تاکتیکهاى تبلیغاتى و عملیات روانى آمریکا
جنگ روانى، استفاده دقیق و طراحى شده از تبلیغات و دیگر اعمالى است که منظور اصلى آن تاثیرگذارى بر عقاید، احساسات، تمایلات و رفتار دشمن، گروه بى طرف و یا گروههاى دوست است; به نحوى که براى برآوردن مقاصد و اهداف ملى پشتیبان باشد. (1)
بر این اساس، جنگ روانى یک جریان ارتباطى است که در آن دو طرف شرکت دارند و یک طرف به تنهایى و یا هر دو طرف سعى دارد تا با تاثیرگذارى بر افکار، عواطف و تمایلات طرف دیگر، او را وادار به انجام رفتارى مطابق خواستخود نماید. از نظر «جان کالینز» نظریهپرداز و استاد کهنهکار دانشگاه ملى جنگ امریکا:
جنگ روانى عبارت است از استفاده طراحى شده از تبلیغات و ابزارهاى مربوط به آن براى نفوذ در خصوصیات فکرى دشمن با توسل به شیوههایى که موجب پیشرفت مقاصد امنیت ملى مجرى مىشود. (2)
از آنجایى که تعاریف ارایه شده از سوى صاحبنظران راجع به واژه جنگ روانى بسیار است، براى پرهیز از اطاله کلام از پرداختن به آنها پرهیز کرده، در این قسمت صرفا به بیان تلقى خود از این واژه بسنده مىکنیم:
طراحى و بهرهگیرى هدفمند از تبلیغات و سایر اقدامات که هدف اصلى طراحان آن تاثیرگذارى و نفوذ در باورها، اعتقادات، عواطف و احساسات، تمایلات و رفتار ملتها و دولتهاى متخاصم، بى طرف و هم پیمان به منظور دستیابى به اهداف ایدئولوژیک و ملى مىباشد.
ابعاد، پیچیدگى و قدرت اثربخشى عملیات روانى در گذر زمان رو به افزایش است. مهمترین عامل گستردگى، پیچیدگى و قدرت بالاى تاثیرگذارى عملیاتهاى روانى، در دهههاى پایانى قرن بیستم میلادى، مدیون بهرهبردارى از علوم گوناگون، به خدمت گرفتن وسایل ارتباط جمعى و تبلیغات و استخدام پژوهشگران و صاحبنظران اندیشمند از سوى سیاستمداران و دستاندرکاران مسایل اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى در این عرصه بوده است.
امروزه با رشد فناورى و علوم ارتباطات در دهکده جهانى، جنگ روانى، بخش مهمى از فعالیتهاى برونمرزى سیاسى، نظامى، اقتصادى و فرهنگى بازیگران بینالمللى، بهویژه قدرتهاى بزرگ و سازمانهاى اطلاعاتى آنها است که در سطوح منطقهاى و بینالمللى جریان دارد.
ایالات متحده، قدرتى هژمونى طلب، سلطهگر و مداخلهجو است که پس از جنگ جهانى دوم، عملیاتى روانى را در موارد متعدد و ابعاد گستردهاى علیه سایر کشورها به کار گرفته است. به عنوان نمونه سازمان سیا از جنگ روانى در طول جنگ ویتنام، در سطح وسیعى استفاده کرد. «پیتر واتسون» جامعهشناس مشهور انگلیسى، در کتاب خود به نام تشنج افکار، در این رابطه مىنویسد:
فقط در ماه مه 1968 م. سیصد میلیون جزوه جنگ روانى بر سر مردم ویتنام ریخته شده است. دانشگاه واشنگتن به هنگام جنگ ویتنام، براى اولین بار با دعوت پرفسور هینزبرگ، روانشناس یهودىالاصل آلمانى، جنگ روانى را به صورت آکادمیک مورد مطالعه و بررسى قرار دارد. (3)
بعد از پیروزى انقلاب، تاکنون نیز ایران استقلالیافته از سلطه امریکا، با در پیش گرفتن جهتگیرى اعتراضى «نه شرقى، نه غربى» در سیاستخارجى خود، ضمن دست رد زدن بر خوى مداخلهگرى ایالات متحده، بر رویه «استقلالطلبى»، عمل و پافشارى کرده است.
از صبحگاه پیروزى انقلاب تا به حال، تلاقى و اصطکاک استقلالطلبى جمهورى اسلامى و مداخلهگراى ایالات متحده، اقدامات خصمانه واشنگتن را علیه تهران برانگیخته است. برقرارى روابط پنهانى با لیبرالهاى نهضت آزادى در دولت موقتبازرگان، به منظور انحراف مسیر انقلاب و حذف انقلابیون مذهبى از صحنه، محاصره اقتصادى و توقیف دارایىهاى ایران، خلق ماجراى ناکام طبس، طراحى و اجراى کودتاى نافرجام نوژه، صدور فرمان پنهان به صدام براى آغاز تهاجم علیه ایران، شدت بخشیدن به حربه ترور، بهرهگیرى از تاکتیک فشار و دیپلماسى در جریان ایرانگیت از سوى مک فارلین، فشار مطلق و دخالت مستقیم در شامگاه جنگ و اجراى سیاست مهار دوجانبه، عمدهترین اقدامات خصمانهاى است که از سوى دستاندرکاران سیاستخارجى امریکا در دو دهه گذشته، به طور مستقیم و آشکار، براى براندازى نظام جمهورى اسلامى ایران، طرحریزى و اجرا گردیده است، اما بهرغم تحمیل آثار زیانبار بر ایران، با ناکامى مواجه شده است.
با وجود بهرهگیرى از عملیات روانى در اغلب اقدامات مذکور و تحمل شکستهاى پى در پى، هیات حاکمه واشنگتن، ضمن توجه به تجربه اقدامات ناموفق قبلى، استفاده گسترده از شیوهها و متدهاى جنگ روانى را به منظور براندازى نظام جمهورى اسلامى ایران و شکست انقلاب اسلامى در دهههاى دوم و سوم انقلاب، بهویژه در فضاى توسعه سیاسى پیشآمده پس از دوم خرداد 1376 ه. ش، در دستور کار خود قرار داده است.
عمدهترین تاکتیکهاى جنگ روانى ایالات متحده علیه جمهورى اسلامى ایران، در این مرحله عبارتند از:
1. وارد ساختن اتهامات خلاف واقع در تهاجم تبلیغاتى;
2. القاى اصلاحات برونزا و انحراف مسیر اصلاحات.
عملیاتهاى روانى مذکور در مقاله حاضر، به صورت مستند مورد بررسى قرار مىگیرد:
1. اتهامات خلاف واقع در تهاجم تبلیغاتى
تبلیغات یکى از ابزارهاى نیرومند در خدمتسیاستخارجى کشورها است که برخلاف ابزارهایى نظیر اقتصاد و دیپلماسى که دولتها را مورد خطاب قرار مىدهند، معمولا ملتها را هدف فرایند تاثیر گذارى خود قرار مىدهد; بهنحوىکه دولت استفادهکننده از این ابزار، در صدد القاى الگوهاى رفتارى و شیوه تفکر خود بر ملتهاى مورد نظر در بلندمدت است. بر این اساس، نظریهپردازان سیاسى و متخصصان علوم ارتباطات، از تبلیغات به عنوان «دیپلماسى رسانهاى» براى تاثیرگذارى بر افکار عمومى ملتها یاد مىکنند.
دولت ایالات متحده نیز در بهرهگیرى از این ابزار، با استفاده از روشهاى پیشرفته روانشناسى، مردمشناسى، جامعهشناسى، و با بهرهگیرى از تکنولوژى پیشرفته خود، از طریق توسعه شبکههاى ماهوارهاى و ارتباطى، در تلاش است که الگوهاى ارزشى، مصرفى، شیوه تفکر و زندگى ملتهاى مخاطب خود را دگرگون ساخته، به تبع این دگرگونى فرهنگى در بلندمدت با تقویت نیروهاى فشار در داخل جوامع مورد نظر، از طریق این نیروها، نخبگان سیاسى این جوامع را وادار به انجام اصلاحات و دگرگونىهایى در ساختار سیاسى، اقتصادى و اجتماعىشان نماید.
تنظیم برنامه تبلیغاتى امریکا بر عهده اداره اطلاعات ایالات متحده است. این اداره، فعالیتهاى مربوط به بیش از 100 کتابخانه و دفتر خدمات اطلاعاتى در خارج، یک شبکه رادیویى جهانگستر (صداى امریکا)، رادیو مارتى مختص کوبا (4)، رادیو آزادى ویژه ایران، خدمات مربوط به برنامههاى تلویزیونى فیلم و خبر و برنامههاى ویژه متعدد را تنظیم مىکند. وزارت امور خارجه مبادله فرهنگى و دانشجو را که جنبه مهمى از تلاش تبلیغاتى امریکاست، بر عهده دارد. علاوه بر این، سیا نیز از نویسندگان و سردبیران روزنامههاى خارجى که به نفع ایالات متحده و سیاستهایش مىنویسند، حمایت مىکند. هدایتبرنامههاى رادیویى علیه دولتهاى انقلابى و مستقل در سیاستخارجى، نظیر جمهورى اسلامى ایران هم بر عهده سیا است. (5) راهاندازى رادیو آزادى، به منظور تنگتر کردن حلقه محاصره تبلیغاتى و در نهایتبراندازى نظام جمهورى اسلامى، از جمله این موارد است.
دو خبرگزارى از بزرگترین خبرگزارىهاى جهان، یعنى، خبرگزارى «آسوشیتدپرس» (A. P) و خبرگزارى «یونایتد پرس انترنشنال» (U. P. I) که مقر آنها در نیویورک است، در انحصار ایالات متحده و در خدمت اطلاعرسانى تبلیغاتى این کشور است. خبرگزارى آسوشیتدپرس که در سال 1227 ه. ش (1848 م) به صورت طرح مشترکى در مالکیت مطبوعات امریکا تاسیس شد، بیش از ده هزار عضو در 107 کشور جهان دارد. 3300 نفر علاوه بر دفاترى که تنظیم فعالیتهاى رادیو و تلویزیون را بر عهده دارند، در 107 دفتر در ایالات متحده و 62 دفتر در ماوراى بحار کار مىکنند. (6)
خبرگزارى یونایتدپرس در سال 1286 ه. ش (1907 م) تاسیس شد و فعالیتبینالمللى خود را از سال 1337 ه. ش (1958 م) آغاز کرد و تعداد 6417 مشترک دارد. این خبرگزارى فعالیتهاى خود را در 114کشور جهان و توسط دههزار کارمند که در 238 دفتر کار مىکنند، انجام مىدهد. از سال 1927 م، این خبرگزارى نظام جدیدى را در ارتباط با ذخیره اخبار آن به کار گرفت که در جمعآورى خبر و تحریر و ارسال آن بهطور خودکار و اتوماتیک، مفید واقع مىشود. روزانه 5/4 میلیون کلمه مخابره مىکند که بعضى از آنها به 48 زبان ترجمه مىشود. علاوه بر این دو خبرگزارى مهم، در ایالات متحده صدها خبرگزارى کوچکتر نیز وجود دارد. به عنوان نمونه مىتوان از «خدمات خبرى نشریه نیویورک تایمز» یاد کرد که با دارا بودن 350 مشترک در 40 کشور به فروش مىرسد. (7)
تبلیغات امریکا در طول تاریخ این کشور در طى سالیان متمادى، تغییرات زیادى را به خود دیده است; اما در مجموع امریکایىها در همه زمانها در تبلیغات خود، بیشتر به تبلیغ رفاه و مظاهر زندگى امریکایى پرداخته و کوشش کردهاند آن را با نظام سرمایهدارى و اقتصاد آزاد همطراز جلوه دهند. تصورى که مردم یک کشور نسبتبه کشورهاى خارجى دارند، بىتاثیر از اخبار، گزارشها، فیلمها و رسانههاى ارتباطى نیست. بنابراین ایالات متحده با تبلیغات مىتواند از طریق نمایش برخى از موفقیتها و دستاوردهاى خود، تمام مردم یا گروههایى از مردم سایر کشورها را فریب دهد; بهگونهاى که هنوز برخى از مردم کشورهاى آسیایى و آفریقایى به سراب بودن بهشت امریکایى پى نبرده و از وضع اقشار فقیر این کشور بىاطلاع هستند; مگر هنگامى که سیاهان لوسآنجلس قیام کنند تا گوشههاى دیگرى از زندگى نابرابر امریکایى آشکار شود.
با اتکا به توانمندىهاى تبلیغاتى، طى سالهاى دهه دوم انقلاب و بهویژه پس از پایان جنگ دوم خلیج فارس و بهطور مشخص پساز شکست دکترین نظم نوین جهانى جرج بوش، بهطور مداوم اتهامات سنتى و تکرارى دستیابى به سلاحهاى کشتار جمعى، بهرهگیرى از تروریسم، نقض حقوق بشر و اختلال در روند صلح خاورمیانه، از سوى دستاندرکاران سیاستخارجى و دستگاههاى تبلیغاتى واشنگتن، علیه جمهورى اسلامى به افکار عمومى داخلى ایالات متحده و جامعه بینالمللى القا مىشود.
در این قسمت از بحث، براى بررسى مستند هر یک از اتهامات مذکور، به تفکیک بخش مهمى از موارد اتهامى را که طى مقاطع مختلف زمانى از سوى مقامات و دستگاههاى خبرى و تبلیغاتى ایالات متحده بیان گردیده، عینا نقل کرده و پس از آن موضع رسمى ایران را و علت اصلى اختلاف برداشت هردو بازیگر پیرامون محورهاى اتهام را مورد بررسى قرار مىدهیم.
1- 1. تلاش جهت دستیابى به سلاحهاى کشتار جمعى هستهاى
دستاندرکاران و تاثیرگذاران بر دستگاه تصمیمگیرى سیاستخارجى واشنگتن، با تبلیغات گسترده خود در مناسبتهاى مختلف، بهطور مکرر مدعى شدهاند که دولت تهران، تلاشهایى را براى ساختسلاحهاى اتمى و موشکهاى دوربرد حامل آن آغاز کرده است. آنها در خبرهاى پیشبینانه خود، ادعا مىکنند که در صورت استمرار تلاشهاى ایران، این کشور قادر خواهد بود طى سالهاى آینده، به این نوع از تسلیحات کشتار جمعى دستیابد.
بهرغم آنکه از سوى بازرسان سازمان بینالمللى انرژى اتمى، طى گزارشهاى متعدد اعلام گردیده که هیچگونه نشانى از طرحها و برنامههاى تولید سلاحهاى هستهاى در ایران نیافتهاند و ایران نیز یکى از امضاءکنندگان پیمان منع گسترش سلاحهاى هستهاى است که به دست آوردن تکنولوژى هستهاى براى مصارف صلحآمیز را مجاز دانسته، ایالات متحده همواره نسبتبه تکمیل نیروگاههاى هستهاى ایران، حساسیتخاصى از خود نشان داده است; چنانکه در پى امضاى قرارداد تکمیلى نیروگاه اتمى بوشهر توسط روسیه، «ویلیام پرى» وزیر دفاع وقت امریکا در تاریخ 19/10/1373 ه. ش (10 ژانویه 1995م) در اظهار نظرى اعلام کرد:
ایران ممکن است ظرف 7 تا 15 سال آینده، به جنگافزار هستهاى دستیابد... امریکا نگران دستیابى ایران به پلوتونیوم و اورانیوم شدیدا غنى شده و یا بهدستآوردن جنگافزار اتمى از این نوع است. (8)
رادیو دولتى امریکا نیز در تاریخ 4/2/1374 ه. ش (24 آوریل 1995 م) درخصوص استعداد و توان ایران براى دستیابى به سلاحهاى اتمى گفت:
ایالات متحده امریکا، متقاعد و مطمئن شده است که جمهورى اسلامى ایران، درصدد دستیابى به توانایى تولید جنگافزارهاى اتمى است... ایران مجهز به سلاح اتمى براى همسایگان آن کشور و نیز براى منافع امنیتى امریکا خطرى بسیار بزرگ و وخیم خواهد بود. (9)
این رادیو، همکارى اتمى سایر کشورها با جمهورى اسلامى ایران را در جهت تهدید و جنگافروزى منطقه خاورمیانه دانسته و استفاده صلحآمیز آن را از سوى ایران منتفى دانست:
ایران درصدد دستیابى به رآکتورهایى است که حداکثر توانایى آن تولید پلوتونیوم است نه تولید نیروى برق. (10)
سناتور دمکرات «دیان فرینشتاین» از ایالت «کانتیکات» در جلسه «کمیته فرعى کمیسیون روابط خارجى سنا» که باعنوان «فروشهاى تسلیحاتى ایران» درتاریخ 16/2/1376 ه. ش (6 مه 1997 م) برگزار شده بود، بنا را بر استفاده غیر صلحآمیز ایران از فناورى هستهاى گذاشت:
ایران عضو پیمان منع گسترش سلاحهاى هستهاى است و بازرسان آژانس بینالمللى انرژى اتمى، نشان دادهاند که آنها [ایرانىها] هیچگاه فعالیت ممنوعهاى نکردهاند; با وجود این همه مطمئناند که ایران سلاح هستهاى را دنبال مىکند. (11)
مادلین آلبرایت وزیر خارجه دوره دوم ریاست جهمورى کلینتون نیز در اظهار نظرى در تاریخ 16/5/1376 ه. ش (7 اوت 1997 م) گفت:
امریکا نگران فعالیتهاى ایران براى کسب سلاحهایى با قدرت تخریب گسترده است. (12)
در مقابل سیل عظیم این اتهامات، ایران نیز بهطور مکرر اعلام کرده است که به صورت صلحآمیز از فناورى و تکنولوژى هستهاى استفاده خواهد کرد و هیچگونه تلاشى در جهتبهدست آوردن سلاح اتمى در دستور کار خود ندارد. ایران همواره گفته است که همچنان به تعهدات خود در قبال «کنوانسیون منع تکثیر و کاربرد سلاح اتمى» وفادار است.
براساس همین رویکرد، ادعاهاى واشنگتن از سوى تهران، دخالت در امور داخلى و مغایر با حاکمیت ملى ایران تلقى شده است که جمهورى اسلامى هیچگاه از تلاش خود براى بهرهبردارى مسالمتآمیز از فناورى هستهاى صرفنظر نخواهد کرد.
پر واضح است که اتهامات امریکا در این خصوص، بیش از آنکه جنبه واقعى داشته باشد، عمدتا جنبه سیاسى دارد. متقنترین دلیل این امر هم برخوردارى کشور کوچکى نظیر اسرائیل از حدود 200 کلاهک هستهاى و عدم پیوستن آن به کنوانسیون منع تکثیر سلاحهاى هستهاى و یا در اختیار داشتن برخى همسایگان ایران، نظیر پاکستان از توانمندى عملیاتى بهکارگیرى سلاح هستهاى از یکسو و سکوت معنىدار ایالات متحده در قبال آنها از دیگر سوست.
اگر استقلال در سیاستخارجى را وجه ممیزه ایران بعد از انقلاب با قبل از آن به حساب آوریم، بسیار طبیعى خواهد بود که از سوى تهران تمهیدات پیشگیرانهاى نظیر ارتقاى توانمندى دفاعى و نظامى بهمنظور مقابله با تهدیدات احتمالى که امنیت ملىاش را تهدید مىکند، اندیشیده و بهکار گرفته شود. بسیار طبیعى است که توقعات، رفتار نامعقول، قیممآبانه و مداخلهگرایانه امریکا در این خصوص سیاستخارجى مستقل ایران را بر نتابد و خود همین امر دیوار بىاعتمادى میان دو بازیگر را بیش از پیش بلندتر ساخته و مىسازد.
1-2. بهرهگیرى از تروریسم
واشنگتن در مناسبتهاى گوناگون و در گستره وسیعى، تهران را به رهبرى، دست داشتن و انجام عملیات تروریستى در سطح جهان متهم نموده و مخالفت ایران را با روند صلح خاورمیانه نیز در همین راستا مورد ارزیابى قرار مىدهد.
ایران از سال 1363 ه. ش (1984 م) در فهرست کشورهاى حامى تروریسم وزارت امور خارجه امریکا قرار گرفت. بعدها وزارت خارجه این کشور در تاریخ چهاردهم اسفند ماه 1371 ه. ش (5 مارس 1993 م) در جو تنشآلودى که در روابط دو کشور در حال گسترش بود، ایران را از فهرست کشورهایى نظیر عراق، لیبى، کوبا و کره شمالى که امریکا آنها را کشورهاى حامى تروریسم مىخواند، تغییر و در صدر کشورهاى حامى تروریسم قرار داد، و جمهورى اسلامى را خطرناکترین دولتبانى تروریسم نامید. (13)
مقامات و دستگاههاى اطلاعرسانى ایالات متحده با تبلیغات گسترده و تکرارى خود در این زمینه، درصدد القاى خطر ناشى از اقدامات تروریستى ایران برآمدهاند تا از این طریق، چهرهاى خشونتطلب از رژیم جمهورى اسلامى ارایه دهند. در این قسمت از بحث، به مشتى از این اظهارنظرها، بهعنوان نمونهاى از خروارها اتهام اشاره مىکنیم تا عمق و سمت و سوى تبلیغات آنها مشخص گردد. «وارن کریستوفر» وزیر امور خارجه وقت امریکا درتاریخ سیزدهم مهرماه1374 ه. ش (15 اکتبر 1995 م) در مجمع عمومى سازمان ملل گفت:
ایران که امروز کشور پیشتاز در پشتیبانى از تروریسم است، کوشیده است تا از طریق مسلح ساختن، تامین هزینه و آموزش گروههاى تروریستى مانند حزبالله لبنان، جهاد اسلامى فلسطینىها و حماس، روند صلح خاورمیانه را از مسیر خود منحرف سازد. ایالات متحده نقش رهبرى را درمقابله با خطر و تهدید ایران متقبل شدهاست. » (14)
رادیو دولتى امریکا نیز در تاریخ چهارم اردیبهشتماه 1374 ه. ش (24 آوریل 1995 م) همین اتهام تکرارى را اینچنین القاء کرد: «ایران بزرگترین پشتیبان تروریسم بینالمللى در جهان است. » (15)
سناتور جمهورىخواه «سام براون بک» از ایالت «کانزاس» که ریاست کمیته فرعى روابط خارجى سنا را در امور خاور نزدیک و جنوب آسیا عهدهدار بود، در ضمن گزارشى تحت عنوان «گسترش جنگافزارهاى ایران»، در تاریخ 28 فروردین ماه 1376 ه. ش (17 آوریل 1997 م) خطاب به اعضاى کمیته گفت:
طى سالهاى گذشته از آغاز انقلاب اسلامى، ایران به صورت یک کشور مبارز درآمده است که درصدد است اسلام خاص خود را صادر نموده و از ترور در داخل و خارج براى دستیابى به اهداف خود استفاده کند... طى این 19 سال، ایران علىرغم ریشخند مهمترین شرکاى تجارى خود در اروپا، از پشتیبانى خود از تروریسم بینالمللى نکاسته است. (16)
در این هنگام «دیوید ولش»، کفیل معاونت وزارت امور خارجه امریکا در امور خاور نزدیک نیز در اظهار نظرى تهدیدآمیز اعلام کرد:
مادامى که ایران درصدد صدور قدرت نفوذ و ترور خود به طریقى است که منافع ما و ثبات بینالمللى را تهدید مىکند، ما براى منزوى کردن ایران و محدود ساختن آن تهدید، تلاش خواهیم کرد. (17)
مسئول هماهنگى امور ضد تروریسم در وزارت امور خارجه واشنگتن نیز در تاریخ نهم تیرماه 1376 ه. ش (30 ژوئن 1997 م) در اظهار نظرى گفت: «ایران سالهاى بسیار است که سوء قصد به جان مخالفان خود را در خارج بهعنوان ابزار سیاستخارجى به کار برده است. » (18)
«جیمز فولى» سخنگوى وقت وزارت خارجه ایالات متحده هم در تاریخ نوزدهم آذرماه 1376 ه. ش (10 دسامبر 1997 م) ضمن تکرار همین اتهام، با ژستى آشتىجویانه و قائل شدن نقشى پدرانه به دولت متبوعش، بررسىهاى کارشناسانه پیرامون آن را به تشکیل جلسه مذاکرات دو جانبه طرفین احاله داد:
گفت و گو و مذاکرات دو جانبه امکان خواهد داد مسئله مهمى نظیر نقش تهران در حمایت از تروریسم بینالمللى که ایالات متحده، ایران را به آن متهم مىسازد، مورد بحث قرار گیرد. (19)
دولت امریکا به دو دلیل عمده از ایران بهعنوان بانى تروریسم یاد مىکند که در واقع خود بیش از هر کشور دیگرى در جهان بهاین موارد متهم است:
یک. اعزام ماموران اطلاعاتى و امنیتى ایران به سایر کشورها بهویژه کشورهاى اروپایى براى ترور مخالفان جمهورى اسلامى ایران که در همین ارتباط سازمانهاى اطلاعاتى و امنیتى امریکا بیشترین عملیاتهاى خرابکارانه، ترور و کودتا را در قلمرو سیاسى سایر کشورها و بهویژه ایران، رهبرى، هدایت و اجرا کرده است.
دو. حمایت مالى و تسلیحاتى ایران از گروههاى مسلح سایر کشورها که براى براندازى دولتهاى خود تلاش مىکنند. در این مورد نیز پرونده حمایتهاى مالى و تسلیحاتى امریکا از مخالفین و یا ضد انقلابیون کشورهاى مستقل آنچنان واضح و قطور است که نویسنده را از پرداختن و استناد به دلایل مستند دیگر بىنیاز مىسازد.
به عنوان نمونه اصولا وقتى سازمان مجاهدین خلق! (منافقین) گستردهترین و خونینترین عملیات تروریستى را طى دو دهه انقلاب در ایران انجام داده و مورد حمایت رسمى تبلیغاتى و مالى ایالات متحده قرار گرفته و از سوى کنگره این کشور بودجهاى رسمى براى انجام عملیات براندازى نظام جمهورى اسلامى در اختیار این گروهک تروریستى خشونتطلب قرار مىگیرد و همه کشورهاى غربى متحد امریکا، مامن و پناهگاه چنین گروههاى ضد مردمى است، غیر واقعى بودن این اتهام، به وضوح به اثبات مىرسد. علاوه بر این، حمایتهاى واشنگتن از رژیم صهیونیستى تلآویو که منبع تروریسم دولتى در منطقه خاورمیانه است، اثبات سیاسى بودن این اتهام را از اقامه هر استدلال دیگرى بىنیاز مىسازد.
تهران در موضعگیرىهاى رسمى پیرامون این اتهام، قاطعانه این ادعا را رد کرده و اعلام نموده است که براى پیشبرد اهداف سیاستخارجى خود، نیازى به انجام عملیات تروریستى ندارد و از امریکا نیز خواسته است تا اگر مدارک و شواهدى در این زمینه در دست دارد، ارایه کند. بهعنوان نمونه، بهدنبال انفجار در یکىاز مجتمعهاى دولتى شهر «اوکلاهاماى» امریکا و نسبت دادن آن به ایران، آقاى هاشمى رفسنجانى رئیس جمهور وقت ایران، در تاریخ یکم اردیبهشت ماه 1374 ه. ش (21 آوریل 1995 م) در گرجستان اعلام کرد:
موضع ما بسیار روشن است. ما با اینگونه جنایتها از سوى هرکس که اتفاق بیفتد، به شدت مخالفیم و عملکرد دولت امریکا علیه ملت ایران، سبب نمىشود که ما اقدامات ضد انسانى و جنایتکارانه را که در آن کشور صورت مىگیرد، مورد تایید قرار دهیم. (20)
در مجموع با توجه به اینکه ایران قربانى تروریسم کور بوده و همواره خواهان همکارى بینالمللى براى مبارزه اصولى در این زمینه مىباشد و علاوه بر سازمان ملل در سایر مجامع بینالمللى از جمله جنبش عدم تعهد و سازمان کنفرانس اسلامى براى یافتن راهکارهاى مبارزه با تروریسم مشارکت فعال داشته است، اطلاق اتهاماتى نظیر منبع تروریسم دولتى بودن بر آن دور از واقعیت است.
1-3. نقض حقوق بشر
کشورهاى غربى و بهویژه امریکا، مدعى وضع قواعدى در جهت رعایتحیثیت انسانى و حقوق طبیعى بشریت هستند; در حالىکه در وضع این قواعد، بدون توجه به ارزشهاى حاکم بر سایر جوامع، تنها ارزشهاى جوامع غربى را بهعنوان قواعد حقوقبشر مورد توجه قرار مىدهند. با وجود این، غربىها اصرار دارند که همه ملل و جوامع، قواعد مزبور را بپذیرند و در صورت عدم مطابقت رفتار جوامع گوناگون با این قواعد، آن کشورها ناقض حقوق بشر تلقى مىشوند. رادیو دولتى امریکا در تاریخ نوزدهم آذرماه 1374 ه. ش (10 دسامبر 1995 م) اعلام کرد: «در سراسر جهان، مردم در مورد حقوق بشر به رهبرى امریکا چشم دوختهاند. » (21)
بهدلیل اختلاف نظام ارزشى حاکم بر جوامع ایالات متحده و ایران، این اتهام نیز همانند سایر اتهامات قبلى در موقعیتهاى مختلف از سوى واشنگتن علیه تهران اعلام گردیدهاست. بهعنوان نمونه صداى امریکا درتاریخ دوم فروردین ماه 1374 ه. ش (22 مارس 1995 م) اعلام کرد:
گزارش وزارت امور خارجه امریکا مىگوید، در ایران، حکومت کماکان یکى از عوامل اصلى نقض حقوق بشر انسانى است و درسال 1995 م [1374 ه. ش] نیز هیچگونه نشانه و قرینهاى که حاکىاز بهبود وضعیتحقوق بشر باشد، مشاهده نشده است. (22)
این رادیو، موارد نقض حقوق بشر را که در گزارش وزارت امور خارجه این کشور آمده بود، در موارد ذیل خلاصه کرد:
از جمله موارد نقض پیوسته و حساب شده حقوق انسانى، باید از کشتارهاى خارج از موازین قانونى و اعدامهاى فورى، شکنجه متداول و سایر انواع رفتار خفتبار، ناپدید شدنها و دستگیرىهاى خودسرانه و ممانعت از آزادى بیان، شرایط سخت و طاقتفرساى زندان، فقدان محاکمات عادلانه، ممانعت از آزادى مطبوعات، آزادى انجمن و اجتماعات و آزادى مذهب نام برد. (23)
قطعنظر از غیر واقعى بودن و جنبه سیاسى و تبلیغاتى اتهامات وارده بر تهران ازسوى واشنگتن، بهنظر مىرسد که اختلاف ارزشهاى حاکم بر جامعه ایران و امریکا، عامل اصلى برداشتهاى متفاوت هر دو بازیگر از مقوله حقوق بشر باشد.
ریشه این اختلاف برداشت و طرز تلقى مختلف، در این نکته ظریف نهفته است که مبانى فلسفى و عقیدتى بسیارى از اصولى که از سوى امریکا و کشورهاى غربى به نام حقوق بشر مطرح مىگردد، با برخى از اصول حقوق بشر از دیدگاه جمهورى اسلامى ایران که برگرفته از فرهنگ و معارف اسلامى است، متفاوت و احیانا فاقد مشترکات اصولى است.
براى کسانى که حتى مختصر اطلاعى از اسلام و تاریخ آن دارند، روشن است که بحثحقوق بشر از دیدگاه اسلام، صرفا یک بحث انفعالى و تطبیقى نیست که در برابر اندیشههاى حقوقى و سیاسى غرب، تفکر مشابهى بهنام حقوق بشر اسلامى مطرح و یا بهصورت تطبیقى در مقایسه دو دیدگاه، وضعیتحقوق بشر ایران را از عقبماندگى حقوق بشر غربى تبرئه نماید.
اصولى چون کرامت انسان، آزادى، مساوات، برخوردارى از امنیت و دفاع مشروع، تامین اجتماعى، تعلیم و تربیت، نفى اکراه و اجبار از حقوق زن و کودک و محرومان جامعه، احترام به مالکیت، رعایت عدالتاجتماعى و دیگر مفاهیم حقوق طبیعى، فطرى و قراردادى انسان، از جمله مقولههاى حقوقى و سیاسى مندرج در فقه و تاریخ اسلام است که بهطور مفصل و معقول، قبل از حقوق بشر شهرتیافته امروزى، مورد بحث قرار گرفته است. (24)
در حالىکه تفکر و اندیشه حقوق بشر در غرب از تفکر اومانیستى آن جوامع نشات مىگیرد، اعتبار حقوق بشر و الزامآور بودن آن درتفکر اسلامى، بدانخاطر استکه حقوق بشر، جزئى از مکتب اسلام و قوانین الهى است و ایمان به این مکتب، به حقوق بشر اعتبار بخشیده، آن را الزامآور مىکند. به همین دلیل در تفکر دینى اسلام، حقوق بشر از عمل، الزام و ضمانت اجرایى بیشترى برخوردار است.
اما جمهورى اسلامى، بارها اعلام نموده است که بهعنوان یک دولت مستقل به اصول اساسى مربوط به حقوق بشر احترام مىگذارد و در مسیر عمل به تعهدات بینالمللى خود در این زمینه گام برمىدارد. با این حال با توجه به استقلال و جهتگیرى اعتراضى سیاستخارجى ایران نسبتبه امریکا، درحالىکه بازیگر رقیب از نفوذ و کنترل کافى در نهادهاى بینالمللى حقوق بشر برخوردار است، از «نقض حقوق بشر» بهعنوان ابزار سیاسى علیه ایران سود مىجوید.
با نگاهى به رفتار کشورهاى متحد امریکا در منطقه خاورمیانه و سکوت کاخ سفید در قبال نقض عینى حقوق بشر در این کشورها و حتى تایید ضمنى عملکرد آنها از سوى واشنگتن، سیاسى بودن بهکارگیرى این نوع اتهامها علیه ایران، به اثبات مىرسد. درحالى که در عربستان سعودى، زنان از حق رانندگى محروم و در کویت و برخى از کشورهاى حاشیه جنوبى خلیج فارس، زنان از حق راى دادن و شرکت در انتخابات محرومند و کشورى همانند مصر، در عمل رئیس جمهور مادامالعمر دارد، بهدلیل آنکه رؤساى آن دولتها همپیمان و تامینکننده منافع امریکا در منطقه هستند، از نقض حقوق بشر در این کشورها خبرى نیست.
اما در مقابل، ایران که در دو دهه از انقلاب خود، قریب به بیست دوره انتخابات مهم و سرنوشتساز را پشتسر گذاشته و تمامى مسئولین مملکتى آن از رهبر تا نمایندگان شوراهاى شهر با آراى مردم انتخاب مىشوند، از سوى کاخ سفید بهعنوان ناقض حقوق بشر اعلام مىشود.
1-4. اختلال در روند صلح خاورمیانه
روابط کشورهاى عربى و اسرائیل از واپسین روزهاى جنگ دوم جهانى که مقارن با تشکیل این رژیم بود، تا مقطع جنگ دوم خلیج فارس در حالت کشمکش، نزاع و تیرگى به سر مىبرد.
یکىاز تبعات سیاسى جنگ دوم خلیجفارس، تحمیل اراده صهیونیستهاى امریکایى بر کشورهاى عربى خاورمیانه براى سازش با رژیم صهیونیستى اسرائیل بود. ایالات متحده با در اختیار گرفتن رهبرى ائتلاف متحدین علیه کشور عربى عراق که کشورهاى عربى منطقه نیز در کنار امریکا و بر ضد عراق قرار گرفتند، قبح و زشتى سازش با اسرائیل را نزد آنها شکست; بهنحوى که کشورهاى عربى منطقه از این زمان به بعد، سبقت در برقرارى صلح با رژیم صهیونیستى را پیشه خود ساختند.
بهرغم شروع مذاکرات فىمابین اعراب و اسرائیل، تاکنون صلحى پایدار در میان طرفین برقرار نگردیده است. ایالات متحده یکى از موانع اصلى بر سر راه سازش را موضعگیرىهاى اعتراضى ایران در قبال این قضیه معرفى مىکند. واشنگتن مدعى است که تهران با حمایت مالى، سیاسى و معنوى خود از گروههاى اسلامگراى فلسطینى نظیر حماس، جهاد اسلامى و نیز حزبالله لبنان از یکسو و در پیش گرفتن جهتگیرى اعتراضآمیز در سیاستخارجى خود در قبال روند سازش از دیگر سو، فرآیند صلح را مختل ساخته است.
کاخ سفید از این حیث، ایران را تهدیدى جدى علیه منافع امریکا در منطقه خاورمیانه بهحساب مىآورد. «رابرت پیلترو» مدیر کل امور خاور نزدیک وزارت خارجه این کشور در تاریخ یکم مهرماه 1374 ه. ش (23 سپتامبر 1995 م) مدعى شد:
رژیم اسلامى - انقلابى ایران با پیگیرى برنامه سلاحهاى امحاى جمعى، حمایت از تروریسم و خشونتبا هدف متزلزل ساختن ثبات منطقهاى و روند صلح خاور میانه، اقدام براى بىثبات کردن همسایگان و نقض حقوق بشر، تهدیدى متوجه منافع ما مىکند. (25)
تحلیلگران برجسته سیاستخارجى و کارشناسان مسائل امنیتخارجى واشنگتن، پیشرفت در روند صلح خاورمیانه را بدون مهار ایران غیر ممکن دانسته و کنترل قدرت و نفوذ منطقهاى ایران را عامل اصلى پیشرفت فرآیند صلح تلقى مىکنند. بهعنوان نمونه از دیدگاه هنرى کیسینجر:
پیشبرد روند صلح میان اسرائیل و اعراب بدون مهار حکومت اسلامى ایران امکانپذیر نیست. هر اندازه روند صلح پیشتر رود حکومت اسلامى ایران در منطقه ضعیف خواهد شد. (26)
در مقابل ادعاهاى امریکا، ایران ضمن آنکه حمایت مالى و تسلیحاتى خود را از گروههاى فلسطینى رد مىکند، به دلیل تضییع حقوق مردم فلسطین و نادیده گرفتن حقوق حقه آنها در معاهدات پیشنهادى صلح و استوار بودن پایههاى رژیم صهیونیستى بر اشغال و تجاوز از یکسو و استمرار اشغال بخشى از سرزمینهاى کشورهاى اسلامى منطقه، نظیر بلندىهاى جولان (سوریه) و بخشهایى از جنوب لبنان و با وجود بلند کردن علم صلحخواهى از سوى اسرائیل از دیگر سوى و همچنین نقطه تهدید فرض کردن رژیم اشغالگر تلآویو براى جمهورى اسلامى، به حمایتهاى سیاسى و معنوى خود از گروههاى اسلامگراى مبارز فلسطین و لبنان ادامه مىدهد.
ایران معتقد است که تا زمانى که حق طبیعى مردم این مناطق با واگذارى سرزمینهایشان به آنها اعاده نشود، منطقه صلحى با ثبات را به روى خود نخواهد دید و موضعگیرىهاى یکسویه و جانبدارانه واشنگتن در طرفدارى از تلآویو، خود مانع اساسى براى در دستیابى به صلح دائمى در منطقه خواهد بود.
با وجود این، بهواسطه نفوذ لابى صهیونیستى در دستگاه سیاستگذارى خارجى امریکا از یکسو و اهمیت استراتژیکى اسرائیل براى ایالات متحده از دیگر سو که بسان برج دیدهبانى این کشور در میان کشورهاى اسلامى در جهت تامین و حفاظت از منافع واشنگتن به ایفاى نقش مىپردازد، حمایت کاخ سفید از رژیم صهیونیستى اسرائیل نیز غیرممکن مىگردد. بهطور قطع موضعگیرى متفاوت ایران و امریکا بر سر بحران صلح خاورمیانه، در حال حاضر یکى از دلایل استمرار اصطکاک سیاستخارجى طرفین با همدیگر را باعث مىشود.
پىنوشتها:
1) وى، اى. دى، جنگ روانى، ترجمه گروه علوم انسانى جهاد دانشگاهى، (تهران، دفتر مرکزى جهاد دانشگاهى، بى تا)، ص 12.
2) جان. ام. کالینز، استراتژى بزرگ (اصول و رویهها) ترجمه کورش بایندر، (تهران، انتشارات دفتر مطالعات سیاسى و بینالمللى وزارت امور خارجه، 1370) ص 487.
3) روزنامه کیهان، «سازمان مخوف سیا، از کنترل افکار تا سرنگونى نظامها»، 26/2/1364.
4 (Radio Marti، رادیو مارتى اصطلاحى استبرگرفته شده از خوزه مارتى، قهرمان ملى کوبا و به برنامهاى اطلاق مىشود که ایالات متحده به منظور دخالت در اوضاع داخلى کوبا به دلیل جهتگیرى اعتراضى سیاستخارجى کوبا در مقابل واشنگتن علیه آن کشور پخش مىکند. رادیو آزادى نیز بهطور رسمى برنامههایى را بهمنظور براندازى نظام جمهورى اسلامى از جمهورى چک از اروپاى شرقى پخش مىکند.
5) کى. جى. هالستى، مبانى تحلیل سیاستبنالملل، ترجمه بهرام مستقیمى و مسعود طارمسرى، (تهران، دفتر مطالعات سیاسى و بینالمللى وزارت امور خارجه، 1373)، ص 359.
6) محمد على العوینى، امپریالیسم تبلیغى یا تبلیغات بینالمللى، ترجمه محمد سپهرى، تهران: مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامى، 1369)، ص 230.
7) همان، ص 231.
8) غلامرضا علىبابایى، تاریخ سیاستخارجى ایران از شاهنشاهى هخامنشى تا به امروز (تهران، درسا، 1375)، ص 132.
9) نشریه خبرگزارى جمهورى سلامى ایران، نگاهى به سمت و سوى سیاستخارجى رژیم امریکا در گفتار رسمى شماره 5 رادیو امریکا، دىماه 1374، ص 41.
10) همان.
11) نشریه خبرگزارى جمهورى اسلاى ایران، متن کامل مذاکرات کمیته فرعى کمیسیون روابط خارجى سنا «فروشهاى تسلیحاتى ایران»، شماره 2، 5/5/1376، ص 4.
12) رادیو امریکا، ساعت 30/21، 16/5/1376.
13) نشریه ویژه خبرگزارى جمهورى اسلامى، تنش فزاینده در روابط ایران و امریکا، بهمن ماه 1372، ص 8.
14) نشریه خبرگزارى جمهورى اسلامى، نگاهى به سمت و سوى سیاستخارجى امریکا در گفتار رسمى شماره 1 صداى امریکا، آذر ماه 1374، ص 20.
15) همان، شماره 5، دىماه 1374، ص 41.
16) نشریه خبرگزارى جمهورى اسلامى، گزارش مذاکرات جلسه کمیته فرعى کمیسیون روابط خارجى سناى امریکا، شماره یک، 21/3/1376، ص 2.
17) همان، ص 19.
18) رادیو امریکا، 9/4/1376.
19) رادیو مسکو، ساعت 30/19، تاریخ 19/9/1376.
20) روزنامه ابرار، 1/2/1374.
21) نشریه خبرگزارى جمهورى اسلامى، نگاهى به سمت و سوى سیاستخارجى امریکا در گفتار رسمى شماره 3 صداى امریکا، شهریور 1375، ص 1.
22) همان، شماره 7، ص 11.
23) همان.
24) محمدحسن ضیایىفر، نسبتبین حقوق بینالمللى بشر و حقوق بشر اسلام، نشریه یادایام، اسفند 1374، ص ص 23- 25.
25) نشریه خبرگزارى جمهورى اسلامى ایران، نگاهى به سمت و سوى سیاستخارجى امریکا در گفتار رسمى شماره 1، آذر ماه 1374، ص 18.
26) رادیو اسرائیل، ساعت 30/18، 20/8/1376.