مخالفت مردم ايران با قرارداد ايران و انگليس در اسناد وزارت خارجه آمريكا
واكنش اوليه مردم ايران در تلگرام 13 اوت 1919 كالدول چنين گزارش شده است: «قرارداد اخير ميان ايران و انگلستان احساسات مردم را عليه كابينه برانگيخته است. بسياري از مردم معتقدند اين قرارداد، عملاً ايران را تحت قيموميت انگلستان در ميآورد و در نتيجه جامعه ملل را دچار سردرگمي ميكند. قرارداد مخفيانه منعقد شده است، اما خبر انعقاد آن به صورت ناگهاني انتشار يافت. مردم و سفارتخانههاي خارجي از اين رويداد به شدت شگفتزده شده و آن را نشانه سوءنيت كابينه دانسته و نسبت به انگلستان بياطمينان شدهاند.» در 16 آگوست: «وطن پرستان ايراني مدعي هستند كه اين توافقنامه، قيموميت كامل انگلستان بر ايران را تحقق ميبخشد؛ اما حكومت نظامي، مطبوعات تحت كنترل و ارتش انگلستان كه اكنون اراضي ايران را تصرف كرده است، مانع انتشار عمومي عقايد مخالف شده و از ابراز احساسات جلوگيري ميكنند. مقدمات كار اجراي هر چه سريعتر قرارداد، آماده شده و اين در حالي است كه بر اساس قانون اساسي ايران پيش از تأييد و تصديق مجلس، هيچ توافقنامهاي امكان عملي شدن ندارد. علاوه بر اين، كابينه فعلي بر انتخابات جاري در سراسر كشور نظارت دارد؛ افرادي كه براي اين مجلس انتخاب شدهاند، نماينده شهرهايي هستند كه هرگز آن را نديدهاند.» دستورالعمل لنسينگ در 19 آگوست از اين قرار است: «عطف به تلگرامهاي 160، 161 و 162 كه به ترتيب در تاريخ يازدهم و سيزدهم آگوست ارسال شد، وزارت خارجه را به صورت كامل و فوري از جريان حوادثي كه در اين تلگرامها شرح داده شده بود، بويژه عكسالعمل مردم نسبت به قرارداد، آگاه سازيد.» كالدول در 23 آگوست چنين مينويسد: مخالفت عمومي با قرارداد فروننشسته است، اما مردم از ابراز احساسات خود وحشت دارند. ترس از مجازات، زندان و تبعيد، اجراي حكومت نظامي كه بيش از يك سال به طول انجاميده است، مطبوعات تحت كنترل و حضور نظاميان انگليسي در ايران، مانع آشكار شدن مخالفت مردم هستند. بسياري براي ابراز مخالفت خود خواستار بست نشيني در سفارت آمريكا و فرانسه شدهاند كه البته درخواست آنها رد شده است. تمام روزنامهها تا آنجا كه شرايط به آنها اجازه ميدهد از قرارداد انتقاد ميكنند؛ به غير از روزنامه رعد، ارگان رسمي دولت، كه مينويسد: «آمريكا، تنها كشوري كه ميتوانست ما را ياري كند، ايران را تنها گذاشت؛ چهار قدرت بزرگ در پاريس تصميم گرفتند ايران تحت قيموميت انگلستان قرار گيرد؛ كه ايران فريب سخنان اغواگرانه رئيس جمهور ويلسون را خورد و اكنون در جايگاهي همانند جايگاه مصر قرار گرفته است.» اين روزنامه همچنين به شدت هيأت ايران در كميسيون صلح و دعاوي آنها را مورد انتقاد قرار داده است... ديگر روزنامهها نيز از قرارداد انتقاد ميكنند و در عين حال پيشنهاد ميكنند كه در صورت امكان، قرارداد مشابهي با آمريكا منعقد شود. بسياري خواهان اين هستند كه بدانند چنانچه عقايد و احساسات عمومي مانع اجراي اين قرارداد شود، آيا دولت آمريكا به انعقاد قراردادي مشابه با ايران تمايل خواهد داشت؟» در تلگرام 28 آگوست 1919 كالدول چنين ميخوانيم: «مخالفتهاي مردم با قرارداد همچنان ادامه دارد. بعد از ظهر روز گذشته شماري از اعضاي كابينه پيشين و تعدادي از شهروندان در ملاقات با رئيسالوزرا، مخالفت خود را ابراز كردند. تجمعات اعتراضآميز بسياري در سراسر كشور رخ داده است و در تعدادي از مراكز ولايات، كسبه به نشانه اعتراض بازار را تعطيل كردهاند... بسياري از مردم ايران بر اين باورند كه قرارداد ايران و انگليس پايان استقلال ايران خواهد بود؛ عدهاي نيز به سياستهاي انگلستان در ايران مشكوك هستند... رئيسالوزرا براي توجيه سياستهاي خود اعلامية مفصلي منتشر كرده است. وزير خارجه فعلي و ديگر اعضاي كابينه به مخالفين گفتهاند كه آمريكا پيش از اين، از كمك به ايران سرباز زده است. وزيرمختار انگلستان اين رويداد را پيروزي بزرگي در منطقه ميداند، اما ديگر مقامات انگليسي نگرانند كه نتايج اين قرارداد تأثير بدي بگذارد و به اعتبار انگليس در خارج از ايران خدشه وارد كند.» در گزارش گوردون پادوك كنسول انگلستان در تبريز ميخوانيم: «خلاصهاي از متن توافقنامه ايران و انگليس در تبريز منتشر شده و به استثناي گروههاي مشخصي كه به قرارداد علاقهمندند و طبقاتي چون بازرگانان كه اميد به انتفاع مالي از قرارداد دارند، تمام طبقات مردم به مخالفت برخاستهاند. البته تاكنون هيچگونه مخالفت علني مشاهده نشده، چرا كه عموم مردم اميدوارند كه مجلس اجراي اين توافقنامه را تصويب نخواهد كرد.كنسول انگلستان براي جلب رضايت مردم از هيچ تلاشي فروگذار نميكند.» كالدول در 8 سپتامبر مينويسد: «به دستور دولت، شماري از مخالفين توافقنامه اخير ايران و انگليس بازداشت و به كاشان تبعيد شدند. اين افراد به صورت مخفي در منازل خود تشكيل جلسه ميدادند... همچنين تعدادي از شاگردان مدارس نيز به جرم انتشار اعلاميههايي بر ضد انگليس و قرارداد مذكور، دستگير شدهاند. بسيار از ناآراميها سركوب شده است.» در تلگرامي كه از سوي حاج معينالتجار در تهران به ارباب كيخسرو شاهرخ در آمريكا ارسال شده است چنين ميخوانيم: «شما بايد اجازه بستنشيني در سفارت آمريكا را كسب كنيد؛ چنانچه اين اجازه فوراً صادر نشود تمام وطنپرستان ايران كشته خواهند شد.» كالدول اضافه ميكند: «فرد مذكور شب گذشته پس از ارسال مطالب بالا بازداشت شد، اما صدها تن از مخالفين به نشانه اعتراض به قرارداد و سياستهاي مستبدانه دولت، خواهان بست نشستن در سفارت آمريكا هستند. البته تا زماني كه وزارت خارجه [آمريكا] دستور ديگري صادر نكند، تمام اين درخواستها رد خواهد شد.»
انتشار تلگراف لنسينگ باعث تشجيع مخالفان قرارداد شده بود. كالدول در 16 سپتامبر 1919 مينويسد: «مفتخرم كه به پيوست اين تلگرام، ترجمه نامهاي را كه از ميرزا [آقا] فلسفي اصفهاني، سردبير روزنامه حيات جاويد، دريافت كردهام، براي شما ارسال كنم. اين تنها نمونهاي از قدردانيهاي بسياري است كه از حسن نيت آمريكا نسبت به ايران به عمل آمده است. اما چنين اظهاراتي اجازه انتشار نداشته و ارسال آنها به سفارت آمريكا به دليل حكومت نظامي شديد و وجود سانسور، از طريق پست مقدور نيست، و تنها با واسطه مستقيم ميتوان چنين مراسلاتي را جابجا كرد. اين نامه با اشاره به روزنامههاي تهران كه متن تلگرام وزارت خارجه آمريكا در آنها به چاپ رسيده، خاطرنشان ساخته است كه اين تلگرام، اعتبار آمريكا را در ايران بسيار بالا برده است. سفارت طبق دستورالعمل وزارت خارجه شماري از اعتراضات عليه قرارداد انگليس و ايران را از طريق پست ارسال ميكند.» پيوست نامه 13 سپتامبر 1919 شامل مطالب ذيل است: «عالي جناب! از اينكه بيانيه سفارت شما را در روزنامه خود منتشر ساختهايم، بسيار مسروريم. بدين وسيله استدعا ميكنم تشكر صميمانه اين جانب و اكثر مردم ايران را به خاطر حسننيت دولت آمريكا نسبت به كشورم، پذيرا باشيد. «حيات جاويد» همواره طرفدار تحركات آزادي خواهانه دولت ايالات متحده بوده است. همچنين شيوه شايسته دولت آمريكا در برخورد با ايران و كمك به اين كشور، مورد توجه ما بوده. از اينكه اعلام ميكنيم تاكنون فرصت ابراز ارادت نيافتهايم، متأسف هستيم؛ اما در اين زمان، پس از اينكه بيانيه شما در روزنامهها منتشر شد و پس از اينكه ايرانيان نااميد به آيندهاي شكوفا اميدوار شدند، فرصت خوبي براي ابراز احساسات به دست آورديم. به همين دليل، «حيات جاويد» با در نظر گرفتن عواطف دوستانه سفارت آمريكا نسبت به ايران، كه درخور تقدير است، صفحات خود را در اختيار مطالب سفارت شما قرار ميدهد. ما مطمئن هستيم كه بيانيههاي شما در جهت بهبود وضع مردم ستمديده ايران خواهد بود... عالي جناب! لطفاً عواطف دوستانه ما را پذيرا باشيد. (امضا) فلسفي اصفهاني.» كالدول در اول اكتبر مينويسد: «سفارت آمريكا در تهران افتخار دارد كپي نسخ اصلي و ترجمه چند شكايت را كه عليه توافقنامه اخير ايران و انگليس تنظيم شده و به سفارتخانه تحويل داده شده است، به پيوست اين نامه براي شما ارسال كند.» نامهاي كه ده نفر آن را امضا كرده بودند، در تاريخ 12 سپتامبر 1919 به سفارتخانه تحويل داده شد: «از آنجا كه در تهران حكومت نظامي حكم فرماست و روزنامهها عليه ملت قلم ميزنند، هيچكس حق هيچگونه اظهارنظري ندارد. وطنپرستان و آزاديخواهان تبعيد شده و يا به زندان افكنده شدهاند. به عبارت ديگر ايران به ابزار بيارادهاي براي پيشبرد خواستههاي رئيسالوزراي مملكت، يعني وثوقالدوله تبديل شده است. او مصمم است به زور سر نيزه و به كمك نيروهاي بيگانه، مملكت ما را زير سلطه بيگانگان ببرد. عاليجنابان! از شما استدعا داريم دادخواهي ما را به گوش مردم جهان و خصوصاً دولت عدالتخواه آمريكا رسانيده و آنها را از مظلوميت مردم ايران آگاه سازيد. از شما استدعا داريم عطوفت به خرج داده و اجازه دهيد دولتمردان و تمام كساني كه به سعادت ايران علاقهمندند بدانند كه مردم ايران از قرارداد اخير انگلستان و ايران به شدت منزجرند... بيانيهاي كه چند روز پيش منتشر شد، به ما اثبات كرد كه دولت ايالات متحده خواهان پيروزي ملت ايران است. بنابراين مصرانه از دولت شما تقاضا داريم كه در اين زمان بحراني به ما كمك كند. تنها بارقه اميدي كه در اذهان ما سوسو ميزند، ترحم و دلسوزي دولت و ملت آمريكاست. اميدواريم به كمك دولت دوست و مهربان آمريكا، مردم بدبخت و نجيب ايران، خود را از اقدامات سركوبگرانه انگلستان برهانند.» نامهاي با دوازده امضا در 19 سپتامبر 1919 به سفارتخانه آمريكا تحويل داده شد: «شما به خوبي از رفتار خشن دولت كنوني ايران باخبريد. دولتي كه سعي ميكند خواستههاي غير قانوني خود را بر مردم اين كشور تحميل كند. بدين منظور، دولت با اعلام حكومت نظامي، به تعقيب آزاديخواهان همت گماشته و آنها را دستگير ميكند؛ با متوسل شدن به زور مردم را سركوب كرده و از ابراز خواستههاي آنها جلوگيري به عمل ميآورد. روزنامهها تحت كنترل و نظارت دولت هستند و نميتوانند بدبختي مردم ايران را آشكار سازند. حتي انتشار ابلاغيه سفارتخانه شما كه حاكي از علاقهمندي دولت آمريكا به سعادت ايران است، دو روز به تعويق افتاد. در اين دو روز، هيچ روزنامهاي جرأت انتشار آن را نداشت. اين روزها، اداره پليس با اعلام مجدد و اعمال شديد حكومت نظامي مردم را وادار كرده تجمعات خود را متوقف كرده و از مخالفت با اقدامات دولت دست بردارند. شماري از دانشآموزان بيگناه به جرم وطنپرستي بازداشت و تهديد شدهاند. بنابراين، نظر به شرايطي كه در بالا توصيف شد، ما، يعني تمام كساني كه اين نامه را به امضا رسانيدهاند، عليه قراردادي كه در غياب مجلس و بدون تأييد ملت و در مخالفت با قانون اساسي ايران، ميان دولتين انگلستان و ايران منعقد شده است، شكايت ميكنيم و بدين وسيله، انزجار خود را از اين قرارداد اعلان ميداريم و حس بشردوستي دولت آمريكا را از صميم قلب ارج مينهيم؛ و همواره به ياد خواهيم داشت دولت شما متعهد شده است كه با كمك به ملتهاي ضعيف، آنها را در صيانت از استقلال و تماميت ارضي خود ياري كند. ما مشتاقانه منتظريم كه دولت شما، هر آنچه در توان دارد، براي ياري اين ملت بيپناه انجام دهد؛ ملتي كه تا به امروز، طعم هرگونه ظلم و ستم را چشيده است. با انجام اين كار، خواهيد ديد كه قدرداني و حق شناسي مردم ايران افزون خواهد گشت.» بارزترين نمونه اين نامهها، نامهاي بود كه به امضاي سي و نه نفر رسيده بود و در تاريخ 17 سپتامبر 1919 به دست وزيرمختار آمريكا رسيد: «مطالب درج شده در تلگرام وزير امور خارجه ايالات متحده بيانگر آن است كه وي از سكوت مردم تهران متعجب شده است. تعجب ايشان زماني بيشتر خواهد شد كه بدانند از روزي كه وثوقالدوله به انتخاب انگليسيها بر سر كار آمده، در تهران حكومت نظامي اعلام شده است؛ مردم حق برگزاري هيچگونه تجمعي ندارند؛ بازپرسان و نيروهاي پليس براي يافتن وطنپرستان و متفكران همه جا را جستجو ميكنند؛ بسياري از چهرههاي برجسته كشور كشته و يا تبعيد شدهاند؛ تمام نامهها و تلگرافها سانسور ميشود. در چنين وضعيتي، مردم چگونه ميتوانند خواستههاي خود را ابراز كنند؟ اگر دولت ايالات متحده واقعاً خواهان شنيدن خواستههاي مردم است، درهاي سفارت خود را به روي مردم باز كرده و به آنها اجازه دهد در آنجا بست بنشينند؛ آنگاه متوجه خواهيد شد كه انگلستان در صدد انجام چه كاري است. به طور خلاصه بايد بگوييم وثوقالدوله به هيچ عنوان اجازه انعقاد چنين قراردادي را نداشته است؛ خواه اين قرارداد به سود اين مملكت باشد و يا به زيان آن تمام شود... در نامهاي وزيرمختار انگلستان خطاب به رئيسالوزراء در تاريخ چهاردهم ذيالحجه (مصادف با 10 سپتامبر 1919)، مكرراً از استقلال و تماميت ارضي ايران سخن به ميان آمده، و تأكيد شده حاكميت و استقلال اين كشور مورد احترام دولت انگلستان است... چرا در ده سال اخير، دولت انگلستان گاه به تنهايي و گاهي به كمك روسها تلاش ميكرده است كه در امور داخلي ايران دخالت كند؟ كداميك از مقامات ايران بدون رضايت سفارت انگلستان به قدرت ميرسند؟ يا كداميك از وزرا پيش از اينكه اجازه انتخاب او از انگلستان صادر شود، براي تصدي وزارتخانه انتخاب شدهاند؟ و در پايان، آيا به خاطر داريد كوچكترين تغييري بدون رضايت سفارت انگلستان در اين مملكت رخ داده باشد؟ آيا شما اين وضعيت را استقلال ميناميد؟»
روحانيون، هر چند با تأخير، اما بالاخره به مخالفين پيوستند. نهم اكتبر 1919: «بررسيهاي دقيق نشان ميدهد كه بيش از نود و پنج درصد از مردم ايران مخالف قرارداد هستند. در واقع، پس از شنيدن گفتههاي صدها نفر از مردم ايران در مورد اين رويداد، حتي يك نفر آدم بيغرض كه اين قرارداد را تأييد كند، پيدا نشد. گزارشها حاكي از آن است كه عده مشخصي از روحانيون، روزنامهنگاران و ديگر مخالفان به مدد پول، مستمري، پست و مقام و ... لب فروبسته و ساكت شدهاند. اين در حالي است كه اينجانب با استناد به منبع موثقي خبر دارم كه شخص شاه نيز براي تأييد توافقنامه، دويست هزار تومان دريافت كرده است. معروف است كه رئيسالوزرا و وزير امور خارجه سالهاست كه از حقوقبگيران انگلستان بودهاند؛ اين مطلب را وزيرمختار پيشين انگلستان در ايران بارها محرمانه به من گفته بود.» كالدول در 1 دسامبر 1919 مينويسد: «سفارت آمريكا مفتخر است جهت اطلاع وزارت خارجه و در پي درخواست حضرت اشرف سعدالدوله، رئيسالوزراي پيشين ايران، دو نسخة عكسي از اظهارات و نظرات علماي برجسته ايران را در مورد صحت و اعتبار توافقنامه ايران و انگليس به ضميمه اين نامه ارسال كند. علت اينكه [به جاي نسخة اصلي] نسخة كپي عكسبرداري شده به سفارت تسليم شده است، اين است كه اولاً نسخة اصلي در پروندة مخصوصي در تهران مضبوط است؛ و ثانياً نسخة اصلي امضا دارد و به خاطر سانسور شديد و مقررات حكومت نظامي و خطر تبعيد و زندان، چنانچه افكار و عقايد صاحبان امضا دربارة قرارداد بر دولت فعلي مكشوف گردد، اين عده ممكن است در خطر بيشتري قرار بگيرند. سفارت لازم ميداند اين نكته را اضافه كند كه اين عده از روحانيون، نمايندة قشر وسيعي از روحانيون وطنپرست و روشنفكر و باسواد اسلامي ايراني هستند. همانطور كه در ترجمهاي كه ضميمه است آمده است، شماري از مقامات برجسته در مورد تطابق مواد توافقنامه با قوانين شرع مقدس اسلام و سعادتمندي مردم مسلمان، از مراجع عظام روحاني استفتاء كردهاند. مراجع عظام به عنوان فقيهان اسلامي، اين توافقنامه را مخالف شرع مقدس اسلام و قرآن ميدانند كه استقلال ايران را نيز زير سؤال ميبرد. سفارت بر اين عقيده است كه به استثناي عدةي قليلي كه از اين توافقنامه منتفع ميشوند، جامعه روحانيت به همراه بيش از نود و پنج درصد مردم ايران مخالف اين توافقنامه هستند. با وجود اين، كابينه فعلي با در پيش گرفتن تدابير بيسابقهاي، اعضاي پارلمان را در بسياري از ولايات به انتخاب خود وارد مجلس ميكند؛ اما با توجه به مخالفتهاي عمومي، انتظار ميرود تصويب توافقنامه بلافاصله پس از شروع به كار مجلس [چهارم] با دشواريهاي فراوان مواجه شود. در باب تدابيري كه در گزينش اعضاي مجلس در پيش گرفته شده لازم به ذكر است به رغم سختگيريهاي حاكم محلي كه پيرو دستورات كابينه ميبايست افراد «شايسته» را براي نمايندگي انتخاب كند، در موارد بسياري، جلوگيري از خواسته مردم غيرممكن است. در نتيجه، كابينه انتخابات را در اين استانها غيرقانوني اعلام كرده و خواهان برگزاري مجدد انتخابات شده است.» در ميان علماي مخالف قرارداد ميتوان به سيدحسن مدرس، شيخ باقر نجمآبادي و سيدمحمد بهبهاني اشاره كرد.