تاکتیک‏هاى تبلیغاتى و عملیات روانى آمریکا

جنگ روانى، استفاده دقیق و طراحى شده از تبلیغات و دیگر اعمالى است که منظور اصلى آن تاثیرگذارى بر عقاید، احساسات، تمایلات و رفتار دشمن، گروه بى طرف و یا گروه‏هاى دوست است; به نحوى که براى برآوردن مقاصد و اهداف ملى پشتیبان باشد. (1)
بر این اساس، جنگ روانى یک جریان ارتباطى است که در آن دو طرف شرکت دارند و یک طرف به تنهایى و یا هر دو طرف سعى دارد تا با تاثیرگذارى بر افکار، عواطف و تمایلات طرف دیگر، او را وادار به انجام رفتارى مطابق خواست‏خود نماید. از نظر «جان کالینز» نظریه‏پرداز و استاد کهنه‏کار دانشگاه ملى جنگ امریکا:
جنگ روانى عبارت است از استفاده طراحى شده از تبلیغات و ابزارهاى مربوط به آن براى نفوذ در خصوصیات فکرى دشمن با توسل به شیوه‏هایى که موجب پیشرفت مقاصد امنیت ملى مجرى مى‏شود. (2)
از آنجایى که تعاریف ارایه شده از سوى صاحب‏نظران راجع به واژه جنگ روانى بسیار است، براى پرهیز از اطاله کلام از پرداختن به آنها پرهیز کرده، در این قسمت صرفا به بیان تلقى خود از این واژه بسنده مى‏کنیم:
طراحى و بهره‏گیرى هدفمند از تبلیغات و سایر اقدامات که هدف اصلى طراحان آن تاثیرگذارى و نفوذ در باورها، اعتقادات، عواطف و احساسات، تمایلات و رفتار ملت‏ها و دولت‏هاى متخاصم، بى طرف و هم پیمان به منظور دستیابى به اهداف ایدئولوژیک و ملى مى‏باشد.
ابعاد، پیچیدگى و قدرت اثربخشى عملیات روانى در گذر زمان رو به افزایش است. مهم‏ترین عامل گستردگى، پیچیدگى و قدرت بالاى تاثیرگذارى عملیات‏هاى روانى، در دهه‏هاى پایانى قرن بیستم میلادى، مدیون بهره‏بردارى از علوم گوناگون، به خدمت گرفتن وسایل ارتباط جمعى و تبلیغات و استخدام پژوهشگران و صاحب‏نظران اندیشمند از سوى سیاست‏مداران و دست‏اندرکاران مسایل اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى در این عرصه بوده است.
امروزه با رشد فناورى و علوم ارتباطات در دهکده جهانى، جنگ روانى، بخش مهمى از فعالیت‏هاى برون‏مرزى سیاسى، نظامى، اقتصادى و فرهنگى بازیگران بین‏المللى، به‏ویژه قدرت‏هاى بزرگ و سازمان‏هاى اطلاعاتى آنها است که در سطوح منطقه‏اى و بین‏المللى جریان دارد.
ایالات متحده، قدرتى هژمونى طلب، سلطه‏گر و مداخله‏جو است که پس از جنگ جهانى دوم، عملیاتى روانى را در موارد متعدد و ابعاد گسترده‏اى علیه سایر کشورها به کار گرفته است. به عنوان نمونه سازمان سیا از جنگ روانى در طول جنگ ویتنام، در سطح وسیعى استفاده کرد. «پیتر واتسون‏» جامعه‏شناس مشهور انگلیسى، در کتاب خود به نام تشنج افکار، در این رابطه مى‏نویسد:
فقط در ماه مه 1968 م. سیصد میلیون جزوه جنگ روانى بر سر مردم ویتنام ریخته شده است. دانشگاه واشنگتن به هنگام جنگ ویتنام، براى اولین بار با دعوت پرفسور هینزبرگ، روانشناس یهودى‏الاصل آلمانى، جنگ روانى را به صورت آکادمیک مورد مطالعه و بررسى قرار دارد. (3)
بعد از پیروزى انقلاب، تاکنون نیز ایران استقلال‏یافته از سلطه امریکا، با در پیش گرفتن جهت‏گیرى اعتراضى «نه شرقى، نه غربى‏» در سیاست‏خارجى خود، ضمن دست رد زدن بر خوى مداخله‏گرى ایالات متحده، بر رویه «استقلال‏طلبى‏»، عمل و پافشارى کرده است.
از صبحگاه پیروزى انقلاب تا به حال، تلاقى و اصطکاک استقلال‏طلبى جمهورى اسلامى و مداخله‏گراى ایالات متحده، اقدامات خصمانه واشنگتن را علیه تهران برانگیخته است. برقرارى روابط پنهانى با لیبرال‏هاى نهضت آزادى در دولت موقت‏بازرگان، به منظور انحراف مسیر انقلاب و حذف انقلابیون مذهبى از صحنه، محاصره اقتصادى و توقیف دارایى‏هاى ایران، خلق ماجراى ناکام طبس، طراحى و اجراى کودتاى نافرجام نوژه، صدور فرمان پنهان به صدام براى آغاز تهاجم علیه ایران، شدت بخشیدن به حربه ترور، بهره‏گیرى از تاکتیک فشار و دیپلماسى در جریان ایران‏گیت از سوى مک فارلین، فشار مطلق و دخالت مستقیم در شامگاه جنگ و اجراى سیاست مهار دوجانبه، عمده‏ترین اقدامات خصمانه‏اى است که از سوى دست‏اندرکاران سیاست‏خارجى امریکا در دو دهه گذشته، به طور مستقیم و آشکار، براى براندازى نظام جمهورى اسلامى ایران، طرح‏ریزى و اجرا گردیده است، اما به‏رغم تحمیل آثار زیانبار بر ایران، با ناکامى مواجه شده است.
با وجود بهره‏گیرى از عملیات روانى در اغلب اقدامات مذکور و تحمل شکست‏هاى پى در پى، هیات حاکمه واشنگتن، ضمن توجه به تجربه اقدامات ناموفق قبلى، استفاده گسترده از شیوه‏ها و متدهاى جنگ روانى را به منظور براندازى نظام جمهورى اسلامى ایران و شکست انقلاب اسلامى در دهه‏هاى دوم و سوم انقلاب، به‏ویژه در فضاى توسعه سیاسى پیش‏آمده پس از دوم خرداد 1376 ه. ش، در دستور کار خود قرار داده است.
عمده‏ترین تاکتیک‏هاى جنگ روانى ایالات متحده علیه جمهورى اسلامى ایران، در این مرحله عبارتند از:
1. وارد ساختن اتهامات خلاف واقع در تهاجم تبلیغاتى;
2. القاى اصلاحات برون‏زا و انحراف مسیر اصلاحات.
عملیات‏هاى روانى مذکور در مقاله حاضر، به صورت مستند مورد بررسى قرار مى‏گیرد:

1. اتهامات خلاف واقع در تهاجم تبلیغاتى
تبلیغات یکى از ابزارهاى نیرومند در خدمت‏سیاست‏خارجى کشورها است که برخلاف ابزارهایى نظیر اقتصاد و دیپلماسى که دولت‏ها را مورد خطاب قرار مى‏دهند، معمولا ملت‏ها را هدف فرایند تاثیر گذارى خود قرار مى‏دهد; به‏نحوى‏که دولت استفاده‏کننده از این ابزار، در صدد القاى الگوهاى رفتارى و شیوه تفکر خود بر ملت‏هاى مورد نظر در بلندمدت است. بر این اساس، نظریه‏پردازان سیاسى و متخصصان علوم ارتباطات، از تبلیغات به عنوان «دیپلماسى رسانه‏اى‏» براى تاثیرگذارى بر افکار عمومى ملت‏ها یاد مى‏کنند.
دولت ایالات متحده نیز در بهره‏گیرى از این ابزار، با استفاده از روش‏هاى پیشرفته روانشناسى، مردم‏شناسى، جامعه‏شناسى، و با بهره‏گیرى از تکنولوژى پیشرفته خود، از طریق توسعه شبکه‏هاى ماهواره‏اى و ارتباطى، در تلاش است که الگوهاى ارزشى، مصرفى، شیوه تفکر و زندگى ملت‏هاى مخاطب خود را دگرگون ساخته، به تبع این دگرگونى فرهنگى در بلندمدت با تقویت نیروهاى فشار در داخل جوامع مورد نظر، از طریق این نیروها، نخبگان سیاسى این جوامع را وادار به انجام اصلاحات و دگرگونى‏هایى در ساختار سیاسى، اقتصادى و اجتماعى‏شان نماید.
تنظیم برنامه تبلیغاتى امریکا بر عهده اداره اطلاعات ایالات متحده است. این اداره، فعالیت‏هاى مربوط به بیش از 100 کتابخانه و دفتر خدمات اطلاعاتى در خارج، یک شبکه رادیویى جهان‏گستر (صداى امریکا)، رادیو مارتى مختص کوبا (4)، رادیو آزادى ویژه ایران، خدمات مربوط به برنامه‏هاى تلویزیونى فیلم و خبر و برنامه‏هاى ویژه متعدد را تنظیم مى‏کند. وزارت امور خارجه مبادله فرهنگى و دانشجو را که جنبه مهمى از تلاش تبلیغاتى امریکاست، بر عهده دارد. علاوه بر این، سیا نیز از نویسندگان و سردبیران روزنامه‏هاى خارجى که به نفع ایالات متحده و سیاست‏هایش مى‏نویسند، حمایت مى‏کند. هدایت‏برنامه‏هاى رادیویى علیه دولت‏هاى انقلابى و مستقل در سیاست‏خارجى، نظیر جمهورى اسلامى ایران هم بر عهده سیا است. (5) راه‏اندازى رادیو آزادى، به منظور تنگ‏تر کردن حلقه محاصره تبلیغاتى و در نهایت‏براندازى نظام جمهورى اسلامى، از جمله این موارد است.
دو خبرگزارى از بزرگ‏ترین خبرگزارى‏هاى جهان، یعنى، خبرگزارى «آسوشیتدپرس‏» (A. P) و خبرگزارى «یونایتد پرس انترنشنال‏» (U. P. I) که مقر آنها در نیویورک است، در انحصار ایالات متحده و در خدمت اطلاع‏رسانى تبلیغاتى این کشور است. خبرگزارى آسوشیتدپرس که در سال 1227 ه. ش (1848 م) به صورت طرح مشترکى در مالکیت مطبوعات امریکا تاسیس شد، بیش از ده هزار عضو در 107 کشور جهان دارد. 3300 نفر علاوه بر دفاترى که تنظیم فعالیت‏هاى رادیو و تلویزیون را بر عهده دارند، در 107 دفتر در ایالات متحده و 62 دفتر در ماوراى بحار کار مى‏کنند. (6)
خبرگزارى یونایتدپرس در سال 1286 ه. ش (1907 م) تاسیس شد و فعالیت‏بین‏المللى خود را از سال 1337 ه. ش (1958 م) آغاز کرد و تعداد 6417 مشترک دارد. این خبرگزارى فعالیت‏هاى خود را در 114کشور جهان و توسط ده‏هزار کارمند که در 238 دفتر کار مى‏کنند، انجام مى‏دهد. از سال 1927 م، این خبرگزارى نظام جدیدى را در ارتباط با ذخیره اخبار آن به کار گرفت که در جمع‏آورى خبر و تحریر و ارسال آن به‏طور خودکار و اتوماتیک، مفید واقع مى‏شود. روزانه 5/4 میلیون کلمه مخابره مى‏کند که بعضى از آنها به 48 زبان ترجمه مى‏شود. علاوه بر این دو خبرگزارى مهم، در ایالات متحده صدها خبرگزارى کوچک‏تر نیز وجود دارد. به عنوان نمونه مى‏توان از «خدمات خبرى نشریه نیویورک تایمز» یاد کرد که با دارا بودن 350 مشترک در 40 کشور به فروش مى‏رسد. (7)
تبلیغات امریکا در طول تاریخ این کشور در طى سالیان متمادى، تغییرات زیادى را به خود دیده است; اما در مجموع امریکایى‏ها در همه زمان‏ها در تبلیغات خود، بیشتر به تبلیغ رفاه و مظاهر زندگى امریکایى پرداخته و کوشش کرده‏اند آن را با نظام سرمایه‏دارى و اقتصاد آزاد همطراز جلوه دهند. تصورى که مردم یک کشور نسبت‏به کشورهاى خارجى دارند، بى‏تاثیر از اخبار، گزارش‏ها، فیلم‏ها و رسانه‏هاى ارتباطى نیست. بنابراین ایالات متحده با تبلیغات مى‏تواند از طریق نمایش برخى از موفقیت‏ها و دستاوردهاى خود، تمام مردم یا گروه‏هایى از مردم سایر کشورها را فریب دهد; به‏گونه‏اى که هنوز برخى از مردم کشورهاى آسیایى و آفریقایى به سراب بودن بهشت امریکایى پى نبرده و از وضع اقشار فقیر این کشور بى‏اطلاع هستند; مگر هنگامى که سیاهان لوس‏آنجلس قیام کنند تا گوشه‏هاى دیگرى از زندگى نابرابر امریکایى آشکار شود.
با اتکا به توانمندى‏هاى تبلیغاتى، طى سال‏هاى دهه دوم انقلاب و به‏ویژه پس از پایان جنگ دوم خلیج فارس و به‏طور مشخص پس‏از شکست دکترین نظم نوین جهانى جرج بوش، به‏طور مداوم اتهامات سنتى و تکرارى دستیابى به سلاح‏هاى کشتار جمعى، بهره‏گیرى از تروریسم، نقض حقوق بشر و اختلال در روند صلح خاورمیانه، از سوى دست‏اندرکاران سیاست‏خارجى و دستگاه‏هاى تبلیغاتى واشنگتن، علیه جمهورى اسلامى به افکار عمومى داخلى ایالات متحده و جامعه بین‏المللى القا مى‏شود.
در این قسمت از بحث، براى بررسى مستند هر یک از اتهامات مذکور، به تفکیک بخش مهمى از موارد اتهامى را که طى مقاطع مختلف زمانى از سوى مقامات و دستگاه‏هاى خبرى و تبلیغاتى ایالات متحده بیان گردیده، عینا نقل کرده و پس از آن موضع رسمى ایران را و علت اصلى اختلاف برداشت هردو بازیگر پیرامون محورهاى اتهام را مورد بررسى قرار مى‏دهیم.

1- 1. تلاش جهت دستیابى به سلاح‏هاى کشتار جمعى هسته‏اى
دست‏اندرکاران و تاثیرگذاران بر دستگاه تصمیم‏گیرى سیاست‏خارجى واشنگتن، با تبلیغات گسترده خود در مناسبت‏هاى مختلف، به‏طور مکرر مدعى شده‏اند که دولت تهران، تلاش‏هایى را براى ساخت‏سلاح‏هاى اتمى و موشک‏هاى دوربرد حامل آن آغاز کرده است. آنها در خبرهاى پیش‏بینانه خود، ادعا مى‏کنند که در صورت استمرار تلاش‏هاى ایران، این کشور قادر خواهد بود طى سال‏هاى آینده، به این نوع از تسلیحات کشتار جمعى دست‏یابد.
به‏رغم آنکه از سوى بازرسان سازمان بین‏المللى انرژى اتمى، طى گزارش‏هاى متعدد اعلام گردیده که هیچ‏گونه نشانى از طرح‏ها و برنامه‏هاى تولید سلاح‏هاى هسته‏اى در ایران نیافته‏اند و ایران نیز یکى از امضاءکنندگان پیمان منع گسترش سلاح‏هاى هسته‏اى است که به دست آوردن تکنولوژى هسته‏اى براى مصارف صلح‏آمیز را مجاز دانسته، ایالات متحده همواره نسبت‏به تکمیل نیروگاه‏هاى هسته‏اى ایران، حساسیت‏خاصى از خود نشان داده است; چنانکه در پى امضاى قرارداد تکمیلى نیروگاه اتمى بوشهر توسط روسیه، «ویلیام پرى‏» وزیر دفاع وقت امریکا در تاریخ 19/10/1373 ه. ش (10 ژانویه 1995م) در اظهار نظرى اعلام کرد:
ایران ممکن است ظرف 7 تا 15 سال آینده، به جنگ‏افزار هسته‏اى دست‏یابد... امریکا نگران دستیابى ایران به پلوتونیوم و اورانیوم شدیدا غنى شده و یا به‏دست‏آوردن جنگ‏افزار اتمى از این نوع است. (8)
رادیو دولتى امریکا نیز در تاریخ 4/2/1374 ه. ش (24 آوریل 1995 م) درخصوص استعداد و توان ایران براى دستیابى به سلاح‏هاى اتمى گفت:
ایالات متحده امریکا، متقاعد و مطمئن شده است که جمهورى اسلامى ایران، درصدد دستیابى به توانایى تولید جنگ‏افزارهاى اتمى است... ایران مجهز به سلاح اتمى براى همسایگان آن کشور و نیز براى منافع امنیتى امریکا خطرى بسیار بزرگ و وخیم خواهد بود. (9)
این رادیو، همکارى اتمى سایر کشورها با جمهورى اسلامى ایران را در جهت تهدید و جنگ‏افروزى منطقه خاورمیانه دانسته و استفاده صلح‏آمیز آن را از سوى ایران منتفى دانست:
ایران درصدد دستیابى به رآکتورهایى است که حداکثر توانایى آن تولید پلوتونیوم است نه تولید نیروى برق. (10)
سناتور دمکرات «دیان فرینشتاین‏» از ایالت «کانتیکات‏» در جلسه «کمیته فرعى کمیسیون روابط خارجى سنا» که باعنوان «فروش‏هاى تسلیحاتى ایران‏» درتاریخ 16/2/1376 ه. ش (6 مه 1997 م) برگزار شده بود، بنا را بر استفاده غیر صلح‏آمیز ایران از فناورى هسته‏اى گذاشت:
ایران عضو پیمان منع گسترش سلاح‏هاى هسته‏اى است و بازرسان آژانس بین‏المللى انرژى اتمى، نشان داده‏اند که آنها [ایرانى‏ها] هیچ‏گاه فعالیت ممنوعه‏اى نکرده‏اند; با وجود این همه مطمئن‏اند که ایران سلاح هسته‏اى را دنبال مى‏کند. (11)
مادلین آلبرایت وزیر خارجه دوره دوم ریاست جهمورى کلینتون نیز در اظهار نظرى در تاریخ 16/5/1376 ه. ش (7 اوت 1997 م) گفت:
امریکا نگران فعالیت‏هاى ایران براى کسب سلاح‏هایى با قدرت تخریب گسترده است. (12)
در مقابل سیل عظیم این اتهامات، ایران نیز به‏طور مکرر اعلام کرده است که به صورت صلح‏آمیز از فناورى و تکنولوژى هسته‏اى استفاده خواهد کرد و هیچ‏گونه تلاشى در جهت‏به‏دست آوردن سلاح اتمى در دستور کار خود ندارد. ایران همواره گفته است که همچنان به تعهدات خود در قبال «کنوانسیون منع تکثیر و کاربرد سلاح اتمى‏» وفادار است.
براساس همین رویکرد، ادعاهاى واشنگتن از سوى تهران، دخالت در امور داخلى و مغایر با حاکمیت ملى ایران تلقى شده است که جمهورى اسلامى هیچ‏گاه از تلاش خود براى بهره‏بردارى مسالمت‏آمیز از فناورى هسته‏اى صرف‏نظر نخواهد کرد.
پر واضح است که اتهامات امریکا در این خصوص، بیش از آنکه جنبه واقعى داشته باشد، عمدتا جنبه سیاسى دارد. متقن‏ترین دلیل این امر هم برخوردارى کشور کوچکى نظیر اسرائیل از حدود 200 کلاهک هسته‏اى و عدم پیوستن آن به کنوانسیون منع تکثیر سلاح‏هاى هسته‏اى و یا در اختیار داشتن برخى همسایگان ایران، نظیر پاکستان از توانمندى عملیاتى به‏کارگیرى سلاح هسته‏اى از یکسو و سکوت معنى‏دار ایالات متحده در قبال آنها از دیگر سوست.
اگر استقلال در سیاست‏خارجى را وجه ممیزه ایران بعد از انقلاب با قبل از آن به حساب آوریم، بسیار طبیعى خواهد بود که از سوى تهران تمهیدات پیشگیرانه‏اى نظیر ارتقاى توانمندى دفاعى و نظامى به‏منظور مقابله با تهدیدات احتمالى که امنیت ملى‏اش را تهدید مى‏کند، اندیشیده و به‏کار گرفته شود. بسیار طبیعى است که توقعات، رفتار نامعقول، قیم‏مآبانه و مداخله‏گرایانه امریکا در این خصوص سیاست‏خارجى مستقل ایران را بر نتابد و خود همین امر دیوار بى‏اعتمادى میان دو بازیگر را بیش از پیش بلندتر ساخته و مى‏سازد.

1-2. بهره‏گیرى از تروریسم
واشنگتن در مناسبت‏هاى گوناگون و در گستره وسیعى، تهران را به رهبرى، دست داشتن و انجام عملیات تروریستى در سطح جهان متهم نموده و مخالفت ایران را با روند صلح خاورمیانه نیز در همین راستا مورد ارزیابى قرار مى‏دهد.
ایران از سال 1363 ه. ش (1984 م) در فهرست کشورهاى حامى تروریسم وزارت امور خارجه امریکا قرار گرفت. بعدها وزارت خارجه این کشور در تاریخ چهاردهم اسفند ماه 1371 ه. ش (5 مارس 1993 م) در جو تنش‏آلودى که در روابط دو کشور در حال گسترش بود، ایران را از فهرست کشورهایى نظیر عراق، لیبى، کوبا و کره شمالى که امریکا آنها را کشورهاى حامى تروریسم مى‏خواند، تغییر و در صدر کشورهاى حامى تروریسم قرار داد، و جمهورى اسلامى را خطرناک‏ترین دولت‏بانى تروریسم نامید. (13)
مقامات و دستگاه‏هاى اطلاع‏رسانى ایالات متحده با تبلیغات گسترده و تکرارى خود در این زمینه، درصدد القاى خطر ناشى از اقدامات تروریستى ایران برآمده‏اند تا از این طریق، چهره‏اى خشونت‏طلب از رژیم جمهورى اسلامى ارایه دهند. در این قسمت از بحث، به مشتى از این اظهارنظرها، به‏عنوان نمونه‏اى از خروارها اتهام اشاره مى‏کنیم تا عمق و سمت و سوى تبلیغات آنها مشخص گردد. «وارن کریستوفر» وزیر امور خارجه وقت امریکا درتاریخ سیزدهم مهرماه‏1374 ه. ش (15 اکتبر 1995 م) در مجمع عمومى سازمان ملل گفت:
ایران که امروز کشور پیشتاز در پشتیبانى از تروریسم است، کوشیده است تا از طریق مسلح ساختن، تامین هزینه و آموزش گروه‏هاى تروریستى مانند حزب‏الله لبنان، جهاد اسلامى فلسطینى‏ها و حماس، روند صلح خاورمیانه را از مسیر خود منحرف سازد. ایالات متحده نقش رهبرى را درمقابله با خطر و تهدید ایران متقبل شده‏است. » (14)
رادیو دولتى امریکا نیز در تاریخ چهارم اردیبهشت‏ماه 1374 ه. ش (24 آوریل 1995 م) همین اتهام تکرارى را این‏چنین القاء کرد: «ایران بزرگ‏ترین پشتیبان تروریسم بین‏المللى در جهان است. » (15)
سناتور جمهورى‏خواه «سام براون بک‏» از ایالت «کانزاس‏» که ریاست کمیته فرعى روابط خارجى سنا را در امور خاور نزدیک و جنوب آسیا عهده‏دار بود، در ضمن گزارشى تحت عنوان «گسترش جنگ‏افزارهاى ایران‏»، در تاریخ 28 فروردین ماه 1376 ه. ش (17 آوریل 1997 م) خطاب به اعضاى کمیته گفت:
طى سال‏هاى گذشته از آغاز انقلاب اسلامى، ایران به صورت یک کشور مبارز درآمده است که درصدد است اسلام خاص خود را صادر نموده و از ترور در داخل و خارج براى دستیابى به اهداف خود استفاده کند... طى این 19 سال، ایران على‏رغم ریشخند مهم‏ترین شرکاى تجارى خود در اروپا، از پشتیبانى خود از تروریسم بین‏المللى نکاسته است. (16)
در این هنگام «دیوید ولش‏»، کفیل معاونت وزارت امور خارجه امریکا در امور خاور نزدیک نیز در اظهار نظرى تهدیدآمیز اعلام کرد:
مادامى که ایران درصدد صدور قدرت نفوذ و ترور خود به طریقى است که منافع ما و ثبات بین‏المللى را تهدید مى‏کند، ما براى منزوى کردن ایران و محدود ساختن آن تهدید، تلاش خواهیم کرد. (17)
مسئول هماهنگى امور ضد تروریسم در وزارت امور خارجه واشنگتن نیز در تاریخ نهم تیرماه 1376 ه. ش (30 ژوئن 1997 م) در اظهار نظرى گفت: «ایران سال‏هاى بسیار است که سوء قصد به جان مخالفان خود را در خارج به‏عنوان ابزار سیاست‏خارجى به کار برده است. » (18)
«جیمز فولى‏» سخنگوى وقت وزارت خارجه ایالات متحده هم در تاریخ نوزدهم آذرماه 1376 ه. ش (10 دسامبر 1997 م) ضمن تکرار همین اتهام، با ژستى آشتى‏جویانه و قائل شدن نقشى پدرانه به دولت متبوعش، بررسى‏هاى کارشناسانه پیرامون آن را به تشکیل جلسه مذاکرات دو جانبه طرفین احاله داد:
گفت و گو و مذاکرات دو جانبه امکان خواهد داد مسئله مهمى نظیر نقش تهران در حمایت از تروریسم بین‏المللى که ایالات متحده، ایران را به آن متهم مى‏سازد، مورد بحث قرار گیرد. (19)
دولت امریکا به دو دلیل عمده از ایران به‏عنوان بانى تروریسم یاد مى‏کند که در واقع خود بیش از هر کشور دیگرى در جهان به‏این موارد متهم است:
یک. اعزام ماموران اطلاعاتى و امنیتى ایران به سایر کشورها به‏ویژه کشورهاى اروپایى براى ترور مخالفان جمهورى اسلامى ایران که در همین ارتباط سازمان‏هاى اطلاعاتى و امنیتى امریکا بیشترین عملیات‏هاى خرابکارانه، ترور و کودتا را در قلمرو سیاسى سایر کشورها و به‏ویژه ایران، رهبرى، هدایت و اجرا کرده است.
دو. حمایت مالى و تسلیحاتى ایران از گروه‏هاى مسلح سایر کشورها که براى براندازى دولت‏هاى خود تلاش مى‏کنند. در این مورد نیز پرونده حمایت‏هاى مالى و تسلیحاتى امریکا از مخالفین و یا ضد انقلابیون کشورهاى مستقل آن‏چنان واضح و قطور است که نویسنده را از پرداختن و استناد به دلایل مستند دیگر بى‏نیاز مى‏سازد.
به عنوان نمونه اصولا وقتى سازمان مجاهدین خلق! (منافقین) گسترده‏ترین و خونین‏ترین عملیات تروریستى را طى دو دهه انقلاب در ایران انجام داده و مورد حمایت رسمى تبلیغاتى و مالى ایالات متحده قرار گرفته و از سوى کنگره این کشور بودجه‏اى رسمى براى انجام عملیات براندازى نظام جمهورى اسلامى در اختیار این گروهک تروریستى خشونت‏طلب قرار مى‏گیرد و همه کشورهاى غربى متحد امریکا، مامن و پناهگاه چنین گروه‏هاى ضد مردمى است، غیر واقعى بودن این اتهام، به وضوح به اثبات مى‏رسد. علاوه بر این، حمایت‏هاى واشنگتن از رژیم صهیونیستى تل‏آویو که منبع تروریسم دولتى در منطقه خاورمیانه است، اثبات سیاسى بودن این اتهام را از اقامه هر استدلال دیگرى بى‏نیاز مى‏سازد.
تهران در موضع‏گیرى‏هاى رسمى پیرامون این اتهام، قاطعانه این ادعا را رد کرده و اعلام نموده است که براى پیشبرد اهداف سیاست‏خارجى خود، نیازى به انجام عملیات تروریستى ندارد و از امریکا نیز خواسته است تا اگر مدارک و شواهدى در این زمینه در دست دارد، ارایه کند. به‏عنوان نمونه، به‏دنبال انفجار در یکى‏از مجتمع‏هاى دولتى شهر «اوکلاهاماى‏» امریکا و نسبت دادن آن به ایران، آقاى هاشمى رفسنجانى رئیس جمهور وقت ایران، در تاریخ یکم اردیبهشت ماه 1374 ه. ش (21 آوریل 1995 م) در گرجستان اعلام کرد:
موضع ما بسیار روشن است. ما با این‏گونه جنایت‏ها از سوى هرکس که اتفاق بیفتد، به شدت مخالفیم و عملکرد دولت امریکا علیه ملت ایران، سبب نمى‏شود که ما اقدامات ضد انسانى و جنایت‏کارانه را که در آن کشور صورت مى‏گیرد، مورد تایید قرار دهیم. (20)
در مجموع با توجه به اینکه ایران قربانى تروریسم کور بوده و همواره خواهان همکارى بین‏المللى براى مبارزه اصولى در این زمینه مى‏باشد و علاوه بر سازمان ملل در سایر مجامع بین‏المللى از جمله جنبش عدم تعهد و سازمان کنفرانس اسلامى براى یافتن راهکارهاى مبارزه با تروریسم مشارکت فعال داشته است، اطلاق اتهاماتى نظیر منبع تروریسم دولتى بودن بر آن دور از واقعیت است.

1-3. نقض حقوق بشر
کشورهاى غربى و به‏ویژه امریکا، مدعى وضع قواعدى در جهت رعایت‏حیثیت انسانى و حقوق طبیعى بشریت هستند; در حالى‏که در وضع این قواعد، بدون توجه به ارزش‏هاى حاکم بر سایر جوامع، تنها ارزش‏هاى جوامع غربى را به‏عنوان قواعد حقوق‏بشر مورد توجه قرار مى‏دهند. با وجود این، غربى‏ها اصرار دارند که همه ملل و جوامع، قواعد مزبور را بپذیرند و در صورت عدم مطابقت رفتار جوامع گوناگون با این قواعد، آن کشورها ناقض حقوق بشر تلقى مى‏شوند. رادیو دولتى امریکا در تاریخ نوزدهم آذرماه 1374 ه. ش (10 دسامبر 1995 م) اعلام کرد: «در سراسر جهان، مردم در مورد حقوق بشر به رهبرى امریکا چشم دوخته‏اند. » (21)
به‏دلیل اختلاف نظام ارزشى حاکم بر جوامع ایالات متحده و ایران، این اتهام نیز همانند سایر اتهامات قبلى در موقعیت‏هاى مختلف از سوى واشنگتن علیه تهران اعلام گردیده‏است. به‏عنوان نمونه صداى امریکا درتاریخ دوم فروردین ماه 1374 ه. ش (22 مارس 1995 م) اعلام کرد:
گزارش وزارت امور خارجه امریکا مى‏گوید، در ایران، حکومت کماکان یکى از عوامل اصلى نقض حقوق بشر انسانى است و درسال 1995 م [1374 ه. ش] نیز هیچ‏گونه نشانه و قرینه‏اى که حاکى‏از بهبود وضعیت‏حقوق بشر باشد، مشاهده نشده است. (22)
این رادیو، موارد نقض حقوق بشر را که در گزارش وزارت امور خارجه این کشور آمده بود، در موارد ذیل خلاصه کرد:
از جمله موارد نقض پیوسته و حساب شده حقوق انسانى، باید از کشتارهاى خارج از موازین قانونى و اعدام‏هاى فورى، شکنجه متداول و سایر انواع رفتار خفت‏بار، ناپدید شدن‏ها و دستگیرى‏هاى خودسرانه و ممانعت از آزادى بیان، شرایط سخت و طاقت‏فرساى زندان، فقدان محاکمات عادلانه، ممانعت از آزادى مطبوعات، آزادى انجمن و اجتماعات و آزادى مذهب نام برد. (23)
قطع‏نظر از غیر واقعى بودن و جنبه سیاسى و تبلیغاتى اتهامات وارده بر تهران ازسوى واشنگتن، به‏نظر مى‏رسد که اختلاف ارزش‏هاى حاکم بر جامعه ایران و امریکا، عامل اصلى برداشت‏هاى متفاوت هر دو بازیگر از مقوله حقوق بشر باشد.
ریشه این اختلاف برداشت و طرز تلقى مختلف، در این نکته ظریف نهفته است که مبانى فلسفى و عقیدتى بسیارى از اصولى که از سوى امریکا و کشورهاى غربى به نام حقوق بشر مطرح مى‏گردد، با برخى از اصول حقوق بشر از دیدگاه جمهورى اسلامى ایران که برگرفته از فرهنگ و معارف اسلامى است، متفاوت و احیانا فاقد مشترکات اصولى است.
براى کسانى که حتى مختصر اطلاعى از اسلام و تاریخ آن دارند، روشن است که بحث‏حقوق بشر از دیدگاه اسلام، صرفا یک بحث انفعالى و تطبیقى نیست که در برابر اندیشه‏هاى حقوقى و سیاسى غرب، تفکر مشابهى به‏نام حقوق بشر اسلامى مطرح و یا به‏صورت تطبیقى در مقایسه دو دیدگاه، وضعیت‏حقوق بشر ایران را از عقب‏ماندگى حقوق بشر غربى تبرئه نماید.
اصولى چون کرامت انسان، آزادى، مساوات، برخوردارى از امنیت و دفاع مشروع، تامین اجتماعى، تعلیم و تربیت، نفى اکراه و اجبار از حقوق زن و کودک و محرومان جامعه، احترام به مالکیت، رعایت عدالت‏اجتماعى و دیگر مفاهیم حقوق طبیعى، فطرى و قراردادى انسان، از جمله مقوله‏هاى حقوقى و سیاسى مندرج در فقه و تاریخ اسلام است که به‏طور مفصل و معقول، قبل از حقوق بشر شهرت‏یافته امروزى، مورد بحث قرار گرفته است. (24)
در حالى‏که تفکر و اندیشه حقوق بشر در غرب از تفکر اومانیستى آن جوامع نشات مى‏گیرد، اعتبار حقوق بشر و الزام‏آور بودن آن درتفکر اسلامى، بدان‏خاطر است‏که حقوق بشر، جزئى از مکتب اسلام و قوانین الهى است و ایمان به این مکتب، به حقوق بشر اعتبار بخشیده، آن را الزام‏آور مى‏کند. به همین دلیل در تفکر دینى اسلام، حقوق بشر از عمل، الزام و ضمانت اجرایى بیشترى برخوردار است.
اما جمهورى اسلامى، بارها اعلام نموده است که به‏عنوان یک دولت مستقل به اصول اساسى مربوط به حقوق بشر احترام مى‏گذارد و در مسیر عمل به تعهدات بین‏المللى خود در این زمینه گام برمى‏دارد. با این حال با توجه به استقلال و جهت‏گیرى اعتراضى سیاست‏خارجى ایران نسبت‏به امریکا، درحالى‏که بازیگر رقیب از نفوذ و کنترل کافى در نهادهاى بین‏المللى حقوق بشر برخوردار است، از «نقض حقوق بشر» به‏عنوان ابزار سیاسى علیه ایران سود مى‏جوید.
با نگاهى به رفتار کشورهاى متحد امریکا در منطقه خاورمیانه و سکوت کاخ سفید در قبال نقض عینى حقوق بشر در این کشورها و حتى تایید ضمنى عملکرد آنها از سوى واشنگتن، سیاسى بودن به‏کارگیرى این نوع اتهام‏ها علیه ایران، به اثبات مى‏رسد. درحالى که در عربستان سعودى، زنان از حق رانندگى محروم و در کویت و برخى از کشورهاى حاشیه جنوبى خلیج فارس، زنان از حق راى دادن و شرکت در انتخابات محرومند و کشورى همانند مصر، در عمل رئیس جمهور مادام‏العمر دارد، به‏دلیل آنکه رؤساى آن دولت‏ها هم‏پیمان و تامین‏کننده منافع امریکا در منطقه هستند، از نقض حقوق بشر در این کشورها خبرى نیست.
اما در مقابل، ایران که در دو دهه از انقلاب خود، قریب به بیست دوره انتخابات مهم و سرنوشت‏ساز را پشت‏سر گذاشته و تمامى مسئولین مملکتى آن از رهبر تا نمایندگان شوراهاى شهر با آراى مردم انتخاب مى‏شوند، از سوى کاخ سفید به‏عنوان ناقض حقوق بشر اعلام مى‏شود.

1-4. اختلال در روند صلح خاورمیانه
روابط کشورهاى عربى و اسرائیل از واپسین روزهاى جنگ دوم جهانى که مقارن با تشکیل این رژیم بود، تا مقطع جنگ دوم خلیج فارس در حالت کشمکش، نزاع و تیرگى به سر مى‏برد.
یکى‏از تبعات سیاسى جنگ دوم خلیج‏فارس، تحمیل اراده صهیونیست‏هاى امریکایى بر کشورهاى عربى خاورمیانه براى سازش با رژیم صهیونیستى اسرائیل بود. ایالات متحده با در اختیار گرفتن رهبرى ائتلاف متحدین علیه کشور عربى عراق که کشورهاى عربى منطقه نیز در کنار امریکا و بر ضد عراق قرار گرفتند، قبح و زشتى سازش با اسرائیل را نزد آنها شکست; به‏نحوى که کشورهاى عربى منطقه از این زمان به بعد، سبقت در برقرارى صلح با رژیم صهیونیستى را پیشه خود ساختند.
به‏رغم شروع مذاکرات فى‏مابین اعراب و اسرائیل، تاکنون صلحى پایدار در میان طرفین برقرار نگردیده است. ایالات متحده یکى از موانع اصلى بر سر راه سازش را موضع‏گیرى‏هاى اعتراضى ایران در قبال این قضیه معرفى مى‏کند. واشنگتن مدعى است که تهران با حمایت مالى، سیاسى و معنوى خود از گروه‏هاى اسلام‏گراى فلسطینى نظیر حماس، جهاد اسلامى و نیز حزب‏الله لبنان از یکسو و در پیش گرفتن جهت‏گیرى اعتراض‏آمیز در سیاست‏خارجى خود در قبال روند سازش از دیگر سو، فرآیند صلح را مختل ساخته است.
کاخ سفید از این حیث، ایران را تهدیدى جدى علیه منافع امریکا در منطقه خاورمیانه به‏حساب مى‏آورد. «رابرت پیلترو» مدیر کل امور خاور نزدیک وزارت خارجه این کشور در تاریخ یکم مهرماه 1374 ه. ش (23 سپتامبر 1995 م) مدعى شد:
رژیم اسلامى - انقلابى ایران با پیگیرى برنامه سلاح‏هاى امحاى جمعى، حمایت از تروریسم و خشونت‏با هدف متزلزل ساختن ثبات منطقه‏اى و روند صلح خاور میانه، اقدام براى بى‏ثبات کردن همسایگان و نقض حقوق بشر، تهدیدى متوجه منافع ما مى‏کند. (25)
تحلیلگران برجسته سیاست‏خارجى و کارشناسان مسائل امنیت‏خارجى واشنگتن، پیشرفت در روند صلح خاورمیانه را بدون مهار ایران غیر ممکن دانسته و کنترل قدرت و نفوذ منطقه‏اى ایران را عامل اصلى پیشرفت فرآیند صلح تلقى مى‏کنند. به‏عنوان نمونه از دیدگاه هنرى کیسینجر:
پیشبرد روند صلح میان اسرائیل و اعراب بدون مهار حکومت اسلامى ایران امکان‏پذیر نیست. هر اندازه روند صلح پیش‏تر رود حکومت اسلامى ایران در منطقه ضعیف خواهد شد. (26)
در مقابل ادعاهاى امریکا، ایران ضمن آنکه حمایت مالى و تسلیحاتى خود را از گروه‏هاى فلسطینى رد مى‏کند، به دلیل تضییع حقوق مردم فلسطین و نادیده گرفتن حقوق حقه آنها در معاهدات پیشنهادى صلح و استوار بودن پایه‏هاى رژیم صهیونیستى بر اشغال و تجاوز از یکسو و استمرار اشغال بخشى از سرزمین‏هاى کشورهاى اسلامى منطقه، نظیر بلندى‏هاى جولان (سوریه) و بخش‏هایى از جنوب لبنان و با وجود بلند کردن علم صلح‏خواهى از سوى اسرائیل از دیگر سوى و همچنین نقطه تهدید فرض کردن رژیم اشغالگر تل‏آویو براى جمهورى اسلامى، به حمایت‏هاى سیاسى و معنوى خود از گروه‏هاى اسلام‏گراى مبارز فلسطین و لبنان ادامه مى‏دهد.
ایران معتقد است که تا زمانى که حق طبیعى مردم این مناطق با واگذارى سرزمین‏هایشان به آنها اعاده نشود، منطقه صلحى با ثبات را به روى خود نخواهد دید و موضع‏گیرى‏هاى یکسویه و جانبدارانه واشنگتن در طرفدارى از تل‏آویو، خود مانع اساسى براى در دستیابى به صلح دائمى در منطقه خواهد بود.
با وجود این، به‏واسطه نفوذ لابى صهیونیستى در دستگاه سیاست‏گذارى خارجى امریکا از یکسو و اهمیت استراتژیکى اسرائیل براى ایالات متحده از دیگر سو که بسان برج دیده‏بانى این کشور در میان کشورهاى اسلامى در جهت تامین و حفاظت از منافع واشنگتن به ایفاى نقش مى‏پردازد، حمایت کاخ سفید از رژیم صهیونیستى اسرائیل نیز غیرممکن مى‏گردد. به‏طور قطع موضع‏گیرى متفاوت ایران و امریکا بر سر بحران صلح خاورمیانه، در حال حاضر یکى از دلایل استمرار اصطکاک سیاست‏خارجى طرفین با همدیگر را باعث مى‏شود.

پى‏نوشت‏ها:
1) وى، اى. دى، جنگ روانى، ترجمه گروه علوم انسانى جهاد دانشگاهى، (تهران، دفتر مرکزى جهاد دانشگاهى، بى تا)، ص 12.
2) جان. ام. کالینز، استراتژى بزرگ (اصول و رویه‏ها) ترجمه کورش بایندر، (تهران، انتشارات دفتر مطالعات سیاسى و بین‏المللى وزارت امور خارجه، 1370) ص 487.
3) روزنامه کیهان، «سازمان مخوف سیا، از کنترل افکار تا سرنگونى نظام‏ها»، 26/2/1364.
4 (Radio Marti، رادیو مارتى اصطلاحى است‏برگرفته شده از خوزه مارتى، قهرمان ملى کوبا و به برنامه‏اى اطلاق مى‏شود که ایالات متحده به منظور دخالت در اوضاع داخلى کوبا به دلیل جهت‏گیرى اعتراضى سیاست‏خارجى کوبا در مقابل واشنگتن علیه آن کشور پخش مى‏کند. رادیو آزادى نیز به‏طور رسمى برنامه‏هایى را به‏منظور براندازى نظام جمهورى اسلامى از جمهورى چک از اروپاى شرقى پخش مى‏کند.
5) کى. جى. هالستى، مبانى تحلیل سیاست‏بن‏الملل، ترجمه بهرام مستقیمى و مسعود طارم‏سرى، (تهران، دفتر مطالعات سیاسى و بین‏المللى وزارت امور خارجه، 1373)، ص 359.
6) محمد على العوینى، امپریالیسم تبلیغى یا تبلیغات بین‏المللى، ترجمه محمد سپهرى، تهران: مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامى، 1369)، ص 230.
7) همان، ص 231.
8) غلامرضا على‏بابایى، تاریخ سیاست‏خارجى ایران از شاهنشاهى هخامنشى تا به امروز (تهران، درسا، 1375)، ص 132.
9) نشریه خبرگزارى جمهورى سلامى ایران، نگاهى به سمت و سوى سیاست‏خارجى رژیم امریکا در گفتار رسمى شماره 5 رادیو امریکا، دى‏ماه 1374، ص 41.
10) همان.
11) نشریه خبرگزارى جمهورى اسلاى ایران، متن کامل مذاکرات کمیته فرعى کمیسیون روابط خارجى سنا «فروش‏هاى تسلیحاتى ایران‏»، شماره 2، 5/5/1376، ص 4.
12) رادیو امریکا، ساعت 30/21، 16/5/1376.
13) نشریه ویژه خبرگزارى جمهورى اسلامى، تنش فزاینده در روابط ایران و امریکا، بهمن ماه 1372، ص 8.
14) نشریه خبرگزارى جمهورى اسلامى، نگاهى به سمت و سوى سیاست‏خارجى امریکا در گفتار رسمى شماره 1 صداى امریکا، آذر ماه 1374، ص 20.
15) همان، شماره 5، دى‏ماه 1374، ص 41.
16) نشریه خبرگزارى جمهورى اسلامى، گزارش مذاکرات جلسه کمیته فرعى کمیسیون روابط خارجى سناى امریکا، شماره یک، 21/3/1376، ص 2.
17) همان، ص 19.
18) رادیو امریکا، 9/4/1376.
19) رادیو مسکو، ساعت 30/19، تاریخ 19/9/1376.
20) روزنامه ابرار، 1/2/1374.
21) نشریه خبرگزارى جمهورى اسلامى، نگاهى به سمت و سوى سیاست‏خارجى امریکا در گفتار رسمى شماره 3 صداى امریکا، شهریور 1375، ص 1.
22) همان، شماره 7، ص 11.
23) همان.
24) محمدحسن ضیایى‏فر، نسبت‏بین حقوق بین‏المللى بشر و حقوق بشر اسلام، نشریه یادایام، اسفند 1374، ص ص 23- 25.
25) نشریه خبرگزارى جمهورى اسلامى ایران، نگاهى به سمت و سوى سیاست‏خارجى امریکا در گفتار رسمى شماره 1، آذر ماه 1374، ص 18.
26) رادیو اسرائیل، ساعت 30/18، 20/8/1376.