بازخوانی پرونده کاپیتولاسیون در ایران
بیمهریهایی که چه به شکل استبداد درونی از جانب حاکمیت مستبد و چه از طرف دول استعمارگر به صورت استکبار بیرونی نسبت به این ملت روا شده کم نیست؛ نمونه بارز این امر را میتوان در اعطای حق قضاوت کنسولی به دول استعمارگر دانست که به جد اعمال این حق، ظلم بیحد و حصری بود در حق ملت ایران. هدف از نگارش این مقاله، تحلیل و بررسی تاثیرات سیاسی و اجتماعی این لایحه بر پیکره جامعه، به مناسبت فرارسیدن سالروز لغو کاپیتولاسیون و ملحقات آن توسط شورای انقلاب، میباشد. پیش از ورود به بحث اصلی، به طور مختصر به بررسی واژه کاپیتولاسیون میپردازیم. کاپیتولاسیون به معنای سازش و تسلیم است و بر قراردادهایی اطلاق میشود که به موجب آن، اتباع یک دولت در قلمرو دولت دیگر مشمول قوانین کشور خود میشوند و آن قوانین توسط کنسول آن دولت در محل اجرا میشود به همین جهت آن را حق قضاوت کنسولی نیز گفتهاند. این اقتدار برون مرزی که بر اساس قرار داد خاص یا استفاده از شرط دول کاملةالوداد به دست میآمد این توانایی را به اتباع بیگانه میداد که از شمول قوانین جزایی و مدنی در قلمرو کشور میزبان خارج شوند. رهاورد استعماری کاپیتولاسیون برای نخستین بار در سال 1202 خورشیدی (5 شعبان 1243 ق) به همراه معاهده ترکمنچای به طور رسمی بر ایران تحمیل شد و اتباع دولت تزار روسیه در ایران از مزایای کنسولی و قضائی بهرهمند شدند. به دنبال آن، دیگر دولتهای استعمارگر مانند انگلیس وآمریکا نیز این امتیاز غیرقانونی را برای اتباع خود گرفتند. همچنین اتباع برخی دولتهای مقتدر مانند فرانسه، آلمان، اسپانیا، اتریش، ایتالیا، و... نیز با استفاده از معاهده ترکمنچای به خیل خداوندگاران کاپیتولاسیون پیوستند. معاهده ترکمنچای برای دولتهای اروپایی وآمریکایی الگویی در راه نقض استقلال ملی و قضائی ایران به شمار میرفت. این معاهده تحمیلی بیش از یک سده پایههای اصلی سیاست خارجی ایران با دولتهای بیگانه را تشکیل میداد بدین ترتیب راه نفوذ و دخالت اتباع بیگانه در امور کشور هموار گردید و آنان فرصت یافتند تا در ایران به هر جنایتی دست بزنند و استقلال سیاسی، قضائی و ملی کشور را به مخاطره اندازند. با سقوط سلسه قاجار و روی کار آمدن خاندان پهلوی، سالهای متمادی شاهان قاجار به خاطر اعطای حق قضاوت کنسولی به بیگانگان، مورد نکوهش قرار میگرفتند و پهلوی پدر و پسر حاکمیت رژیم کاپیتولاسیون در ایران را از خیانتهای نابخشودنی شاهان قاجار بر میشمرند و روی این ادعا که الغای کاپیتولاسیون از جانب این خاندان بوده و در سایه تلاشهای پیگیرانه آنها صورت گرفته است جار و جنجالهای گستردهای به راه میانداختند. امّا دیری نپایید که رژیم شاه بر اساس سیاست فزونطلبی دولت ایالات متحده، به احیای رژیم کاپیتولاسیون دست زد و در مهرماه 1343 مصونیت سیاسی و قضائی اتباع امریکا در ایران را در مجلس شورای ملی آن روز به تصویب رساند. اسناد و مدارک موجود گویای این واقعیت است که دولت کندی با دریافت این امتیاز از پهلوی دوم، اهداف و انگیزههایی را به دنبال داشته که میتوان آن را به 5 دسته تقسیم بندی نمود:
1- تحقیر ملت ایران
2- اسکان مستشاران، کارشناسان، کارمندان فنی و اداری و دیگر اتباع آمریکا در ایران
3- قبضه کردن بازار ایران
4- واداشتن مقامات ایران به نگهبانی از اتباع امریکا و ایجاد یک روحیه وابستگی
5- برتریجویی در برابر رقیبان
با این وجود در بررسی تاثیرات سیاسی و اجتماعی کاپیتولاسیون بر پیکره جامعه میتوان این گونه بیان داشت که کاپیتولاسیون اول، مردم ایران را از یک غفلت اجتماعی مبنی برنداشتن:
یک - قوه قضائیه که حامی آنان باشد، آگاه کرد، لذا مردم خواستار عدالتخانه شدند که سرانجام به مشروطیت و براندازی سلسله قاجار کشیده شد. همچنین کاپیتولاسیون اول به همراه استبداد شخصی پادشاهان قاجار باعث به وجود آمدن رسم ناپسند تحتالحمایگی شد، با این همه کاپیتولاسیون
دو - خفت بارتر از کاپیتولاسیون اول بود که اولاً از تصویب مجلس گذشته بود و ثانیاً شرایط زمان و مکان تصویب این قانون، حقارت بارتر از زمان تحمیل کاپیتولاسیون اول بود، زیرا کاپیتولاسیون اول در زمان شکست ایران و در عهدنامه ترکمنچای بود درحالی که در سال1343، اوضاع عادی و صلح برقرار بود. بنابراین، قتل حسنعلی منصور که عامل اول این قانون بود به همراه ترور ناموفق شاه که با وجود سرکوب و اختناق شدید روی داد، نشان دهنده پایمردی مردم دراین راه بود. حضرت امام (ره) پس ازآگاهی از تصویب چنین لایحهای در طی نطقی که با آیه استرجاع شروع شد این گونه بیان داشتند: "ایران دیگر عید ندارد، عید ایران را عزا کردند... و چراغانی کردند، عزا کردند و دسته جمعی رقصیدند... استقلال ما را فروختند، اگر یک خادم آمریکایی یا یک آشپز آمریکایی مرجع تقلید شما را در وسط بازار ترور کند، زیر پای خود منکوب کند، پلیس ایران حق ندارد جلوی او را بگیرد! دادگاههای ایران حق محاکمه ندارند!... باید پرونده به آمریکا برود و در آنجا اربابها تکلیف را معین کنند... دولت [ایران] با کمال وقاحت از این امر ننگین طرفداری کرد. ملت ایران را از سگهای آمریکایی پستتر کردند!". امام (ره) که به موجب آیه شریفه "لن یجعلالله للکافرین علیالمؤمنین سبیلا"(نساء: 141) با تکیه بر اصل نفی سبیل که نفی کننده هرگونه سلطه خارجی بر مسلمانان است، مخالفت خود با کاپیتولاسیون را آغاز نمود. زیرا اصل نفی سبیل علاوه بر آنکه از نص صریح قرآن جاری شده بود، در عرصه عملی نیز بارها جلوههای خاص خود را نشان داده بود. به عنوان مثال میتوان به فتوای تاریخی میرزای شیرازی در تحریم تنباکو اشاره نمود که از نمونههای برجسته به کارگیری نفی سبیل ملی در تاریخ معاصر ایران است. به هر روی امام نیز براساس همین اصل اعلام کرد که "ما هم میخواهیم نباشد سلطه غیر، ما اصل گفتنمان این است که آمریکا نباید باشد، نه آمریکا تنها، شوروی هم نباید باشد، اجنبی نباید باشد، منطق ما این است و فریاد ما هم همین است". سخنان آن پیر فرزانه، توفان عظیمی در جامعه برپا کرد و رژیم مجبور به دستگیری و تبعید امام شد. شاه بر این باور بود که با تبعید امام از ایران "از سوء رفتار پیرمردی که چوب لای چرخ هایشان میگذاشت" رهایی یافته است. غافل از آنکه تبعید امام با سرنگونی نظام شاهنشاهی در ایران و پیروزی انقلاب اسلامی پایان مییابد و در سالروز تبعید امام، سفارت آمریکا که به "لانه جاسوسی" شیطان بزرگ موسوم گردیده در تصرف ملت ایران قرار گرفته و به سلطه و سیادت آمریکا در ایران پایان میدهد. و مکروا و مکر الله والله خیر الماکرین. سرانجام با پیروزی انقلاب اسلامی، به پیشنهاد هیئت وزیران و تصویب شورای انقلاب اسلامی در اردیبهشت 1358 حق کاپیتولاسیون و امتیازات و ملحقات آن برای همیشه لغو شد.