انحلال حزب رستاخیز

پس از کودتای 28 مرداد 1332، شاه در راستای متمرکز ساختن قدرت با بیان اینکه "من چون شاه کشور مشروطه هستم، دلیلی نمی‌بینم که مشوق تشکیل احزاب نباشم و مانند دیکتاتورها از یک حزب دست‌نشانده خود پشتیبانی کنم"، به حمایت مکرر از احزاب می‌پرداخت. او طی سالهای 1336 و 1337 به تأسیس احزاب فرمایشی "مردم" و "ملیّون" پرداخت و پس از جایگزین شدن حزب "ایران نوین" به جای حزب ملیّون، سعی داشت نظام سیاسی خود را از لحاظ ظاهری، شبیه نظام‌های پارلمانی دو حزبی کند. در حالی‌که به نظر می‌رسد در نظام دو حزبی، ‌مخالفان رژیم شاهنشاهی امکانی برای تحرک نخواهند یافت و ثبات سیاسی حاکمیت، بیش از هر زمان دیگری تضمین شده است، شاه در اقدامی بی‌سابقه در دهه 50 و با توجه به افزایش بهای نفت و بهبود وضع اقتصادی، از اعتقاد دیرینه خود مبنی بر اینکه "سیستم تک‌ حزبی معمولاً به دیکتاتوری منجر خواهد شد"، دست برداشت و تلاش خود را در جهت تأسیس حزبی نوین به کار بست. از این رو در روز یکشنبه 11 اسفند 1353 ضمن انحلال تمام احزاب، عضوگیری اجباری در حزب جدید رستاخیز ملت ایران را نیز اعلام نمود. شاه در کنفرانس بزرگ مطبوعاتی با اعلام موجودیت حزب رستاخیز، مردم ایران را چنین خطاب کرد: "به هر حال کسی که وارد این تشکیلات سیاسی "حزب رستاخیز" نشود، دو راه در پیش دارد یا فردی است متعلق به یک تشکیلات غیر‌قانونی یعنی به اصطلاح خودمان توده‌ای و یک فرد بی‌وطن است. یا اگر بخواهد، فردا با کمال میل، بدون اخذ عوارض، گذرنامه‌اش را در دستش می‌گذاریم و به هر جایی که دلش خواست، می‌تواند برود؛ چون ایرانی نیست، وطن ندارد".‏
حزب رستاخیز ملت ایران که همچون مثلثی در گرد سه ضلع "نظام شاهنشاهی"، "قانون اساسی" و "انقلاب شاه و ملت (انقلاب سفید)" شکل گرفته بود، مهم‌ترین وظیفه و رسالت خود را برپایه‌های تحکیم موقعیت شاه و سلسله پهلوی در کشور و ممانعت از گسترش مخالفت‌ها و کنترل مخالفان قرار داده بود. شاه در نخستین گام، امیرعباس هویدا را که در تملق‌گویی و چاپلوسی بی‌همتا بود به سمت دبیر کل حزب فراگیر رستاخیز انتصاب نمود. امیرعباس هویدا نیز بلافاصله پس از انتخاب به سمت دبیر کلی حزب رستاخیز، طی تلگرافی به استانداری‌ها و فرمانداری‌ها، دستور دایر نمودن دفاتری جهت تسهیل در ثبت عضویت همه طبقات مردم در حزب رستاخیز را صادر نمود. رژیم شاهنشاهی در قدم بعدی تمام کارمندان دولت را مجبور به عضویت در حزب نمود و برای تبلیغات بیشتر در خصوص شناساندن حزب به مردم، پنج روزنامه "رستاخیز یومیه"، "رستاخیز کارگران"، "رستاخیز کشاورزان"، "رستاخیز جوانان" و "اندیشه رستاخیز" را به عنوان ارگان‌های خبری حزب تأسیس نمود. همچنین هوشنگ نهاوندی و جمشید آموزگار به عنوان رهبران دو جناح محافظه‌کار و ترقی‌خواه منصوب شدند تا پوششی برای فرمایشی بودن حزب باشند و با ظاهر سازی‌های خود توجه مردم را از اینکه حزب از بالا تشکیل شده است منحرف سازند.‏
امام خمینی (ره) به عنوان رهبر انقلاب اسلامی که در آن هنگام در خارج از کشور و در تبعید به سر می‌بردند، در مهم‌ترین موضع‌گیری نسبت به تشکیل حزب رستاخیز فرمودند: "نظر به مخالفت این حزب با اسلام و مصالح ملت مسلمان ایران شرکت در آن بر عموم حرام و کمک به ظلم ... و مخالفت با آن از روشن‌‌ترین موارد نهی از منکر است". بدین ترتیب امام خمینی (ره) از اولین روزهای تشکیل حزب رستاخیز،‌آن را خلاف شرع و قانون اعلام کرد و با روشن‌بینی خاص خود به مخالفت با آ‌ن پرداخت. به عقیده امام، حزب رستاخیز نه تنها ناقض حقوق فردی و آزادی‌های مصرح در قانون اساسی و حقوق بین‌المللی بود، بلکه قصد نابودی اسلام، از میان بردن کشاورزی، مصرف منابع ملی در جهت خرید سلاحهای بی‌مصرف و تاراج کشور به نفع آمریکا را نیز در سر می‌پروراند.
از این رو مخالفت امام خمینی (ره)، موج گسترده‌ای را در میان علما و مراجع حوزه‌های علمیه برانگیخت. به طوری که حوزه علمیه قم در اعتراض به این حزب تعطیل شد و عملیات تعقیب و آزار علما و روحانیون توسط حکومت شاه تشدید گردید. ‏
سرانجام شاه که در اسفند 1353 با ناتوان خواندن احزاب "ایران نوین و ملیّون" توانسته بود زمینه تأسیس حزب رستاخیز را به وجود آورد، در اردیبهشت 1357 صراحتاً از عملکرد حزب رستاخیز اظهار نارضایتی کرد و تأکید نمود این حزب به اهدافی که او برایش در نظر گرفته بود، نرسیده است. شاه در کتاب "پاسخ به تاریخ" راجع به حزب رستاخیز نوشت: "بدبختانه، غلط بودن فکر ایجاد این حزب در عمل به اثبات رسید. حزب رستاخیز نتوانست به هدفهایی که به خاطرش ایجاد شده بود نایل شود". شریف امامی که با طرح شعار "دولت آشتی ملی" و به منظور آرام ساختن مخالفان رژیم روی کار آمده بود، در کنار اقداماتی همچون افزایش حقوق کارمندان، تغییر مبدأ تقویم به هجری شمسی، برکناری برخی از مقام‌‌های بالای سیاسی از جمله منسوبین به فرقه بهائیت و‌آزادی صدها زندانی سیاسی، اعلام نمود که حزب رستاخیز تنها حزب ایران نیست و آن فقط حزبی در میان احزاب دیگر است و بدین ترتیب حزب رستاخیز در دوم مهر 1357 منحل شد.‏