بحراني دیگر در کابینه وثوق الدوله رضاشاه در اسناد وزارت خارجه آمريكا

وثوق‌الدوله در نوامبر 1926 کابینه را ترک کرده بود: «شاید بتوان گفت بارزترین ويژگي اوضاع فعلی ضعف آشکار کابینه مستوفی است. کناره‌گيري بی سر و صدای آقای حسن وثوق از وزارت عدلیه و قرار گرفتنش بر کرسی نمایندگی مجلس شاید حرکتی برای تضعیف بیشتر کابینه بود. اگرچه در ابتدا مجلس تلاش داشت اعتبارنامه وثوق را رد کند، ولي اين تلاش‌ها موقت بود. او هم اکنون بر کرسی نمایندگی مجلس تکیه زده و منتظر رخ دادن حوادث و سودجستن از آنهاست... همانطور که پیش از این به اطلاع وزارت خارجه رساندم، عدم اعتماد شخص شاه [به وثوق] از بزرگترین مشکلات اوست، ولي شاید بتوان گفت با کاهش شديد محبوبیت شاه از اهميت اين مسئله کاسته شده است. رهبری بي‌خاصيت مستوفی‌الممالک باعث شده است که عموماً کابینه فعلي را فاقد شايستگي لازم براي حل مشکلات حادي بدانند که هم اينک گريبانگير مملکت است. عده‌اي هم معتقدند که کابينه فقط تا چند هفته دیگر دوام خواهد آورد. براي نمونه، گفتة همسر وزیر مختار جدید بریتانیا را در اينجا نقل مي‌کنم که ديروز به من گفت که آقای هاوارد، دبير امور شرقی سفارت، به او توصيه کرده است که عجالتاً برگزاري ضيافت مرسوم و دعوت از کابينه را به تعویق بیندازد، زيرا پيش‌بيني مي‌شود که کابينه بزودي تغيير کند. بايد بگويم که در تدارک ميهمانی‌های زمستانه هستم که تمام اعضای کابینه به آن دعوت خواهند شد. راستش را بخواهيد، فکر نمي‌کنم چنین تغییری که اتفاقاً محافل سیاسی ایران نیز آن را پیش‌ بینی مي‌کنند زودتر از یک ماه و اندي ديگر اتفاق بيفتد.» در بخش پایانی این گزارش می‌خوانیم: «از جمله فعالیت‌های ضد دولت که به آن اشاره مي‌شود اقدامات شاهزاده فیروز ميرزا (نصرت‌الدوله) است، که مي‌گويند دارد براي تشکيل کابینه‌ای تلاش مي‌کند که خودش و عبدالحسین تیمورتاش، وزیر دربار، که ظرف چند روز آينده از مسکو بازمي‌گردد، اعضای آن هستند. گمان مي‌رود که فیروز و تیمورتاش از اعضای اين دولت پيشنهادي باشند، و تیمورتاش پُست ریاست کابينه را داشته باشد؛ و وثوق نیز دیر یا زود به کابينه بپيوندد... نمی‌توانم بگویم آنهايي که مسئول منافع آمريکا هستند مي‌توانند با هيجان چشم به راه هر يک از اشخاصي که نامشان را در بالا بردم در مقام احتمالي رياست کابينه باشند.» 
فیلیپ در گزارش «بسیار محرمانة» مورخ 11 ژانویه 1927 خود می‌نویسد:
احتراماً به اطلاع مي‌رساند که طي دو روز گذشته نوعي حس انتظار توأم با دلسردي بر محافل سیاسی پایتخت حکمفرما بوده که دليل اصلي‌اش احتمال قوي سقوط قريب‌الوقوع کابینه مستوفی و احتمال دعوت از وثوق‌الدوله برای تشکیل کابینه جدید است. ولي امروز، یازدهم ماه جاری، ظاهراً اين ظنّ و گمان برطرف شده و باور به اينکه کابینه فعلی تا مدتي ديگر به کار خود ادامه خواهد داد قوت گرفته است... در گفتگو با آقای حسین علاء متوجه شدم که روند فعلي اوضاع، يعني هم چشم‌انداز سیاسی کشور و هم تأثیرات احتمالی آن بر سرنوشت هيأت مستشاران مالي آمريكایی، او را دلسرد و نگران ساخته است. آقای علاء اخباری را که در محافل دیگر شنیده بودم تأیید ‌کرد، خبرهايي مبني بر اینکه برخي از رجال مملکت از جمله وثوق‌الدوله، عبدالحسین تیمورتاش، شاهزاده فیروز و آقای فهیمی (فهیم‌الملک)، با جدیّت برای سرنگون کردن دولت فعلی و روی کار آوردن وثوق تلاش می‌کنند. اتفاقاً گروه مذکور با ادامه فعالیت هيأت مستشاران مالي آمريكايي به شیوه فعلی مخالف هستند. شاهزاده فیروز، که احتمالاً باهوش‌ترین و زيرک‌ترین عضو گروه است، صراحتاً با اختياراتي که به دکتر میلسپو تفويض شده مخالفت می‌کند... آقای علاء معتقد است که این گروه دارد تأثیر قابل توجهی بر شاه مي‌گذارد... لازم می‌دانم مراتب يأس و نااميدي‌ام- اگر نگويم سرخوردگي‌ام- را نسبت به بی‌ثباتي و ناپایداري فعلی چشم‌انداز سياسي ایران به وزارت ابراز کنم. شرايط به گونه‌ايست که با گذشت زمان روند حوادث گيج‌کننده‌تر مي‌شود و پیش‌بینی رويدادهاي آینده را غیر ممکن مي‌سازد. به گمان من، نه فقط سرنوشت هیأت مستشاران مالي آمريكايي و همة آن چيزي که اين هيأت نماد آن است، بلکه سرنوشت خود ایران نيز شايد يک شبه و با هوي و هوس و يا اميال احمقانة يک نفر رقم بخورد. در حال حاضر، به نظر من بايد همة اميد خود را به درايت و نيّات وطن‌پرستانه شخص شاه ببنديم. در عين حال، گمان مي‌کنم دست بالا گرفتن شخصيت او و يا دست کم گرفتن توطئه‌هاي خارجي در تعیین سرنوشت ایران با توجه به چشم‌انداز فعاليت‌هاي احتمالي آتي آمريکا در اين کشور، اشتباه بزرگي است. 
در 27 ژانویه 1927 می‌خوانیم: «احتراماً به اطلاع مي‌رساند که... اوضاع سیاسی روز به روز در حال تغییر و تحول است به نحوي که هر‌گونه اظهارنظر قطعی در این باره را غيرممکن ساخته است. از زمان ارسال گزارش قبلی تا بیستم ماه جاري، ظاهراً کابینه مستوفی از سقوط قریب‌الوقوع نجات يافت و به حياتش ادامه مي‌دهد، هر چند معلوم نيست تا چه مدت ديگر. در تاریخ بیستم ماه جاری، حملاتي که در مجلس به کابينه مي‌شد شکل جدي‌تري به خود گرفت و 46 تن از نمایندگان به رئیس مجلس اطلاع دادند که خواهان استیضاح دولت هستند... چنین اقدامی وضعيت بحراني عرصه سیاسي پايتخت را وخيم‌تر کرد. یکی از وکلای برجسته مجلس تأکيد داشت که انفعال دولت فعلي موجب  نارضایتی عموم مجلسيان شده است. او گفت با اینکه از حامیان وثوق نيست، با حمله به دولت موافق است، و گمان مي‌کند که لااقل شصت تن از وکلای ديگر مجلس نيز با او هم عقیده‌اند... همگان با علاقة فراوان منتظر ديدن اقدام احتمالي دولت هستند، که رئیس مجلس از آن خواسته است تا در مجلس حاضر شود و به سئوالات نمايندگان پاسخ گويد. با گذشت شش روز دولت هنوز هیچ حرکتی نکرده است، ولي یکی از وزرا اطلاع داد که کابينه حتماً در چند روز آینده به مجلس خواهد رفت. اگرچه برخی گزارش‌ها از کناره‌گیری قريب‌الوقوع مستوفی‌الممالک، رئیس‌الوزرا، حکايت دارند، بسیاری بر این باورند که او با ایجاد تغییراتی در ترکیب کابینه بر سر کار باقی خواهد ماند. به نظر مي‌رسد که بيشتر مجلسيان خواهان تغيير عمده‌اي هستند... از جالب‌ترین تحولات سیاسی اخیر کنار رفتن وثوق‌الدوله در حکم محتمل‌ترين گزینه جانشینی مستوفی‌الممالک است. ولي دو هفته پیش یکی از رجال برجسته ايراني مي‌گفت که به اعتقاد او اکثر نمایندگان مجلس از رياست وثوق بر کابينه حمایت خواهند کرد. یک هفته بعد معلوم شد که وثوق را سرجايش نشانده‌اند... چند روز پیش در گفتگو با آقای محمد علی فروغی نظرش را در مورد علت تغییر نظر مجلسيان دربارة نامزدي وثوق برای ریاست کابينه جویا شدم. او گفت که مخالفت مدام شاه با نامزدي وثوق علت اين امر بوده است. آقای فروغی گفت تا آنجا که مي‌داند شاه هيچوقت با رياست وثوق بر کابينه موافق نبوده است. بنابراین، مي‌توان فرض کرد که همین مسئله دلیل واقعی خاتمه شایعاتي است که در حمایت از وثوق در ارتباط با تغییرات احتمالي کابینه بر سر زبانها بود.» 
تغييرات کابینه و «مثلث قدرت»
در تاريخ اول فوریه 1927، فیلیپ با ارسال تلگرامي اطلاع داد: «در پی استیضاح دولت، استعفای کابینه در بیست و نهم ژانویه پذيرفته شد.»  در 9 فوریه 1927، فیلیپ با ارسال تلگرام اعضاي کابینه جدید را معرفي کرد: «عطف به تلگرام شماره 5 مورخ 1 فوریه. وزارت مالیه، فیروز؛ وزارت معارف، تدین؛ وزارت عدلیه، داور؛ وزارت داخله، فاطمی؛ وزارت پست و تلگراف بدون وزير؛ ساير وزرا تغییر نکرده‌اند.»  جزئیات ماجرا را در گزارش‌های مورخ 11، 12 و 25 فوریه 1927 مي‌خوانيم: «احتراماً به اطلاع مي‌رساند که تاريخ 30 ژانويه گذشته براي حضور کابینه مستوفی در مجلس و پاسخ به استیضاح نمايندگان تعيين شده بود... صبح روز سي‌ام ژانویه معلوم شد که دولت در مجلس حاضر نخواهد شد؛ و اينکه رئیس‌الوزرا پاسخ کتبي‌اش به استیضاح فوق را در اختيار رئیس مجلس قرار داده؛ و استعفایش را تسليم شاه کرده است، که شب پیش از تاریخ حضور کابينه در مجلس پذيرفته شده است... به دنبال استعفای کابینه مستوفی فترتي هشت روزه بر ايران حاکم شد، و در این چند روز شایعات فراوانی بر سر زبان‌ها افتاد، هر چند معلوم شد که شاه بر رياست مجدد مستوفی بر کابينه اصرار داشته است. شاه به همين منظور مشغول جمع‌آوري آراء مجلسيان شد و توانست در خفا رأی اکثریت قابل توجه نمايندگان را به نفع مستوفی جلب کنند. پیش از این گزارش شده بود که اکثر وکلای مجلس متمايل به وثوق‌الدوله هستند... افراد دیگری که نامشان به عنوان نامزدهاي احتمالي رياست کابينه مطرح شده بود عبارت بودند از ژنرال مرتضی‌خان [يزدان‌پناه] و آقای محمدعلی فروغی. با این حال، از آنجا که آقای فروغی از حمایت کافی مجلس برخوردار نیست انتصابش معقول به نظر نمي‌رسد. در ارتباط با ژنرال مرتضی‌خان هم که احتمال تصدي‌اش بر وزارت جنگ مطرح شده است باید بگویم که از نظر من او براي رسيدن به مقامات بالاتر کاملاً نیازمند اعتماد شخصی شاه است.»  در گزارش 12 فوریه می‌خوانیم: «در ادامه گزارش شمارة 266 مورخ يازدهم ماه جاری، و در تأیید تلگرام شمارة 8 مورخ 9 فوریه ساعت 12 ظهر، احتراماً به اطلاع مي‌رساند که در تاريخ 9 فوریه کابینه جدید بار دیگر به ریاست مستوفی‌الممالک تشکیل شد. چنانکه وزارت خارجه مستحضر است، در کابینة جديد فقط وزراي چهار وزارت‌خانه مالیه، معارف، عدليه و داخله تغییر کرده‌اند... تیمورتاش، فروغی و علی ‌قلی انصاری (مشاور‌الممالک) به ترتیب وزير دربار، جنگ و خارجه شده‌اند... عموم مردم کنجکاوي زيادي نسبت به کابینه نشان داده‌اند، ولي گمان مي‌کنم که اتفاق نظرشان بيشتر بر اين باشد که کابينه جديد کار چندانی از پیش نخواهد برد... در ميان اعضای جدید کابینه... شاهزاده فیروز که در پُست وزارت مالیه نشسته است يک معماي پر رمز و راز است... سید محمد تدین، وزير معارف، دقيقاً به چيزي دست يافته که همه می‌دانند آرزویش را داشت؛ دو تن از پسرانش در مدرسه آمريكایی تهران درس مي‌خوانند. مخالفت آشکار تدین با جاه‌طلبي‌هاي سیاسی روحانيون در ایران احتمالاً تأثير مثبتي بر انتصاب او در پُست وزارت معارف داشته است... داور هم کار خود را در وزارت عدلیه با اخراج تمام مقامات مسئول در اين سازمان آغاز کرده است. يعني از معاون وزير به پايين. گمان مي‌رود که داور در صدد اصلاح سازمانی باشد که بی‌کفایتي و فساد آن به حد رسوايي رسيده است. هنوز معلوم نيست که تحت رهبری میرزا سید مهدی‌ خان فاطمی روند احتمالي امور در وزارت داخله چگونه خواهد بود. او چندي بيش نيست که برغم سابقه‌اي نه چندان درخشان و رضايت‌بخش بر مسندي انحصاري تکيه زده است که قبلاً فقط مخصوص سياستمداران عالي‌رتبه‌تر بود... در پایان لازم به ذکر می‌دانم که امروز، دوازدهم ماه جاری، حسین پیرنیا (مؤتمن‌الملک) به رياست مجلس انتخاب شد. این اقدامی است که هيچيک از خیرخواهان واقعی نظام پارلمانی در ایران نمي‌تواند از آن راضی و خشنود نباشد.»
در 25 فوریه 1927، فیلیپ در مورد دو تن از اعضای اين مثلث قدرت گزارش می‌دهد: «آقای علی اکبر داور، که وزارت‌خانة بدنام عدلیه را از پرسنلش پاکسازي کرده است، از طرف مجلس اختيار تام يافته تا وزارت‌خانة مزبور را مدرن‌سازي و ترميم کند. اميد می‌رود که تلاش‌های آقای داور به بهترين وجه به ثمر برسد، هر چند کار ساده‌اي نخواهد بود. علاوه بر اين، فعالیت و حضور بیش از پیش عبدالحسین تیمورتاش، وزیر دربار، در عرصه عمومي کشور نيز بر کسی پوشیده نیست. این وزير که دورة وزارتش فقط به رضایت شاه بستگي دارد، موقعيت رسمي به مراتب مهم‌تري نسبت به اسلافش به دست آورده است. در همين ارتباط، او مدعي مقامي است که در موقعيت‌هاي رسمي فقط يک پله از رييس‌الوزرا پايين‌تر است، و معمولاً هم آن را به دست آورده و با اين کار سابقه‌اي از خود بجا گذاشته است... در حال حاضر، نمایندگان دولت‌هاي خارجی در تهران، از جمله بریتانیا، در پی جلب نظر آقای تیمورتاش هستند، و عموماً او را سخنگو و فرد مورد اعتماد شاه در امور بین‌المللی مي‌شناسند.»  فیروز، ضلع سوم مثلث، باعث و بانی اخراج میلسپو و تعطيلي کار مستشاران مالي آمريكايي بود. چنانکه در فصل سیزده مي‌خوانيم، تیمورتاش و داور، با کمک‌هاي بي‌دريغ تدین، مهره‌هاي اصلي جنگ با روحانیت بودند. از قضا، هر سه نفر به سرنوشت هولناکي دچار شدند. در زندان به تیمورتاش و فیروز «حبّ سفید» خوراندند، و داور با خوردن مقدار زيادي ترياک به زندگي‌اش خاتمه داد.