یادی از محمد نخجوانی

مرحوم حاج محمد نخجوانی با توجه به اینکه پیشهْ بازرگانی داشت اما مردی ادیب و فاضل و کتابشناس بود. وی در جمع آوری نسخ خطی و کتب نفیس ، ذوقی مخصوص و اطلاعی وسیع داشت. کتابخانه اش که در حدود سه هزار و پانصد جلد است و یادگاری ارجمند ازآن مرد عزیز و عالم است؛ برکتابخانهً شهر تبریز وقف شده و پس از مرگ وی ، تحویل گردیده است.
مرحوم نخجوانی در بنای ساختمان کتابخانهً ملی تبریز موثر بود و کمک مالی قابل ذکری بدانجا کرد.وی به هرکس که کتابی از او می خواست ، و لو نفیس ترین کتاب ، با خوشروئی و گشاده دستی تمام آن را می داد و اگر خواستار ، در شهری دور بود آن نسخه را بی بیم و ترس می فرستاد و سالها در اختیار می گذارد تا احتیاج خواهندهً کتاب بر طرف شود.
مرحوم نخجوانی چند سفر به ممالک همجوار کرد و همه جا مورد احترام اهل فضل و ادب قرار می گرفت و در هر شهر و دیار جویای نسخ خطی و خریدار کتابهای مهم و مفید بود.
وی سرانجام پس از هشتاد و چهارسال زندگی در روز پانزدهم مرداد۱۳۴۱ از جهان خاکی کناره گرفت و همهً دوستان وعلاقمندان به عرصه فرهنگ و ادب را در مرگ خویش سوگوار ساخت.
از آثار وی که به طبع رسیده است دیوان قطران تبریزی ، فهرست نسخ خطی کتابخانهً تربیت تبریز می باشد[۱]. مقالاتی چند از او در مجلهً ارمغان و یغما و دانشکدهً ادبیات تبریز چاپ شده است که عنوان تعدادی از آنها را در ذیل می آوریم :
ترجمه فارسی مطول تفتازانی ، یادگار- 5 ش۷/۹ : ۱۴۹-۱۵۰.
نصاب الصبیان ، یغما ، ۱۰ : ۲۱۸-۲۲۰.
مزار ابوعلی سینا در همدان است نه اصفهان ، یغما ، ۴ :۱۸۰-۱۸۲ ( وایضا در سال هفتم سالنامهً کشورایران).
محمد بن البعیث و زبان آذری ، یادگار- ج3 ش6/7 :137-139.
توضیحی در باب کلمهً ستان ، یغما ،4 : 82-84 .
[ ماده تاریخ های مهم ] ، ارمغان – ۵۸۸ -۵۹۱.
حیران دنبلی ، ارمغان – 9 : ۳۰۷ -۳۱۱.
صدر الدین ربیعی ، ارمغان -13 :۲۵۰ – ۲۵۳.
معاذی تبریزی ، ارمغان – 14 : 89 - 92 و۲۱۱ – ۲۱۵.
وفات صائب ، یادگار ، ج3 ش 8 : 69 - 70.
تصحیح چند بیت ادیب الممالک ، یغما – ۶ : ۱۴۱ – ۱۴۳.
معرفی نسخهً خطی روضات الجنان ، دانشکدهً ادبیات تبریز، سال7 ، شمارهً 1 : ص 61- 66.
فرمانی از فرامین صفویه ، دانشکدهً ادبیات تبریز، سال7 ، شمارهً 2 : ص۱۵۴- ۱۵۸.
ظفرنامه ها ، دانشکدهً ادبیات تبریز ، سال7 ، شمارهً ۳ : ص۳۵۸- ۳۷۴ .
حسن ختام این مقال را با یکی ازمجموعه یادداشتهائی که حاجی محمد نخجوانی ، از مسافرت هندوستان به سال ۱۳۳۳شمسی به همراه خود آورده ، به پایان می بریم. این یادداشت که منازعهً دو سخنور ایرانی ، یعنی صائب تبریزی با کلیم همدانی است در حاشیه یک نسخهً خطی که بهً روٌیت مرحوم حاج محمد نخجوانی رسیده ، ذکر شده است[۲]. ماجرای این منازعه به قرار زیر است :
« روزی در مجلس ادبی نواب ظفرخان از امرای سلاطین هند ، چند نفر از ادبا و شعرا جمع بودند و صائب تبریزی و کلیم همدانی نیز حضور داشتند. ظفرخان خطاب به شعرا نموده و درخواست کرد که در توصیف کسی که زخم دندان داشته باشدشعری طرح نمایند. اول ، کلیم این بیت را بالبداهه خواند :
زخم دندان خوب تر کرد آن لب پرخنده را قیمت آری بیشتر گردد عقیق کنده را
اهل مجلس تحسین و آفرین گفتند ، بعد نوبت به صائب رسید او نیز گوهر این شعر را سفت :
باشد بلبلش نشان دندان نقشی( یا زخمی که ) بمدعا نشیند
مجلسیان در حق صائب بیشتر از کلیم تحسین و تمجید و آفرین گفتند کلیم تاب نیاورده در حالی که عصبانی بود این شعر را خواند :
پیش این گوهریانی که درین بازارند قیمت رشته فزونتر بود از گوهرما
این شعرنیز به صائب برخورد و حالت عصبی پیدا کرده به خود پیچید و این شعر را در جواب کلیم گفت :
تیره روزی بین که می خواهدکلیم بی زبان پیش شمع طور اظهار زباندانی کند
کلیم سخت غضبناک شد و دست به خنجر برده ، خواست به صائب حمله کند صائب تبریزی نیز مستعد جنگ و دفاع از وی شد. مجلسیان از هر طرف مانع شدند ، نواب ظفرخان گفت : یاران اینجا عرصهً اشعار است نه میدان کارزار. بالاخره با ملایمت و مهربانی میان هر دو سخنگوی بی نظیر ، صلح و صفا و آشتی دادند.»
کتابخانهً شمارهً 2 (ایرانشناسی و اسلام شناسی )
________________________________________
۱] . افشار، ایرج، نادره کاران، به کوشش محمود نیکویه، تهران، نشر قطره، ۱۳۸۳، ص ۱۳۵.
[۲] . این مطب به نقل از اخوی فقید ایشان مرحوم"حاج حسین نخجوانی" در نشریهً دانشکدهً ادبیات تبریز در سال هفتم (۱۳۳۴ شمسی ) شمارهً دوم آمده است.