16 آذر، نقطه عطف جنبش دانشجویی

نگاهی به جنبش دانشجویی در گذشته و حال، ما را به این نکته رهنمون می‌سازد که در بسیاری از مقاطع تاریخ ایران، قبل و بعد از انقلاب، حضور و ظهور جنبش‌های دانشجویی، هماره نقشی تاثیرگذار و پیشرو در حرکت‌ها و حوادث سیاسی ـ اجتماعی داشته و گاه به لحاظ همین مقام و موقعیت پیشتاز بوده است که در برخی مواقع، مطمح نظر و مورد توجه دشمنان و بدخواهان این ملک و مملکت نیز قرار گرفته‌اند. این بداندیشان و بدخواهان بیگانه با جریان اصیل انقلاب اسلامی ایران، گاه به صورت مستقیم و آشکارا و گاه از طریق برخی گروه‌ها و گرایش‌های سیاسی داخل، به برنامه‌ریزی در مسیر انحراف جنبش ارزشمند دانشجویی و قراردادن آن در مسیر مطامع و منافع خود پرداخته‌اند.
16 آذر، یادآور و تبلور عینی و عملی خیزش دانشجویی در برابر رژیم منحط و مستکبر حاکم بر سرنوشت کشور و عصیان علیه نظامی دیکتاتور است که از عمده‌ترین و بنیادی‌ترین سیاست‌های فرهنگی‌اش، تلاش در جهت راندن جنبش بیدارگر دانشجویی به سمت قهقرای سکوت و سکون و غرق شدن در فرهنگ بیگانه و نامتجانس با فرهنگ ایرانی ـ اسلامی بود که از سوی حکومت و به نیابت بلوک غرب و در رأس آن، ابرقدرت آمریکا اعمال می‌شد.
رژیم وابسته پهلوی که سلطنت را یک امر موروثی از پدر به پسر می‌دانست، نه محصول انتخاب و مشارکت آگاهانه ملت، در انجام مقاصد خودکامانه‌اش به اتخاذ هر تصمیمی تمسک می‌جست تا مگر ساحت دانشجو و دانشگاه را از توجه به حوزه سیاست و مسائل سیاسی کشور بازدارد و او را با سوق‌دادن به سمت ابتذال فرهنگی و پذیرش فرهنگ عیش و عشرت، به بی‌تفاوتی مطلق و حتی‌الامکان فاقد ظهوری اثرگذار و تشکیلاتی بکشاند.
از یک سو، نظام طاغوتی آن زمان تمام همّ و غمّ خود را معطوف خنثی‌سازی هرگونه حرکت دانشجویی کرده بود و از دگر سو نیز برخی گروه‌های الحادی و انحرافی با اطلاع از نقش سازنده و قابل سازمان دهی جامعه و جنبش دانشجویی، با نفوذ در محیط دانشگاه و انجام فعالیت‌ها و انتشار جزوات فکری و ایدئولوژیک و صدور مانیفست‌های سازمانی و «ایسم»ی، سعی در جلب توجه افکار دانشجویان و دعوت آنان به حضور در تشکیلات گروهی خود بود که از آن میان می‌توان به حزب توده و گروه‌های کمونیستی وابسته به بلوک شرق و در رأس آن اتحاد جماهیر شوروی سابق اشاره کرد.
سال‌های پیش از انقلاب اسلامی، به خصوص اوایل دهه پنجاه شمسی، سراسر فضای دانشگاه، مملو از اشاعه افکار کمونیستی و تبلیغات گسترده آنان بود که به اسم مبارزه پنهانی و چریکی با رژیم، به تبلیغ و ترویج ایدئولوژی التقاطی و الحادی خود می‌پرداختند و بعضاً به خاطر سست شدن پایه‌ها و پیراسته‌های اسلامیت دانشگاه، موفق به جذب و جلب برخی از دانشجویان مستعد و کنجکاو و آرمانی می‌شدند.
با همه این تواصیف، مشخصه بارز جنبش دانشجویی در ایران پیش از انقلاب، آن بود و هست که سرانجام از پس تمام کشش و کوشش‌های رژیم پهلوی و گروه‌های غیراسلامی مبارز، نهایتاً تحت تاثیر اندیشه‌های نوین اسلام‌شناسانه‌ای همچون تفکرات جذاب و موج‌آفرین زنده‌یاد دکتر علی شریعتی، موفق به گره خوردن با طیف ها و توده‌های مختلف مردمی و آشنایی با چهره بی‌نظیر رهبری نهضت اسلامی و قرار گرفتن در سایه هدایت‌ها و اندیشه‌های پرچمدار اصلی این نهضت تاریخی شد که روز تاریخی 16 آذر 1332، تنها یک جلوه وجولان از آن خیزش خونین به شمار می‌رود. عصیان انقلابی نسل دانشجوی معترض به سیاست‌های ضدمردمی و ضد میهنی شاه خود گم کرده که در مقام اعتراض به سفر «نیکسون» معاون رئیس جمهور وقت آمریکا به تهران صورت گرفت و منجر به برخورد مسلحانه رژیم و در نتیجه شهادت سه تن از دانشجویان بیداردل و ایمانی و آرمانی آن حرکت انقلابی شد.
امروز نیز مسلماً دانشجو و دانشگاه از همان جایگاه عمیق و موثر خود برخوردار است. چندان که رهبر راحل انقلاب، عرصه دانشگاه را بستر اصلی شکل گیری سعادت و شقاوت اجتماع تعریف می‌کردند. به طور قطع، جنبش دانشجویی در فضای دگرگون شده حاصل از انقلاب اسلامی و در پناه فرهنگ دینی حاکم بر جامعه، بیش از هر زمان دیگر، مجال جلوه گری و حضور آگاهانه در عرصه‌های مختلف را دارد.
دیگر نه سیاستی بر جامعه دانشگاهی در جهت به انزوا کشاندن حرکت‌های روشنگرانه و جریان‌ساز دانشجویی حاکم است و نه دیگر از آن گروهها و گرایش‌های تابلودار ضد دینی اثری و خبری در میان است. این نعمت را جامعه دانشگاهی ما مدیون و مرهون خون‌های پاکی است که در روزهای تاریخی جاودانی همچون 16 آذر 1332 بر زمین دانشگاه ریخته شد.
جامعه دانشجویی امروز ما باید با نگاهی از سر تامل و اعتبار به پیشینه حضور مثبت و ارزنده خود، همچنان با نقش‌آفرینی مفید و مستمر خود در عرصه‌های سیاسی و فرهنگی و اجتماعی، همراه و همقدم توده‌های مردم و در چهارچوب قانون اساسی نظام اسلامی، نقش موثر خود را در پیشبرد اهداف و آرمان‌های والای انقلاب به درستی و با آگاهی و اجتناب از اعوجاج‌‌ها و انحراف‌های ممکن و محتمل، ایفا نماید و با تجهیز همزمان به علوم پیشرفته و ترویج روح تحقیق و پژوهش در محیط متعالی دانشگاه، موجبات رشد و ترقی هر چه بیشتر ارکان و اهداف علمی و اقتصادی جامعه را برای رفاه هر چه بیشتر ملت فراهم آورد.
جنبش دانشجویی ما در حال حاضر، بیش از هر زمان دیگری باید که با حفظ هوشیاری و بصیرت و بینش عمیق انقلابی و اسلامی خود، همچنان مراقب وجوه ممتاز استقلال و اسلامیت خود باشد و نگذارد که خارج از حوزه منافع و مصالح ملی و مردمی، ناخواسته یا گاه ندانسته، در مسیر پاره‌ای حرکت‌های فرعی و حاشیه ای نوظهور در قالب اندیشه‌های حزبی و گروهی و جریانات تندرو وابسته به هر اندیشه سیاسی تفرقه‌آفرین، قرار گیرد. جنبش دانشجویی یک حرکت مغتنم و مبارکی در راستای بیداری سیاسی ـ اجتماعی و نقش‌آفرینی در سرنوشت جامعه است که هرگز نباید و نشاید در مسیر استفاده ابزاری قرار گیرد. نیاز به «وحدت همگانی» و «جذب حداکثری» که از سیاست‌های راهبردی و ضروری نظام است، جنبش دانشجویی محیط دانشگاه را نیز شامل می شود. گاه، تندروی‌ها و حرکت‌های افراطی خاصی ممکن است از سوی بعضی گروه‌ها و گرایش‌ها با شعارهایی نوین و متأثر از برخی خلأهای موجود در فضای سیاسی جامعه شکل بگیرد که بخواهد در مقام پیشبرد اهداف حزبی و جریانات وابسته به بیگانه، از پتانسیل بالای جنبش دانشجویی به نفع مصالح و منافع گروهی خود بهره‌برداری کند و قدرت و قوت و صبغه مردمی این جنبش را مصادره به مطلوب نماید.