ابوالحسن پورزند

ابوالحسن پورزند فرزند صمصام‌السلطان در تهران ديده به جهان گشود. تاريخ تولد وي حدود 1267 شمسي بوده است. تحصيلات ابتدايي و متوسطه را در زادگاهش گذراند و در بيست سالگي وارد مدرسه افسران ژاندارمري شد و درجه افسري گرفت. او در ژندارمري در واحدهاي مختلف به فرماندهي دسته و گروهان رسيده در 1287ش كه جنگ جهاني اول روي داد و موضوع مهاجرت پيش آمد و دولت موقتي در كرمانشاه تشكيل گرديد، ابوالحسن در زمره افسراني بود كه به منظور پيوستن به مهاجرين با واحدهاي تحت فرماندهي‌شان به سمت كرمانشاه حركت كرد. او در بين راه در شورآباد قم مستقر گرديد و با نيروي قزاق روس به جنگ پرداخت و با اين اقدام ورود روسها را به قم براي چند روز به تأخير انداخت و تلفات سنگيني به قواي روس وارد آورد. آنگاه دوباره به سوي كرمانشاه به راه افتاد اما در بين راه در كنگاور بار ديگر با قواي روس روبه‌رو شد و به مقابله پرداخت و به شدت مجروح گرديد. پس از انتقال به بيمارستان در اثر كمبود لوازم پزشكي به ‌آلمان انتقال يافت و در مونيخ تحت عمل جراحي قرار گرفت و پاي راستش شش سانتي‌متر از پاي چپش كوتاهتر شد. در 1300ش با درجه سرهنگي وارد ارتش شد و به فرماندهي يك قسمت از نيروهاي اعزامي به آذربايجان منصوب گرديد. در سال 1301ش در جنگ با سيميتقو و فتح قلعة چهريق فرمانده واحد نظامي در شرفخانه بود. او در سال 1302 درجه سرتيپي گرفت و فرمانده تيپ لرستان شد و سال بعد در جريان حمله سردارسپه به خوزستان براي سركوبي شيخ‌خزعل، براي جلوگيري از پيوستن احتمالي والي پشتكوه به شيخ‌خزعل راهي آن ديار شد. پورزند در 1307ش در آغاز شورش عشاير فارس فرمانده تيپ مستقل فارس شد و پس از مدت كوتاهي به فرمانداري نظامي لارستان و خمسه رسيد. پس از آن نيز در سمت‌هايي چون حكمران لرستان، فرمانده لشكر آذربايجان، رياست اداره دادرسي ارتش، رياست قورخانه و رياست اداره اصلاح نژاد اسب ايفاي نقش كرد و در 1321 به درجه سرلشكري ارتقا يافت. در جريان جنگ جهاني دوم به فرماندهي نيروهاي آذربايجان منصوب شد. در شهريور همان سال به جرم طرفداري از آلمانها از سوي متفقين دستگير و در اراك زنداني گرديد. حبس او حدود دو سال به طول انجاميد. پس از آزادي، در 1324ش به دنبال تسليم لشكر آذربايجان به پيشه‌وري و توقيف سرتيپ درخشاني، پورزند به فرماندهي لشكر آذربايجان رسيد و با چند واحد به سمت تبريز به راه افتاد اما در بين راه قواي نظامي روسيه حركت او را مانع شدند. او در قزوين ستاد لشكر را تأسيس كرد و چون در مذاكره با روسها توفيقي به دست نياورد به تهران بازگشت. او سرانجام در 1326ش از دنيا رفت.