روحانی مسلح
وی به علوم عهد خود واقف بود. در انقلاب مشروطیت عملا شرکت داشت و عضو انجمن ایالتی آذربایجان شد. وی در سال ۱۲۹۸ نهضت خود را در تبریز آغاز کرد و جماعتی از مردم شهر از او حمایت نمودند. وی در حالی که مسلح نبود به کمک دوستان خود تمام موسسات و سازمانهای دولتی را تصرف کرد و به مدت ششماه اداره شهر بهعهده کمیته ملی که رهبری آن را خیابانی به عهده داشت، قرار گرفت. خیابانی بازرگانزادهای بود که تحصیلات دینی را فراگرفت و به لباس روحانیت ملبس گردید و در سالهای مبارزه علیه استبداد صغیر شرکت داشت و در سال ۱۲۸۸ ه.ش به وکالت مجلس شورا رسید و در آن مجلس به فراکسیون دموکراتها ملحق شد. درخلال سالهای جنگ جهانی اول علیه سیاست انگلیس، روسها، آلمانها و ترکهای عثمانی مبارزه و مجاهدتهای بسیاری کرد و در پایان جنگ در سال ۱۲۹۶ ه.ش زمانی که ترکهای عثمانی آذربایجان را به اشغال خود درآوردند توسط آنان بازداشت و به خارج تبعید شد. خیابانی بر ضد دولت وثوق الدوله که قرارداد ۱۹۱۹ را با انگلیس بسته بود اعلام قیام نمود. طرفداران وی نام آذربایجان را به «آزادیستان» تبدیل نموده و سفارت آلمان را به محاصره در آورده و کنسول آلمان را به قتل رساندند، او مجاهدینی تربیت کرد و در صدد قطع رابطه با دولت مرکزی برآمد.
مخبرالسلطنه پس از آن که وارد تبریز شد به قزاقخانه رفته و درحمایت آنان قیام خیابانی درهمکوبیده شد و رو به خاموشی گرائید. در مورد قتل خیابانی اظهارنظرهای گوناگونی بیان شده است. مورخین نهضت او را بدون تمایل به بیگانگان ثبت کرده اند. دو سال بعد پیروان وی که خود را دشمنان استبداد مینامیدند قیام کردند. رهبر آنان در این برهه از تاریخ یک افسر ژاندارم به نام لاهوتی بود که فرماندهی ژاندارمها را برعهده داشت و تقاضای او برکناری رضاخان از فرماندهی کل قوا بود. رضاخان مصمم بر آن بود که این شورش را که پس از کودتای ۱۲۹۹ شکل گرفته بود شخصا سرکوب کند.
لذا لاهوتی و همراهانش به روسیه گریخته و پناهنده شدند و تعداد بسیاری از دموکراتها دستگیر، زندانی یا کشته شدند. جورج لنزوسکی در کتاب رقابت روسیه و غرب در ایران درخصوص نهضت خیابانی می نویسد: «در اوایل سال ۱۹۲۰در تبریز پایتخت ایران شورش علیه حکومت مرکزی برپا شد که رهبر آن شخصی بود به نام شیخ محمد خیابانی. این شخص که سابقا در مجلس نماینده بود در سال۱۹۱۱به قفقاز مهاجرت کرد و در آنجا با انقلابیون روسی تماس گرفت. در سال ۱۹۱۴ به تبریز مراجعت کرد و به منظور نجات ایران از نفوذ خارجی به فعالیت محرمانه پرداخت و عدهای از عناصر اصلاحطلب را دور خود جمع کرد.
حمله و هجوم ترکیه به آذربایجان در جنگ جهانی اول فعالیت های او را مختل کرد و خود وی نیز بازداشت و زندانی شد. پس از نجات از زندان و بعد از پایان جنگ قبل از آن که مجددا قدرت دولت مرکزی بر آذربایجان استقرار یابد وی ۸۰۰ نفر هواخواه مسلح گرد خود فراهم آورد و به حمله پرداخت و قوای دولتی را خلع سلاح و اکثر افسران ایرانی را زندانی کرد. مگر آن عده معدودی که به نهضت او پیوسته و جزو طرفداران او درآمدند. قوای ژاندارم هم به قوای شورشیان ملحق شد و طولی نکشید که دامنه شورش به کلیه شهرهای آذربایجان سرایت نمود. سازمان سیاسی خیابانی به نام «دموکرات ملی» خوانده می شد و ارگان رسمی آن هم «روزنامه تجدد» بود که کلیه نطقهای او را چاپ میکرد و تحولات اساسی و اصلاحات اجتماعی را که تقاضا میکرد به اطلاع مردم میرسانید.»
پس از این که به دستور وثوقالدوله، عینالدوله مامور سرکوبی جنبش آزادیستان گردید وی توفیقی در این زمینه نداشت، مخبرالسلطنه هدایت (نویسنده کتاب خاطرات و خطرات) که تظاهر به دوستی با خیابانی میکرد مامور سرکوبی این جنبش شد. وی بهعنوان والی آذربایجان به این منطقه رفت.
خیابانی حاضر به پذیرش این والی نشد و اعلام کرد: «ما نیازی به والی نداریم، دولت مرکزی پول بفرستد ما خودمان آذربایجان را اداره میکنیم.» مخبرالسلطنه بهدنبال این حرکات خیابانی به قزاقها دستور حمله میدهد و این درحالی بود که او به خیایانی وانمود کرده بود که میخواهد مذاکراتی با او داشته باشد و به همین جهت خیابانی غافلگیر شده و در منزلی سنگر میگیرد اما دخترکی محل اختفای او را به قزاقها نشان میدهد و آنان مخفیگاه را پیدا کرده و او را به رگبار میبندند. البته مخبرالسلطنه در کتاب خود، مرگ خیابانی را ناشی از خودکشی میداند، ادعایی که هیچکس آنرا باور ندارد.