بحران در ساواک در آستانه انقلاب اسلامي

ساواک (سازمان اطلاعات و امنيت کشور) را به عنوان اصلي‏ترين دستگاه سرکوب و فشار مخالفان دوران بيست ساله اخير سلطنت (و در واقع حکومت) محمدرضا شاه پهلوي مي‏شناسيم. بسياري از مخالفان رژيم پهلوي خاطرات بس ناخوشايندي از برخورد با ساواک داشته و دارند که به انحاء گوناگون آنان را مورد آزار و شکنجه روحي، رواني و جسمي قرار داده بود و در واقع هم اين سازمان در ايجاد نظم پليسي ـ امنيتي در عرصه سياسي، اجتماعي کشور بيشترين نقش را ايفا مي‏کرد. در همان حال ساواک در صدر دستگاههاي منتسب و وابسته به حاکميت جاي داشت. واژه ساواک و ساواکي علاوه بر اينکه رعب ‏انگيز و ترسناک مي‏نمود، عامه مردم کشور انزجاري عميق از آن بر دل داشتند. ساواک همان اندازه که در تحکيم و تثبيت موقعيت رژيم در برابر مخالفان نقشي اساسي برعهده داشت، به هنگام گسترش بحران سياسي دوران انقلاب، مجموعه عملکرد تقريباً بيست ساله آن از عوامل اصلي سقوط رژيم پهلوي محسوب مي‏شد. اين دستگاه به ظاهر پر هيبت و قدرت هنگامي ناکارآمدي‌‏اش آشکار شد که به دنبال تحولات سياسي، اجتماعي اواسط دهه 1350ش، ناآرامي‏هاي سياسي به تدريج ولي مداوم مجموعه ارکان حاکميت را به چالش طلبيد، و نهايتاً از هستي ساقط نمود.

در بحبوحه ناآرامي‏هاي دوران انقلاب انتقاد از ساواک و اظهار نارضايتي شديد از مجموعه عملکرد آن در ميان شعارها و خواسته‌‏هاي مخالفان رژيم پهلوي اهميت و جايگاهي ويژه داشت و با توجه به سوء سابقه‌‏اي که بسياري از مخالفان از اين سازمان دهشت‌‏آفرين داشتند ترديدي باقي نبود که در شرايط فروپاشي نظم سياسي موجود دست‌‏اندرکاران، رهبران و مديران آن در صدر بسياري از افراد و گروههايي قرار مي‏گرفتند که گمان تعقيب و مجازات درباره آنان مي‏رفت و اين موضوع البته بر دلهاي بسياري از مسئولان و کارکنان ساواک دلهره و ترسي افکنده بود که خود يا همکارانشان طي ساليان گذشته حکومت شاه براي مخالفان او به ارمغان آورده بودند.

در چنين شرايطي بود که افرادي از کارکنان (احتمالاً اداري و غيرسياسي) ساواک جهت در امان ماندن از مجازاتي که تصور مي‏کردند پس از سقوط رژيم پهلوي در انتظار نيروهاي منتسب به ساواک خواهد بود در واپسين روزهاي نخست‌‏وزيري دکتر شاهپور بختيار (که خود را “جامعه کارکنان وطن‏پرست ساواک“ معرفي کرده بودند) طي اعلاميه‌‏هايي از عملکرد ساواک در ساليان گذشته تبري جسته همراهي و همگامي خود را با انقلابيون (که رهبري آن با آيت‌‏الله امام خميني بود و ديگر ترديد بسيار کمي در امکان پيروزيش بر رژيم پهلوي وجود داشت) اعلام کردند و در همان حال خاطرنشان مي‏کردند که هيچگونه نقشي در اعمال خلاف رويه ساواک تا آن هنگام نداشته‌اند.

در سندي که تحت عنوان “اعلاميه رسمي شمارة 2“ اين گروه پيش رو داريم نويسندگان آن با اعلام انزجار از اقدامات خلاف رويه ساواک طي سالهاي گذشته به معرفي تعدادي از رهبران و مسئولان درجه اول آن مبادرت کرده‏ اند که به زعم نويسندگان اعلاميه نقش آن افراد در خط مشي و اقدامات ريز و کلان ساواک تا آن هنگام انکارناپذير مي‏نمود. اعلاميه فوق که تاريخ 27 دي ماه 1357 را بر پيشاني دارد افراد زير را به عنوان عاملان اصلي ساواک معرفي مي‏کند: 1. سپهبد ناصر مقدم 2. پرويز ثابتي 3. سرتيپ سيف‌‏الله فروزين 4. سرتيپ علي‏محمد کاوه 5. رضا عطارپور 6. عضد ناصري 7. سرهنگ هرمز آيرم 8. اصغر ربيعي.

در پايان اين مجموعه تصاويري از سپهبد ناصر مقدم، پرويز ثابتي و سرتيپ علي‏محمد کاوه تقديم علاقمندان مي‏شود.
لازم به ذکر است که اصل سند و تصاوير ارائه شده در مرکز اسناد و عکس مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران مضبوط است