روايت نهضت جنگل

در نظر اول رجوع به تاريخ هر روند يا ماجرايي راهي براي دست يافتن به حقيقت آن واقعه دانسته مي شود. اما تاريخ هم مانند ديگر منابع معرفتي خواسته و ناخواسته ، ناچار و عامدانه ، آينه اي مي شود كه در آن به دنبال آرزوهاي خود و چرايي متحقق نشدنشان مي گرديم ، كتاب جمهوري سوسياليستي شورايي ايران نوشته خسرو شاكري كه حدود پنج سال پيش منتشر شد يكي از منابعي است كه با گرد آوردن اسناد مربوط به نهضت جنگل به بررسي برآمدن و چرايي افول آن پرداخته است. نوشته اي را كه مي خوانيد نقد و معرف اي است كه فخرالدين عظيمي استاد دانشگاه كنتيكات بر كتاب شاكري نوشته و در همان ايام منتشر كرده است.
نهضت جنگل كه در متن جهاني آشفتگي هاي حاصل از جنگ جهاني اول، در ايران ظهور كرد يك رويداد كمتر شناخته شده است. رهبر نهضت، ميرزا كوچك خان (متولد 1880، م 1260 ش ) از خانواده اي مذهبي و داراي مطالعات ديني بود كه به انقلاب مشروطه پيوست كه در پي بروز جنگ جهاني اول با سازماندهي نيروي نظامي و انجام حملاتي به نظاميان روسي مستقر در گيلان و نيز به واسطه ستيز با حضور نيروهاي بريتانيايي در ايران از محبوبيت مردمي برخوردار شد. وي به واسطه سقوط رژيم تزاري حاكم بر روسيه برانگيخته  و راديكال شد. نهضت جنگل نيز ار هزيمت هاي خرد كننده توسط نيروهاي انگليسي ، جان به در برد و نهايتا يك اتحاد شكننده را با كمونيست هاي ايران شكل داد كه منجر به ظهور «جمهوري سوسياليستي مشورتي ايران » شد. با برآمدن رضاخان در تهران (شخصي كه هم از جانب شوروي و هم از سوي انگليس حمايت مي شد) نهضت جنگل افول كرد و سر جدا شده ميرزا در اواخر سال 1921 م (1301 ه.ش) تقديم رضا خان شد . اين موضوع كشته شدن ميرزا دلالت بر پايان نهضت دارد امام به معناي پايان علاقه به نهضت يا به رهبر آن نيست.
شكل نهضت ، قابليت ها و اهداف آن همانند تمايلات عمده و شخصيت رهبر آن بسيار مورد مناقشه بوده است. همچنين اين ويژگي ها سوء تعبير و تحريف نيز شده است. اكنون براي اولين بار پس از سال ها تحقيق و تتبع در منابع آرشيوي و سبك و سنگين كردن منابع و مداركي كه به زبان هاي مختلف موجود است، خسرو شاكري اثري غني ، وزين و جامع در باب اين رويداد تاليف كرده است.
طي 17 بخش و يك موخره (حاوي يادداشت هاي فراوان و يك ضميمه سودمند شامل اطلاعاتي از بيوگرافي فعالين سياسي و افراد سرشناس ) مولف ، حوزه تاريخي وسيع و علل ظهور و اضمحلال نهايي نهضت را مورد كند و كاو قرار مي دهد. گرچه برنامه نهضت به وضوح تبيين نشده اما به عقيده نويسنده نهضت جنگل «مهم ترين تلاش پس از جنگ جهاني اول براي باز توليد حكومت مشروطه در ايران ، به قصد ارتقاي پيشرفت و رفاه و رهايي كشور از تسلط خارجي» بود. (ص 376) رهبر نهضت يك شخص «كاريزماتيك» داراي «صداقت بي نظير » و مخالف « با سركوب داخلي » و تسلط خارجي بود.(ص 108) اكثر حاميان نهضت از طبقه كشاورزان بودند اما همچنين نهضت داراي يك پشتوانه ضعيف از جانب طبقات ممتاز بود كه البته از انتخاب آن نهضت به مثابه يك سياست روشن براي اصلاح اراضي اجتناب مي ورزيدند. از ديدگاه شاكري ، اهداف نهضت به خصوص در مرحله نخستين آن و موضع ضد تزاري آن «اميدهاي بسياري را در قلوب اكثر ايرانيان ، دوباره يعني پس از به بن بست رسيدن اهداف مشروطيت خلق كرد.» (ص 60) البته اين ادعايي است كه به آساني قابل تاييد و اثبات نيست. اگرچه عوامل داخلي و خارجي تاثير گذار بر نهضت جنگل به وضوح قابل تمايز از يكديگر نيستند اما بر مبناي شواهدي و مدارك عرضه شده در كتاب، موجه و قابل قبول به نظر مي رسد كه گفته شود: در آغاز امر زوال و سقوط نهضت مسبوق به عوامل خارجي بودهاست . اما حتي نويسنده پس از توضيحات جامع و مفصل پيرامون چنين عواملي نقش «محوري » و تعيين كننده آنها را انكار مي كند. در كلام مولف «علل ريشه اي شكست نهضت جنگل و ساير نهضت هاي شبيه آن در ايران قرن بيستم را بايد در ساختارهاي ذهني و اقتصادي – جامعه شناختي كه رهبري ايران را شكل مي دهند، جست و جو كرد.» (ص 11)
با اين وجود مولف سعي در تفهيم و توضيح اين مطلب مي كند كه سقوط نهضت در بعد نظامي آن حاصل سازش هاي ميان رهبران شوروي و انگليس و حكومت مركزي ايران بود، به ويژه آنكه شوروي ها اتحاد ميان جنگلي ها و كمونيست ها را ايجاد كرده ولي سپس به برچيدن آن ياري رساندند، جنگلي ها در بادي امر به خاطر ملاحظات تاكتيكي با اين اتحاد موافق بودند، اما شووروي ها در حقيت از جنگلي هاي براي اهداف خاص خودشان بهره برداري كردند.
از ديد شاكري هنگامي كه اتحاد به واسطه تنش هاي ايدئولوژيكي و ساير تنش ها مضمحل شد، شوروي ها براي  حفظ منابع خودشان ، بهترين راه را نه در تقويت نهضت جنگل بلكه در پايان بخشيدن به آن ديدند. شاكردي در ادامه مي افزايد كه شوروي ها نهضت جنگل را خوار و ضعيف كردند و فرضيه «وجود يك برنامه از قبل طراحي شده از جانب رژيم شوروي براي نابودي نهضت انقلابي در شمال ايران » را مطرح مي كند. بنابراين نقش شوروي در سقوط نهضت جنگل تعيين كننده و سرنوشت ساز بود. در نتيجه شوروي و انگليس متفقا دست به يك ائتلاف با طبقات ممتاز براي تداوم و بهره برداري از «ظهور ديكتاتوري نظامي پهلوي» زدند. (ص 376 )اضمحلال نهضت جنگل منجر به «ظهور رژيم پهلوي » شد، رژيمي كه «حاصل يك سير قهقرايي تاريخي و فراموش ناشدني و تلخ به خصوص در سطح فكري بود و اين خود اصلاح ناپذيري رژيم پهلوي را مي توانست اثبات كند.» (ص 11)
در نتيجه گيري از تاريخ نهضت جنگل ، نويسنده مبادرت به ترسيم و تبيين نتايج كلي مي كند. مولف تاسف خود را از اجتماعي منطقي و منسجم در دوران معاصر و افزايش تماي به تقليد و اقتباس نقد ناپذير » ابراز مي دارد. وي به هم ميهنانش توصيه مي كند كه به دلايل زير از نكوهيدن بيگانگان احتراز نمايند:1) به خاطر فائق آمدن بر «فرهنگ قشري و متحجر سياسي » 2) دست يازيدن به «بلوغ سياسي » و ارتقا و تعالي «تعهد اجتماعي »و 3 ) تكاپو براي از بين بردن شكاف هاي فرسايشي