افزایش مخالفت با رضاخان در داخل كشور در اسناد وزارت خارجه آمريكا
ژوئن ـ جولای 1924
با اینکه ارتش به خوبی نمايندگان مجلس را مرعوب ساخته بود، اما بر دیگر گروههای مردم تأثیر چندانی نداشت. به دنبال شکست جنبش جمهوریخواهی، علما احساس قدرت کردند و از مجلس خواهان اجراي مادهای از قانون اساسی شدند كه به ایشان قدرت وتوی تمام قوانین مصوبه مجلس را ميداد. کرنفلد در 22 آوریل 1924 می نویسد: «مفتخرم به اطلاع وزارت خارجه برسانم که بر اساس بند دوم متمم قانون اساسی سال 1907، علمای حوزه میبایست نام بیست تن از علما را به مجلس شورای ملی اعلام کنند و نمایندگان شورا از میان این بیست تن، پنج نفر را انتخاب کنند؛ این پنج نفر موظفند با نظارت بر قوانین مصوبه مجلس، قوانینی را که مخالف شرع اسلام هستند، وتو کنند. این ماده قدرت وتوي کامل را به ایشان تفویض کرده است. اما با توجه به اختلافاتی که در میان خود علما وجود داشت، آنها هرگز بر سر این بیست نفر به توافق نرسیدند، در نتیجه این بند از قانون اساسی متروك گذاشته شد. با این حال بر اساس اخبار موثقی که به من رسیده است، علما تلاش میکنند با سازماندهی مجدد، این ماده را در این دوره از مجلس، به مورد اجرا بگذارند. مدرس، یکی از علما و رهبر جناح محافظه کار مجلس است که نيابت رئیس مجلس را نیز برعهده دارد. وی به منظور تحقق هدف مذکور اخیراً به قم، یکی از شهرهای مقدس در ایران، سفر کرده است. چنانچه این تلاشها به بار بنشیند این خطر به وجود میآید که علما هر چیزی را که برخلاف منافع شخصیشان باشد، بر خلاف قوانین مذهبی تفسیر میکنند.» علما به فشارها خود ادامه دادند: «مفتخرم که به ضمیمه این گزارش ترجمه تلگرامی را که از جانب علمای نجف به علمای تهران نوشته شده، برای شما ارسال کنم. در این تلگرام تأکید شده که علمای تهران از این امتیاز ویژه قانونی خود استفاده کرده و پنج تن از علمای طراز اول را در مجلس حاضر کنند تا ایشان با استفاده از حق وتو کامل خود، قوانینی را که مخالف شرع اسلام است وتو کنند. از آنجا که طی چند ماه اخیر، اعتبار روحانیت بسیار افزایش یافته است، هیچ بعید نیست که این ماده متروك قانون اساسی احيا و اجرا شود.» بر اساس گزارشی که روزنامه کوشش به تاریخ 9 ژوئن 1924 منتشر ساخت، آیتالله نائینی و اصفهانی، از علمای برجسته نجف، با ارسال تلگرامی به رضاخان این مسئله را به وی گوشزد کردند. تلگرام آنان با این عبارات به پایان میرسد: «به هر حال تا کنون خبری مبنی بر اینکه این ماده عملی شده باشد و شماری از علما به منظور نظارت بر تصویب قوانین در مجلس حاضر شده باشند، به دست ما نرسیده است. این چیزی بود که هنگام ترک قم از شما تقاضا کردیم و آن را به تلاشها و خدمات شایسته شما و دیگر حامیان دین واگذار نمودیم. ما مشتاقانه منتظریم هرچه زودتر جناب عالی ما را از عملی شدن این خواسته باخبر سازید.»
با فرا رسیدن ماه ژوئن سال 1924، مخالفین رضاخان یکبار دیگر برای کنار زدن وی دست به کار شدند. این بار برقراري حکومت نظامی او را نجات داد؛ پس از کشته شدن کنسولیار ایمبری حکومت نظامی شدیدی برقرار شد و به رضاخان امکان داد که مخالفین خود را دستگیر کند. آغاز این دوره از مخالفتها به 6 ژوئن 1924 باز میگردد؛ يعني زماني كه وي در تلاش براي خنثي كردن اين شايعه كه وي بهايي است، وي مراسمي كاملاً تصنعي و برنامهريزي شده به راه انداخت: «مفتخرم به اطلاع وزارت خارجه برسانم، روز جمعه 6 ژوئن، رضاخان، رئیسالوزرا، در حضور جمعیتی قریب به بیست هزار نفر، با تمثالي از امام علی حاضر گردید. هیچ یک از نمايندگان طرفدار شاه در این مراسم شرکت نکردند؛ ولیعهد نیز در این جمع حضور نیافت.» بر اساس گزارشی که روزنامه کوشش منتشر ساخت تلگرامی که از نجف به دست رضاخان رسید حاوی این مطالب بود: «امیدواریم که شما توجه و احترام لازم را در مورد تمثال مقدس امیرالمؤمنین (امام علی) علیه و آله السلام مبذول دارید؛ مدت زمان مدیدی است که این تصویر در خزانه مقدس حیدریه نگاهداری میشود. امید میرود جناب اشرف رئیسالوزرا در حفظ دین و دولت کوشا باشد، انشاءالله. الاحقر محمدحسین غروی؛ الاحقر ابوالحسن الموسوی اصفهانی.» کرنفلد در 16 ژوئن مینویسد: «مفتخرم به اطلاع وزارت خارجه برسانم که اخیراً تمثالي از امام علی به دست رئیسالوزرا رسیده و وی نیز در مراسمی آن را حمايل كرده است؛ یکی از عكاسان شهر در ابتکاری جالب با انداختن عكس رئیسالوزرا در لباسی که بر روی آن نوشته شده است «الله ابهي» دست به استهزاء وی زده است. با توجه به کینه و عداوتی که مسلمانان نسبت به بهائیان دارند، انگیزه اين تصویرپردازی کاملاً آشکار است. شکی نیست تصویرگری که دست به چنین توهین و جسارتی زده از جانب علما تحریک شده است. تمام تصاویر جمعآوری و عكاس نیز دستگیر شده است.»
در ماه ژوئن روزنامهها به شدت به وابسته نظامی تازه وارد بریتانیا حمله کردند: «مفتخرم به اطلاع وزارت خارجه برسانم که از لحظهای که سرگرد کانینگام فريزر، وابسته نظامی جدید بریتانیا پا به تهران گذاشته است، شدیداً از جانب روزنامههای ایران مورد حمله قرار گرفته است. برخی از روزنامهها پا را فراتر گذاشته و او را قاتل نامیدهاند. بر اساس اخبار محرمانهای که به اینجانب رسیده است، سفارت بریتانیا مراتب شدید اعتراض خود را به دولت ایران اعلام کرده است.» کرنفلد در 11 ژوئن 1924 مینویسد: «مفتخرم به اطلاع وزارت خارجه برسانم که اوضاع سیاسی به شدت متشنج شده است. روابط میان رئیسالوزرا و شماری از اعضای کابینه به شدت رو به تیرگی میرود و پیشبینی میشود در آیندهای نزدیک تركيب هيأت دولت تغيير كند. بر اساس اطلاعات محرمانه، شاهزاده فیروز به مدد استعدادی که در توطئهچینی و زد و بند دارد میکوشد به این اختلافات دامن بزند و از این طریق خود و دیگر دوستان سلطنتطلبش را وارد هيأت دولت کند؛ وی میداند که اگر موفق شود میتواند حامیان سوسیالیست و جمهوریخواه رئیسالوزرا در مجلس را از اطراف او پراکنده و در نتیجه اکثریت موافق مجلس را از دست او خارج گرداند. به من خبر رسیده که شاهزاده سلیمانمیرزا و طباطبائی، سفیرکبیر جدید ایران در ترکیه، به معینالدین پاشا، سفیرکبیر ترکیه در ایران، هشدار دادهاند که مواظب دامهایی که برای او گسترده شده است باشد؛ این فرد بسیار مورد توجه رئیسالوزراست.» 14 ژوئن 1924: «مفتخرم به اطلاع وزارت خارجه برسانم که اخیراً سالارالسلطنه، یکی از عموهای شاه، به شكل بسیار محرمانه به من خبر داد که شماری از علمای برجسته تهران، با ارسال تلگرامی به شاه، از او درخواست کردهاند که با ارسال تلگرامي به رئیسالوزرا ضمن تشكر از تلاشهای بیدریغ او اعلام کند آماده است که به تهران بازگردد. شاه در پاسخ خود را از انجام چنین کاری معذور دانست و پیشنهاد کرد که رئیسالوزرا میبایست به او تلگراف زده و خواهان بازگشت شاه به تهران شود و همچنین شاهنشاه را از حمایت خالصانه خود مطمئن سازد. این خواستة شاه به رئیسالوزرا پيشنهاد شد، اما وی از فرستادن چنین پیامی سر باز زد. شاید برای وزارت خارجه جالب باشد که بداند ولیعهد احترام و عزت خود را حفظ كرده و جایگاه خاندان سلطنتی را تحكيم كرده است.» کرنفلد در 15 ژوئن چنین مینویسد: «مفتخرم به اطلاع وزارت خارجه برسانم که علمای تهران نام بیست تن از علما را به رئیس مجلس ارائه کردهاند تا پارلمان از میان ایشان پنج تن را برای نظارت بر قوانین مصوب مجلس انتخاب کند. این پنج نفر میتوانند بنابر تشخیص خود قوانینی را که با شرع اسلام تناقض دارد، وتو کنند. پیشبینی میشود، طی چند روز آینده پارلمان این پنج تن را انتخاب کند. رئیس مجلس (مؤتمنالملک) نگران هیچگونه کارشکنی از جانب آنان نيست.» کرنفلد همچنین در 15 ژوئن مینویسد: «مفتخراً به اطلاع ميرساند که شمار روزنامههایی که در مخالفت با رئیسالوزرا مطالبی را منتشر میسازند افزایش یافته و مخالفتها روز به روز شدیدتر میشود. بعد از ظهر روز دوازدهم ژوئن اعلامیهای بینام منتشر گردید که حملات شدیدالحنی به رئیسالوزرا کرده و خواستار استعفای او شده بود. این اعلامیهها با نام شبنامه شناخته میشوند، زیرا کسی جرأت نمیکند در اينگونه اعلامیهها نامی از خود ببرد. امضایی با عنوان «چهل افسر» در انتهای آن به چشم میخورد. کاملاً آشکار است که هدف نویسنده اعلامیه این بوده است که نشان دهد رئیسالوزرا حمایت ارتش را از دست داده است و بنابراین ديگر این نباید از کنار گذاشتن او ترس و واهمه داشت.» تلاش برای تضعیف جایگاه رضاخان در ارتش در گزارشي به تاریخ 16 ژوئن 1924 مورد بحث قرار گرفته است: « به اطلاع وزارت خارجه ميرساند که بر اساس اطلاعات محرمانه، ژنرال امیر موثق*، فرمانده مدرسه نظام، در همکاری با علما در حال توطئهچینی برای سرنگون کردن سردارسپه است، به این امید که وی به عنوان وزیر جنگ جایگزین رضاخان شود. با اینکه ژنرال مذکور شخص چندان مهمی نیست، اما مخالفت وی بسیار قابل توجه است؛ چرا که این دشمنی حاکی از آن است که رئیسالوزرا حمایت همه جانبه ارتش را ندارد. در زمان جنگ، ژنرال امیر موثق، آجودان ژنرال استاروسلسکی، فرمانده روسی نیروهای قزاق ایران بود و پس از تكيه زدن سردار سپه بر مسند فرماندهی کل قوا، مدت زمان کوتاهی، ریاست ستاد کل ارتش را بر عهده داشت.» کرنفلد در 20 ژوئن 1924 مینویسد: «مفتخرم به اطلاع وزارت خارجه برسانم که بر اساس اخبار محرمانهای که به دست من رسیده است، در حال حاضر هیچ تغییری در کابینه صورت نخواهد گرفت. جناح مخالف كه چندان به قدرت خود اطمينان ندارد، تصمیم گرفته است بر تغییر كابينه پافشاری نکند، زیرا ممکن است چنین کاری [اثر معكوس داشته باشد و] به رأی اعتماد [مجدد] مجلس به کابینه بينجامد.»
با فرا رسیدن روزهای پایانی ماه ژوئن، رضاخان در اوضاع وخیمی به سر میبرد. روزنامه ایران در 20 ژوئن 1924 در گزارشی مینویسد که سه تن از مجتهدین برجسته، شیخعبدالکریم حائری، حاجمیرزاحسین نائینی و سیدابوالحسن [اصفهاني]، نامهای به رئيس مجلس نوشته و خواستار رعایت مادهای از قانون اساسی شدهاند که در آن مقرر شده است با انتخاب پنج تن از علما، کمیتهای نظارتی تشکیل و حق کامل وتو به ایشان تفویض گردد؛ و در ادامه نام بیست تن از علما نیز اضافه شده بود [تا پنج نفر از ميانشان انتخاب شوند]. رئیس مجلس اعلام کرد که نامه در جلسه بعدی پارلمان قرائت میشود. روزنامه ایران در 23 ژوئن گزارش میکند که نامه در جلسه بیست و دوم ژوئن مجلس قرائت شد و «سپس در اختیار کمیتهای قرار گرفت که موظف است بر سر انتخاب پنج تن از علمایی که در قانون اساسی مقرر شده است، بحث کند.» کرنفلد در مورد تفاسیر مطبوعات از اوضاع سیاسی، چنین مینویسد: «روزنامه سیاست و دیگر روزنامههای وابسته به جناح محافظه کار در 22 ژوئن و روزهای پیش از آن بارها مدعی شدند که رئیسالوزرا پشتیبانی اکثریت مجلس را از دست داده است، بنابراین مجبور است کنارهگیری کند. روزنامه سیاست مدعی است که کابینه، [حمايت] اکثریت مجلس را از دست داده است و رد شدن لايحه پیشنهادی وزیر مالیه را در جلسه نوزدهم ژوئن، دلیلی بر این مدعی میداند. این لايحه با اکثریت آرا رد شد.» کرنفلد در 23 ژوئن 1924 مینویسد: «مفتخرم به اطلاع وزارت خارجه برسانم که در گفتگویی که اخیراً میان من و رئیسالوزرا، سردارسپه، صورت گرفت، وی اظهار داشت قصد دارد با ارسال تلگرامی به شاه، از او خواهش کند که به کشور بازگردد. فشار گروههای مخالف، یعنی علما، سلطنتطلبان و عوامل خارجی (روسها) او را به چنین کاری وادار کرده است. بسیار بعید به نظر میرسد که چنین کاری موقعیت او را ترمیم کند. از آنجا که مخالفین وی نمیتوانند او را حذف کنند، سخت میکوشند كه او را خسته و درمانده كنند. پس از رد و بدل شدن این سخنان به این نتیجه رسیدم که وی بسیار دلسرد و مأیوس شده است.» رضاخان با ناامیدی تمام رو به مدرس آورده و به او التماس کرد: «در 29 ژوئن رئیسالوزرا با مدرس، رهبر جناح مخالف مجلس، به گفتگو نشست. با اینکه ماهیت این گفتگو روشن نشده است اما شکی نیست که آنها میکوشند برای برطرف ساختن بنبستی که در حال حاضر دامنگیر مجلس شده است، راهحلی بیابند. بر اساس اطلاعات محرمانهای که در اختیار من قرار گرفته، مدرس اعلام کرده است چنانچه سردارسپه دو شرط ذیل را بپذیرد دست از مخالفت برداشته و از او حمایت ميکند: (1) ترميم فوري کابینه و (2) بازگشت شاه.» روزنامه کوشش در 30 ژوئن 1924 مدعی شد که مدرس، مجاب شده است كه دست از مخالفت با دولت بردارد. روزنامه سیاست هم در همان تاریخ، با شدت کمتری، چنین ادعایی را تکرار کرد. بر اساس گفتههای این روزنامه، مدرس: «پاسخ [نهايي] خود را موکول به مشورت با اعضای جناح اقلیت در مجلس کرده است.» کرنفلد در مورد ادعاهاي روزنامهها میافزاید: «روزنامه سیاست اصرار دارد که تنها راه درمان آشفتگی و تشتت فعلی در مجلس استعفای رئیسالوزرا میباشد.» کرنفلد در 5 جولای 1924 مینویسد: «مفتخرم به اطلاع وزارت خارجه برسانم که بر اساس اطلاعات محرمانهای که فرزانه، مشاور مخصوص رئیسالوزرا، در اختیار من قرار داده است، رضاخان با ارسال تلگرامی به شاه از او خواهش کرده است که به کشور بازگردد. فرزانه بر این باور است که اگر شاه به کشور بازگردد، قوامالسلطنه به جای سردار سپه به ریاست وزرا منصوب میشود.» کرنفلد در 10 جولای 1924 چنین مینویسد: «مفتخرم به اطلاع وزارت خارجه برسانم بر اساس اخبار موثقی که در دست است، در صحبتهایی که میان رئیسالوزرا و مدرس رد و بدل شد، مدرس خود و یا همفكران خود را ملزم به چيزي نساخت که حکایت از تغییر نگرش ایشان نسبت به دولت داشته باشد. وی به رئیسالوزرا قول داد که با همکاران خود مشورت کند و طی چند روز آینده پاسخی قطعی به او بدهد. تاکنون پاسخی داده نشده است. بسیاری از هواداران رئیسالوزرا بر این گمانند که وی قادر به مغلوب ساختن مدرس نیست و مدرس نیز تا زمانی که کنترل کامل را به دست نگیرد، دست از مخالفتهای خود برنمیدارد.» نگرش مدرس در اين زمان تحتتأثير اين باور عمومي بود كه رضاخان در قتل ميرزاده عشقي، روزنامهنگار معروف دخيل بوده است.