نامه شاه به جانسون پس از كشته شدن كندي و مخالفت علم با ارسال آن (زندگي سياسي شاه- سياست خارجي- بعد از كودتاي 28مرداد- روابط با امريكا و اروپا)

شماره صفحه:51    شاه پس از كشته شدن كندي نامه اي به عنوان ليندون جانسون انشا كرد و ضمن اظهار خشوقتي به مناسبت روي كار آمدن او از رئيس جمهور فقيد كه به گمان شاه هيچ گاه مسائل ايران را درنيافته بود خرده گرفت. با آن كه وفاداري و فروتني از صفت هاي برجسته جانسون نبود و هر چند خود او از بي اعتنايي كندي و بركناري از فرايند تصميم گيري رنج مي برد و در نتيجه دل خوشي از اطرافيان كندي نداشت ولي در آن شرايط كه هنوز خون كندي خشك نشده بود نگارش چنين نامه اي بسيار زننده و به چشم امريكاييان توهين آميز مي نمود. شاه اين نامه را خود به عباس آرام وزير خارجه وقت ديكته و چندين بار تصريح كرده بود آن را به هيچ كس نشان ندهد. آرام كه از فرجام فرستادن چنين نامه اي نگران بود با همه محافظه كاري دل به دريا زد و به علم يعني درست همان كسي كه به دستور شاه نبايد نامه را ببيند جريان را گفت. علم به آرام دستور داد از فرستادن نامه به مسئوليت او  خودداري كند.سپس به همراه آرام بي درنگ شرفياب شد و قويا نظر مخالف خود را به شاه ابراز داشت. شاه از اين كه آرام فرمان او را نبرده است خشمگين شد و نامه گذايي را كه هنوز در دست آرام بود از او گرفت و بر زمين پرتاب كرد و به علم هم با تندي گفت اكنون كه او  خود را تشخيص دهنده مصالح كشور مي داند هر كاري دلش مي خواهد بكند.
شماره صفحه:52    شاه و علم با حالت قهر يكديگر را ترك گفتند و تا دو هفته پس از اين ماجرا علم از شرفيابي هفتگي ويژه نخست وزيري خودداري كرد. در مهماني هاي دربار نيز بر خلاف عادت هميشگي از شاه فاصله مي گرفت تا اين كه يك بار شهبانو فرح كه شايد از جريان برخورد اين دو آگاهي نداشت از علم پرسيد كه چرا دوري مي كند و به نزد آنان نمي آيد. شاه نيز كه به احتمال در اين چند روز بازانديشي كرده و متوجه درستي نظر علم شده بود و به هر حال نمي خواست دوست و نخست وزير فداكارش از او رنجيده خاطر باشد با شوخي و خنده از او دلجويي كرد و در پرده خواست ماجراي چند هفته پيش را پايان يافته انگارد. علم همين ايستادگي را در برابر شاه در هر موردي كه يكي از وزيران يا همكاران نزديك او دچار دردسر مي شدند از خود نشان مي داد و هميشه خود را شريك و مسئول مي دانست.