رمزگشايي از كودتاي 28 مرداد با نگاهي به شرايط امروز

در اهميت كودتاي 28 مرداد همين بس كه يك سال بعد از اين كودتا در گواتمالا و عليه دولت آربنز مورد استفاده قرار گرفت و بعدها در جنگ سرد، شوروي سابق را از پاي درآورد. امروز نيز، شرايط تقابلي ايران در پرونده انرژي هسته‌اي با غرب مشابه دوران ملي شدن صنعت نفت است.
 
به گزارش خبرگزاري فارس،‌ 55 سال از واقعه‌اي مي‌گذرد كه سرنوشت منطقه خاورميانه و شايد بتوان ادعا كرد كه آينده سياسي جهان را تحت تأثير قرار داد.
كودتاي 28 مرداد 1332 عليه دولت دكتر مصدق، تنها يك واقعه در درون چارچوب ايران نبود، چرا كه ايران خود چهارراه حوادث تاريخ است و هر اتفاقي كه بر سر اين چهارراه رخ دهد، مسلماً شرق، غرب، شمال و جنوب عالم را تحت تأثير قرار مي دهد.
متأسفانه علي رغم آن كه 55 سال از كودتاي 28 مرداد مي گذرد و به رغم تمام تحقيقات به عمل آمده، اسناد (البته ناقص و با دسته بندي خاص براي اهدافي خاص) هنوز از اين واقعه به عنوان يك معما سخن به ميان مي آورده مي شود.
هنوز پس از گذشت اين همه حوادث، انقلاب، جنگ و ... باز هم هيچ يك از محققان، فعالان سياسي و افراد به جا مانده از كودتا، روزنامه نگاران كهنه كار غربي نظير استيفن كينزر نويسنده كتاب "همه مردان شاه " و كتاب "براندازي " و يا رابرت دريفوس نويسنده كتاب "بازي شيطان " و يا مورخين برجسته‌اي نظير يرواند آبراهاميان، نيكي كدي، گازيوروسكي و بسياري از نويسندگان نمي‌توانند ادعا نمايند كه همه واقعه را توانسته اند بفهمند يا اينكه مغز و درون اين واقعه را كالبد شكافي نمايند.
عمليات كودتاي 28 مرداد در نوع خود يكي از پيچيده‌ترين عمليات‌هاي براندازي كه حاصل كار دو سازمان برجسته جاسوسي و امنيتي CIA آمريكا و MI6 انگلستان بوده كه نه براي يك بار بلكه براي بارها و بارها از آن استفاده شد.
درباره اهميت اين كودتا همين بس كه يك سال بعد از كودتاي 28 مرداد در 1332 در گواتمالا و عليه دولت آربنز مورد استفاده قرار گرفت و بعدها در جنگ سرد، شوروي سابق را از پاي درآورد.
در عين حال دست اندركاران سياست بدانند به تعبير رابرت دريفوس نويسنده كتاب "بازي شيطان "، بازي شيطان هنوز ادامه دارد چرا كه اساساً ما در حال طي كردن روند مشابهي هستيم و در اين سناريو فقط افراد و كشورها و ... عوض شده‌اند اما نقش‌ها و كاراكترها هنوز باقيست.
به عبارت ديگر، گزارشي از خلاصه اين كتاب هشداري جدي براي كساني در جمهوري اسلامي ايران است كه در درون مدل نظام اسلامي و مبتني بر چارچوب هاي قانوني آن مشغول به فعاليت هستند. ما در بسياري از موارد ثابت كرده‌ايم كه از عقبه ذهني تاريخي مناسبي برخوردار نيستيم و يا اگر هستيم توانايي تطبيق آنرا با شرايط روزمان نداريم و بنابراين بيشتر مشغول تكرار هستيم تا ادامه تاريخ.
نگاه ما در اين بررسي مبتني بر مردم شناسي امنيتي و سياسي است. مردم شناسي به پديده ها صرفاً مانند دانشمندان حوزه هاي ديگر نمي نگرد بلكه در پديده هاي تاريخي و اجتماعي به نحوي به جستجو مي پردازد كه گويي يكي از آن مردمان شده و ساليان سال با آنان زندگي كرده است، اما در آن نيز غرق نمي شود.
اشتباه سازمان سيا و MI6 يا خلاقيت مردم شناس
اشتباه آن روز سازمان هاي جاسوسي آن بود كه نام عمليات كودتاي 28 مرداد 1332 را انتخاب كردند چرا كه همه رمز در همين كلمه نهفته است و شايد مي بايست مدت هاي مديدي مي گذشت تا پس از آن همه پنهان كاري، يك مردم شناس به آرامي بتواند از لابه لاي حصارهاي آهنين بايگاني هاي فوق سري اين نهاد هاي غول پيكر امنيتي و جاسوسي عبور نمايد و گره از راز آن بگشايد.
اميدواريم كه اين بررسي مردم شناسي كارساز بيافتد و توانسته باشيم بعد 55 سال مكانيسم دروني اين عمليات فوق پيچيده را رمزگشايي كرده باشيم.
رمز گشايي از عمليات آژاكس
در جهان هستي هر پديده اي قائم به مقدماتي يا به عبارت ديگر هر علتي قائم به معلولي است.
هدف از بيان اين مقدمه كوتاه رمزگشايي و تبيين يكي از بزرگترين و در عين حال پيچيده ترين عمليات هاي براندازي غرب عليه ايران است. افرادي كه دست اندر كار اين كودتا بودند بعدها به كاركشته هاي 1953 معروف شدند. وينستون چرچيل زماني كه افسر عمليات كودتا، كرميت روزولت آمريكايي عضو سازمان سيا ، گزارش كودتا را به عرضه داشت در پاسخ گفت: " اگر كمي جوانتر بودم مي توانستم در اين عمليات و تحت فرماندهي شما (روزولت) خدمت كنم. اگر دستاوردهاي اين عمليات را حفظ نمود (عمليات آژاكس) عالي ترين عمليات از هنگام پايان جنگ جهاني دوم تا آن روز خواهد بود ".
اين عمليات كلاسيك كه قيد زمان در اجراي مجدد آن هيچ تأثيري ندارد و استفاده مجدد از آن در گواتمالا و جنگ سرد گواه اين مدعاست، عمليات براندازي بر عليه جنبش ملي شدن صنعت نفت ايران و دكتر مصدق است. سرويس‌هاي امنيتي آمريكا و انگليس نام اين عمليات را آژاكس (Ajax) نهادند كه كليد و سر نخ رمزگشايي اين عمليات است. آژاكس نام يكي از نمايشنامه‌هاي تراژديك سوفوكل، تراژدي نويس مشهور يونان است كه پدرش اسلحه فروش بود و از جنگ هاي ايران و يونان باستان ثروت فراواني اندوخته بود. طراحي، اجرا و از همه مهم تر مخفي نگه داشتن روش اين روش اين عمليات و حتي يك گام بالاتر، منحرف كردن اذهان از رمزگشايي اين عمليات بر هيچ ذهن كنجكاوي پوشيده نيست. اين يك روش براندازي بظاهر قانوني است كه با استقفاده از نهاد هايي مانند مجلس و يا حتي بازي هاي انتخاباتي ( انتخابات دهم) مي تواند مورد استفاده قرار گيرد.
كودتاي 28 مرداد 1332 و تراژدي آژاكس
مرداد ماه هميشه براي مردم ما كه مدتها با پديده استعمار و استبداد آشنا بوده اند، ماهي است كه حكايتهاي دردناكي را در حوزه تاريخ معاصر در حافظه تاريخي آنان جاي داده است.
55 سال پيش در چنين روزهايي بود كه دو كشور انگليس و آمريكا در حال انجام تمهيداتي بودند تا دولت قانوني و منتخب مردم ايران را بوسيله كودتا از قدرت ساقط سازند و كردند. كما اينكه سالها بعد ملت مسلمان ايران در ادامه مبارزات و مجاهدت هاي خويش ، در راه پرافتخار استقلال و آزادي و انسانيت- كه ملهم از مكتب تشيع بوده- و در سايه الطاف خداوند و رهبري بزگ مرد دوران ، حضرت امام خميني (ره) توانست پيروزيي بسيار بزرگتر بدست آورد، اما هيچگاه خاطره آن روزها را فراموش نكرده است و نخواهد كرد. چرا كه استعمار دشمني بيدار است كه هيچگاه دست از تلاش براي محروم ساختن ملتها و دولتهاي مستقل از حقوق حقه آنان بر نمي دارد.
ملت ايران هيچگاه نام و خاطره دو كشور آمريكا و انگليس را فراموش نخواهد كرد خصوصاً آنكه اين روزها تقريباً در شرايط مشابهي هستيم كه با مسئله فناوري انرژي هسته اي و حق مسلم ايرانيان در برخورداري از آن ، در تقابلي آشكار با مطامع غرب و علي الخصوص آمريكا ،انگليس و اسرائيل قرار گرفته ايم.
بدين منظور، ممكن است كه درك ما از تحركات دشمن در آن دوران سبب شود تا مجبور نشويم تاريخ را تكرار كنيم. واقع آن است كه در خصوص كودتاي 28 مرداد 1332 بر عليه دولت دكتر مصدق تاكنون تحقيقات فراواني صورت پذيرفته اما به دليل آنكه اسناد و مدارك اندكي در اين خصوص از طرف نهادهاي امنيتي دول انگليس و امريكا منتشر شده،كه بيشتر آنان نيز مخدوش، ناقص و با جهت گيري هاي خاص بيرون داده شده است، مورخين و تحليل گران را دچارنوعي سردرگمي در خصوص تبيين رفتار سياسي دشمن كرده است.
آقاي آبراهاميان ، مورخ ، در خصوص منابع تحقيقاتي خويش مورد كودتاي 28 مرداد 1332 مي گويد: " عبور يك شتر از سوراخ سوزن آسانتر از دسترسي يك تاريخ نگار به آرشيو سيا درباره كودتاي 1332 ايران است . با وجود اينكه نيم قرن سپري شده ، سلسله پهلوي ساقط گشته ،جنگ سرد به پايان رسيده ، اكثر شركت كنندگان در كودتا بدرود حيات گفته و مواد و اسناد مربوط به ساير عمليات پنهاني ،از قبيل گواتمالا منتشر گشته اند، اين آرشيوها كماكان غير قابل دسترسي هستند. "
در آوريل 2000 يك گزارش سيا درباره كودتاي 28 مرداد 1332 پس از 45 سال به طرز مرموزي در معرض ديد عموم قرار گرفت . نيويورك تايمز از آن تحت عنوان " تاريخ پنهاني " كه افشا كننده " ا طلاعات بسيار مهم " و " طرز كار دروني كودتا " ياد كرد . (20 آوريل و 11 ژوئن 2000) . اين سند دستاورد مهمي براي مورخين محسوب مي شد. اما در حوزه رفتارشناسي دشمن راه ديگري بايد طي مي شد.
واقع آنست كه ما براي درك رفتار و انديشه چنين دشمناني علاوه بر اسناد گذشته نياز به نوعي بينش داريم كه مي بايست نشأت گرفته از شناخت بستر فكري و فرهنگي كه افكار و رفتار دشمن در آن شكل گرفته باشد.
در حقيقت بدين طريق است كه ما مي توانيم بفهميم كه آنان چگونه رفتارشان شكل مي گيرد. كما اينكه آنان در مورد ما نيز همين كار را مي كنند. كرميت روزولت ، كارگردان كودتاي 28 مرداد 1332 در خاطراتش مي گويد: " آقايان يك مسئله را بايد كاملاً روشن سازم . ما در اين اعمال مخاطره آميز موفق بوديم براي اينكه ارزيابي ما از وضعيت ايران صحيح بود. "
بنابراين مي بايست رفتار غرب را در حوزه مردم شناسي فرهنگي و امنيتي ـ سياسي نيز بررسي كرد . بالاخره دشمن با يك گذشته فرهنگي تاريخ در خصوص مسائل خويش مي نگرد و درك ما از آن گذشته روند حركتهاي آتي آنها را روشن مي نمايد .
از اين منظر بايد در نظر داشت كه غرب امروز ريشه در تفكر يونان دارد. يونانيان مردمي اسطوره اي بوده اند و بسيار به اسطوره سازي و تراژدي مي پرداخته اند، غرب امروز هم با توجه به چنين پيش زمينه اي، از قاعده اخير مستثني نيست. از نگاه مردم شناسي براي درك مسائل فرهنگي ، مي بايست با روح فرهنگ ها كه مشتمل بر باورها ، عقايد ، اسطوره ها ،ادبيات (شعر ، داستان ، تراژديها و ... ) كاملاً آشنا و همراه باشد و در فضاي آنان تنفس كند تا بتواند به عمق احساس و انديشه مردمان مورد نظر براي تحقيق پي ببرد .
عمليات كودتاي 28 مرداد 1332 در اسناد منتشره از سوي سازمان جاسوسي آمريكا ، سيا ، تحت عنوان آژاكس ثبت شده است .
آژاكس نام يكي از سرداران يوناني بوده است در جنگ تروا ، دلاوريهاي فراواني از خود نشان داده است . سپري محكم دارد و از عقل و هوش خوبي برخوردار است . هومر، حماسي سراي يونان باستان ، بارها از وي د ر اوديسه و ايلياد خويش نام مي برد . اما تراژدي آژاكس ، (تراژكس نام مخفف تراژدي آژاكس است) در حقيقت در جاي ديگري قرار داشت. در بررسي ، مواد ادبي يونان باستان در دوره هايي كه مربوط به جنگ هاي ايران و يونان مي شود ، به يك تراژدي نويس زبر دست بر مي خوريم كه در عرصه درام و تراژدي فقط شكسپير توانسته به پاي وي برسد.
تراژدي، داستاني است از كشمكشهاي انساني، كه پايان آن در شكست قهرمان و يا در تن دادن او به فرمان نيروي مخالف است.تراژدي tragedie واژه‌اي فرانسوي است كه به فارسي درآمده است.تراژدي نمايشي است كه اثرش بر روي بيننده غم و اندوه باشد و بيشتر به راستي‌هاي زندگي مي‌‌پردازد.همچنين سرنوشت تيره و شوربختانه براي كسي را تراژدي مي‌گويند.
سوفوكل، تراژدي نويس دنياي قديم در حدود 495 پيش از ميلاد در يونان متولد شد. پدرش صاحب كارخانه شمشير سازي بود و از جنگهاي ايران و يونان، ثروت فراواني اندوخته بود. وي در دوران طلايي يونان يعني عهد پر يكلس زندگي مي كرده است. سوفكل بيشتر جنبه هاي فلسفي و مذهبي را ارائه ميدهد و عمدتا هم از رابطه ميان انسان و نقش تقدير بر سرنوشت اش حرف مي زند. او عقيده راسخي به تقدير داشته و نمونه اي از اعتقادات سوفوكل كه در آن دانش بشر رو در برابر آگاهي خدايان هيچ دانسته، اديپ شهريار كه كاملا اين اعتقادات كاملا مشهود است.
از نمايش نامه هاي مهم سوفوكل:
آژاكس، اديپ شهريار، آنتيگون، اديپ در كولونوس، الكترا، فيلوكتت، زنان تراخيس كه امروز به غير هفت نمايشنامه، بقيه آنها از بين رفته است. در اهميت شاهكار او همين بس كه دو نمايشنامه اوديپ و الكترا، زير بناي فكري و تحقيقات روانشناسي فرويد، پدر علم روانشناسي را تشكيل داده است.
اين تراژدي نويس يك نمايشنامه تراژيك بنام آژاكس دارد كه مورد نظر ماست و طرز كار دروني كودتاي 28 مرداد 1332 از دكترين هاي بنيادين اين نمايشنامه است.
در اين نمايشنامه چند شخصيت وجود دارد كه همگي برخوردار از غرايز انساني اند.
خلاصه نمايشنامه از اين قرار است : "آژاكس كه يك دلاور قهرمان يوناني است، مغرور مي شود و به نصايح پدر پيرش مبني بر آنكه براي پيروزي، از خداوند استعانت كند، گوش فرا نمي دهد. در برخورد با رقيبش اوديسئوس دچار حسادت مي گردد. الهه آتنا ( الهه پشتيبان مردان جنگي كه هميشه راه پيروزي را در اختيار آنان قرار مي دهد) نيز وي را مي فريبد و پرده اي از اوهام را در نظر او مي افكند و بينايي او را مي گيرد و عقل وي را زائل مي كند. همچنين الهه آتنا به رقيب آژاكس، اوديسئوس كمك مي كند تا اوديسئوس آبروي آژاكس را با شايعه نزد مردم شهر ببرد. اودسيئوس نيز با رواج و بزرگنمايي اشتباه آژاكس در نزد مردم و اينكه چنين شخصيتي كه عقلش زايل شده و قابل پيروي نمي باشد، مردم را از حمايت و پيروي از آژاكس منحرف مي كند. همچنين ياران و طرفداران آژاكس نيز از وي دست مي كشند و هر كدام از ترس انتقام اوديسئوس به طرفي مي گريزند. در آخر نيز آژاكس چون آبروي خويش را ريخته مي بيند، خودكشي مي كند. اوديسئوس كه موفق مي گردد او را حذف كند ، با اصرار ديگران و براي تطهير خويش ، اجازه مي دهد كه آژاكس را با احترام دفن كنند. "
آموزه هاي محوري تراژدي آژاكس اثر سوفوكل
- اين است قاعده كارها، بزرگان را هدف تير ملامت كني و نشانه ات هرگز به خطا نخواهد رفت، اما هر چه دلت خواست درباره ما بگو، يكي را نخواهي يافت كه از تو بپذيرد.
- شماتت و بدنامي پيوسته در سر راه بزرگان خفته است.
- از هديه دشمن پيوسته بلا مي خيزد.
- مردم زمانه مي دانند كه دوستي لنگرگاهي ناپايدار است كه به هيچ روي اعتماد و ايمني را نشايد.
- خدايان نسبت به كساني كه از حدود مراسم بشري خويش خارج مي شوند، خشم مي گيرند و آنها را موجوداتي عاصي و ياغي مي شمرند.
- مردم نادان قدر نعمت آنگاه دانند كه آن را از دست بدهند و به مصيبتي گرفتار آيند.
- آدمي هيچ گاه دل خود را نبايد از بيم و خوف فارغ سازد چرا كه اگر ما پيوسته در پي كسب لذات و بهبودي دل خويش گام برداريم عاقبت تاوان خودكامگي خويش را خواهيم داد و به انواع رنج ها گرفتار خواهيم شد.
- چه بسيار چيزها كه آدمي چون مي نگرد معني آن را در مي يابد، راستي هم تا كسي چيزي را نبيند چه داند كه در پس پرده غيب چه نهفته است.
- هر چه گذرنده است زود به فراموشي مي افتد.
- خدايان چون به فكر شيطنت افتند مردمان فرومايه و ناچيز از چنگ آزادگان و بزرگان مي گريزند.
- يا بايد با افتخار زيست يا به سربلندي هلاك شد، اين است آن چه همه مردان آزاده جهان مي كنند، همين و بس.
- زخمي كه علاج آن تيغ است، به هيچ داروي ديگر درمان نتواند يافت.
اگر به وقايع كودتاي 28 مرداد 1332 بنگريم مي بينيم كه ماهيت اصلي كودتا از روندي كه در همين نمايشنامه ها وجود دارد پيروي مي كند.
هميشه كودتا هايي از اين دست يك جو رواني نيازمند است تا مردم و فرد و يا گروهي كه كودتا در خصوص آنها مي بايد صورت پذيرد را به خطا وادارد. و يا فرد و يا گروهي مورد نظر مردم با تبليغات سياه و مسموم طوري نشان مي دهند كه مرتكب اشتباهات فاحشي شده اند و ديگر قابل پيروزي نيستند و بدين ترتيب شكاف بين آنان و طرفدارانشان ايجاد مي نمايند. كما اينكه فرد و يا گروهي كه كودتا در خصوص آنان صورت مي پذيرد را نيز در حوزه اي ديگر ممكن است دچار اشتباه در عملكرد نمايند. اما چنانچه موفق به اين كار هم نشوند، اعمال آنان را طوري جلوه مي دهند تا اشتباه به نظر آيد.
اوديسئوس در نمايشنامه آژاكس از همين عامل بهره برده و با تخريب وجهه آژاكس در نزد مردم بوسيله شايعاتي كه رواج مي دهد و مردم هم هر كدام چيزي به آن مي افزايند، عملاً جو افكار عمومي را به سمت و سويي مي برد تا ديگر طرفداران و ياران نزديك آژاكس، پس از اشتباه آژاكس مي گويند: " ما را دگر در اينجا كاري نيست جز آنكه سر خود بپوشيم و آهسته بگريزيم يا به شتاب سوار قايق ها شده ، پارو زنان رو به دريا نهيم تا از قهر و غضب سرداران خود و پسران (اتروس) رهايي يابيم. "
و بدين ترتيب زمينه حذف رقيب اودسيئوس يعني آژاكس فراهم مي آيد.
به تعبير نمايش نامه:
"اينست قاعده كارها، بزرگان را هدف تير ملامت كني ، و نشانه ات هرگز به خطا نخواهد رفت . آري شماتت و بدنامي پيوسته در سراسر راه بزرگان خفته است. "
استيفن كينزر در كتاب همه مردان شاه در خصوص همين موضوع جمله خاصي دارد كه اين نظر را تاييد مي كند:
" مصدق مردي عميقا احساساتي بود ..... اگر روزولت مي توانست راهي براي بهره برداري از اين ويــژگـي هاي شخـصي دشمـن خود پيدا كند ، ممـكن بود بتـواند تعــادل آن " پيرمرد لعنتي " را بهم بريزد و او را به انجام يك حركت غلط وادارد. اين حركت يك چالش كلاسيك جنگ رواني بود كه فرا واقعي ترين بخش عمليات آژاكس محسوب مي شد "5
اما بنظر مي آيد كه دليل عمده عدم انتشار اسناد و مدارك كودتاي 28 مرداد را پس از آنكه اساساً در ايران انقلاب اسلامي روي داده و خطر كمونيسم نيز از بين رفته است را در جاي ديگري بايد جستجو كرد. شواهدي درميان است كه اين كودتا در ايران روش شناسي شد تا در آينده برعليه كمونيسم و در تقابل بين بلوك شرق و غرب بكار گرفته شود و براساس روش تراژدي آژاكس ، جلوي نفوذ كمونيسم به اروپا و امريكا سد شده و نهايتاً، به فروپاشي اردوگاه كمونيسم بيانجاميد كه همينطور هم شد .
دين ل . داج ، افسر مورخ بخش خاور نزديك در يادداشت خود بر روي گزارش دونالد ويلبر، افسرعمليات كودتاي 28 مرداد 1332 (ترآژكس -آژاكس) چنين نوشته:
"عاقلانه اين بود كه نتايج و جمع بندي هاي بدست آمده و پس از اتمام عمليات ، مورد تأكيد قرار گيرند و برخي از آنها نيز در قالب توصيه هايي براي عمليات مشابه در آينده ارائه شوند. "
همچنين كرميت روزولت ، كارگردان كودتا نيز در كتاب خاطرات خود آورده است:
"اصل گزارش من چيز تازه اي نداشت.،... فكر مي كنم خيلي برايشان جالب بود . بخصوص براي يكي از آنها ، جان فوستردالس(وزير امور خارجه آيزنهاور و يكي از ضد كمونيستهاي افراطي)كه به صندلي تكيه كرده بود... چشمانش مي درخشيد... ظاهراً نه تنها از آنچه مي شنيد لذت مي برد، در عين حال مشغول نقشه كشي هم بود . نمي توانستم حدس بزنم چه در مغزش مي گذرد ، آيا ممكن است كه همين عمليات در آينده باز هم به منزله يك انقلاب يا ضد انقلاب تكرار گردد؟ "4
بعدها مشخص شد كه روش كودتاي 28 مرداد 1332 ، در گواتمالا و عليه دولت آربنز در سطح برخورد بين دو ابر قدرت بكار گرفته شد . در اروپا و آمريكا با همين خطرناك نشان دادن غول كمونيسم از نفوذ آن جلوگيري شد ،‌ و در نهايت نيز منجر به فروپاشي آن گرديد و دستاوردهايي كه از كودتاي 28 مرداد 1332 و بعبارتي تراژدي آژاكس بدست آمد در پروژه جنگ سرد فرهنگي نيز جواب داد و باعث شد تا غول سرمايه داري بدون شليك يك گلوله، غول كمونيسم را از پاي درآورد .
پس از فروپاشي كمونيسم،‌ تنها قدرت باقيمانده بر سر راه امپراطوري ليبرال سرمايه داري، كه درصدد ايجاد نظم نوين جهاني بود، اسلام بعنوان يك مدل سياسي و تفكري براي زندگي بود. در خط اول چنين سدي، اسلام جهادي قرار داشت.
در زماني كه شرق و غرب مشغول جنگ سرد بودند، آتشي از زير خاكسترهاي جايي كه قبلاً كودتاي 28 مرداد 1332 انجام شده بود، در حال برافروختن بود كه هيزمي ديگر آن را افروخته تر مي كرد. يك انقلاب ديني در قلب خاور ميانه و جهان اسلام تمام معادلات غرب را به چالش كشيد و به سرعت در سطح جهان اسلام و در ميان توده هاي امت اسلام گسترش يافت.
تلاشها و كوشش هاي فراواني شد تا نهضت در نطفه خفه گردد و يا پس از پيروزي به انحراف كشيده شود، اما در نهمين انتخابات رياست جمهوري اسلامي ايران مردم به گفتمان انقلاب اسلامي روي آورده و دولتي اصول گرا را انتخاب نمودند.
با انتخابات رياست جمهوري نهم ايران، تمام اميدهاي آنان براي اهداف شان، نقش برآب شد. آمريكا و انگليس و اسرائيل به يكباره خود را با يك انقلاب اسلامي ديگري روبرو ديدند. به قدرت رسيدن حماس در فلسطين؛ زير گوش اسرائيل، حزب ا... در لبنان در بالاي سر اسرائيل، كه نهايتاً برجسته شدن محور اسلامي سياسي مبتني بر مردسالاري ديني را نويد مي داد، بيرون از جهان اسلام دولت هاي مستبد و وابسته به غرب را نگران سخت و در درون جهان اسلام نيز حكومت هاي وابسته غرب را آشفته كرد.
از قبل و بعد از به قدرت رسيدن دولت اصولگراي دكتر احمدي نژاد در ايران و موضع قاطعانه وي در دستيابي به انرژي هسته اي، ما شاهد يك روند جنگ رواني مستمر هستيم كه اگر دقت شود بسيار شبيه به دوران ملي شدن صنعت نفت است. اگر آنروز خطر نفوذ كمونيسم مطرح بود، امروز خطر بنياد گرايي اسلامي را تبليغ مي كنند. كه اين روند باز هم از روش عمليات آژاكس (تراژدي آژاكس) پيروي مي كند. تخريبهايي كه امروز دولت اصول گراي دكتر احمدي نژاد را هدف خود قرار داده، بيشتر مدل اصولگرايي را كه ريشه در گفتمان انقلاب اسلامي دارد، مورد هدف قرار داده است و جاي تعجب است كه بسياري دانسته و يا نادانسته در دام آن مي افتند.
در زمان ملي شدن صنعت نفت نيز گروه كثيري از عمال سازمان جاسوسي سيا در ايران بودند كه در ازاي دريافت ده ها هزار دلار در ماه برعليه دكتر مصدق تبليغ مي كردند و نشان مي دادند كه لايق گرفتن هر سنت آن دلارها بودند. در آن دوران بنا بگفته استيفن كينزر: "هيچ روزي سپري نشد مگر آنكه سخنوري مزدبگير سيا ، مفسر خبري مزدور سيا، يا سياستمداري وابسته به سيا، مصدق را طعن و لعن كرده باشد..... نقشه عمليات آژاكس، راه انداختن كارزار رواني شديد و پردامنه اي را عليه مصدق پيش بيني كرده بود كه سيا قبلا در راه گام نهاده بود. "
اين در حاليست كه بنا به تحقيقات ما و شواهد موجود و عيان، تحليل محتواي سايت ها، شبكه هاي ماهواره اي، برخي روزنامه هاي داخلي و خارجي دولت و مسئولان اجرايي با‌ درصد بيش‌تري جهت‌گيري منفي روزنامه‌ها برخوردار بوده‌اند. كه نشانه بدي براي وضعيت رسانه اي كشور است.
استيفن كينزر در مصاحبه با وجاهت علي ـ مسلمان پاكستاني مقيم آمريكا ـ كه در مورخ 22 تيرماه 1387 در روزنامه سرمايه چاپ شده ـ ترجمه لطف اله ميثمي ـ در پاسخ به سئوال وي داير بر اينكه:
"ما رسماً مي دانيم ايالات متحده در سال 1953 از طريق دخالت CIA در كنار انگليس در عملياتي موسوم به "آژاكس " و به وسيله نفوذ در جامعه ايران به سرنگوني مصدق كمك كرد. آيا چيزي همانند آن در حال حاضر در حال وقوع است؟ آيا عمليات آژاكس ديگري در قرن 21 رخ خواهد داد؟
استيفن كينزر: ايالات متحده مبلغ 75 ميليون دلار را به؟ چي بهش مي گوييم؟ نيروهاي دموكراتيك در درون ايران اختصاص داده است. اين اقدام از دريچه ديد نيروهاي دموكراتيك مذكور اقدامي شديداً منفي و با نتيجه اي كاملاً معكوس بوده است.در حال حاضر ما نمي دانيم آيا مذاكراتي همه جانبه، نامحدود و بي قيد و شرط مي تواند نتايجي را كه ما به آن اميد داريم و خواهانش هستيم پديد آورد يا نه. با اين حال اين گزينه راه حلي ارزان و كم هزينه است. اين كاملاً غيراخلاقي و برخلاف اصول انساني است كه پيش از آزمودن كليه گزينه هاي صلح آميز به جنگ يك كشور رفت. آنچه ما بايد انجام دهيم تلاش در اين جهت به صورت جدي و صادقانه است. اگر اين راه جواب ندهد، بسيار خب آن گاه اوضاع فرق مي كند. اما باز هم مي گويم انديشيدن در مورد حمله به ايران و برنامه ريزي براي اين اقدام پيش از آزمودن گزينه هاي جايگزين ديگر اصلاً نه امكان پذير است و نه قانوني و نه اخلاقي و در جهت منافع ايالات متحده و حفظ امنيت ملي آن نيز نيست. "
البته بايد توجه داشته باشيم كه كودتاي 28 مرداد 1332 اولين كودتاي نرم يا براندازي شبه قانوني بود. پيش از آن يعني قبل از جنگ جهاني آمريكا در مناطق كوچكي مانند هاوايي و... براندازي هايي را صورت داده بود اما بصورت محدود و با وارد نمودن نيروي نظامي اما پس از جنگ جهاني دوم با بوجود آمدن سازمان ملل متحد از يك سو و از طرف ديگر بوجود آمدن اتحاد جماهير شوروي ديگر نمي شد از نيروي نظامي استفاده نمايد چرا كه با برخورد حريف مواجهه مي شد بنابراين به كودتا هاي نرم روي آورد و ژنرال ها و افسران، جاي خود را به ديپلمات ها و جاسوسان سيا دادند.
در دوران جديد پس از فروپاشي شوروي و با واقعه 11 سپتامبر، زمينه حضور نظامي آمريكا در خاور ميانه تحت عنوان مبارزه با تروريسم فراهم آمد. حضور نظامي دور دو كشور افغانستان و عراق كه با موضع ضعيف روسيه ـ كه درگير مشكلات دروني بود ـ مواجه شد. اما با قدرتمند شدن روسيه در عرصه بين المللي كه در برخورد با گرجستان براي حفظ منافع خويش ظهور نموده آمريكا نمي تواند به اقدام نظامي دست بزند زيرا با برخورد روسيه مواجه و ديگر آنكه منافع اش در سرتاسر جهان مورد تهديد جمهوري اسلامي قرار مي گيرد. همچنين بحران نفتي به شدت به اقتصاد آمريكا ضربه خواهد زد و عواقب چنين جنگي قابل پيش بيني نخواهد بود.
به تازگي فيلمي مستندي در آمريكا به نمايش در آمده با نام " ايران، مشكل نيست " كه به اين نكته مي پردازد كه هر تغييري در وضعيت ايران بايد از طريق درون و توسط خود ايرانيان صورت پذيرد. اين فيلم اشاره هاي فراواني به وقايع كودتاي 28 مرداد 1332 دارد و به نوعي اشاره مي نمايد كه استفاده از يك براندازي شبه قانوني ( انتخابات دهم رياست جمهوري ايران اسلامي) مي تواند دولت قاطع و اصولگراي نهم را از عرصه مقابل خود حذف نمايد.
متاسفانه برخي گروه هاي داخلي با غفلت از اين موضوع هر روز به نوعي دولت نهم را مورد تخريب قرار مي دهند و سخن از مداراي سه ساله با آن را سر مي دهند.
اين در حالي است كه مقام معظم رهبري در طي سه سال گذشته در سخنراني هاي خود از رويكرد و عملكرد دولت نهم دفاع نموده و در جايي حتي عنوان نمودند كه از دولت نهم حمايت خاص مي نمايند. همچنين معظم له تاكيد كرده اند كه اگر اشكالاتي هم وجود دارد نبايد بزرگ نمايي شود. بر اساس محور هاي برگرفته از تراژدي هاي مورد اشاره، سعي مي شود كه به انحاء مختلف دولت نهم را تخطئه كرده و در دل مردم نسبت به مسئولين، ارزش ها، نظام اسلامي، و رهبري انقلاب ايجاد بد بيني، شبهه و نفرت نمايند و اين ويروس را همه گير نمايند. اين قبيل تحركات بيشتر در جهت براندازي نرم از سوي سردمداران آمريكا و انگليس تدوين شده است.
در اين ميان بايد بسيار هوشيار بود چرا كه چنين حركاتي بسيار مشابه دوران دكتر مصدق است ، حاكي از آنست كه عده اي دانسته و عده هم نادانسته و شايد از روي خيرخواهي هاي خام انديشانه، گام در راهي گذاشته اند كه در جهت منافع مردم و نظام اسلامي نيست.
در آن زمان هم عده بسياري فكر مي كردند كه كار درستي را دارندانجام مي دهند اما تاريخ نشان داد كه آب به آسياب دشمن ريختند. و بيش از ربع قرن ديكتاتوري پهلوي را بر سر مردم آوردند تا زماني كه انقلاب اسلامي ريشه آنرا خشكانيد.
بايد به جاي حركات تفرقه افكنانه، همگي به نداي رهبر فرزانه انقلاب گوش فرا دهيم و در مقابل دشمن يكديگر را تقويت نماييم نه اينكه انگشت اتهام را به سوي هم بگيريم.
مقام معظم رهبري سال گذشته خطاب به مسئولان، آنان را از غفلت و غرور (دو آسيب آژاكس در نمايشنامه تراژدي آژاكس) برحذر داشته و فرموده‌اند كه خداوند با هيچ كس عهد خويشاوندي ندارد و غافلان و مغروران را مجازات مي نمايد. معظم له در پاسخ به شكاف افكني هاي داخلي نيز، ضمن دعوت از تمامي كارگزاران نظام، و تببين معيار و مرزهاي اصول گرايي اصطلاح طلبانه، بحث هاي خودي و غير خودي را به درستي تبيين كردند و زمينه هرگونه شكاف و اختلاف را در ميان گروه ها و احزاب از ميان برده و خطرات آنرا هشدار دادند.
امروز بر حجت بر همه مسئولان و مسلمانان تمام شده است. چون استراتژي دشمن و ضد استراتژي هاي مبارزه كاملاً واضح و مشخص است. امروز ديگر روزي نيست كه بتوان كوچكترين اشتباه را حمل بر بي اطلاعي افراد دانست. كوچكترين اشتباهات مسؤلين، آخرين اشتباه آنان است. لذا مي بايست با درك گذشته تاريخي دشمن در مقابل خودمان، از تكرار آن به خوبي جلوگيري كنيم.
بايد به خوبي به ياد داشته باشيم كه، كساني كه از تاريخ درس نمي گيرند مجبور به تكرار آن خواهند شد.
* برگرفته از كتاب مصدق و تراژدي آژاكس؛ رمزگشايي از معماي 28 مرداد 1332 نوشته سعيد كريمي