به قصد عراق ترک کرد.

 

پی نوشت ها:

<!--[if !supportFootnotes]-->1- کورش زعیم ، جبهه‌ی ملی ایران از پیدایش تا کودتای 28 مرداد ، نشر کاخ ، تهران ، 1378 ، صص 257-258
2 - همان ، ص 260
3 - همان ، صص 266-267
4- نجمی ، ناصر، دکتر مصدق بر مسند حکومت ، نشر پیکان، تهران 1377، صص 284-285
5 - زعیم ، پیشین ، صص 270-271
6 - همان ، صص 276-273
7 - همان ، صص 277-278
8 - همان ، ص 279
9- همان ، صص 280-282