روايت شاه از ازدواج با فوزيه (زندگي شخصي شاه – روابط با افراد)

شماره صفحه:439    پس از بازگشت از اروپا در اواخر دوره تحصيلات من در دانشكده افسري اعليحضرت فقيد به فكر افتاد كه همسر شايسته اي براي من انتخاب كند. به نظر من پدرم از اين اقدام دو منظور داشت يكي آنكه مي خواست همسر من شاهزاده خانمي اصيل و از دودماني نجيب باشد و دوم آنكه ميل داشت دربار ايران با خانواده سلطنتي ديگري نسبت سببي پيدا كند و روابط ايران با يكي از كشورهاي دوست ونزديك استوارتر گردد. ظاهرا پدرم در آن ايام عكس شاهزاده خانم فوزيه را ديده و با آن صراحت و استقامت رايي كه داشت (و شايد اين خصيصه براي حل و عقد امور فني و مهندسي از حل مسائلي كه با قلب و احساسات مربوط است مناسبتر بود) به تفحص و تجسس حال اين ساهزاده خانم زيبا پرداخته بود. نخست در نسب و دودمان وي تحقيقاتي به عمل آورده و سپس به سفير خود در قاهره دستور داده بود كه با مقامات دولتي مصر در اين مورد تماس بگيرد و دولت مصر نيز با خاندان سلطنتي مصر وارد مذاكره گردد و رسما استفسار كند كه آيا همسري شاهزاده خانم فوزيه با فرزند وي ميسر است. اين امر سريعا به موفقيت انجاميد ولي اولين اطلاعي كه از اين جريانات به من داده شد خبر نامزدي من بود كه در سال1317 منتشر گرديد. تا آن تاريخ من هنوز چهره همسر آينده خود را نديده بودم و از
شماره صفحه:440    همين جهت ترتيبي داده شد كه من به مصر عزيمت نمايم و در طي دو هفته اقامت خود در آن كشور با شاهزاده خانم فوزيه آشنا شوم. در ضمن اين مدت مسائل متعدد حقوقي و قانوني مربوط به اين ازدواج نيز قطع و فصل گرديد. ازدواج ما رسما در تهران و قاهره به ثبت رسيد و چون مطابق قانون اساسي پدر و مادر وليعهد آينده ايران بايد ايراني الاصل باشند پدرم به رفع اين مشكل پرداخته از مجلس شوراي ملي ايران قانوني گذراند كه به موجب آن شاهزاده خانم فوزيه به مليت ايران درآمد. مراسم عقد ما در قاهره بوسيله يكي از روحانيون عالي مقام برگزار شد. از خانواده من كسي در آن مجلس حاضر نبود ولي افراد خاندان عروس و عده اي از رجال مهم ايران در آن شركت داشتند و پس از انجام اين مراسم عروس خود را به ايران آوردم. جشن اصلي ازدواج ما در تهران برپا شد و با وجود آنكه بر حسب ظاهر با شكوه و جلال بسيار برگزار گرديد از لحاظ معنويت و كيفيت با جشن هايي كه در دهكده هاي ايران براي اين مراسم گرفته مي شود تفاوتي نداشت جز آنكه به علت گرفتاري هاي روزگار نوين كه در همه جا حتي در كشور من دامنگير آدمي است قدري هم با عجله انجام گرفت. پس از پايان مراسم عروسي تا چندي در كاخ مرمر يعني همان بناي زيبايي كه پدرم از سنگ مرمر شفاف سبزرنگ يزد بنا نموده اقامت كرديم و مدتي نيز در يكي از عمارات ييلاقي پدرم خارج از شهر تهران به سر برديم تا ساختمان كاخ

 

شماره صفحه:441    شهري من از هر حيث حاضر و آماده گرديد. ديري نگذشت كه نائره جنگ دوم جهاني به كشور ما نيز سرايت كرد و تهران به اردوگاه عظيم ارتش بيگانگان مبدل گرديد و پدرم ناچار از سلطنت استعفا كرده و مسئوليت سنگين وي بر عهده من واگذار گرديد
شماره صفحه:442    ...حاجت به ذكر نيست كه در آن هنگام مجالي براي تمتع از زندگي بدون دغدغه خانوادگي براي من باقي نمانده بود و وضع تهران و كشور طوري نبود كه فكر مسافرت هاي تفريحي در ذهن كسي بيايد. با وجود آنكه دائره خدمات عام المنفعه مانند امروز بسط نيافته بود معذلك همسر من در اين قبيل امور همواره شركت مي جست. تنها نقطه روشن و پر مسرتي كه در اثر آن ازدواج پديدار گرديد تولد دختر عزيزم شاهدخت شهناز بود كه در سال 1319 قدم به عرصه وجود نهاد(در سال 1338 شاهدخت مهناز كه يگانه نوه من است از او متولد گرديد) و متاسفانه به عللي كه هنوز براي پزشكان نامعلوم است از شاهزاده خانم فوزيه فرزند ذكوري به وجود نيامد. به موجب قانون اساسي ايران سلطنت به اولاد ذكور و بلافصل شاه منتقل مي گردد و به اين جهت نه تنها دخترم حق احراز مقام سلطنت را ندارد بلكه سه خواهر من نيز از اين حق محرومند. همچنين قانون مزبور فرزنداني را كه از مادران قاجار متولد شده باشند از سلطنت محروم نموده است از اين رو برادران ناتني من نيز كه مادران آن ها از نسل قاجار هستند
شماره صفحه:443    از اين حق محرومند و يگانه برادر صلبي و بطني من نيز با كمال تاسف در سال1333 بر اثر يك سانحه هوايي چشم از جهان پوشيده است. با اين محدوديت هاي قانوني شگفتي نداشت كه مشاورين من به اينكه همسر من داراي پسري بشود اهميت مي دادند. شايد امكان داشت كه در قانون اساسي اصلاحاتي به عمل آيد ولي افكار عمومي در ايران با تحريف و تغيير قانون اساسي در مواد مربوط به مساله ولايتعهد هيچ وقت موافق نبوده و نيست. گذشته از قانون اساسي مردي جوان مانند من آرزومند داشتن چندين فرزند بود و به اين جهت با وجود مساعي فوق العاده پزشكان حاذق نتيجه اي در اين باب بدست نيامد و پس از بازگشت شاهزاده خانم فوزيه به مصر تصميم به طلاق گرفتيم.