‌مروري‌ بر رويارويي‌ مردم‌ با رژيم‌ شاه‌ در چهلم‌ شهدا

دهم‌ فروردين‌ ماه‌ ما را به‌ ياد صحنه‌هاي‌ باشكوهي‌ مي‌اندازد كه‌ براي‌ بزرگداشت‌ چهلم‌ شهداي‌ قيام‌ تبريز (در 29 بهمن‌ 56) به‌ وقوع‌ پيوست‌ و بار ديگر يكپارچگي‌ توده‌هاي‌ ميليوني‌ ايران‌ در نهضت‌ گرانقدر اسلامي‌ را به‌ نمايش‌ گذاشت‌ كه‌ به‌ ويژه‌ در شهرهاي‌ يزد، جهرم‌ و اهواز نمود و حساسيت‌ بيشتري‌ داشت. در شهر يزد اجتماع‌ مردم‌ براي‌ بزرگداشت‌ شهداي‌ تبريز و همچنين‌ تحريم‌ عيد نوروز توسط‌ علما و روحانيون‌ به‌ تظاهراتي‌ شورانگيز بدل‌ شد و سينه‌ مردم‌ اين‌ شهر سپر گلوله‌ سربازان‌ شاه‌ گرديد. بدين‌ ترتيب‌ دهم‌ فروردين‌ سال‌ 1357 فرصت‌ و موقعيتي‌ شد تا شهرهاي‌ ايران‌ در جريان‌ عظيم‌ انقلاب‌ اسلامي‌ سهم‌ و وظيفه‌ خود را دريابند و بر گستردگي‌ و يكپارچگي‌ انقلاب‌ افزوده‌ شود.
مقاله‌ حاضر گوشه‌اي‌ از اين‌ واقعه‌ تاريخي‌ را به‌ طور اجمالي‌ و كوتاه‌ بازگو كرده‌ است، كه‌ البته‌ اداي‌ حق‌ اين‌ مطلب‌ نيازمند انجام‌ پژوهش‌هاي‌ تفصيلي‌ بيشتري‌ خواهد بود. اما به‌ هر حال‌ بهانه‌اي‌ هست‌ و روزنه‌اي.

چهلم‌ شهداي‌ تبريز
قيام‌ 29 بهمن‌ مردم‌ تبريز با ورود ارتش‌ به‌ صحنه‌ شهر و استقرار در خيابان‌ها به‌ پايان‌ رسيد، اما اين‌ به‌ معني‌ پايان‌ حركت‌ و مبارزه‌ نبود. قيام‌ 29 بهمن‌ در چهلم‌ شهداي‌ قيام‌ 19 دي‌ قم‌ در مقياس‌ وسيع‌تري‌ روي‌ داد كه‌ تاثير آن‌ در سراسر ايران‌ قابل‌ مشاهده‌ بود. امام‌خميني‌ كه‌ قيام‌ مردم‌ و طلاب‌ قم‌ در 19 دي‌ به‌ حمايت‌ از او شكل‌ گرفته‌ بود در پيام‌ خود اين‌ موضوع‌ را عنوان‌ مي‌كنند:
«كشتار بي‌رحمانه‌ قم، ايران‌ را به‌ هيجان‌ آورد و تبريز را به‌ قيام‌ همگاني‌ مردانه‌ در مقابل‌ ظلم‌ و بيدادگري‌ نشاند و كشتار دسته‌جمعي‌ تبريز ملت‌ غيور ايران‌ را چنان‌ تكان‌ داد كه‌ در آستانه‌ انفجار است، انفجاري‌ كه‌ دست‌ اجانب‌ را به‌ خواست‌ خداي‌ متعال‌ براي‌ هميشه‌ قطع‌ كند...»1
همزمان‌ با وقايع‌ قم‌ و تبريز فاجعه‌اي‌ ديگر در جنوب‌ لبنان‌ براي‌ شيعيان‌ اين‌ كشور روي‌ داد، و اسرائيل‌ به‌ جنوب‌ لبنان‌  حمله‌ كرد. كشتار مردم‌ لبنان‌ در ايران‌ بازتاب‌ وسيعي‌ داشت. در  چنين‌ موقعيتي‌ علما و مراجع‌ تقليد، عيد نوروز سال‌ 1357 را تحريم‌ كردند. مشابه‌ اين‌ تحريم‌ در نوروز 1342 صورت‌ گرفت‌ كه‌ كشتار در مدرسه‌ فيضيه‌ قم‌ و مدرسه‌ طالبيه‌ تبريز در دوم‌ فروردين‌ اين‌ سال‌ را در پي‌ داشت. علاوه‌ بر اعلاميه‌هاي‌ مراجع، اشعاري‌ هم‌ به‌ همين‌ مناسبت‌ در سراسر ايران‌ توزيع‌ شد.
روزي‌ كه‌ دگرگون‌ شود احكام‌ خدا عيد نداريم‌روزي‌ كه‌ ز مرجع‌ شود اعلان‌ عزا عيد نداريم‌
در روز اسفناك‌ترين‌ فاجعه‌هاي‌ قم‌ و تبريز كه‌ محو نخواهد شد از اين‌ خاطره‌ها عيد نداريم‌
روزي‌ كه‌ جرايد به‌ نمايندگي‌ از فرقه‌ مزدورتوهين‌ نمايند به‌ تمام‌ علما عيد نداريم‌
در تازه‌ترين‌ روزي‌ كه‌ آغشته‌ به‌ خون‌ جسم‌ عزيزان‌ نگذشته‌ چهل‌ روز زخون‌ شهدا عيد نداريم.2

در يزد
چلهم‌ شهداي‌ تبريز در شهرهاي‌ متعدد ايران‌ برگزار شد، اما در يزد و جهرم‌ بود كه‌ برجستگي‌ خاص‌ يافت:
«... با اين‌ حال‌ به‌ نظر مي‌رسد كه‌ خشونت‌هاي‌ خياباني‌ در شهر يزد شديدتر از شهرستان‌هاي‌ ديگر بوده‌ است. گزارش‌ پليس‌ از تظاهرات‌ يزد حاكي‌ است‌ پس‌ از آن‌كه‌ نيروهاي‌ امنيتي‌ نتوانستند با استفاده‌ از گاز اشك‌آور تظاهركنندگان‌ را متفرق‌ سازند، به‌ روي‌ آنها آتش‌ گشودند و گويا تظاهرات‌ شهر يزد گسترش‌ بيشتري‌ نسبت‌ به‌ ساير شهرهاي‌ ديگر داشته‌ است.»3
هدايت‌ آيت‌الله‌ صدوقي‌
مبارزات‌ سياسي‌ مردم‌ اين‌ سامان‌ توسط‌ آيت‌الله‌ محمد صدوقي‌ (ولادت‌ 1287 ش‌ -- شهادت‌ 11/4/61) هدايت‌ و رهبري‌ مي‌شد كه‌ لازم‌ است‌ نگاهي‌ اجمالي‌ به‌ سابقه‌ فعاليت‌هاي‌ انقلابي‌ ايشان‌ داشته‌ باشيم.
آغاز مبارزات‌ آيت‌الله‌ صدوقي‌ در شهرستان‌ يزد به‌ مخالفت‌ عمومي‌ علما عليه‌ تصويب‌ لايحه‌ انجمن‌هاي‌ ايالتي‌ و ولايتي‌ بازمي‌گردد.4
همزمان‌ با بازشدن‌ مختصر فضاي‌ سياسي‌ در سال‌ 1355 و 1356 فعاليت‌ نيروهاي‌ مذهبي‌ در شهر يزد هم‌ گسترش‌ يافت.
پس‌ از درگذشت‌ آيت‌الله‌ مصطفي‌ خميني‌ در اين‌ شهر دو مراسم‌ ترحيم‌ و بزرگداشت‌ منعقد شد. مجلس‌ اول‌ در ششم‌ آبان‌ 1356 در مسجد قندهاري‌ واقع‌ در محمودآباد يزد5 و مجلس‌ دوم‌ در چهلم‌ رحلت‌ حاج‌ آقا مصطفي‌ در مسجد حظيره‌ شهر يزد.6 امام‌ خميني‌ در نامه‌اي‌ كه‌ به‌ آيت‌ الله‌ صدوقي‌ ارسال‌ كرده‌ است‌ از او و كليه‌ افرادي‌ كه‌ در برگزاري‌ مجلس‌ ختم‌ حاج‌ آقا مصطفي‌ دخيل‌ بودند، تشكر و قدرداني‌ كرد.7
در اعتراض‌ به‌ مقاله‌ موهن‌ روزنامه‌ اطلاعات‌ در 17 دي‌ 1356 و سپس‌ حوادث‌ خونين‌ قم، اقامه‌ نماز توسط‌ ائمه‌ جماعت‌ در يزد تعطيل‌ شد. آيت‌الله‌ صدوقي‌ به‌ همراه‌ هياتي‌ از روحانيان‌ محل‌ براي‌ كسب‌ تكليف‌ و هماهنگي‌ با مراجع‌ تقليد راهي‌ قم‌ شد. از جمله‌ فعاليتي‌ كه‌ بعد از بازگشت‌ اين‌ هيات‌ از قم‌ اتخاذ شد، اعتصاب‌ بازار يزد در اعتراض‌ به‌ وقايع‌ 19 دي‌ قم‌ بود كه‌ با اعمال‌ فشار ماموران‌ انتظامي‌ و پافشاري‌ رئيس‌ اتاق‌ اصناف‌ يزد  شكسته‌ شد.8
انقلابيون‌ شهر يزد زير نظر آيت‌الله‌ شهيد صدوقي‌ تحت‌ پوشش‌ جلسه‌ تفسير قرآن‌ مجيد فعاليت‌هايي‌ انجام‌ مي‌داند -- از جمله‌ فعالان‌ جلسه‌ تفسير قرآن‌ شهيد سيدرضا پاك‌نژاد از شهداي‌ واقعه‌ هفتم‌ تيز 1360 بود9 -- اين‌ گروه‌ زير نظر شهيد صدوقي‌ بر آن‌ شدند در چهلم‌ شهداي‌ واقعه‌ قم‌ يعني‌ 29/11/1356 اعتصابي‌ در شهر بر پا كنند كه‌ همچون‌ مورد قبلي‌ -- وقايع‌ 19 دي‌ قم‌ -- با شدت‌ عمل‌ و دخالت‌ ماموران‌ انتظامي، انقلابيون‌ موفق‌ به‌ عملي‌ كردن‌ آن‌ نشدند.10
آيت‌الله‌ محمد صدوقي‌ براي‌ همگام‌ كردن‌ شهر يزد با نهضت‌ اسلامي‌ اقدام‌ قابل‌ ملاحظه‌اي‌ انجام‌ دادند. ايشان‌ در يك‌ مصاحبه‌ پس‌ از پيروزي‌ انقلاب‌ اسلامي‌ در اين‌ رابطه‌ گفته‌ است:
«... شبي‌ در مسجد كه‌ جمعيت‌ خيلي‌ زيادي‌ هم‌ نبود، ما وصيت‌ خود را كرديم‌ و گفتيم: اگر پيش‌ آمدي‌ شد، آنچه‌ در قم‌ داريم، در شيراز داريم، در مشهد داريم، از مدارس‌ و اراضي‌ كه‌ براي‌ ساختمان‌ بنياد خريده‌ شده‌ بود و... هيچ‌ تعلقي‌ به‌ ورثه‌ ما ندارد. پس‌ از وصيت، شروع‌ به‌ صحبت‌ كرديم‌ و در آن‌ شب‌ عليه‌ دولت‌ آنچه‌ نوشتيم‌ براي‌ مردم‌ گفتيم، فردا شب‌ جمعيت‌ نسبت‌ به‌ شب‌ گذشته، سه‌ چهار برابر شد و سخنراني‌ها هر شب‌ ادامه‌ داشت‌ و روز به‌ روز بر جمعيت‌ اضافه‌ مي‌شد؛ تا به‌ حدي‌ رسيد [كه] تمام‌ مسجد و صحن‌ مسجد مالامال‌ از جمعيت‌ مي‌شد و مردم‌ هيچ‌ اظهار خستگي‌ نمي‌كردند و هر چه‌ صحبت‌ بيشتر مي‌شد، شوق‌ مردم‌ بيشتر مي‌گرديد.»
با چنين‌ اقدام‌ مخاطره‌آميزي‌ كه‌ با استقبال‌ گسترده‌ مردم‌ يزد همراه‌ بود، مردم‌ اين‌ شهر مستعد حركت‌ و اعتراض‌ شدند.
«مردم‌ براي‌ مبارزه‌ آماده‌ شدند، تا چهلم‌ شهداي‌ تبريز پيش‌ آمد، وقتي‌ تبريزي‌ها براي‌ شهداي‌ قم‌ مراسم‌ چهلم‌ برپا كرده‌ بودند، عده‌ زيادي‌ از آنها به‌ رگبار گلوله‌ بسته‌ شدند و به‌ شهادت‌ رسيدند حتي‌ استاندار [رئيس‌ كلانتري‌ بازار صحيح‌ مي‌باشد] نامسلمانش‌ با اشاره‌ به‌ مسجد گفته‌ بود در اين‌ طويله‌ راببنديد.»11
با فراهم‌ شدن‌ بستر و زمينه‌ لازم، آيت‌الله‌ صدوقي‌ مجلس‌ چهلم‌ شهداي‌ تبريز را اعلام‌ كردند:
بدين‌ وسيله‌ پيام‌ شهداي‌ قم‌ و تبريز و ساير شهرستان‌ها را كه‌ در اين‌ هدف‌ مقدس‌ فداكاري‌ نموده‌اند، اينچنين‌ به‌ شما مي‌رسانيم: برادر ايماني! شما كه‌ سعادت‌ نائل‌ شدن‌ به‌ درجه‌ شهادت‌ را نداشتيد، اقلا به‌ قرائت‌ فاتحه‌ و آياتي‌ از كلام‌الله‌ مجيد، ما را ياد كنيد و به‌ سوگ‌ و ماتم‌ بنشينيد. لذا روز پنج‌ شنبه‌ 20 ربيع‌ الثاني‌ مطابق‌ با دهم‌ فروردين‌ از ساعت‌ 9 الي‌ 11 به‌ وقت‌ قديم، در مسجد روضه‌ محمديه‌ (حظيره) براي‌ تجليل‌ از ارواح‌ عاليه‌ شهيدان‌ قم، تبريز و لبنان‌ مجلس‌ بزرگداشت‌ خاطره‌ جانبازي‌ مردان‌ حق‌ برپاست‌ و شركت‌ عموم‌ طبقات‌ را انتظار داريم.»12
قبل‌ از اين‌ اعلاميه، آيت‌الله‌ صدوقي‌ با صدور اعلاميه‌اي‌ ديگر در تاريخ‌ 29 اسفند 1356 مردم‌ يزد را به‌ عدم‌ برگزاري‌ مراسم‌ عيد نوروز دعوت‌ كرده‌ بود:
«برادران‌ ايماني!
سال‌ نو با سفره‌هاي‌ آغشته‌ به‌ خون‌ بيگناهان‌ قم‌ و تبريز و ساير شهرستان‌ها كه‌ براي‌ دفاع‌ از حريم‌ مقدس‌ قرآن‌ و روحانيت‌ قرباني‌ شده‌اند به‌ چشم‌ مي‌خورد.
از طرفي‌ ديگر برادران‌ مسلمان‌ لبنان‌ و رزمندگان‌ مجاهد فلسطين‌ مورد تهاجم‌ ناجوانمردانه‌ اسرائيل‌ اشغالگر قرار گرفته‌ و متجاوز از يكصدهزار نفر كشته، زخمي‌ و يا آواره‌ شده‌اند.
لذا مناسب‌ است‌ كه‌ عموم‌ برادران‌ مسلمان‌ از برگزاري‌ مراسم‌ نوروز خودداري‌ فرموده‌ و به‌ سوگ‌ و ماتم‌ شهيدان‌ بنشينند.»13
هر چه‌ زمان‌ به‌ روز 10 فروردين‌ نزديك‌تر مي‌شد، فعاليت‌ علما و روحانيان‌ و مبارزان‌ مسلمان‌ نيز افزايش‌ مي‌يافت. اعلاميه‌هاي‌ متعددي‌ تهيه، تكثير و در سراسر ايران‌ توزيع‌ شد.14 اعلاميه‌ مهمي‌ هم‌ توسط‌ مراجع‌ ثلاثه‌ (آيات‌ عظام‌ مرعشي‌ نجفي، گلپايگاني‌ و آقاي‌ شريعتمداري) صادر شد.15 ساير گروه‌ها هم‌ اعلاميه‌هايي‌ منتشر كردند. آنچه‌ بيش‌ از ساير اعلاميه‌ها در ايران‌ تاثير گذاشت، پيام‌ امام‌خميني‌ به‌ مناسبت‌ فرا رسيدن‌ چهلم‌ شهداي‌ تبريز بود:
«با فرا رسيدن‌ اربعين‌ مقتولين‌ مظلوم‌ تبريز غم‌هاي‌ ملت‌ غيرتمند تجديد مي‌شود. ملت‌ مظلوم‌ ايران‌ بايد هر چند صباحي‌ پرچم‌هاي‌ سياه‌ افراشته‌ كنند و در سوگ‌ بنشينند براي‌ جوانان‌ عزيز و عزيزان‌ اسلام‌ كه‌ به‌ دست‌ عمال‌ امريكا و به‌ امر شاه‌ در خاك‌ و خون‌ كشيده‌ شدند... ما از اين‌ جنايات‌ پي‌ در پي‌ و كشتار وحشيانه‌ ناراحت‌ و در عين‌ حال‌ اميد داريم...»
ايشان‌ ضمن‌ ابراز ناراحتي‌ از كشته‌ شدن‌ جوانان، نسبت‌ به‌ استحكام‌ و استقامت‌ بيشتر مردم‌ در قبال‌ جنايات‌ حكومت‌ اظهار اميدواري‌ مي‌كرده‌ و تمام‌ جناح‌ها و گروه‌هاي‌ اسلامي‌ اعم‌ از حوزويان‌ و دانشگاهيان‌ را به‌ وحدت‌ كلمه‌ فرا خواندند. حفظ‌ هوشياري‌ در مقابل‌ گروه‌هاي‌ غيراسلامي‌ كه‌ مترصد نفوذ  در صفوف‌ مسلمانان‌ مبارز بودند، فراز ديگري‌ از پيام‌ امام‌ خميني‌ بود.
ايشان‌ با رد اتهام‌ رژيم‌ درخصوص‌ كمونيستي‌ بودن‌ حركت‌هاي‌ صورت‌ گرفته‌ افزودند:
«قيام‌ تبريز، چون‌ نهضت‌ همه‌ ايران، اسلامي‌ است؛ براي‌ دفاع‌ از حق‌ و از احكام‌ اسلام‌ است‌ و نسبت‌ [دادن] اين‌ قيام‌ به‌ ماركسيست‌ها يا ماركسيست‌هاي‌ اسلامي‌ --- كه‌ در تبليغات‌ شاهانه‌ است‌ -- جز خدعه‌ نيست‌ و دليل‌ بر آن‌ است‌ كه‌ اين‌ مكتب‌هاي‌ انحرافي‌ پايگاهي‌ در ايران‌ ندارد و الا‌ شاه‌ از آنها ذكري‌ نمي‌كرد...
مصيبت‌هاي‌ ما گر چه‌ يكي‌ دو تا نيست‌ و در كشور آزادمردان‌ و آزادزنان‌ -- به‌ منطق‌ شاه‌ -- و جريان‌ عدالت‌ اجتماعي‌ و حركت‌ به‌ سوي‌ «تمدن‌ بزرگ» به‌ اصطلاح‌ كارتر و شاه، ملت‌ بايد هميشه‌ در عزا باشد، لكن‌ مصيبت‌ بزرگي‌ كه‌ بر برادران‌ تبريزي‌ ما وارد شد، اربعين‌ آن‌ در سوگ‌ هستيم‌ و ملت‌ ايران‌ نيز در آن‌ روز با عزاي‌ عمومي‌ خود به‌ ملت‌هاي‌ آزاد جهان‌ بفهمانند كه‌ ما با چه‌ شرايطي‌ زندگي‌ مي‌كنيم...»16
اعلاميه‌ امام‌ خميني‌ در روز 8/1/1357 در شهر يزد توزيع‌ شد و حتي‌ روي‌ درب‌ مدرسه‌ علميه‌ عبدالرحيم‌ خان‌ اين‌ شهر هم‌ چسبانده‌ شد كه‌ توسط‌ ماموران‌ جمع‌آوري‌ و به‌ همراه‌ گزارشي‌ به‌ اداره‌ كل‌ سوم‌ ساواك‌ ارسال‌ شد.
وضعيت‌ شهرستان‌ يزد از نظر ماموران‌ ساواك‌ بحراني‌ بود. به‌ همين‌ دليل‌ ظهر روز هشتم‌ فروردين‌ --- دو روز مانده‌ به‌ چهلم‌ شهداي‌ تبريز --- شوراي‌ هماهنگي‌ استان‌ جلسه‌ فوري‌ تشكيل‌ داد تا به‌ بررسي‌ وضعيت‌ اين‌ شهر بپردازد. تامين‌ نيروي‌ كافي‌ براي‌ شرايط‌ بحراني‌ در اين‌ جلسه‌ تصويب‌ و بلافاصله‌ دستورالعمل‌هاي‌ لازم‌ براي‌ آمادگي‌ نيروهاي‌ ضد شورش‌ صادر شد. ساواك‌ يزد به‌ شهرباني‌ اين‌ شهر اعلام‌ كرد:
«برابر اطلاع، بازاريان، اصناف‌ و مردم‌ يزد مرتبا از طرف‌ شيخ‌ محمد صدوقي‌ براي‌ تعطيل‌ مغازه‌ها و همكاري‌ در اين‌ چند روزه‌ دعوت‌ شده‌اند و آنها نيز آمادگي‌ خود را براي‌ همكاري‌ اعلام‌ نموده‌اند. ضمنا گفته‌ شده‌ در اين‌ چند روزه‌ در مسجد حظيره، و مدرسه‌ علميه‌ مصلي‌ صفدرخان‌ اجتماعاتي‌ تشكيل‌ خواهد شد و به‌خصوص‌ روز 10/1/37 [57] امكان‌ دارد در اجتماعات‌ و تظاهراتي‌ كه‌ بر پا مي‌شود عده‌ قابل‌ توجهي‌ از مردم‌ كشته‌ شوند. علي‌ هذا خواهشمند است‌ دستور فرماييد در اين‌ زمينه‌ پيش‌بيني‌ و اقدامات‌ لازم‌ معمول‌ و هر گونه‌ اتفاقي‌ [را ] اين‌ سازمان‌ اعلام‌ دارند.»17
نخستين‌ جرقه‌هاي‌ تظاهرات‌ و راهپيمايي‌ در يزد در تاريخ‌ 9/1/1357 پس‌ از پايان‌ سخنراني‌ انقلابي‌ آيت‌الله‌ صدوقي‌ در ساعت‌ 30:22 شب‌ زده‌ شد. منابع‌ ساواك‌ گزارش‌ دادند كه‌ تعداد تقريبي‌ مردم‌ يزد حدود چهار صد نفر با سردادن‌ شعارهاي‌ انقلابي‌ و اسلامي‌ چون‌ «درود بر خميني»، «مرگ‌ بر شاه»، «الله‌ اكبر» و... در خيابان‌هاي‌ اطراف‌ مسجد حظيره‌ دست‌ به‌ تظاهرات‌ زدند كه‌ با دخالت‌ نيروهاي‌ پليس‌ و تيراندازي‌ هوايي، متفرق‌ و تعدادي‌ هم‌ دستگير شدند.18
روز دهم‌ فروردين‌ فرا رسيد در بسياري‌ از شهرستان‌ها مراسم‌ بزرگداشت‌ و ترحيم‌ منعقد شده‌ بود. از صبح‌ اين‌ روز، نيروهاي‌ كمكي‌ از قسمت‌هاي‌ مختلف‌ از جمله‌ پادگان‌ اصفهان‌ در اطراف‌ مسجد حظيره‌ مستقر شدند. مراسم‌ در مسجد با حضور چند هزار نفر آغاز شد و سخنران‌ هم‌ حجت‌الاسلام‌  شيخ‌ كاظم‌ راشد يزدي‌ بود. او در قسمتي‌ از سخنان‌ خود اظهار كرد:
«... مگر مردم‌ تبريز چه‌ مي‌خواستند كه‌ جوابشان‌ را با گلوله‌ داغ‌ دادند [صداي‌ گريه‌ شديد مردم] مردم‌ تبريز مگر چه‌ مالي‌ را از كسي‌ طلب‌ كردند كه‌ مي‌بايستي‌ با مسلسل‌ اينها را درو كنند؟ [گريه‌ شديد مردم] مگر چه‌ مي‌خواستند؟ اينها آزادي‌ مي‌خواهند، اينها اجراي‌ قوانين‌ ديني‌شان‌ كه‌ در قانون‌ اساسي‌ خودتان‌ راجع‌ به‌ اين‌ صحبت‌ شده‌ مي‌خواهند. ما در اينجا، در اين محضر مقدس، همان‌ مي‌خواهيم‌ كه‌ مردم‌ تبريز خواستند [فرياد حضار در تاييد سخنران: صحيح‌ است، صحيح‌ است، صحيح‌ است] ما همان‌ مي‌خواهيم‌ كه‌ مردم‌ قم‌ مي‌خواهند [تاييد مردم] ما همان‌ مي‌خواهيم‌ كه‌ مرجع‌ پربينش‌ ما حضرت‌ آيت‌الله‌ العظمي‌ الخميني‌ مي‌خواهد [صلوات‌ مردم‌ و صحيح‌ است، صحيح‌ است، صحيح‌ است]...»19
با برنامه‌ريزي‌ها و فعاليت‌هايي‌ كه‌ صورت‌ گرفته‌ بود، مردم‌ به‌ هيجان‌ آمده‌ يزد، پس‌ از پايان‌ سخنراني‌ با سردادن‌ شعارهاي‌ انقلابي، به‌ طرفداري‌ از امام‌خميني‌ دست‌ به‌ تظاهرات‌ زدند. با آمادگي‌ قبلي‌ ماموران‌ نظامي، انتظامي‌ و امنيتي‌ مستقر در اطراف‌ مسجد بلافاصله‌ سركوب‌ تظاهرات‌ با شليك‌ گاز اشك‌آور و گلوله‌ آغاز شد. در جريان‌ درگيري‌ مردم‌ و نيروهاي‌ انتظامي‌ و نظامي‌ دو نفر از مردم‌ به‌ شهادت‌ رسيدند و تعداد زيادي‌ هم‌ مجروح‌ شدند. اسامي‌ شهداي‌ اين‌ واقعه‌ عبارتند از: -1 رضا نامدار هنزائي، 32 ساله، بنا -2 اصغر مرادي‌ يا شهريار مرادي.20
متعاقب‌ اين‌ حوادث‌ شوراي‌ هماهنگي‌ تشكيل‌ شد و نظر به‌ ملاحظه‌ موقعيت‌ آيت‌الله‌ صدوقي‌ از اقدام‌ عليه‌ او خودداري‌ كرد ولي‌ شيخ‌ كاظم‌ راشد يزدي‌ به‌ سه‌ سال تبعيد و اقامت‌ اجباري‌ در ايرانشهر محكوم‌ گرديد.
در جهرم‌
همزمان‌ با روز 10/1/1357 حوادث‌ مشابهي‌ در جهرم‌ اتفاق‌ افتاد. در اين‌ شهر مجلس‌ يادبود شهداي‌ وقايع‌ 19 بهمن‌ تبريز در مسجد جامع‌ منعقد شد. پدر يكي‌ از زندانيان‌ سياسي‌ به‌ نام‌ محمدرضا اصفهاني‌ به‌ سخنراني‌ پرداخت. پس‌ از او يك‌ دانش‌آموز قطعنامه‌ را قرائت‌ كرد. در اين‌ قطعنامه‌ مردم‌ خواستار بازگشت‌ امام‌ خميني‌ به‌ ايران‌ و تشكيل‌ حكومت‌ اسلامي‌ شده‌ بودند. پس‌ از پايان‌ اين‌ مراسم‌ در پنج‌ نقطه‌ شهر جهرم‌ تظاهرات‌ اعتراض‌آميز صورت‌ گرفت‌ كه‌ در جريان‌ سركوب‌ تظاهرات‌ مردم‌ توسط‌ نيروهاي‌ زميني‌ و انتظامي‌ يك‌ نفر به‌ شهادت‌ رسيد. به‌ گزارش‌ ساواك‌ جهرم، اين‌ شهيد يك‌ دختر 20 ساله‌ بود.21
در اهواز
در شهر اهواز هم‌ به‌ مناسبت‌ چهلم‌ شهداي‌ تبريز مراسمي‌ در مسجد جزايري‌ اين‌ شهر برگزار شد، ولي‌ پس‌ از پايان‌ مراسم، تظاهراتي‌ صورت‌ نگرفت.22 عدم‌ برگزاري‌ تظاهرات‌ به‌ معني‌ منتفي‌شدن‌ كامل‌ اعتراض‌ مردم‌ اهواز نبود. در روز 13/1/1357 حدود هزار نفر از مردم‌ اهواز در مسجد جزايري‌ براي‌ دعا گرد آمده‌ بودند. حجت‌الاسلام‌ هادي‌ غفاري‌ در اين‌ مسجد به‌ منبر رفت‌ و پس‌ از ايراد يك‌ سخنراني‌ تند و آتشين‌ انقلابي‌ با استفاده‌ از پوشش‌ چادر از مسجد متواري‌ شد. ساواك‌ هم‌ نتوانست‌ او را دستگير كند. گزارش‌ تلفني‌ ساواك‌ از اين‌ واقعه‌ به‌ شرح‌ زير است:
«در ساعت‌ 45:20 روز 13/1/37 سيدغفاري‌ (قنبري) با حضور حدود 500 نفر در مسجد جزايري‌ واقع‌ در خيابان‌ سيروس‌ اهواز به‌ منبر مي‌رود و ضمن‌ سخنراني‌ اظهار مي‌دارد حكومت‌ ما حكومت‌ ديكتاتوري‌ و پليسي‌ است‌ و هر كس‌ علي‌ يا حسين‌ بگويد به‌ او لقب‌ ماركسيستي‌ مي‌دهند. جمعيت‌ پس‌ از سخنراني‌ نامبرده‌ با تظاهرات‌ به‌ نفع‌ خميني‌ مسجد را ترك‌ و ضمن‌ برخورد با پليس‌ سه‌ نفر از آنها مجروح‌ و بقيه‌ پراكنده‌ مي‌شوند. ضمنا سه‌ جام‌ از شيشه‌هاي‌ بانك‌ صادرات‌ در خيابان‌ نادري‌ وسيله‌ تظاهركنندگان‌ شكسته‌ مي‌شود اقدامات‌ لازم‌ در جهت‌ شناسايي‌ محركين‌ به‌ عمل‌ آمده‌ هر گونه‌ خبري‌ در اين‌ زمينه‌ با مشخصات‌ كامل‌ مجروحين‌ به‌ موقع‌ به‌ استحضار خواهد رسيد.»
برگزاري‌ مراسم‌ چهلم‌ نزد مردم‌ ايران‌ يك‌ سنت‌ مذهبي‌ ملي‌ به‌ شمار مي‌رود؛ ضمن‌ آن‌كه‌ عدد چهل‌ در ميان‌ اعداد جايگاه‌ خاصي‌ دارد. پيامبر اكرم(ص) در سن‌ چهل‌سالگي‌ به‌ بعثت‌ رسيد... يادمان‌ حماسي‌ شهداي‌ كربلا هم‌ اربعين‌ است... در نهضت‌ اسلامي‌ به‌ رهبري‌ امام‌ خميني‌ اين‌ سنت‌ اسلامي‌ توانست‌ يك‌ كاركرد مهم‌ و غيرقابل‌انكاري‌ در تشديد نهضت‌ ايفا نمايد. در واقع‌ هر يك‌ از چهلم‌هاي‌ شهدا حلقه‌ تشديد مبارزات‌ و اوج‌گيري‌ نهضت‌ و سرانجام‌ انقلاب‌ اسلامي‌ بودند. طلاب‌ و مردم‌ قم، در اعتراض‌ به‌ مقاله‌ اهانت‌آميز حماسه‌ 19 دي‌ را به‌ وجود آوردند و مردم‌ غيور تبريز در چهلم‌ شهداي‌ قم‌ قيام‌ به‌ يادماندني‌ 29 بهمن‌ را عليه‌ حكومت‌ پهلوي‌ به‌ انجام‌ رساندند. در چهلم‌ شهداي‌ قيام‌ مردم غيرتمند تبريز، رادمردان‌ يزدي‌ به‌ صحنه‌ آمدند و به‌ همين‌ ترتيب‌ نهضت‌ اسلامي‌ گام‌هاي‌ خود را براي‌ پيروزي‌ با شتاب‌هاي‌ بيشتر برمي‌داشت.

پي‌نوشت‌ها:
1- صحيفه‌ امام‌ خميني، تهران، موسسه‌ تنظيم‌ و نشر آثار امام‌ خميني، 1378، 3/ 359.
2- انقلاب‌ اسلامي‌ به‌ روايت‌ اسناد ساواك، تهران، مركز بررسي‌ اسناد تاريخي‌ وزارت‌ اطلاعات، 1378، 4/ 1.
3- از تفسير سياسي‌ كاترين‌ ديويث‌ مفسر راديو بي.بي.سي، فروردين‌ 1357.
4- اسناد انقلاب‌ اسلامي، ج‌ 3، تهران، مركز اسناد انقلاب‌ اسلامي، 1374، صص‌ --35 34.
5- انقلاب‌ اسلامي‌ به‌ روايت‌ اسناد ساواك، تهران، مركز بررسي‌ اسناد تاريخي‌ وزارت‌ اطلاعات، با همكاري‌ سروش، 1376، 1/ 39 -- 38.
6- ياران‌ امام‌ به‌ روايت‌ اسناد ساواك، شهيد آيت‌الله‌ حاج‌ شيخ‌ محمد صدوقي، تهران، مركز بررسي‌ اسناد تاريخي‌ وزارت‌ اطلاعات، 1377، صص‌ ---87 85.
7- همان، صص‌ --90 89.
8- يادنامه‌ بزرگداشت‌ سومين‌ شهيد محراب‌ حضرت‌ آيت‌الله‌ صدوقي، ج‌ 1، به‌ اهتمام‌ محمدحسن‌ معزالديني، تهران، وزارت‌ ارشاد اسلامي، كنگره‌ بزرگداشت‌ شهيد صدوقي، 1381، ص‌ 83.
9- انقلاب‌ اسلامي‌ به‌ روايت‌ اسناد ساواك، ج‌ 3، تهران، مركز بررسي‌ اسناد تاريخي‌ وزارت‌ اطلاعات‌ 1377، صص‌ 187و
339.
10- همان، ص‌ 9.
11- يادنامه‌ بزرگداشت‌ سومين‌ شهيد محراب...، پيشين، ص‌ 165.
12- مجموعه‌ اطلاعيه‌هاي‌ سومين‌ شهيد محراب‌ حضرت‌ آيت‌الله‌ محمد صدوقي، تهران، مركز مدارك‌ فرهنگي‌ انقلاب‌ اسلامي، 1362، ص‌ ---35 34.
13- ياران‌ امام‌ به‌ روايت‌ اسناد ساواك، پيشين، ص‌ 99.
14- براي‌ اطلاع‌ ر.ك: اسناد انقلاب‌ اسلامي، 1/  5.
15- انقلاب‌ اسلامي‌ به‌ روايت‌ اسناد ساواك، پيشين، 4/ 41 و 54.
16- صحيفه‌ امام، پيشين، صص‌ 362 الي‌ 359.
17- ياران‌ امام‌ به‌ روايت‌ اسناد ساواك، پيشين، صص‌ ---362 359.
18- انقلاب‌ اسلامي‌ به‌ روايت‌ اسناد ساواك، پيشين، ص‌ 17.
19- نوار اين‌ سخنراني‌ در آرشيو مركز اسناد انقلاب‌ اسلامي‌ موجود است.
20-  ياران‌ امام‌ به‌ روايت‌ اسناد ساواك، پيشين، ص‌ 124.
21-  همان، ص‌ 126.
22- همان، ص‌ 118.