معرفی رسائل حجابیّه: از 1329- 1357 هـ ق/ 1911- 1938 م.

مسأله‌ی حجاب، در تاریخ معاصر ایران یکی از موضوعات مهمّ سیاسی، دینی، اجتماعی، فرهنگی و... شمرده می‌شود به خصوص زمانی که صحبت در دفاع از حقوق، آزادی و فعالیت‌های زنان از نظر اجتماعی مطرح است.

تاریخ بحث حجاب در ایران، به پیش از انقلاب مشروطه می‌رسد، چنان که انتشار سفرنامه‌ها، اعزام محصل به اروپا، آمدن کارشناسان و مستشاران اروپایی به ایران به همراه همسرانشان و... مردم ایران را با پدیده‌ی بی‌حجابی آشنا نمود.

در دوره‌ی انقلاب مشروطه (14 جمادی‌الاخر 1324 هـ ق/ 5 اوت 1906 م)، مبارزه‌ی مردم ایران، هر چند برای رهائی از ظلم و ستم استبداد داخلی و استثمار خارجی بوده است، امّا زمزمه‌هایی که برای اعتلای حقوق زنان، از قبل آغاز شده بود پررنگ‌تر گردید.

بعد از انقلاب مشروطه، برابری حقوق زنان با مردان و نیز به حساب آوردن قدرت و توانایی‌های آنان و تأثیرگذاری‌شان در مسائل مختلف، در محافل روشنفکری و مطبوعات مورد توجه قرار گرفت. در این مباحث، مسأله‌ی حجاب، بیشتر توسط متجددان و منور الفکرها ادامه داشت: تا اینکه در دوره‌ی سلطنت رضاخان پهلوی (1305- 1320/ 1926- 1941 م) با زور سرنیزه و امنیّه حجاب از سر زنان برداشته شد- کشف حجاب- (17 دی 1314- 6 ژانویه 1935)، و بی‌حجابی، نماد و نشانه‌ی تجدد، روشنفکری و فرهیختگی زن عصر پهلوی گردید.

با انقلاب اسلامی مردم ایران (22 بهمن 1357- 10 فوریه 1988 م)، ارزش‌های دوره‌ی شاهنشاهی پهلوی به هم خورد و مسأله‌ی حجاب بار دیگر سخت مورد نظر شد چنان که امروزه نه تنها در خارج از مرزهای ایران و در حوزه‌ی کشورهای اسلامی، بلکه در کشورهای اروپایی و امریکا، شاهد استقبال زنان مسلمان از حجاب هستیم که گاهی نیز به صورت یک معضل اجتماعی و سیاسی برای این کشورها درآمده است.

البته هدف از این مقاله نگارش تاریخچه‌ی بدعت کشف حجاب، دفاع و یا ردّ یک جریان فکری نیست، بلکه ارائه و معرفی آثاری چند از رسائل حجابیّه‌ی بعد از انقلاب مشروطه می‌باشد که علمای دین در آن شرایط زمانی خاص، احساس خطر و وظیفه نموده، در دفاع از حجاب و ردّ بی‌حجابی، نوشته‌های خود را از زوایای مختلف تخصصی و فنی در فقه و اصول اسلامی، در قالب رساله‌نویسی ارائه نموده‌اند. همچنین برخی از مؤلفان برای استدلال و دفاع از عقاید خود به کتب مقدس- تورات و انجیل- و نوشته‌های اروپاییان استناد کرده‌اند.

1- رساله‌ی وجوب نقاب و حرمت شراب، محمدصادق ارومی فخرالاسلام. کاتب: ابن محمد تقی محمد مهدی اصفهانی. دارالخلافه طهران: مطبعه استاد الماهر میرزا علی اصغر، 1329 هـ ق، 96 ص (چاپ سنگی).

مؤلف در نیمه‌ی نخست رساله درباره‌ی وجوب حجاب، و در نیمه‌ی دیگر به بحث درباره‌ی حرمت شراب می‌پردازد.

نیمه‌ی نخست که مدّ نظر این مقاله می‌باشد در قالب ردّیه‌نویسی و پاسخ به شبهاتی است که در مورد حجاب، بعد از مشروطیت در ایران به رواج اندیشه‌های جدید و نو، در میان مردم رواج داشته است. این نیمه خود مشتمل بر دو فصل می‌باشد:

فصل اوّل با طرح سؤالی در مورد حجاب از طرف «چند نفر ترک» شروع می‌شود، سپس مؤلف درباره‌ی «حجاب زنان در جمیع شرایع» با شواهدی (6 شاهد) از کتب مقدسه یهود و نصاری و احادیث ایشان به مبسوط و مشروح در مقام پاسخ‌گویی به مخالفان حجاب برآمده است. بدین ترتیب:

شاهد اوّل- رساله‌ی اوّل پولس به قرناتیان /11/3- 17. همچنین مؤلف از اقول مفسرین قدیم و جدید انجیل از اروپایی، امریکایی، آسیایی و... در شرح آیات سود جسته است.

شاهد دوم- رساله‌ی اوّل پولس به قربانیان /14/34/35.

شاهد سیم- انجیل متی /5/27/28.

شاهد چهارم- رساله‌ی پولس به تیمو تاؤس در حق زنان /2/9- 15. با شرحی از مفسرین انجیل. نیز مؤلف برای مفهوم بهتر، از آیات قرآنی: نساء/4/34 و احزاب /33/33 سود جسته است.

شاهد پنجم- سفر تکوین تورات (برا شت) /20/16. با شرحی از فرانکلس مفسر امریکایی می‌باشد.

شاهد ششم- سفر تکوین تورات (بر اشت)/24/65، 64.

مؤلف در پایان شواهد نتیجه می‌گیرد: «که عادت حجاب و نقاب از زمان قدیم در میان زنان بوده، حتی در میان بت‌پرستان».

فصل دوم رساله، شامل احکام حجاب و نقاب از منظر قرآن مجید از سوره‌ی مبارکه‌ی نور/24/20، 21 و با ترجمه‌ی آیات از کتاب «خلاصه المنهج» می‌باشد.

مؤلف «خلاصه المنهج» در ترجمه‌ی این آیات، به احادیث و روایات ائمه (ع) و نیز از کتب معتبر تفسیر مانند مجمع‌البیان، کنزا لعرفان، التبیان فی تفسیرالقرآن و... استناد می‌کند.

آنگاه مؤلف رساله- پس از پایان ترجمه- خلاصه‌ی مقصود را در شش مرحله، بیان و نتیجه‌گیری می‌کند.

«کشف نقاب، راه اهل ضلالت و طریقه‌ی اهل جهالت و منکرین الوهیت و نبوت و رسالت و راه اصحاب ماده و طبیعت می‌باشد و برخلاف سبیل جمیع مؤمنین است...».

2- سُدُوّلُ فی وجوب الْحِجاب. سید عبدالله بلادی بوشهری بهبهانی. شیراز: مطبع سپهر مطلع محمدی، 1330 هـ ق)، 53 ص (چاپ سنگی).

رساله‌ی فوق از دو بخش تشکیل شده است بدون آنکه مؤلف آنها را از هم جدا کند.

بخش نخست ترجمه و شرح آیات قرآنی، شامل:

نساء/4/94؛ نور/24/31، 30، 28، 27، 58- 60؛ قصص/28/25؛ احزاب/33/32، 53، 59، 55؛ حجرات/49/14؛ نباء/78/10؛ می‌باشد.

بخش دوم رساله، ترجمه و شرح احادیث نبوی و روایات ائمه (ع) در مورد: حجاب، استیذان، حرمت نگاه مرد به زن و بالعکس، چگونگی بیعت اسلام با زنان مسلمان، رفتار حضرت علی (ع) با زنان و... است.

مؤلف در انتهای رساله با دو حکایت، از یکی از علمای جبل عامل که میهمان وی در بوشهر بوده است سخن را پایان می‌دهد. اوّل در مورد یکی از رجال ژاپن است. «وقتی جمعی به او اصرار کردند که دخترهای خود را بفرست در مدرسه آنکه تعلم رقص نمایند، که اگر علم رقص نداشته باشند... نقص بر آنها خواهند گرفت. جواب داد که، نفس من ابا دارد از این عمل شنیع و نخواهم گذاشت که در مجلس بال حاضر شوند، و اگر این معنا نقص من و آنهاست، من این نقص را بر خود می‌پسندم». حکایت دیگر، از یکی از اطبا می‌باشد، آنچه که در هنگام تجدید عمارت یکی از معابد فرنگستان، در مورد «استخوان سر اطفال کوچک»، مشاهده شده است و معلوم گردیده است که زنان و مردان تارک دنیا، در نتیجه‌ی خلطه و آمیزش، «تناسل کرده، بعد از توالد از خوف افتضاح آنها را زیر خاک کرده‌اند».

3- رساله‌ی شریفه لزوم حجاب، چند نفر از مسلمین مشروطه‌خواه، خراسان: [بی‌نا]، 1332 هـ ق، 36 ص (چاپ سنگی).

توجه به نام نویسنده، نشان از آن است که رساله، توسط دو نفر یا بیشتر نوشته شده است.

پس از حمد خدا و درود و سلام بر پیامبر اسلام و ائمه‌ی معصومین، مؤلفان آغاز متن را چنین شروع می‌کنند: «در فلسفه‌ی تاریخی ترقی و تنزل اقوام و ملل، مُبرْهن و مدلّل است که هر قوم مغلوبی به عادات و اخلاق غالبین متخلّق می‌شود». نمونه‌ی بارز این گفتار را خود ایرانیان برشمرده‌اند، «در هر دوری، طوری، به حکم مغلوبیت، پیروی دیانات و عادات و اخلاق ممدوحه یا مذمومه‌ی غالبین خود را می‌نمودند. و از آنجایی که دست تطاول مغربیان بر مشرقیان امروزی دراز گردیده و همهمه‌ی مغلوبیت و زمزمه‌ی مرعوبیت بر مستغربین (یعنی متخلّقین به اخلاق مغربیان) پیچیده، به واسطه‌ی ضعف نفس و عدم اطلاع به فلسفه‌ی دیانات، بدبختانه به ترویج اخلاق نکوهیده‌ی آنان می‌کوشند. و از آن جمله امر حجاب است».

مؤلفان مسأله‌ی حجاب را در چهار موضوع، از هم تفکیک کرده‌اند:

موضوع اوّل: حجاب ظواهر است که امروزه معمول قسمتی از زنان مسلمانان است.

موضوع دوم: تبرج و زیور نمایی زنان است برای مردان نامحرم.

موضوع سوم: آمیزش و مخالطه‌ی زنان است با مردان بیگانه.

موضوع چهارم: امر تعلیم و تعلّم زنان می‌باشد.

موضوع اوّل، پس از بیان معنی و مقدمه‌ای کوتاه درباره‌ی حجاب، به شرح و تفسیر حجاب از دیدگاه قرآن، با استناد به آیات: نور/24/31، 30؛ احزاب/33/59، پرداخته شده است. آنگاه موضوع با چند حدیث از کتاب- نکاح- وسائل‌الشیعه و... جریان می‌یابد و با روایتی از حضرت امیرمؤمنان (ع) که فرمود از پیغمبر (ص) شنیدم که می‌فرمود: «در آخر زمان که بدترین زمان‌هاست، زنان آن دوره بی‌حجاب می‌شوند». این موضوع تمام می‌شود.

در موضع تبرج، پس از بیان معنی تبرج و معمول بودن آن در میان زنان اروپایی، به بیان دیدگاه قرآن- احزاب/33/33- در این مورد اشاره می‌شود. پایان بخش این موضوع نیز احادیثی درباره‌ی زنان آخرالزمان است.

منظور از آمیزش و مخالطه در موضوع سوم، آمیزش و معاشرت زنان و مردان بیگانه با هم دیگر است. برای روشن شدن مطلب، به ترسیم جامعه‌ی اروپا پرداخته شده است. به ترسیم جامعه‌ی اروپا پرداخته شده است. البته این‌گونه معاشرت‌ها را «قانون اسلام بر زنان مسلمان تضییق نموده» است. این قسمت نیز با احادیث پایان می‌یابد.

موضوع آخر، تعلیم و تعلم زنان است که با حدیث مشهور «طلبُ العلم فریضه علی کُلّ مُسْلم و مُسْلمه» شروع می‌شود. مؤلفان رساله، کسانی را که «بدون تأمّل و رویه، حجاب را مانع از علم، و تحصیل علم را ملازم با بی‌حجابی می‌دانند»، راه آنان را خطا ذکر نموده‌اند.

مبحث دیگر این رساله، «فلسفه‌ی حجاب و منع تبرج جاهلیت» می‌باشد که در سه مقدمه به بیان موضوع پرداخته می‌شود.

در مقدمه‌ی اوّل، حجاب از رسوم «عادیّه» شمرده شده که «حکم دیانتی» را پیدا نموده است و رد و قبولش غالباً از روی عادت است. آنگاه رعایت حجاب را از لحاظ افراط و تفریط و از منظر اخلاق مورد بحث قرار داده‌اند و میزان حجاب «اخلاق حقیقی» نامیده شده است.

مقدمه‌ی دوم، درباره‌ی جذب و انجذاب مرد و زن، به خصوص «با پیرایه‌های سیاله‌ی طبایع انسانی به فرض تصادف این دو قوه، خاصه با انس و آمیزش و اختلاط قهری... البته این دو قوه مشغول امورات قهری می‌شوند؛ مقهور به آن می‌باشند».

در مقدمه‌ی سوم، دایره التذاذ و تمتع مردان از زنان، در مقایسه با حیوانات، خیلی وسیع و متمایز شمرده شده است با اشاره به فلسفه‌ی حجاب، بی‌حجابی- آنچه که دین و اخلاق نمی‌پسندد- با عصر جاهلیت مورد مقایسه قرار گرفته است. و بی‌حجابی، «مقدمه‌ی فساد» عنوان گردیده است: «دختر خود را ملوّث مساز تا آنکه زانیه شود، مبادا که ولایت مشغول زنا شود و زمین از فجور پر شود». (سفرِلوِیان/19/29).

«قانون حجاب و منع تبرج» را اساس و «بنیان آبادانی و مدنیات شمرده‌اند»، و نیز آن را «حافظ حقوق و از احکام اخلاقی» دانسته‌اند. و با اعتقاد به اینکه: «مسلماً نه حجاب مانع علم و تربیت است و نه بی‌حجابی منحصر و مقتضی علم و تربیت می‌باشد، و نه علم و تربیت هاتک حجاب و مهذّب اخلاق است».

سپس بی‌حجابی به دو قسم بسیط و مرکب تقسیم شده است. «بی‌حجابی بسیط، همان بی‌حجابی ساده ایلیاتی عصر فطرت است» و بی‌حجابی مرکب که «تولید از بی‌حجابی بسیط شده و به تو ارث از عالم بربریت و عادات بدویّت اروپاییان امروزی رسیده است». برای روشن شدن مقصود، عصر لوئی چهاردهم را مورد تأمل قرار داده و برای استدلال از: انجیل (متی/5/17، 28) و تورات (مثنی/28/26) بهره برده و با حدیث شریف «فزنا العیْنیْن النظر» مطلب را تکمیل نموده‌اند.

مؤلفان پس از یادآوری این نکته که مضرات بی‌حجابی مرکب، از «مفاسد لایتناهی» است؛ به طور کلی تقلید ملل آسیایی و افریقایی و به خصوص مسلمانان را از اروپایی‌ها، خطرناک و مهلک توصیف می‌نمایند. همچنان اضافه می‌نمایند که در کشورهای اروپایی، «مال‌های لاوارث و اوقاف و خیرات عمومی و خزاین سوسیته و ذخایر ملی به انواع و اقسام، و عایدات بلدیه، به مصرف کفالت اطفال بی‌پدر و مادر می‌رسد، و آنها را از این مهلکه‌ی بی‌پرستاری که از نتایج بی‌حجابی است، نجات می‌دهد». امّا تصور اینکه اگر این مفاسد در کشورهای فقیر آسیایی و افریقایی رخ دهد چه محشری برپا خواهد شد، سخن را ادامه داده و راهی آسان‌تر از حجاب و احکام اسلامی تصور نمی‌کنند.

هوالله تعالی

رساله‌ی شریفه‌ی لزوم حجاب

اثر خامه‌ی چند نفر از مسلمین مشروطه‌خواه

به اطلاع اداره‌ی معارف مرکزی خراسان

نگارش یافته

قابل توجه عموم است

فی هفتم جمادی‌الاخره سنه‌ی 1332

96 ص

4- حجاب یا پرده‌ی دوشیزگان: مجموعه‌ایست فلسفی، اجتماعی، اقتصادی، عمرانی، محمدحسن ابن فضل‌الله حائری مازندرانی، تهران: کتابخانه‌ی شرق، 1343 هـ ق، 28 ص (چاپ سربی).

رساله با آیه‌ای از قرآن (غافر/40/44)، شروع می‌شود. آنگاه مؤلف با «کمال تأدب» به بیان افکار خود می‌پردازد و «تربیت» را در سعادت و شقاوت بشر دخیل می‌داند. «نخستین مرتبه‌ی تربیت و دبستان هر مولودی پس از ولادت دامان مادر است. آیا ممکن است مادر تربیت ندیده، مولود خود را تربیت کند»؟ پس از این فراز، مولف با طرح این پرسش «که آیا قیام به این فرائض، با حجاب و پرده‌پوشی و عفت مفْرشی با مدرسه و معارف و ملکات فاضله آشنا شد»؟ وارد بحث حجاب شده و با بیان باور «مردمان فرزانه‌ی شرق»، که «نباید رخسار دوشیزگان پرده‌پوش باشد و عالم نسوان شرق از جمعیت زنان اروپا باید پیروی نمایند». بحث را ادامه داده و علل عقب‌ماندگی اروپایی‌ها را تا اواخر سده‌ی شانزدهم میلادی، در هشت عامل بیان می‌کند:

1- رواج دین رهبانی.

2- مالکیت مطلقه‌ی ملکو اروپای آن عصر حتی مالکیت بر نوامیس و نفوس.

3- تسلط جابرانه‌ی ملاکین بر فلاحان رنجبر.

4- اِقْتدار اشراف بر اموال و نوامیس مردم.

5- انحطاط معارف.

6- شیوع خرافات و اباطیل.

7- اهمیت ندادن به کشتار.

8- رقیت و کنیزی زنان و محروم بودنشان از ارث و مالکیت. که این سد، ابتدا در فرانسه و انگلستان و سپس در روسیه، به نام «آزادی زنان» برداشته شد.

مؤلف عقیده دارد بر اینکه چون محرومیت زنان اروپایی در قرون وسطی به طور «افراط» بوده است و آزادی که برای آنان داده شده به طور «تفریط» می‌باشد، لذا جمعه‌ی زنان اروپا را دچار مشکل و زیان نموده است. و از این آزادی نتیجه‌ی عکس گرفته‌اند.

مؤلف در تشریح وضع اجتماعی زنان اروپایی و امریکایی، به مطالب نویسندگان اروپایی مانند: اگوست کنت، پرودون، ژول سیمون که در این باره اظهار نموده‌اند، استناد می‌کند.

سپس مؤلف به حقوق زنان در اسلام پرداخته و عواملی را که ممکن است برخی اذهان ساده‌لوح را گرفتار اشتباه نماید و گمان شود که حقوق زنان مراعات نشده است، توضیح می‌دهد:

اوّل- مسأله‌ی ارثیه‌ی زنان است که با ادّله‌ی اقتصادی به آن پاسخ می‌دهد.

دوم- مسأله‌ی اختیار طلاق است در دست مردان، چون شرع هدفش محدود بودن امر طلاق است، به علت عاطفی بودن زن، این حکم، در اختیار مرد گذاشته شده است.

سوم- مسأله‌ی حجاب، که مخالفین آن بر این باورند که: 1- حجاب یک ظلم و اجحاف بر زنان است. 2- به علت حجاب، زنان از تربیت و معارف محروم می‌مانند. 3- حجاب، موجب فساد اخلاق است. به نظر مؤلف این شبهه از شبهات قبلی بی‌اساس‌تر است؛ «چه آنکه ماده‌ی فساد اخلاق از اختلاط مرد و زن بر خاسته می‌شود؛ و حجاب اگر یگانه علت قطع ماده‌ی فساد نباشد... از بزرگترین موانع فساد اخلاق به شمار است».

چهار- حجاب شیوع طلاق است. معترضین به این عذر که چون مرد پیش از ازدواج زن آینده‌ی خود را نمی‌بیند و در واقع. «ثمن را در ازاء مُثْمن ندیده می‌دهند»، این است که به جدایی می‌انجامد. مؤلف این اشکال را با دلایل زیر نمی‌پذیرد: 1- در شرع مطهر اسلام، مردی که خواستار زنی است، حق دارد پیش از عقد او را ببیند. 2- بی‌حجابی خود، موجب شیوع فحشاء و فجور است و آن یکی از عوامل طلاق می‌باشد؛ چه می‌بایست که در آمریکا و اروپا مسأله‌ی به نام طلاق وجود نداشته باشد. آنگاه مؤلف با اشاره به آمارهای منتشر شده در امریکا و اروپا، و با درس گرفتن از وضعیت آنان، گمان نمی‌کند هیچ شخص منصفی راضی شود که «خامه‌ی خود را در اطراف بی‌پردگی دوشیزگان ایران حرکت دهد، و به مصایبی که ملل قویه، از عالم بی‌حجابی دچار شده‌اند» جامعه‌ی ایرانی نیز بدان مبتلا شود.

در خاتمه، عقیده‌ی شخصی مؤلف آن است که «عفت و پرهیزکاری از فحشاء و محترم داشتن ناموس از خصایص زنان است، ولی آنچه این پرده را می‌درد، شهوت بی‌پایان مردان است».

حجاب، نگهبان عصمت و بهترین حاجب بی‌خانمانی، خودکشی، امراض بی‌علاج اخلاق پست، شقاوت ابدی و سقوط می‌باشد.

5- صواب الخطاب فی اتقان الحجاب، میر محمد هاشم مجتهد مرندی خویی، خوی: مطبعه ادب، 1343، 34 ص (چاپ سربی).

مؤلف پس از استعانت و توفیق از خدا و حمد او؛ و صلوات و سلام بر سید مرسلین و...؛ بعد از معرفی خود، با نقل حدیثی در مورد بدعت‌ها اینکه: «هرگاه بدعت‌ها در میان شما ظاهر گردد، باید اظهار کند عالم از شما، علم خود را، و اگر نه بر آن عالم است لعنت خدا و رسول و ملائکه و همه‌ی مردمان».

سپس نویسنده‌ی رساله، در مورد مقالات چاپ شده در جریده «نامه‌ی فرنگستان »، درباره‌ی زن و مسأله‌ی حجاب در مقام پاسخ‌گویی بر آمده است «تا به واسطه‌ی آن بر عموم مسلمین حجت تمام شود».

مبحث اصلی رساله، با آیات قرآنی (اسرا/17/32؛ نور/24/30، 31، 60؛ احزاب/33/33، 53، 59)، و ترجمه‌ی تحت‌اللفظ و شرح آنها همراه با روایات مربوطه با استناد به منابع معتبر مانند: منهج‌الصادقین، مجمع‌البیان، تفسیر صافی و... تشکیل شده است.

در خاتمه، از دیدگاه مؤلف، انکار حکم حجاب، مخالفت با خدا و رسول او و ائمه‌ی هدی می‌باشد.

6- رساله رد کشف حجاب و وجوب به حکم عقل و تصریحات کتاب‌الله و سنت نبوی. آقا سید اسدالله مجتهد میرسلامی الخارقانی [خرقانی]. تهران: [بی‌نا]، 1351 هـ ق، 55 ص (چاپ سربی).

رساله‌ی فوق در سال 1335 هـ ق نوشته شده است و در شعبان 1351 هـ ق/ آذر 1312 هـ ش، دو سال قبل از کشف حجاب (17 دی 1314)، طبع گردیده است.

مؤلف پس از حمد ذات اقدس یگانه و صلوات بر سید انبیاء و اولاد طاهرین و اصحاب راسخین او، مسأله‌ی حجاب را از «جهات شرعیه و عقلیه و سیاسیه»، به قدر مقدور، در چند فصل تبیین نموده است.

فصل اوّل در ادله‌ی شرعیه در خصوص احتجاب و استتار زن‌ها، که شامل دو باب می‌باشد.

باب اوّل، شامل آیات مبارکه‌ی قرآن (احزاب/33/53، 57- 61؛ نور/24/30، 31، 60)، که معنی لغات، ترجمه و شرح آیات و شأن نزول آنها بیان شده است.

باب دوم در بیان اخباری گه دلالت بر تحجّب زن می‌کند، در این باب روایات حجاب به نقل از حضرت امیرالمؤمنین و حضرت امام صادق (ع) مورد بحث قرار گرفته است.

فصل دوم سیره‌ی عملیه‌ی قطعیه، در این فصل از طوایف مسلمانان مثل: هندی‌ها، ترکستانی‌ها و... نام برده شده است و اینکه در «امور عادیه» و نیز در «امور عِرْقیه» با هم دیگر اختلاف دارند «ولی در نماز پنج‌گانه و صوم رمضان و حج، با هم اتفاق دارند. اتفاق در این احکام دلیل قطعی است که اینها تلقی از یک مبدأ شده که شرع باشد». در ادامه مؤلف می‌افزاید: «همچنین همه‌ی فِرق اتفاق دارند در احتجاب مخدرات و محترمات؛ لکن به اشکال مختلفه. این تطابق، انحصار به عصر ما ندارد». سپس به زنان مشهور و حکمران تاریخ اسلام و ایران اشاره شده است. و نیز اینکه تمام زنان انصار و مهاجر، پس از نزول آیات حجاب، متفقاً محتجب گشته‌اند.

فصل سوم در حکمت [حجاب]، اینکه غرض انبیاء سدّ باب دهریت و وثنیت وصون طرق فساد بوده؛ ولی در قوانین دولت‌ها، تحت عنوان حریّت نوع بشر، عقاید دهریه و طبیعه‌ی آزاد گردیده است (حریّت حیوانیه).

در بخش دیگری از رساله، مؤلف به اعتراض سیاسی کسانی که وضع ایران را با بعضی از دول غیراسلامی از لحاظ تمدن و تعالی در رشته‌ی صنایع و تمدن و ثروت مورد مقایسه قرار می‌دهند، در مقام پاسخ‌گویی برآمده است: «نه آنکه بی‌حجابی زن‌ها اسباب ترقی و تکامل آن دولت شد. مثلاً اسباب ترقی دولت، استخراج معادن و توسعه‌ی فلاحت و بسط سک الحدید و ایجاد کارخانجات است».

مؤلف کشف حجاب زنان را بهانه‌ای می‌داند که عده‌ای می‌خواهند به اسلام حمله نمایند. «هزار سال متجاوز است که ملل دیگر در تخریب اسلام کوشش بلیغ کردند و نایل نشدند؛ ولی در این پانزده سال دوره‌ی تجدد، همان غرض هزار ساله‌ی عادی اسلام به دست مسلمان نماهای عصر ما جاری شده و می‌شود». مؤلف به دو نوع عقیده‌ی ثابت در میان انسان‌ها اشاره می‌کند:

1- عقاید دیانت (الهی).

2- عقاید دهریّه.

که به طور مشروح به بیان آنها پرداخته و عواقب عقاید دهریّه را در جوامع غربی یادآور شده، در ضمن مقایسه‌ای نیز با حیوانات در این مورد داشته است.

مؤلف آزادی را به دو نوع تقسیم می‌کند: 1- حریّت حقوقی. 2- حریّت دینی.

وی مراد و مقصود حامیان آزادی زنان را در یکی از چند امر زیر می‌داند:

اوّل- بی‌حجابی زنان مسلمان مانند زنان سایر ملل.

دویم- کار کردن زنان آنان مانند زنان سایر ملل.

سیوم- تربیت زنان مسلمان.

چهارم- حریّت تامّه‌ی زنان، همانند بعضی از ملل متمدّنه.

مؤلف رساله پس از جواب‌گویی به موارد اوّل و دوم، ضمن تأمل در مورد سوم، آن را «حلاّ و نقصا»، ایراد جالب شمرده است. «حلا» از این جهت که در میان زنان مسلمان، زنان شاعره، ادیبه و کاتبه خیلی بوده است که شرح حال بسیاری از آنان در کتاب «خیرات حسان» آورده شده است. امّا اگر «تعمیم تعلیمات» باشد، مطلوب بلکه لازم است و هیچ‌گونه منافاتی با رفع حجاب ندارد. و اگر منظور اعتراض‌کنندگان حمله بر دیانت و قومیّت نبود، می‌بایست که «تعلیمات عمومی نسوان را عنوان نمایند نه کلمه‌ی حریّت را».

و امّا «نقضا»، هر چند مادیون اهمیت شرکت زنان را در اجتماع روشن نمایند و مورد قبول هم واقع شود باز «مقدم بودن آنها را بر مردها احدی نمی‌تواند ادعا و ثابت کند». هر ایرانی خود می‌داند که تربیت رجال عموماً مقدم بر تربیت زنان آنهاست «بالضروره» اگر مرد هر خانواده تربیت شد، به تبع زن آن خانواده نیز تربیت خواهد شد.

غرض از آزادی زنان بهانه‌ای است برای:

1- هتک ناموس اسلام.

2- نشر دین جدید اسلامی.

3- التذاذ حیوانی و تمتّع از عفایف مسلمانان.

4- تولید و تکثیر ولدا لزنا در مملکت اسلامی.

7- رساله حجابیّه. شیخ فیاض الدین زنجانی، به کوشش رضا استادی، چاپ شده در: بیست مقاله، قم: انتشارات اسلامی، 1374، صص 60- 78 (پیش از آن به سال 1357 هـ ق، چاپ سنگی شده بود).

مؤلف در مقدمه‌ی رساله برای «حصول بصیرت» مطالعه‌کنندگان، به مقوله‌ی معجزه می‌پردازد و آن را به عامه و خاصه تقسیم می‌نماید.

معجزه‌ی عامه، آن است که معجزه از سحر و شعبده، برای عامه‌ی مردم، قابل تمییز باشد. مثل: زنده نمودن مردگان، شق‌القمر، ید بیضا و...، که اینها «از قوه‌ی بشریه‌ی صرفه خارج، و مستند به اعجاز بوده است. و صاحبان آنها هم نبی بوده‌اند». و همه‌ی انبیا را شامل می‌شده است.

امّا معجزه‌ی خاصه، که مختص حضرت محمد (ص) می‌باشد عبارت است از «قرآن مجید»، که از دو حیث معجزه است: یکی از حیث «فصاحت و بلاغت» و دیگری از حیث «اختیار مواد و هیئآت کلمات مخصوصه و ترکیب کلام به نحو خاص از آنها به حسب مقامات».

مؤلف پس از این مقدمه، اصل مقصود- مسأله‌ی حجاب- را با آیات قرآنی (نور/24/30، 31)، در ده مقام، با دقت و توجه به معانی، اصطلاحات زبان عربی و صرف و نحو، با نظریات جدید شرح و تفسیر می‌کند.

در مقام ششم، مؤلف می‌نویسد که: زینتی که انسان به آن متزیّن می‌شود دو قسم است:

یکی عبارت است از محاسن فطرت و خلقت از قبیل موهای سر و پیشانی و...، و دومی عبارت است از محاسن عارضیه مانند لباس، کحل، گردن‌بند و...، که زن‌ها مزیّن به آنها می‌شوند؛ «به این معنی که از بودن هر یکی از اینها در محل خود زینت انتزاع می‌شود، نه این است که اینها ذاتاً زینت هستند، بلکه اینها آلت زینت هستند و لذا خواهیم گفت که مراد از زینت، معنای حقیقی اوست».

در پایان مؤلف، مقصود از تحریر این رساله را «بالاصا له بیان دلالت خصوص کلام مقدس باری تعالی بر وجوب حجاب بود برای دفع هواپرستان عصر، که القای شبهه بر ضعفای مسلمین و ایتام آل محمد علیهم اسلام کرده و آنها را منحرف نموده‌اند به تلبیس و تدلیس، اینکه کلام الهی دالّ بر وجوب حجاب نیست، و اخبار هم علاوه بر اینکه مقطوع الصدور نیست، دلالت هم ندارد، تا به این وسیله به مقاصد خود نایل باشند، لهذا به این مختصر اقتصار گردیده و تفصیلاً معترّض اخبار وارده در مقام نشد؛ هر چند علی نحوالاجمال معانی آنها هم معلوم شد که آنها هم موافق با آیات است».

8- تأکید حجاب نسوان به حکم آیات قرآن. محمدعلی مدرس طهرانی، تهران: مطبعه‌ی مروی، [بی‌تا]، 15 ص (چاپ سنگی).

رساله با آیه‌ی قرآنی (نحل/16/125)، شروع می‌شود و مولف، هوش و ذکاوت مردمان عصر خود را بر تراز گذشته می‌داند که اغلب مایل به «فهمیدن اصول دین از روی دلیل و دانستن جهت و فلسفه‌ی احکام الهی» هستند.

وی از عموم حق‌طلبان مسلمان و غیرمسلمان، اعم از یهودی و مسیحی و زردتشتی و... برای اثبات ظهور حقّ و اتمام حجت، دعوت به مناظره‌ی علمی می‌:ند.

سپس «موضوع حجاب را که به کلی از اهمیت افتاده، جمعی از بهائیه و غیر هم نیز به توسط تبلیغات و روزنامجات»، به برداشتن آن «و پاره کردن پرده‌ی حیا و عفت ناموس مسلمین» اهتمام می‌کنند، «با یک دلیل عقلی برای عموم ملیون و ارباب دیانات از یهود و نصاری و دیگران و یک دلیل نقلی برای عموم مسلمانان» بررسی می‌نماید.

مؤلف موضوع حجاب را «لطف» پروردگار می‌داند و با روایات، ترجمه و شرح آیه‌ی حجاب (نور/24/31) رابطه‌ی میان زن و مرد را در اجتماع و مواجهه شدن آنها را با یکدیگر نهی نموده است. دلیل دیگر، وجوب حجاب برای عموم مسلمانان با اشاره به نصّ صریح کلام الهی «و لایُبْدِین زِینتهُنّ الا ما ظهرِ منْها » می‌باشد. و در پایان مؤلف چنین نتیجه می‌گیرد: «پس به خوبی واضح و مبرهن شد که حجاب مطلقاً واجب و ظاهر کردن زینت و مواضع آن و صورت حتی شنوانیدن صدای زینت هم موافق با آیات قرآنیه بر زن‌ها حرام است».

ماحصل آنچه که از رسائل معرفی شده بر می‌آید اینکه:

به عقیده‌ی مؤلفان حجاب امری فطری است و مختص زنان مسلمان و زمان خاصی نیست. همچنین حجاب، در میان ملل و ادیان دیگر نیز به اشکال مختلف دیده می‌شود، چنان که اکثر مؤلفان حجابیه در نوشته‌های خود شواهدی از کتب مقدسه‌ی یهود و نصاری آورده‌اند.

فصل مشترک رساله‌ها، بهره‌گیری مؤلفان از آیات قرآنی حجا، ترجمه، شرح و تفسیر آنهاست. برخی از مؤلفان، به نقل و شرح احادیث نبوی و روایات ائمه (ع) در مورد حجاب، استیذان، حرمت نگاه مرد به زن و بالعکس و... پرداخته‌اند.

مؤلفان در استنادات خود به تفاسیر، از منابع معتبر و مراجع دست اوّل استفاده نموده و گاهی نیز از قول مفسرین انجیل و تورات از اروپایی، امریکایی و آسیایی و... سود جسته‌اند.

بدون تردید صاحبان این رساله‌ها، از زمزمه‌هایی که در مورد حجاب، بر اثر افکار و اندیشه‌های نوگرایانه به وجود آمده بود آگاهی کامل داشتند و بدین سبب، حجاب، نه تنها از منظر دین مورد تحلیل و بررسی قرار داده شده است، بلکه از زوایای مختلف: فلسفی، اجتماعی، اقتصادی، اخلاقی و روانی نیز مورد تعمق و مطالعه می‌باشد.

بعضی از مولفان، به جهت آگاه نمودن مردم، و نیز برای تبیین و اثربخشی هرچه بیشتر نوشته‌هایشان، به بیان حکایت و یا حکایات اخلاقی و اجتماعی جوامع اروپایی پرداخته‌اند، و عقیده‌ی کسانی را که علت عقب‌ماندگی ایران را در مقایسه با ممالک غربی و غیر اسلامی در حجاب می‌پندارند، رد نموهد و این نوع عقاید را «عقاید دهریّه» در مقابل «عقاید الهی» می‌نامند و اسباب ترقی و تعالی آن دولت‌ها را در استخراج معادن، توسعه‌ی کشاورزی، ایجاد کارخانجات و... می‌دانند.

از دیگر ذغدغه‌های منورالفکرها در آن مقطع زمانی، مسأله‌ی تعلیم و تعلم زنان مسلمان بوده است که حجاب را مانع از علم، و تحصیل علم را ملازم با بی‌حجابی می‌دانسته‌اند، که با حدیث مشهور، طلب‌العلم فریضه علی کُلّ مُسلم و مُسلمه»، ضمن جوابگویی و نیز با یادآوری زنان شاعره، ادیبه، کاتبه، مشهور و حکمران تاریخ اسلام و ایران، راه آنان را خطا شمرده‌اند.

اشکال دیگر متجدّدین، مسائلی چون: طلاق، ارثیه و...، زنان در اسلام است که ضمن پاسخگویی از دیدگاه دین و علمای اسلام، مقایسه‌ای نیز با کشورهای پیشرفته‌ای چون اروپا و امریکا در این مورد به عمل آمده است.

رساله‌ها در پایان به نحوی با تأکید بر لزوم حجا، آن را حکم خدا و رعایتش را واجب، و انکارکننده‌ی آن را مخالف با خدا و رسول و ائمه‌ی هدی می‌دانند.

منابع:

1- ارومی فخرالاسلام، محمدصادق. وجوب نقاب و حرمت. تهران: میرزا علی اصغر، 1329 هـ ق. (چاپ سنگی).

2- بلاذی بوشهری بهبهانی، عبدالله. سُدول الجلباب فی وجوب الحجاب. شیراز: سپهر مطلع محمدی، 1330 هـ ق. (چاپ سنگی).

3- حائری مازندرانی، محمدحسن بن فضل‌الله. حجاب یا پرده‌ی دوشیزگان: مجموعه‌ایست فسلفی، اجتماعی، اقتصادی، عمرانی. تهران: کتابخانه‌ی شرق، 1343 هـ ق.

4- رساله‌ی شریفه‌ی لزوم حجاب. خراسان: [بی‌تا]، 1332 هـ ق. (چاپ سنگی).

5- زنجانی، فیاض‌الدین. رساله‌ی حجابیه. به کوشش رضا استادی در بیست مقاله، قم: انتشارات اسلامی، 1374.

6- مدرس طهرانی، محمدعلی. تأکید حجاب نسوان به حکم آیات قرآن. تهران: مطبعه‌ی مروی، [بی‌تا].

7- مرندی خویی، محمدهاشم. صواب الخطاب فی اتقان الحجاب. خوی: مطبعه ادب، 1343.

8- میر سلامی خارقانی [خرقانی]، اسدالله. ردّ کشف حجاب و وجوب حجاب به حکم عقل و تصریحات کتاب‌الله و سنت نبوی. تهران: [بی‌نا]، 1341 هـ ق.